هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۰:۰۷ جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۳:۲۶ پنجشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۴
از اسمون داره میاد یه دسته حوری!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 305
آفلاین
ببخشید ولی پست 451 من هنوز نقد نشده!


نقد پست شما


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۸ ۰:۴۸:۱۰
ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۸ ۱۲:۵۹:۲۲

شیفته یا تشنه؟

مسئله این است!


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۳:۴۸ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
نقد پست شماره 454 ستاد رانده شدگان، ویلبرت اسلینکرد

خب ویلی عزیز، بذار اول نقاط قوت پستت رو بررسی کنیم؛

ظاهر پستت و پاراگراف بندیش خوبه و خواننده رو خسته نمی کنه. استفاده از شکلکت هم قابل قبوله. هر چند بعضی جاها نیازی به شکلک احساس نمی شد. مثلا اونجایی که مودی داره از ارنی سوال می کنه نیازی به شکلک () نداره چون در واقع مودی با سوالاتش میخواد ارنی رو راهنمایی کنه، پس خودش جواب رو می دونه و نیازی به فکر کردن نداره.

از نکته ی طنز کلاه گروهبندی روی سر مورفین استفاده ی کاربردی کرده بودی و ازش برای جهت دادن به داستان استفاده کرده بودی که خیلی جالب بود.

دقت نظرت هم اون جایی که مودی میگه "یادم نمیاد با مورفین تو یه گروه بوده باشیم." خیلی خوب بود. میشه گفت مودی و مورفین تقریبا همسن اند و غیرممکن نیست اگه در هاگوارتز همدوره بوده باشن. از این نکته به خوبی استفاده کردی. آفرین!

معمایی هم که در مورد تقلبی بودن مورفین و معجون مرکب پیچیده طرح کردی بسیار جالب و مبتکرانه بود.

جمله بندی ها قابل قبول بود اما هنوز نیاز به تمرین بیشتری داری که در نقد قبلی توضیح دادم.


اما نقاط ضعف پستت؛

بزرگترینش توجه نکردن به پست نفر قبلیه.
در پست قبل از تو مورفین توسط مودی دستگیر شده و دارن می برنش تا ازش اعتراف بگیرن ولی در پست شما آزاده و اصلا از قضیه ی اعتراف گرفتن خبری نیست.

نکته دوم معمایی هست که شما طرح کردین.
در پست شما به طرز جالبی مشخص میشه که مورفینی که در دفتر حضور داره واقعی نیست و معجون مرکب پیچیده خورده. این واقعا جالبه و خواننده رو غافلگیر می کنه اما شما فکر نفر بعد از خودتون رو کردین؟
این کار شما یه جور در بن بست گذاشتن نفر بعدیه. من خودم وقتی اولین بار پست شما رو خوندم واقعا نمی دونستم حالا چطور باید داستان رو ادامه بدم و حالا این یارو اگه مورفین نیست پس کی باید باشه که همیشه کنار مورفین بوده و عضو گریفندور هم هست.

توصیه می کنم یا در پستتون معما طرح نکنید یا اگه طرح می کنید خودتون جوابش رو بدین. اگر هم جواب نمیدین با یه نشانه نفر بعدی رو به جواب راهنمایی کنید.
مثلا در همین پست می تونستید به آخر پستتون این بخش رو اضافه کنید:

نقل قول:
کیلومتر ها آن سوتر مورفین گانت واقعی، دوربین در دست وارد دفتر روزنامه پیام امروز شد.


با این راهنمایی نفر بعدی می فهمه مورفین تقلبی، دالاهوف واقعیه.

در این پست هم اگه قسمت کلاه گروهبندی رو حذف کنیم، مثل پست قبلیت جدیه و هیچ مورد طنزی نداره. در سبک طنز، دیالوگ ها واتفاقات با حالت جدی فرق داره.
اگه میخوای سبک طنز بنویسی باید بیشتر روی بار طنز پست هات کار کنی.
امتیاز پست: 7.5

موفق باشی.



ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۸ ۰:۵۴:۰۲
ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۸ ۱۳:۰۰:۰۵


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
نقد پست شماره 453 ستاد رانده شدگان الستور مودی:

شروع پست با توجه به جریانات پست قبلی بسیار امیدوارکننده بود برای من.

