نسخهٔ ۰۸:۵۸, ۱۹ نوامبر ۲۰۰۷
A - B - C - D - E - F - G - H - I - J - K - L - M - N - O - P - Q - R - S - T - U - V - W - X - Y - Z |
جادوگرها، ساحره ها و موجودات: M
مک دونالد، مگنوس «کله قراضه» ("Macdonald, Magnus "Dent-Head)
رهبر مبارزه برای از سرگیری بازی وحشیانه کریاتشن در دهه 1960 که با شکست روبرو شد (ک.ز.2).
مگنوس = در لاتین به معنی «بزرگ».
مک دونالد، ماری (Macdonald, Mary)
د انش آموز هاگوارتز در زمان لیلی اونز و سیوروس اسنیپ. در مدرسه توسط مالسیبر مورد حمله جادوی سیاه قرار گرفت (ی.م.33).
مک دوگال، موراگ (MacDougal, Morag)
دانش آموز هاگوارتز، 1998-1991 (س.ج.7).
برطبق یک لیست از هم دوره ای های هری که توسط رولینگ در یک مصاحبه تلویزیونی نشان داده شد، نام موراگ در ابتدا ایزابل مک دوگال بوده است. اگر این شخص همان مک دوگال باشد (این یادداشت چندان هم معتبر نیست)، او یک دانش آموز دختر در گروه ریونکلا و از یک خانواده اصیل است.
مک فارلن، همیش (MacFarlan, Hamish)
کاپیتان تیم کلاغ زاغی مونتروز از سال 1957 تا 1968، که پس از دورانی سرشار از موفقیت در مقام بازیکن کوییدیچ، به سمت ریاست سازمان ورزش ها و بازیهای جادویی برگزیده شد (ک.ز.7).
خاندان مک فاستی (Macfusty, clan)
خاندان جادوگری که در جزایر هبرید زندگی می کنند و از قدیم مسئولیت رسیدگی به اژدهایان سیاه هبریدی این جزایر را بر عهده دارند (ج.ش).
مک میلان، ارنی (Macmillan, Ernie)
(تاکنون- 1980)
هافلپاف 1998-1991 (س.ج.7)؛ ارشد 1995 تا کنون (م.ق.10).
ارنی پسری قوی هیکل و تا حدودی متکبر است ولی قلب پاکی دارد. عضو محفل ققنوس (م.ق.16)، جایی که در آن جادوهای عملی زیادی یاد گرفت (جزئیات بیشتر...)
Earnest = در انگلیسی به معنی «مشتاق و جدی»؛ همچنین به معنی چیزی که گرو گذاشته می شود تا تعهد یک نفر را تضمین کند، مثل «پول بیعانه». اطلاعات مربوط: ارنی رولینگ.
مک میلان، ملانیا (Macmillan, Melania)
همسر آرکچروس بلک (1991-1901) و مادربزرگ پدری سیریوس.
مکنر، والدن (Macnair, Walden)
مرگ خواری که سبیل مشکی دارد. در سال های بین جنگ اول و دوم مبارزه با ولده مورت، مکنر بعنوان جلاد موجودات جادویی برای وزارتخانه کار می کرد (ز.آ.16، ز.آ.21، ج.آ.33). مکنر از ولده مورت مأموریت گرفت که با غول ها رابطه برقرار کند (م.ق.20) و ظاهراً تلاش های او موفقیت آمیز بود (ی.م.31، ی.م.36).
برطبق یک طرح اولیه (ناموثق) برای کتاب محفل ققنوس، مکنر شخصی بود که در روز کریسمس به ملاقات برودریک بود در سنت مانگو آمد. به احتمال زیاد مکنر همان «دوستی» است که تله شیطان را برای برودریک بود آورد تا او را بکشد.
پس از شرکت در نبرد سازمان اسرار با یک چشم زخمی به آزکابان فرستاده شد، چون یک چوبدستی از سوراخ نقاب در چشمش فرو رفت (م.ق.38).
