تاریخ عضویت: 1403/01/31
تولد نقش: 1403/02/08
آخرین ورود: دیروز ساعت 19:53
از: مرز بین نور و تاریکی
پستها:
122

والا ما که در رفتیم ولی ناموسا در و دیوار آزکابان رو به دستی بکشین!
زمینش چسبه، دیواراش چرب!
تازه نتونستم تو اون تاریک روشنی تشخیص بدم تشکا سفیده یا کرم زرد.
از شانس ما تو اوج سرما دستگیر شدیم. از تو سوراخ توالت که خروجیش کلا یه سوراخ به سمت دریا هه سوز
سگو سرما میومد.
تازه سلول من انقدر بالا بود که دو سه بار روح اقاجونمو دیدم

زمینش چسبه، دیواراش چرب!
تازه نتونستم تو اون تاریک روشنی تشخیص بدم تشکا سفیده یا کرم زرد.
از شانس ما تو اوج سرما دستگیر شدیم. از تو سوراخ توالت که خروجیش کلا یه سوراخ به سمت دریا هه سوز
سگو سرما میومد.
تازه سلول من انقدر بالا بود که دو سه بار روح اقاجونمو دیدم

زیبا ترین لبخند ها بزرگ ترین درد ها رو تحمل میکنن .