نقل قول:
فاصله ی مورفین و مودی به کمتر از نیم متر رسیده بود که هر دو بصورت همزمان...

- اکسپلیارموس!

- اکشپلیارموش!


اینجا خواننده غافلگیرانه متوجه میشه توافقات پست قبل بین مودی و مورفین یه کلک بیشتر نبوده و هر دو قصد داشتن دیگری رو گیر بندازن. خیلی خوب بود!
البته داشتن چنین ذهن خلاقی از مورفین بعیده! به نظرم بهتر بود به جای موفین، ارنی رو میذاشتی.


استفاده ی از عکس در پست رول خیلی خوبه. به شرطی که:

1. به جا و مناسب استفاده بشه.
2. به صورت پیوست استفاده بشه که به مرور زمان غیرفعال و پاک نشه.


نقل قول:
در این گیر و دار قبل از اینکه ارنی بفهمد باید طرف چه کسی باشد یک شیرجه به سبک پدرش زد و چوبدستی مورفین را گرفت و به مودی داد.


اولا که پدر ارنی کیه؟ من که نمیشناسم.
ثانیا دلیل خیانت ارنی چیه؟
از توضیحات ناقص مودی در پست قبل از پست شما قانع شده؟ چون دیده جهت وزش باد در حال تغییره و مورفین داره سقوط می کنه خیانت می کنه؟ یا خیانتش دلایل دیگه ای داره؟
باید این دلیل موجه برای خواننده مثلا در تفکرات و ذهن ارنی ذکر بشه و بعد خیانت به وزیر انجام بشه.


بعضی اشتباهات تایپی میتونه خواننده رو به اشتباه بندازه مثل این:

نقل قول:
مودی این را گفت و مودی را کشان کشان به سمت انتهای راهرو برد.


البته اینجا با توجه به جملات قبل و بعد، مشخصه که منظور از مودی دوم مورفینه ولی همیشه قبل و بعد از ارسال پست یه بار بخونش که تا جایی که ممکنه اشتباهات جزئی تایپی و املایی هم نداشته باشه.


نقل قول:
جیمز در حالی که با بی اعتمادی پشت مودی براه افتاده بود با فریاد از او پرسید:

- معلومه داری چیکار میکنی؟

- مگه شما ها نمی خواین تا مورفین رو خراب کنین؟

- خب؟

- اگه خودش اعتراف کنه؟



خیلی خوب بود. الان تکلیف نویسنده ی بعدی کاملا روشنه که باید دنبال اعتراف گرفتن از مورفین باشه و میدونه با توجه به نقشه ی سه که مورفین دستور اجراش رو داد این کار خیلی هم برای شورشیان آسون نیست.

یه نکته هم در مورد شکلک ها بگم. چون دیدم پستت تقریبا شکلک نداره میگم.
معمولا گفته میشه استفاده از شکلک باید به جا و مناسب باشه. خب این جای مناسب کجاست؟
من شخصا تا احساس نیاز نکنم از شکلک استفاده نمی کنم. این احساس نیاز هم برای من در زمان نوشتن به وجود نمیاد.
بعد که پست رو نوشتم و دوباره مرورش می کنم برای ارسال می بینم که آره، مثلا خوبه برای این دیالوگ، فلان شکلک رو هم بذارم که احساس رو بهتر به خواننده منتقل کنه.

بنابراین استفاده ی مناسب از شکلک جاییه که تو احساس کنی با گذاشتن شکلک بهتر می تونی حس نهفته در اون دیالوگ رو به خواننده ات منتقل کنی.

موفق باشی.