او در نبرد هاگوارتز نیز شرکت داشت، که در پایان نبرد توسط هاگرید به دیوار کوبیده شد و بیهوش شد. احتمال اینکه این ضربه باعث مرگ او شده باشد کم است و به احتمال زیاد به همراه دیگر دوستانش در آزکابان به سر می برد (ی.م.36).
مداک، آلاسدیر (Maddock, Alasdair)
مهاجم تیم کلاغ زاغی مونتروز که به ورزش های مشنگی بیش از حد علاقه داشت. بصورتیکه یکبار سعی کرد سرخگون را مانند یک توپ بسکتبال دریبل کند. و در یک موقعیت دیگر سعی کرد سرخگون را مانند یک بازیکن فوتبال با سر بزند. (پ.ا)
مدلی، لورا (Madley, Laura)
(تاکنون- 1983)
مِیو (ملکه) ((Maeve (Queen)
رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی.
خانواده مالفوی (Malfoy family)
mal = لاتین به معنی «بد» + foy = فرانسه به معنی «نیت»
پدر بزرگ دارکو که از آبله اژدهایی مرد (ش.د.9).
مالکریت (Malecrit)
نمایشنامه نویسی که نمایشنامه «افسوس، من پاهایم را تغییرشکل داده ام» را نوشت (ک.ز.8).
malecrit = در فرانسوی به معنی «بد نوشته شده».
مالکین، مادام (Malkin, Madam)
صاحب یک فروشگاه ردافروشی در کوچه دیاگون به نام ردافروشی مادام مالکین برای تمام موقعیت ها. او یک ساحره چاق است که در 31 ژولای 1991 یک ردای ارغوانی پوشیده بود (س.ج.5).
Malkin = چیزی که در وهله اول به ذهن می رسد «گربه» خواهد بود با هاله ای از جادوی سیاه، با تشکر از نمایشنامه مکبث شکسپیر (grimalkin ماده گربه پیر). ولی معانی دیگر این کلمه «تکه پارچه ای برای نظافت» و «زن شلخته» است. یک اسم عجیب برای زنی که یک لباس فروشی را آنقدر خوب اداره می کند که توانسته است یک مغازه در کوچه دیاگون داشته باشد.
مارچ بنکس، گریسلدا (Marchbanks, Griselda)
(تاکنون- ؟1830)
ساحره سالخورده، رئیس هیأت برگزاری امتحانات جادوگری (م.ق.31) و عضو ارشد ویزنگاموت.
وقتی رولینگ W.O.M.B.A.T (امتحان شایستگی جادویی سطح عادی) را در آپریل 2006 در وبسایتش برگزار کرد، مارچ بنکس را «پروفسور گریسلدا مارچ بنکس، CDMG، APMO، fdBB» نامید (JKR). معنی این کلمات اختصاری معلوم نیست، ولی بطور معمول نشان دهنده به رسمیت شناختن، تحصیلات ویژه، یا گواهینامه حرفه ای هستند. (جزئیات بیشتر...)
مارجوری بنکس، بیومونت (Marjoribanks, Beaumont)
(1845- 1742)
مارجوری بنکس در زمینه گیاهشناسی پیشگام بود. او تعداد زیادی گیاه جادویی و کمیاب را جمع آوری و دسته بندی کرد. اعتبار کشف علف آبشش زا متعلق به مارجوری بنکس است، هرچند که الادورا کتریج یک قرن قبل آن را کشف کرده بود (fw).
Marjoram = گونه ای از گیاهان که در آشپزی استفاده می شوند (مرزنگوش)
مارش، مادام (Marsh, Madam)
یک ساحره سالخورده که ظاهراً مستعد حالت تهوع در اثر تکان خوردن است، ولی با این حال اتوبوس شوالیه را به مبارزه می طلبد. در اولین سفر هری با اتوبوس شوالیه، مادام مارش در آبرگاونی پیاده شد، در حالیکه حالت تهوع داشت (ز.آ.3). در دومین سفر هری (در سال پنجم)، مادام مارش استفراغ کرد؛ او قبل از همه پیاده شد و این باعث خوشحال بقیه مسافران شد (م.ق.24).
