هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۴۸ یکشنبه ۵ دی ۱۳۸۹

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۴ یکشنبه ۷ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۹:۰۲ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
از آن طرف درياچه صداي گزارشگر بازي مي آمد كه مي گفت:(( بازي دست تيم گريفندور افتاده بعد از آنكه مدافع راست تيم ريونكلا بوسيله ي يك بازدارنده از روي جاروي پرنده افتاد و چماق در دستش روي سر جستجوگرشان افتاد زنجير تيم از هم پاشيد. سرخگون در دست مهاجم گريفندور افتاده چيزي
نمونده به حلقه ها نزديك بشه اما صداي صوت به گوش رسيد كه حاكي از پايان بازي بود جستجوگر ذخيره ي ريونكلا گوي زرين را گرفته بود ودر واپسين لحظات گريفندور باخت.

تایید شد!
البته بازم میتونستی بهتر بنویسی و "سوت" اینطوری نوشته میشه. حالا وارد ایفای نقش که بشی به مرور بهتر و بهتر خواهی نوشت.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۵ ۱۴:۱۹:۲۷


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۲۹ شنبه ۴ دی ۱۳۸۹

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۴ یکشنبه ۷ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۹:۰۲ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
مهاجم سوار جاروي پرنده ي خود بود وتوپ سرخگون نيز در دستش داشت
به حلقه ها نزديك مي شد تا گل پاياني بازي را به ثمر برساند كه ناگهان
صوت خانم هوچ به صدا در در امد آري جستجوگر گوي زرين را گرفته بود
و ناگهان مدافع تيم را ديد كه يك بازدارنده را با چماق خود به سر گزارشگر
مي كوبيد.


دوست عزیز باید کلمات داده شده را بولد کنی. بعنوان مثال: سرخگون
ضمن اینکه میتونی بهتر هم بنویسی.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۵ ۲:۰۰:۴۹


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۰۷ شنبه ۴ دی ۱۳۸۹

برایان دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۶ جمعه ۳ دی ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۳۰ پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۰
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
معلم کار با جاروی پرنده را به دانش اموزان یاد می دهد.و به ان ها می گوید:در تیم گریفندور اقای پاتر حضور داره.
همه تعجب می کنند.فردای ان روز مسابقه شروع می شود.
گزارشگر بازی لی جردن است.نمونه ای از گزارشگریش :با سلام وبا یاد خدا گزارش را شروع می کنیم.جستجوگر تیم گریفندور هری پاتر است.او باید گوی زرین را با نهایت تلاش به دست بیارد تا تیمش پیروز میدان شه. مهاجم تیم گریفندور فرد و جرج ویزلیند.خوب بازی شروع می شه. گروه اسلایترین سرخگون را از حلقه رد میکنه وگل ...
مدافع باید بیشتر تلاش کنه.توپ های خشن
(بازدارنده ) را چند نفر به سختی با چماق دور می کنند و...

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۴ ۱۶:۰۹:۱۰
ویرایش شده توسط پرسیوال دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۴ ۱۶:۱۱:۰۶
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۵ ۱:۵۱:۲۴

تصویر کوچک شده


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ شنبه ۴ دی ۱۳۸۹

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
- ببین پسر جون اینی که دسته منه رو بهش میگن جاروی پرنده، میذاری زیرت بعد اینم جوگیر میشه میره هوا ! اون حلقه هاییم که وسطه زمین گذاشتنو بهش میگن همون حلقه و مهاجم ها باید سرخگون رو بندازن تو یکی ازین حلقه ها که امتیاز بگیرن ! اوکی ؟

- اوکی!

- بعد چن نفرم وایمیستن جلوی این حلقه ها که این توپ های خشن که اسمشون بازدارنده هست رو به کمک چماق شون بفرستن به سمته مهاجما! نقش خاصی ندارن تو زمین مدافع ها ، کلا باید وحشی بازی در بیارن که گل نخورن ! اوکی؟

- ها !

- این توپه سیفیت میفیته طلاییم که میبینی اسمش گوی زرین ه ! شخصی تحت عنوان جستجوگر از اول تا آخره بازی زور میزنه که اینو بگیر و اگر بگیره برنده میشه تیمش!

- مثه فیلمه هری پاتر که یهو این توپه میرفت تو دهنش ؟

- نه پسر جون، اون هری اصن مشکل داشت، یه بار نشد عینه آدم اینو با دست بگیره ، هر دفعه با یه جاییش میگرفت. خب بگذریم ، اون جایگاهو میبینی اونجا ؟ یه آدمه وراجی رو میشونن اونجا که از اول تا آخر بازی هی زر زر کنه و حواسه بازیکنا رو پرت کنه ! اینجا بچه ها بهش میگن ممی باقالی، ولی تو بازیای بین المللی میگن گزارشگر !!