امتیاز پست: 8.5


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۶ ۲۱:۵۹:۵۷


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۸:۲۶ چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۲

اسلیترین، مرگخواران

مورفین گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۷ شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۰:۰۲:۳۳ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
از ت متنفرم غریبه نزدیک!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
مرگخوار
اسلیترین
پیام: 812
آفلاین
نقد پست شماره 452 ستاد رانده شدگان ویلبرت اسلینکرد:

روند پیشرفت داستان در این پست منطقی بود. نه تند بود و نه کند.
توصیفات و دیالوگ ها در مجموع خوب استفاده شده بود. پاراگراف بندی و ظاهر پست هم تا حدودی قابل قبول بود.
اینا نکات قوت پستت بود. البته اشکالات جزئی در این موارد داری هنوز. مثلا در جمله بندی ها:

عبارت شما:

نقل قول:
-جیمز در حالی که داشت به ارنی نگاه می کرد دست چپش رو به سوی چوبدستیش دراز کرد ولی متوجه شد که الستور این موضوع رو فهمیده.:worry:
- به اون دست نزن جیمز.


عبارت اصلاح شده:

نقل قول:
جیمز در حالیکه مضطربانه به ارنی نگاه می کرد دستش را آهسته به سمت چوبدستی اش برد ولی با فریاد مودی متوقف شد: نه جیمز!


اینم بگم که محل استفاده ی شکلک بعد از دیالوگه. استفاده از شکلک بیرون از دیالوگ فقط در بعضی موارد خاص ممکنه. بنابراین شکلک اضطراب در عبارت اصلاح شده، حذف و به جاش از قید "مضطربانه" برای جیمز استفاده شد.

یا این مورد که کلمات اضافی داره:

نقل قول:
-الستور آن پای چوبی قدیمی خودش رو محکم به زمین زد و بلند داد زد


عبارت اصلاح شده:

نقل قول:
الستور پای چوبیش را محکم به زمین کوبید و فریاد زد


عبارت های اصلاح شده جمع و جورتر از عبارت های شماست. سعی کن جمله رو جمع و جور کنی و به قول کتاب ادبیات مدرسه حواشی و زوائدش رو حذف کنی.
این که چطور میشه حواشی و زوائد رو حذف کرد فقط از راه خوندن و نوشتنِ و تمرین بیشتر حاصل میشه که محدود به سایت نیست. مطالعه ی بیشتر کتاب های مختلف و نوشتن بیشتر (در سایت یا بیرون سایت) این مهارت رو تقویت می کنه.

دو تا اشکال هم در پستت دیدم که مربوط به سوژه و سبک داستان میشه.

اولی که مربوط به سوژه اس، اینه:

نقل قول:
[مودی:] الآن دالاهوف میخواد یک سر و صدای بزرگ را بندازه که هم برای ما وزارتی ها به خصوص کاراگاهان و هم برای گروه رانده شدگان که شورشی نامیده میشن، بده.
...
ارنی هم که با دقت به حرف الستور گوش میداد، رو به وزیر کرد و گفت:

الستور داره درست میگه. مورفین، باید یک کاری کنیم.


بد نیست اول ببینیم این سر و صدای بزرگی که دالاهوف میخواد راه بندازه چیه که برای هر دو گروه بده؟

باید به پست شماره 450 مودی مراجعه کنیم و ببینیم:

نقل قول:
دالاهوف بود که حالا موفق شده بود طلسم فرمان را بشکند و با دوربینی که در دست داشت و به آنها لبخند میزد:

- یه خبر داغ واسه پیام امروز! دو کاراگاه کارکشته همراه عده ای شورشی به وزارت حمله میکنند. عالیه!


این تصمیم دالاهوف بیشتر به نفع وزارتخانه و به ضرر کاراگاهان خائنه.
دالاهوف خودش عضو وزارته و هیچ وقت کاری که به ضرر وزارت باشه انجام نمیده.
پس، قانع شدن ارنی و مورفین بلافاصله بعد از دو تا جمله ی کوتاه مودی که میگه برای هر دومون بد میشه، خیلی زوده.
اینجا رو باید بیشتر مانور داد. دیالوگ بیشتری باید بین طرفین مبادله بشه تا وزارت رو قانع کنه که این تصمیم اشتباهه.