ماکسیم، الیمپ (Maxime, Olympe)
مدیره نیمه غول آکادمی جادوگری بوباتون. (جزئیات بیشتر...)
الیمپ = معادل فرانسوی «کوه المپ، خانه خدایان یونانی».
ماکسیم = معادل لاتین maxima به معنی «بزرگترین»، که برای یک زن نیمه غول نام مناسبی است.
مک کلیورت، دوگالد (McClivert, Dugald)
رئیس خاندان مک کلیورت که در جزیره دریر زندگی می کردند، تا اینکه دشمنی آنها با خاندان مک بون باعث شد تمام اعضای خاندان مک کلیورت توسط مک بون ها که به پنج پا تغییرشکل داده شده بودند کشته شوند (ج.ش).
مک کورمک، کاتریونا (McCormack, Catriona)
مهاجم و کاپیتان تیم افتخار پورتری که تیمش را دوبار در دهه 1960 قهرمان کرد. او سی و شش بار برای تیم ملی اسکاتلند بازی کرده است و یک دختر، مگان و یک پسر، کرلی دارد (ک.ز.7).
مک کورمک، کرلی (McCormack, Kirley)
پسر مهاجم مشهور کاتریونا مک کورمک. کرلی گیتاریست اول گروه موسیقی خواهران عجیب است (ک.ز.7).
مک کورمک، مگان (McCormack, Meghan)
دروازه بان کنونی تیم افتخار پورتری (ک.ز.7).
مک دونالد، ناتالی (McDonald, Natalie)
(تاکنون- 1983)
گریفیندور 2001- 1994 (ج.آ.12).
نام ناتالی از یک دختر کانادایی گرفته شده است که خیلی مریض بود. او کتاب های هری پاتر را دوست داشت و برای رولینگ نامه نوشته بود. رولینگ برای او نامه نوشت و برخی از رازهای کتاب های آینده را برایش فاش کرد، ولی ناتالی قبل از رسیدن نامه فوت کرد. مادر ناتالی به نامه پاسخ داد و او و رولینگ از آن زمان با هم دوست شدند. رولینگ برای قدردانی، نام ناتالی را در کتاب جام آتش گنجاند و او را به گروه گریفیندور فرستاد.
مک گوناگال، مینروا (McGonagall, Minerva)
(تاکنون- 4 اکتبر 1925)
گریفیندور، 1943-1936.
قائم مقام مدیر هاگوارتز و مسئول گروه گریفیندور در دهه 1990. مک گوناگال در دسامبر 1956 معلم تغییرشکل هاگوارتز شد. (جزئیات بیشتر...)
مینروا الهه رومی دانایی است.
نام خانوادگی مک گوناگال از شاعر معروف سر ویلیام توپاز مک گوناگال گرفته شده.
مک گوناگال، م.ج (.McGonagall, M.G)
دانش آموز هاگوارتز در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970. او بازیکن تیم کوییدیچ گریفیندور بود، و در سال 1971 برنده یک پلاک کوچک شد که هم اکنون بخشی از یکی از جوایز تالار نشان ها است (فیلم س.ج).
این شخص مطمئناً پروفسور مک گوناگال نیست، چون مک گوناگال قبل از به دنیا آمدن جیمز در سال 1960، معلم هاگوارتز بود و در حقیقت یکی از معلمان جیمز نیز بود (ز.آ، م.ق). نام «م.ج مک گوناگال» فقط در فیلم سنگ جادو روی یک لوح چوبی در تالار نشان ها ظاهر شده است. از آنجائیکه بقیه اطلاعات این لوح نیز گیج کننده و متناقص با گفته های رولینگ است (به گفته رولینگ جیمز پاتر یک مهاجم بوده است نه جستجوگر)، پس وجود این مک گوناگال نیز معتبر نیست.
