جارو، رنگ، عصبانی، نخ، رعدوبرق، شاخه، دست، اژدها، پشمک، سیاه
«بسه دیگه چقدر کتاب میخونی! دیرمون شد!»
با شنیدن صدای دوست صمیمیم به خودم اومدم و سرمو از روی کتابی که غرقش بودم بلند کردم:«آخه تو که نمیدونی چقدر جالبه، درمورد
اژدهاهای هفت
رنگئه!»
آهی کشید و با نگاهی که خیلی خوب بهش آشنا بودم گفت:«ببین، اگه تا پنج دقیقهی دیگه توی زمین بازی نباشیم کاپیتان خودمون و
جاروهامون رو از
شاخهی بالایی بید کتک زن آویزون میکنه! ما تازه سال دومیم، نباید باعث
عصبانی شدن سال بالایی ها بشیم!»
حرفش منطقی بود، برای همین دنبال اولین چیزی گشتم که بتونم لای کتابم بذارم تا صفحهش رو گم نکنم. چشمم به یه
نخ سیاه که از پایین لباس دوستم آویزون بود خورد. «عه، ته لباست نخ کش شده!»
پایین رو نگاه کرد و چشمهاش گرد شدن:«وای، این که نو بود! من سفت میگیرمش، تو بکش تا کنده شه.»
پنج دقیقهی بعد، وقتی کاپیتان که از چشمهاش
رعد و برق بیرون میجهید اومد سراغمون، با دونفر بازیکن کوییدیچ و یه کپه نخ که یه زمانی لباس بود مواجه شد و حالا یه مشکل جدید داشتیم:«همشو از اول بدوزید، ردای کوییدیچ اضافه نداریم!»
——————
تایید شد.فقط به فاصلهگذاری بین برخی علائم نگارشی مثل
: و
« توجه داشته باشید.همچنین بهتره بعد از هر دیالوگ/مونولوگ (گفتگو/تکگویی)، بهتره یک خط فاصله ایجاد بشه تا توصیفات بعدی که نوشتهتون واضحتر خونده بشه.
مرحله بعدی:
گروهبندی///
ارزیابی: هوش مصنوعی
سطح مورد نیاز: نگارش زبان فارسی-شاخه ی انشاء - پایه ی سوم (ابتدایی)
شرایط: استفاده از کلمات ذکر شده
نتیجه: passed