مثلا بعد از جمله ی مودی ارنی بگه: دالاهوف از ماست و خوب می دونه چیکار کنه. تو نگران خودت باش خائن!
و بعد میتونی توضیحات مودی رو بیاری که میگه: اگه این خبر پخش بشه، همه میفهمن وزارت چقدر بی در و پیکره که دوتا کاراگاه و شورشی میتونن یک شبه تا دفتر وزیر نفوذ کنن و دولت رو ساقط کنن.
یا
با پخش این خبر، همه از خودشون می پرسن این وزارتی که حتی عرضه نداره کاراگاهان و کارکنانش رو نسبت به خودش وفادار نگه داره و امنیت خودش رو تامین کنه، چطور میتونه امنیت رو برای جامعه ایجاد کنه؟

بعد از آوردن چنین توجیهاتی به شک افتادن ارنی و مورفین منطقی به نظر میاد.

و دومین مشکل اینکه، سبک داستان طنزه ولی من هیچ طنزی در پست شما ندیدم. اگه شکلک ها رو از این پست حذف کنیم، پست کاملا جدی میشه.
به این نکته توجه کن که پست طنز، پستی نیست که فقط توش شکلک داشته باشه. باید موقعیت طنز ایجاد کنی در پستت که با توجه بیش تر به شخصیت ها و اتفاقات میشه این موقعیت ها رو ایجاد کرد.
البته یه زمانی سوژه های جدی هم در سایت فعال بود که امروز دیگه دیده نمیشه. شما می تونید با دادن سوژه های جدی در تاپیک های مربوط با سوژه تون دوباره این سبک رو احیا کنید در سایت. احساس می کنم شما در جدی نویسی موفق تر از طنز خواهید بود.
انجمن کارگاه فن فیکشن نویسی هم میتونه محل مناسبی برای علاقه مندان به جدی نویسی باشه.

موفق باشی.

امتیاز پست: 7


ویرایش شده توسط مورفین گانت در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۶ ۱۸:۳۲:۵۵
ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۶ ۲۰:۵۴:۲۳


هورکراکس را به خاطر بسپار؛ ولدمورت مردنیست!


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۴:۱۷ چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۲

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
پست 450# آلستور مودی

پست خوبی بود.
خیلی جالب مسیر سوژه رو یهو عوض می کنی.
حرفه ای هم این کار رو می کنی که توی ذوق نزنه.
ماشالا با وجود تو این سوژه تا 20 سال دیگه هم ادامه پیدا می کنه.

یه کم از شکلک ها خوب استفاده نمی کنی.
شکلکی که استفاده میشه دقیقاً باید حس گوینده ی دیالوگ تو اون لحظه رو انتقال بده، وگرنه نباید استفاده بشه.
مثلاً وقتی یارو با لکنت و تعجب زیاد میگه اینجا چه خبره؟ باید از شکلک تعجب استفاده کنی نه فکر کردن.

یه نکته ی دیگه هم این که از «...» زیاد استفاده می کنی.
بعضی وقتا جاهایی که نقطه یا ویرگول نیازه هم سه نقطه می ذاری که درست نیست.

در کل پستت خوب بود.

امتیاز پست: 8

پست 451# رون ویزلی

از نظر سوژه خیلی خوبه پست هات ولی اصول نگارشی و زیبا نویسی رو که رعایت نمی کنی باعث میشه اصلاً پست هات حرفه ای به نظر نرسند.

الان یه نگاه به کل پستت که بکنی، فقط 2 تا پاراگراف می بینی.
در صورتی که پاراگراف دوم که نصف بیشتر داستانت رو شامل میشه می تونست حداقل 5 تا پاراگراف باشه.

بین فضا سازی ها و دیالوگ ها دو تا اینتر بزن.
برای دیالوگ نویسی هم از شیوه هایی که گفتم استفاده کن:
نقل قول:
برای دیالوگ نویسی دو تا شیوه هست که اولی بیشتر توی این سایت رایج بوده.
1. توصیف حالات و... رو بنویسی، یک « : » بذاری و بری سطر بعد. یک « - » بذاری و دیالوگتو شروع کنی.
مثال:
ارنی نگاهی به اون انداخت و گفت:
- برو بابا بذار باد بیاد!

2. توصیف حالاتت رو که نوشتی و دو نقطه گذاشتی، دیالوگت رو داخل گیومه ی فارسی بذاری. (گیومه ی فارسی با دکمه های Shift+k و Shift+L زده میشه.)
مثال:
ارنی نگاهی به اون انداخت و گفت:« برو بابا بذار باد بیاد!»