مک کینون، مارلین (McKinnon, Marlene)
(مرگ بین سالهای 1978 تا 1980)
یکی از اعضای محفل ققنوس در دهه 1970(ببینید). مارلین و تمام خانواده اش توسط طرفداران ولده مورت، از جمله تراورز کشته شدند (س.ج.4، ج.آ.30، م.ق.9).
تاریخ دقیق مرگ مارلین به ما گفته نشده است، ولی از آنجایی که او در «عکس دسته جمعی» مودی حضور داشت و با توجه به چیزی که مودی درباره او گفت، مارلین باید در تاریخی بین زمان بیرون آمدن لیلی و جیمز از هاگوارتز و 31 اکتبر 1981 مرده باشد.
مک لاگن، کورمک (McLaggen, Cormac)
گریفیندور 1997- 1990.
دروازه بان تیم کوییدیچ گریفیندور بعد از مسموم شدن رون (ش.د.19)
یک «جوان مو وزوزی درشت اندام» و عضو انجمن اسلاگ. او یک عمو تیبریوس مشهور دارد که دانش آموز مورد علاقه هوریس اسلاگهورن بوده است (ش.د.7).
کورمک در هفتمین سال تحصیلش برای پست دروازه بانی تیم کوییدیچ گریفیندور امتحان داد، ولی از رون شکست خورد. کورمک به آسانی این شکست را نپذیرفت. در حقیقت او نمایش دهنده جنبه منفی شجاعت گریفیندوری است: خودبینی و شجاعت بدون فکر. او مرتب خودنمایی می کند، و لاف می زند که بخاطر یک شرط بندی نیم کیلو تخم داکسی را خورده است (ش.د.11).
مک تاویش، تارکوین (McTarvish, Tarquin)
(تاکنون- 1955)
طبق سایت رولینگ، مک تاویش «به جرم جنایت در حق همسایه مشنگش، که در کتری مک تاویش پیدا شده بود زندانی شد.»
منشاء نام: لوسیوس تارکوینیوس سوپرباس (تارکوین مغرور) آخرین شاه افسانه ای روم بود. سلطنت او با وحشیگری و فساد توصیف شده است؛ او در تبعید مرد. تارکوین نقش بد شعر «تجاوز به لاکریس» شکسپیر است.
میدوز، دورکاس (Meadowes, Dorcas)
(مرگ بین سالهای 1978 تا 1980)
عضو محفل ققنوس در دهه 1970.
تاریخ دقیق مرگ دورکاس به ما گفته نشده است، ولی از آنجایی که او در «عکس دسته جمعی» مودی حضور داشت و با توجه به چیزی که مودی درباره او گفت، مارلین باید در تاریخی بین زمان بیرون آمدن لیلی و جیمز از هاگوارتز و 31 اکتبر 1981 مرده باشد.
دورکاس نام یک چوپان زن در نمایشنامه «یک قصه زمستانی» شکسپیر است.
ملی فلوا، آرامینتا (Smethwyk, Elliot)
دختر عموی مادر سیریوس؛ او سعی کرد قانونی در جهت آزاد بودن شکار مشنگ ها تصویب کند (م.ق.6).
Mellifluous = «شیرین شده با (یا مثل) عسل.». معمولاً برای توصیف یک صدای خوشایند.
مرلین (Merlin)
رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی.
مری تاوت، گالاتیا (Merrythought, Galatea)
استاد دفاع در برابر جادوی سیاه از سال 1895 تا 1945. تام ریدل به محض فارغ التحصیل شدن از هاگوارتز از مدیر مدرسه، آرماندو دیپت پرسید آیا می تواند بماند و به جای پروفسور ماری تاوت که بعد از «تقریباً پنجاه سال» تدریس بازنشسته شده بود، تدریس کند (ش.د.20).
مروین بدجنس (Merwyn the Malicious)
رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی.
میجن، ایلویز (Midgen, Eloise)
دانش آموز هاگوارتز در اوایل دهه 1990.
