از وقتي مرگخوار از ازکابان فرار کرده بود کاراگاه ارامش نداشت.کاراگاه به اميد پيدا کردن مرگخوار کنار دريا رفت.بوي خون مشامش را پر کرده بود.در دل تاريکي حرکتي را ديد.کاراگاه براي مبارزه اماده شد.ناگهان سرماي کشنده اي در تنش ريشه افکند.در آن سياهي شب ديوانه ساز را ديد که به طرفش مي آمد.چوبش را رو به ديوانه ساز گرفت....اکسپکتوپاترونم
تایید شد!
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۹/۲۶ ۲۱:۵۳:۳۳
محفل يا ولدمورت مسئله اين است....
شما غلط کردي رز جان اشنام نترس
شما غلط کردي رز جان اشنام نترس