من توصیه می کنم از شیوه ی اول استفاده کنی.


سوژه رو خوب پیش بردی و اون فضا سازی آخرت رو هم خیلی خیلی دوست داشتم.
تو که می تونی اینقدر قشنگ فضا سازی کنی پس چرا نمی کنی؟!

در کل باید بیشتر به ظاهر پستت اهمیت بدی و بار طنزش رو هم بازم میگم باید بیشتر کنی.

امتیاز پست: 6.5


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۲:۱۱ سه شنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۲

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
پایان مأموریت کاراگاهان در تاپیک ستاد رانده شدگان

با تشکر از همه ی کاراگاهانی که در این مأموریت شرکت کردند.
به زودی امتیاز دهی به پست های شما تکمیل و امتیازات کلی در همین تاپیک اعلام می شود.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۲:۲۷ یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۲

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
پست #448 آلستور مودی

آفرین واقعاً.
خیلی پستت خوب بود.
دیگه کاملاً حرفه ای شدی.
ایراد خاصی نمی تونم بهت بگیرم.
الان فقط باید سعی کنی طنز رو بیشتر وارد پستت کنی و این فقط با خوندن پست های طنز افراد با تجربه و استفاده از خلاقیتت امکان پذیره.
مسلماً برای این پیشرفت و تکامل پست زنی ـت لایق نمره ی کامل هستی.

امتیاز پست: 10

پست #449 چارلی ویزلی

باریکلـــا.
حالا این شد یه چیزی.
پیشرفتت دیده شد توی این پست و به یه سری از چیزایی که گفتم عمل کردی.
البته هنوز هم جای کار داری و باید تلاش کنی که پست هات خوب بشن.

باز هم کاری به سبک نوشتار صحیح و اینا نداریم فعلاً و همچنان روی سوژه بحث می کنیم.

نقل قول:
بله به صحنه عجیبی برخوردند تدی داشت ان وسط حرکات موزون انجام میداد مورفین داشت چیز می کشید بقیه ی کارگاهان هم مثل دلقک های سیرک داشتند مسخره بازی در می اوردند.


شروع پستت خیلی نسبت به قبل بهتر شده.
این تقریباً همون فضا سازیه که راجع بهش قبلاً صحبت کرده بودیم و برای اولین باره که داری انجامش میدی. و تقریباً هم خوب این کار رو انجام دادی.
برای فضاسازی سعی کن خودت رو اون جا تجسم کنی و هر چی رو می بینی بنویسی.
مثلاً الان من خودمو توی این صحنه مجسم می کنم. می بینم مثلاً کاراگاهان دور تدی حلقه زدن و دست میزنن براش. تدی هم داره حرکات موزون انجام میده. مورفین یه گوشه داره با یه سرنگ بزرگ چیز تزریق می کنه، یه گوشه می تونن آتیش روشن کرده باشن و خیلی چیزای دیگه.

یه نکته ی خیلی مهم این که سعی کن تا جایی که میشه خواننده حس نکنه یه نفر داره این چیزا رو براش تعریف می کنه.
الان اگه این بله در اول پاراگرافت نبود خیلی قشنگ تر می شد.

نقل قول:
جیمز نگاهش را به طرف مودی کردو گفت:اینا مثلا کارگاه هستند؟؟؟؟؟؟
مودی چشمانش راتنگ کردو گفت:مثل این که...راستی اون تده.


دیالوگ قشنگی بود که بین مودی و جیمز برقرار شد.
یه جورایی میشد ادامه ش بدی و یه کل کل خفیف باشه بین مودی که از کاراگاهان دفاع می کنه و جیمز که از رانده شدگان.

نقل قول:
جیمز چنان دوچشمش را به کار انداخت وجلو رفت که نزدیک بود دست تد به صورتش بخورد.


اینجا باز هم می تونستی قشنگ تر بنویسی.
وقتی میگی چنان یه کاری رو کرد که...، باید یه جورایی اغراق کنی.
مثلاً چنان چشمانش گرد شد که نزدیک بود از حدقه بزنه بیرون.