سعی کرد با جادو جوش های صورتش را از بین ببرد ولی مجبور شد به خانم پامفری مراجعه کند تا بینی اش را سر جایش قرار دهد (ج.آ13). تا به امروز، هری، رون، و هرمیون از او بعنوان شخصی یاد کرده اند که جوش های غیر طبیعی اش باید مورد محاسبه قرار گیرد. ایلویز ممکن است در هافلپاف باشد، چون دانش آموزان هافلپاف در کلاس گیاهشناسی با لحن دوستانه ای درباره او حرف می زدند (ج.آ.13). ایلویز یکی از اولین دانش آموزانی بود که توسط پدر و مادرش از هاگوارتز برده شد (ش.د.11).
میرتل گریان (Moaning Myrtle)
رجوع شود به میرتل.
ماکریج، کاتبرت (Mockridge, Cuthbert)
رئیس سازمان ارتباطات اجنه (ج.آ.7).
دو مونت مورنسی، لاورن (de Montmorency, Laverne)
(1893- 1823)
مخترع بیشتر معجون های عشق.
مونتاگ (Montague)
(تاکنون- 1978)
اسلیترین 1989 تا 1996، مهاجم و کاپیتان تیم کوییدیچ.
عضو جوخه بازجویی آمبریج که سعی کرد بدون حضور شاهد از دوقلوهای ویزلی امتیاز کم کند و با اینکار اشتباه بزرگی مرتکب شد. دوقلوهای ویزلی او را به داخل کمد غیب شونده طبقه اول انداختند؛ چند روز بعد او در حالیکه در یکی از توالت های طبقه چهارم چپیده بود پیدا شد و پس از آن برای مدت طولانی گیج و سرگردان بود (م.ق.19، م.ق.28، م.ق.30).
او بعداً برای دراکو مالفوی تعریف کرد که در زمان زندانی بودن در کمد، صداهای مغازه بورگین و برکز را نیز می شنیده است. دراکو از این موضوع استفاده کرد و با تعمیر کمد و خریدن لنگه آن از بورگین و برکز راهی برای ورود مرگ خوارها به هاگوارتز باز کرد (ش.د.27).
ما اینطور برداشت می کنیم که مونتاگ یک یا دو سال از دراکو مالفوی بزرگتر است، چون مالفوی در سال پنجمش کاپیتان تیم نشد. (والدین دراکو هر چیز دیگری را با پول برایش خریدند...)
خواهران مونتگمری (Montgomery sisters)
دانش آموزان هاگوارتز در دهه 1990.
برادر 5 ساله آنها در بهار 1997 توسط فنریر گری بک گزیده شد، آن هم بخاطر اینکه مادرشان حاضر نشده بود با مرگ خوارها همکاری کند (ش.د.22). برادر آنها در سنت مانگو مرد.
مودی، آلاستور «چشم باباقوری» ("Moody, Alastor "Mad-Eye)
کارآگاه بازنشسته. یک سال تحصیلی را در هاگوارتز، در ته یک چمدان جادویی گذراند (ج.آ). مودی عضو محفل بود و بخاطر بدگمانی اش به دیگران ،مخصوصاً در مورد غذا و نوشیدنی، و همچنین امنیت چوبدستی معروف بود؛ این مورد آخر ممکن است بخاطر از دست دادن پایش باشد (ج.آ ، م.ق.3). البته این فقط یک حدس است. جزئیات بیشتر...)
آلاستور = در یونانی به معنی «انتقام جو یا کینه جو»؛ انتقام ترسناک ولی عادلانه.
moody = شخصی که رفتار یا شخصیت او مرتب تغییر می کند و البته بدتر می شود. آلاستور مودی مطمئناً با این توصیف همخوانی دارد. این کلمه معنی دیگری نیز دارد: «جعلی یا بدلی».
مون (Moon)
(تاکنون- 1980)
دانش آموز هاگوارتز، 1997-1991 (س.ج.7).