به به آقای پرسی ویزلی! آقا شکست نفسی کردید اینجا پست زدید. برادر شما احتیاج به بازی با کلمات نداری فقط برو معرفی شخصیت کن لطفا. راه گم کردید احیانا؟ جاتون تو سایت خالی بود. نوشته طنز خیلی خوبی بود. هنوزم سیفیت میفیت؟! :دی راستی پست آخر منو تو قلم پر اگه تونستی بخون. مرسی


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۴ ۱۵:۱۵:۱۶

چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
کلمات جدید:

جاروی پرنده - حلقه - مهاجم - گوی زرین - چماق - مدافع - جستجوگر - بازدارنده - سرخگون - گزارشگر



Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۰۳ سه شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۹

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
کارآگاه داشت آخرین جادوگر را هم وتارد آزکابان میکرد که جغدی روی شانه اش نشست.
نامه از طرف وزیر بود، کارآگاه باید خودش هم به آزکابان میرفت چون حین ماموریت نامه ای را باز کرده بود و این خود جرم است!
برای آخرین بار در دل شب به افق و که دریای سیاه و شب را به هم میدوخت نگاه کرد.
کارآگاه با خوشحالی از سرمای سخت شب وارد زندان گرم شد. آزکابان دیگر سرد نبود چون هیچ دیوانه سازی آنجا وجود نداشت.
کارآگاه به مردمی که با خوشحالی در آزکابان میزیستند نگریست و با آنها همراه شد. دیگر زندانیان همگی مرگخوار نبودند، کسی با کسی مبارزه نمیکرد و کسی قصد فرار نداشت.
حالا این شخص وزیر بود که در زندان بود و زندانیان همگی آزاد بودند!


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۴:۵۰ جمعه ۲۶ آذر ۱۳۸۹

محيا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۷ جمعه ۲۶ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۸:۰۷ شنبه ۱۸ دی ۱۳۸۹
از ناکجااباد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
از وقتي مرگخوار از ازکابان فرار کرده بود کاراگاه ارامش نداشت.کاراگاه به اميد پيدا کردن مرگخوار کنار دريا رفت.بوي خون مشامش را پر کرده بود.در دل تاريکي حرکتي را ديد.کاراگاه براي مبارزه اماده شد.ناگهان سرماي کشنده اي در تنش ريشه افکند.در آن سياهي شب ديوانه ساز را ديد که به طرفش مي آمد.چوبش را رو به ديوانه ساز گرفت....اکسپکتوپاترونم

تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۶ ۲۱:۵۳:۳۳

محفل يا ولدمورت مسئله اين است....


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹

فلورین فورتسکوold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۰ سه شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳ دوشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۰
از بستنی فروشی کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 86
آفلاین
آزکابان - دریا - خون - کارآگاه - فرار - دیوانه ساز - سرما - مرگخوار - شب - مبارزه


در آزکابان شب سردی بود .. بادی که از دریا می آمد ، سرمایش تا مغز استخوان ها راه میافت
مرگخواری در گوشه ای کز کرده بود و به سختی با افکار بدی که دیوانه سازها در او ایجاد می کردند ، مبارزه می کرد.. به امید تنهای دلیل زنده ماندش.. فرار از زندان و کشتن کارآگاهی که او را به آنجا کشانده بود و ریختن خونی که این زندگی را برای او ساخته بود ...
چه انتقام شیرینی خواهد بود
...

تایید شد!


ویرایش شده توسط Dr@co Malfoy در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۵ ۲۲:۲۹:۱۰
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۶ ۱۱:۰۸:۴۱

تصویر کوچک شده

[b][size=medium][


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۰:۳۲ چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۹

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
آزکابان - دریا - خون - کارآگاه - فرار - دیوانه ساز - سرما - مرگخوار - شب - مبارزه





قوانین ورودی کافه

1. مبارزهای طولانی مدت با یک دیوانه ساز
2. ریختن خون یک اژدهای شاخدار اسکاتلندی
3.گذراندن یک شب در سرمایی بسیار سخت در پشت در کافه
4.آوردن یک لیتر آب از دریا با تشت (فراموش نکنی که شما جادوگر هستید!)
5.کشتن یک کاراگاه و یا بوسیدن داغ یک مرگخوار!

پ.ن:افرادی که از آزکابان فرار کرده باشند در اولویت قرار دارند.


ویرایش شده توسط مری فریز باود در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۴ ۲۰:۳۳:۳۷

خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۱:۱۶ چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۹

فینیاس نایجلوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۸ سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۱۷:۴۲ شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۱
از آه....به شما چه ربطی داره فضول
گروه:
کاربران عضو
پیام: 16
آفلاین
آزکابان - دریا - خون - کارآگاه - فرار - دیوانه ساز - سرما - مرگخوار - شب - مبارزه
ازکابان دریا خون شده بود.دیوانه ساز وحشی روح کاراگاه را از بدنش جدا کرد.ان کاراگاه بیچاره مرد.مبارزه بین مرگخوار و کاراگاهان شروع شد.زندانیان از هر سو فرار می کردند.شب ترسناکی بود و سرما حس می شد.

تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۴ ۱۷:۵۷:۳۴

مرگ بر گریفیندور









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.