نقل قول:
یک لحظه همه جا استوپ شد هیچکس تکان نمی خورد ناگهان هری پاتر پرید وسط وپیش جیمز وچنان محکم توی گوش جیمز که خورد به دیوار.وهری گفت:ای بوووووووووووققققققققققققققققققق دوباره استوپ برداشته شد....


این کار رو اصلاً انجام نده.
این که از فضای پست بیای بیرون اصلاً خوب نیست و باید خیلی خیلی خیلی دقیق و با مهارت این کار انجام بشه تا قشنگ از آب در بیاد.
مسلماً اعضای تازه وارد و کم تجربه نمی تونن قشنگ درش بیارن.


می تونستی پایان پستت رو مثلاً با یه سوال که مودی می پرسه که چیکار کنیم، یا عصبانیت جیمز از معتاد شدن تدی تموم کنی.

ولی بازم خیلی بهتر از پست های قبلیت بود و برای همین 2 امتیاز تشویقی میگیری.

امتیاز پست: 3+2=5


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۱:۵۳ شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۲

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
پست 446# چارلی ویزلی

باز هم پست خوبی نبود.
خیلی از چیز هایی که توی نقد قبلی برات گفته بودم رو رعایت نکردی.
بهت پیشنهاد می کنم دوباره اون نقد رو بخونی.
تنها چیزی که رعایت کردی این بود که دیگه خود چارلی ویزلی رو به صورت یهویی وارد داستان نکردی، که خدا را شکر.

الان کلاً بیخیال نگارش و اینا میشم فعلاً.
فقط سعی کن سوژه رو خوب و درست پیش ببری.

اولین اشتباه بزرگی که انجام دادی:

نقل قول:
انتی:اون وجیمز دارن با هم چیز می کشند.


جیمز؟!
جیمز که توی حیاط بود! اون تدی بود که گرگینه س و بالا توی اتاق وزیر بود.
سعی کن به پست های قبلیت بیشتر از این ها توجه کنی.

در ضمن آنتی چیه؟!
آنتونین باید بگی، نه آنتی.

من راستشو بگم، بقیه ی پستت رو اصلاً نفهمیدم چی شد!

ببین، فرض کن من چارلی هستم و میخوام پست بزنم.
اول از همه با دقت چند تا پست قبلی رو می خونم تا دقیقاً از اوضاع خبر دار بشم و سوتی ندم.

بعد از اون، قبل از این که شروع به نوشتن کنم، توی ذهنم میام و میگم ماجرا چطوری ادامه پیدا کنه بهتره؟
میشینم و فکر می کنم و به یک سوژه ی کلی می رسم.
به این نتیجه می رسم که تدی هم شروع کرده به چیز کشیدن و معتاد شده. بعد اعضای رانده شدگان و کاراگاهان میرن و اینا رو می بینن و پست من تموم میشه.

این قسمت خیلی مهمه. مثل نقشه ی ساختمونیه که میخوای بسازی.
باید اول برای خودت سوژه رو آماده کنی و بعد شروع به پست زدن بکنی.

وقتی می نویسی هم باید همیشه سعی کنی بهترین پستی که می تونی بزنی رو بنویسی.
اگه الان عجله داری، برو فردا بیا. اگه حوصله نداری، دو ساعت بعدش بیا.
ولی وقتی می خوای بنویسی، حاضر و آماده باش که یه نیم ساعت، یک ساعتی وقت بذاری و یه پست توپ و قشنگ بنویسی.

سعی کن قشنگ فضا سازی کنی.
منظورم از فضاسازی چیه؟
مثلاً:

همه با سرعت به سمت اتاق وزیر دویدند و وقتی ارنی در اتاق را باز کرد با منظره ی عجیبی رو به رو شدند.
همه جای اتاق به هم ریخته بود. میز وزیر تا نصفه وارد شومینه شده بود و شعله های آتش بیشتر و بیشتر می شد.
صدای دوپس دوپس بلند آهنگ به گوش می رسید و درست وسط اتاق عجیب ترین صحنه ی ممکن دیده میشد.
وزیر و تدی تغییر شکل یافته در حال حرکات موزون دو نفره بودند!