نام مون در مراسم گروهبندی کتاب 1 خوانده شد؛ و در لیست هم دوره ای های هری که توسط رولینگ در یک مصاحبه تلویزیونی نشان داده شد نیز آمده است. در این لیست، سه حرف اول اسم او مشخص است: Lil. البته این اسم چندان معتبر نیست چون اطلاعات دیگر این یادداشت نیز با کتاب های منتشر شده تفاوت دارند.
ماپسوس (غیبگوی یونانی) ((Mopsus (Greek soothsayer)
غیبگوی باستانی اساطیر یونان که کالکس پیشگو را شکست داد. ماپسوس پسر آپولو و مانتو بود و معبد آپولو در کالافون ساخته اوست (fw). نام او روی معجون ماپسوس نیز گذاشته شده است (بازی خرید و فروش کارت).
ماپسوس (Mopsus)
پروفسور پیشگویی هاگوارتز بر طبق یک طرح اولیه برای کتاب زندانی آزکابان که در سایت رولینگ موجود است (JKR). ولی این شخصیت معتبر نیست زیرا بعداً از کتابها حذف شده است. به گفته رولینگ این شخصیت که شباهت زیادی به مودی چشم باباقوری داشت حذف شد زیرا استعداد پیشگویی او زیادی خوب بود (ITV).
منشاء نام: مطمئناً گرفته شده از پیشگویی باستانی یونان (بالا را ببینید).
موران (ساحره) ((Moran (witch)
مهاجم تیم ملی ایرلند، یکی از سه ضلع مثلث «تروی، مالت، موران» (1994) (ج.آ.8).
موردانت، اتلبارد (Mordaunt, Ethelbard)
جادوگری که همسایه اش، الادورا گوفی، بیش از حد به وردهای شوخی عملی علاقه داشت. او عادت داشت وسایل باغ موردانت را طوری جادو کند که کارهای عجیب و غریبی انجام دهند، مثلاً بطور ناگهانی شروع به چرخیدن کنند. اتلبارد نامه ای به پیام امروز نوشت و در آن از گوفی شکایت کرد (پ.ا).
مورگان، گویندالین (Morgan, Gwendolyn)
کاپیتان تیم هارپی هالی هد در برد این تیم در برابر هایدلبرگ هریرز در سال 1953؛ وقتی همتایش در تیم رقیب به او پیشنهاد ازدواج داد، گواندالین با دسته جارویش محکم به سر او زد (ک.ز.7).
مورگان، والمی (Morgan, Valmai)
مهاجم تیم هارپی هالی هد که جانشین ویلدا گریفیث شد (پ.ا).
مورگانا (Morgana)
رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی.
مورتلیک (Mortlake)
صاحب چند راسوی بسیار عجیب، که در یکی از بازرسی های کمیته وردهای تجربی در سال 1992 به دست آمد (ح.ا.3). اطلاعات مربوط: مورتلیک.
مصطفی، حسن (Mostafa, Hassan)
رئیس فدراسیون بین المللی کوییدیچ که در سال 1994 بازی فینال جام جهانی را قضاوت کرد. مصطفی یک مرد کوچک، لاغراندام و کچل است با سبیلی بزرگ (ج.آ.8).
مالسیبر (Mulciber)
یکی از اولین (1955) مرگ خوارها (ش.د.20).
احتمالاً خویشاوند (پدر؟) مالسیبر که در زمان سیوروس اسنیپ در هاگوارتز بود.
مالسیبر نام دیگری برای ولکان (خدای آهنگری اساطیر روم) است.