نترس از نوشتن!
هر چی پستت طولانی تر باشه بهتر می تونه همه چیز رو توی اون بگنجونی.
از شکلک برای فضاسازی استفاده نکن.

حتماً وقتی پستت رو نوشتی و تموم شد یه دور از روش بخون و ببین خوبه یا نه؟
اگه جایی نیاز به تغییر داشت درستش کن.
خیلی سختگیرانه به خودت ایراد بگیر.

سعی کن توی پست بعدیت سوژه رو آروم و قشنگ پیش ببری و جوری باشه که همه متوجه پستت بشن.

من برای این پست امتیازی در نظر نمی گیرم، چون با توجه به نقدی که کردم دفعه ی قبل، الان اگه بخوام امتیازی بدم قطعاً امتیاز منفیه.

موفق باشی


ویرایش شده توسط ارنی مک میلان در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۲۳ ۲۱:۵۵:۰۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۲

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
پست 441# ویلبرت اسلینکرد

برای یک عضو تازه وارد نسبتاً پست قابل قبولی بود.
ولی جای کار داری و می تونی خیلی بهتر از این حرفا بشی.
فقط خواهشاً به نقد ها دقت کن.

نقل قول:
تد که میداند چه چیزی در انتظارش است بر خود میلرزد و در چشمانش اشک حلقه میزند ...


شروع پستت جالب بود.
ارتباط با پست قبلی قطع نشده بود و یکپارچگی ش حفظ شده بود.
اما چند تا نکته داره.
اول این که وقتی توی پست اول یک سوژه از فعل زمان گذشته استفاده میشه، باید تا آخرین پست اون سوژه فعل ها، همگی زمان گذشته باشند.
اینجا به جای حلقه می زند باید بگی حلقه زده بود.

دومین نکته این که اصولاً برای توصیف حالات و... شکلک استفاده نمی کنند. نود درصد اوقات شکلک برای انتهای یک دیالوگ استفاده می شه.

سومین نکته اینه که وقتی داری پست طنز می نویسی می تونی یه سری از قوانین نویسندگی رو بشکنی. مثلاً می توی لحن توصیف ها و فضا سازی ـت رو تا حدی عامیانه بکنی.
مثلاً:
تد که می دونست چه چیزی در انتظارشه، اشک توی چشمانش حلقه زد و اتفاقاتی هم درون شلوارش افتاد!

البته دقت کن که خیلی دیگه محاوره ای ـش نکنی.

نقل قول:
ارنی با سرعت پیش ممد رفت.ممد در حال ور رفتن با بافور(وسیله ای برای کشیدن چیز!!!) وسیله ی جدید خودش بود.


اولین چیزی که توی ذوق میزنه استفاده از یک کلمه ی غیر فرهنگی توی یه سایت فرهنگیه. به شدت توصیه می کنم از این کلمات استفاده نکنی. می تونی مثلاً شکل و قیافه ی وسیله رو بگی ولی اسمش رو استفاده نکنی.

دومین نکته راجع به استفاده از علائم نگارشیه:

نقل قول:
علائم نگارشی مانند « . » و « ، » و « ! » و « ... » و « - » و... به حرف قبلی خودشون می چسبند و از حرف بعدیشون فاصله می گیرند.


در مورد شکلک ها و علائم نگارشی یه نکته ای هست که یکیشون کفایت می کنه. دلیلی نداره من دوتا علامت تعجب پشت سر هم بذارم یا دو تا شکلک.

فضاسازی هم توی پستت خیلی کم دیده شد و تقریباً نبود.
می تونی خیلی بیشتر محیطی که اتفاق توش در حال رخ دادن هست رو توصیف کنی.

از نظر سوژه ی پستت هم تقریباً خوب بود، ولی به نظرم اون قسمت تعهد هم یه کم غیر واقعی بود، هم یه کمی هم جلوی یه سوژه ی فرعی (باج گرفتن ارنی از مورفین) رو گرفت.

امتیاز پست: 5

پست 445# رون ویزلی

پست جالبی بود. نسبت به بقیه ی پست هات بهتر بود.
مخصوصاً که سعی کرده بودی پست بهتری بزنی و کاملاً هم مشهود بود. آفرین.

نقل قول:
ناگهان مودی برگشت و طلسمی را به سمت ریموس فرستاد. ریموس که حالا گرگ شده بود به سرعت جاخالی داد و به سمت جیمز پرید که ناگهان طلسمی از پشت جیمز به ریموس خورد. همگی برگشتند و رون را دیدند که چوبدستی به دست ایستاده است. الستور با اشاره به ریموس گفت: باید ببندیمش.


یا امام زاده هومن!
چه خبره؟!
یه نفس همش رو تعریف کردی دیگه؟
الان خودتم یه دور با صدای این بند رو بخونی می فهمی که خیلی تند تند نوشته شده.
من نقد نمی کنم برات، فقط همین رو بازنویسی می کنم، سعی کن خودت بفهمی.

مودی به یه چرخش کاراگاهی خفن چرخید و فریاد زد:
- ایمپندیمنتا!

اشعه ی سبز رنگ از از نوک چوب دستی مودی به سمت ریموس رفت که، گرگینه با یک حرکت مایکل جکسونی ردش کرد!
لوپین که بسیار جوگیر شده بود شروع به حرکات موضون به سبک مرحوم جکسون انجام دادن.

جیمز که بسیار کیفور شده بود به ریموس نزدیک شد و به صورت فوق العاده هماهنگ همون حرکات رو انجام داد.
اما ریموس ناگهان وحشی شد و به سمت جیمز پرید. درست قبل از این که دستش به جیمز برسه، نور قرمز رنگی از پشت بهش خورد و پخش زمین شد.

در حالی که همه به اون پشت نگاه می کردند و چهره ی رون را که به این حالت در اومده بود نگاه می کردند، با فریاد مودی شصت متر به هوا پریدند:
- هوشیاری مداوم!


امیدوارم متوجه شده باشی.

امتیاز پست: 8


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر فرماندهی کاراگاهان!
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۲

ارنی مک میلان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۹ دوشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 250
آفلاین
پست 437# رون ویزلی

پست تقریباً خوبی بود.
فقط باید یه کم روی بار طنز پست هات کار کنی. مسلماً وقتی داری یه رول طنز می نویسی باید جاهایی باشه که یه لبخند روی لبای خواننده بیاد.
سعی نکن با عجله بنویسی. وقت و حوصله بذار و سعی کن بیشتر توضیح بدی و وقایع و اتفاقات رو سر سری رد نکنی.

امتیاز پست: 7

پست 438# آلستور مودی

پست خوبی بود.
توی آخر پستت عجله دیده میشد. می تونستی بیشتر توضیح بدی و قشنگ تر این دو تا رو وارد وزارتخونه کنی.
ولی در کل خوب ماجرا رو پیش می بری.
چیز خاصی نیست که بگم. فقط همون قضیه شکلک ها که توی نقد قبلیم هم گفتم.

امتیاز پست: 8.5

پست 439# رون ویزلی

این پستت از پست قبلیت بهتر بود.
در کل یه کم لحن پستات باید طنز تر باشه.
تو یه جورایی داری جدی نویسی می کنی.
مثلاً اون جا که گفتی دماغ مودی شبیه دماغ ولدمورت شد تا حدی خوب بود.

اون قسمتی از پستت که رون یه عکس نشون جیمز داد خیلی قشنگ در نیومده بود.
به نظرم می تونسی یا راجع به عکس توضیح بدی، یا عکس العمل ها و... رو بیشتر به تصویر بکشی.

امتیاز پست: 7.5

پست 440# آلستور مودی


نقل قول:
مورفین که حالا شادی حاصل از به نتیجه رسیدن در چهره اش نمایان شده با صدایی بلند می گوید:


اینجا چرا یهو زمان فعل مضارع شد؟
این چیزا نباید توی کل سوژه تغییری بکنه تا داستان یکنواخت بمونه.

چیزی نیست که نگفته باشم دیگه تو نقد هات.
در کل خوب بود.

امتیاز پست: 8


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.