مالسیبر (Mulciber)
(متولد اواخر دهه 1950 یا اوایل 1960)
در زمان سیوروس اسنیپ و لیلی اونز به هاگوارتز می رفت و به گفته لیلی با جادوی سیاه به یک دانش آموز گریفیندوری به نام ماری مک دونالد حمله کرده بود (ی.م.33)
متخصص در اجرای طلسم فرمان. از کسانی که قبل از محاکمه کارکاروف دستگیر شده بود – کارکاروف از این موضوع بسیار ناراحت شد چون قصد داشت مالسیبر را با آزادی خودش معامله کند (ج.آ.30). مالسیبر در نبرد سازمان اسرار نیز شرکت داشت (م.ق.35). احتمالاً خویشاوند (پسر؟) مالسیبر که در زمان تام ریدل در هاگوارتز بود.
مالسیبر نام دیگری برای ولکان (خدای آهنگری اساطیر روم) است.
مالدون، بورداک (Muldoon, Burdock)
(1490- 1429) (1)
رئیس شورای جادوگری، 1450-1448 (2)
مالدون حکم داد که هر جانداری که بتواند روی دو پا راه برود «موجود» محسوب می شود و حقوق قانونی دارد. متاسفانه، این تعریف بیرحمانه تعداد زیادی از جانداران دو پا ولی نامطلوب را نیز در زمره موجودات قرار داد، درحالیکه گونه هایی مانند سانتورها و مردم دریایی را حذف کرد؛ بطور مثال جن ها نقایص این تعریف را بخوبی نشان می دهند. در جلسه گردهمایی بعدی، لجام گیسخته ترین جانوران جادویی دوپا شرکت داشتند. پس از مالدون، الفریدا کلاگ رئیس شورای جادوگری شد (ج.ش).
(1) و (2): در کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها گفته شده مالدون در قرن 14 زندگی می کرده، در صورتیکه تاریخ های روی کارت شکلات قورباغه ای او مربوط به قرن 15 است.
مالت (ساحره) ((Mullet (witch)
مهاجم تیم ملی ایرلند، یکی از سه ضلع مثلث «تروی، مالت، موران» (ج.آ.8).
مالت = در زبان نشان های خانوادگی، این واژه از کلمه لاتین mola (سنگ آسیاب) می آید—مطمئناً هر تیمی که با این مثلث معروف روبرو شود احساس خواهد کرد بین سنگ آسیاب گیر کرده است. با این حال این اسم نیز مانند اسامی دیگر اعضای تیم ایرلند، از نام دوستان رولینگ گرفته شده است (JKR).
مامپز، زاخاریاس (Mumps, Zacharias)
(قرن پانزده)
زاخاریاس مامپز در سال 1308 شرح کاملی از بازی کوییدیچ ارائه داد که به فرم امروزی بازی کوییدیچ شباهت زیادی دارد (ک.ز).
مانچ، اریک (Munch, Eric)
جادوگر نگهبان وزارت سحر و جادو که در طول روز پشت میز نگهبانی در تالار ورودی می نشیند و چوبدستی بازدید کنندگان را ثبت می کند (م.ق.14، م.ق.7). در ساعت 1 بامداد روز 31 آگوست 1995، استرجیس پادمور را جلوی در ورودی سازمان اسرار، به جرم ورود بدون اجازه و تلاش برای سرقت دستگیر کرد (م.ق.14). «جادوگری با ردای آبی مایل به سبز و صورت نتراشیده» (م.ق.7).
شیفت کاری مانچ مشخص نیست، زیرا او در ساعت 8 صبح روز 12 آگوست 1995 سر پست بود و در ساعت 1 بامداد 31 آگوست نیز همینطور. ولی در ژوئن همان سال در ساعت های اولیه شب اثری از او نبود.
موریل (Muriel)
عمه مالی ویزلی. رجوع شود به اسامی بدون نام خانوادگی.
موری، یونیس (Murray, Eunice)
(1942-؟)
جستجوگر تیم کلاغ زاغی مونتروز که یکبار تقاضا کرد گوی زرین سریعتری را وارد بازی کنند چون «گرفتن این یکی خیلی آسان است». (ک.ز.7)
مایلور (Mylor)
رجوع شود به سیلوانوس، مایلور.
میرتل (Myrtle)
رجوع شود به میرتل.
منبع: Wizards M