۱-در غالب یک رول جنگ فضایی رو توضیح بدید.
-۱...۲....۳....حمله!!!!!
:war
-حمله....
صدا های خاصی از موجودات فضایی در می امد که من با تخیلات خود سعی به ترجمه ان کردم.
- جناح سمت چپ به پیش !
غضمیتی ابی ،قد بلند (حدود سه متر )،با سه چشم که در پایین قرار داشتند در روبرویم قرار داشت .در اصل سر او در پایین قرار داشت و بر عکس بود هفت دست در بالا داشت و با تعدادی شاخک که روی سرش قرار داشت حرکت می کرد.بینی نداشت ، با غذا هایی که می خورد زندگی می کرد و نفس می کشید و با سنسور هایی که به تمامی بدنش وصل بود صدا ها را درک می کرد.(توضیحی از یک موجود فضایی بنام غضمیت که به نظر من نام فوتلس (بدون پا)براش بهتر بود)
اینها همشون اینشکلی بودند تنها فرقشون این بود که این طرف ابی و سپاه مقابل سبز بودند .
-هی برو ترنکونام(نام حیوانی که روی ان می تاختند)
-سلوبی (فرمانده)به بقیه بگو چهار قسمت بشن و پراکنده به دشمن حمله کنند.!
-باشه جناب .
-هی دلور ها تقسیم میشیم.
-اونیو(باشه)
در سیاره انها به نام سلونشیهر گاز های تنفسی وجود نداشت (اصلا هیچ گازی نبود)،چیز خاصی داشت به نام
لیکومل که مخلوط مایع و جامد بود و در هوای اطراف پراکنده بود .
سرباز ها با سلاح هایی الکتریکی و شمشیر مانند به هم ضربه می زدند بطوری که با یک خراش فرد نیمه جان می شد و بزودی می مرد .
البته در برابر این سلاح سپر خاصی هم بود که این ضربه ها را دفع کرده و جان شمشیر را کاهش می داد .
-هی اسلتر،فولت،موریث،الشون،سروکان....شما فرماندگی گروه ها رو بعهده بگیرید دارند پراکنده می شن.
جنگ ادامه داشت همه با شجاعت می جنگیدند گروه سبز ضعیفتر بود و نیمی از سربازانش را از دست داده بودند ولی هنوز سرپا باقی مانده بودند.ناگهان طوفان شدیدی که در این سیاره هر روز یکبار و در ساعت نا مشخصی اتفاق می افتاد شروع شد و این بنفع گروه ابی بپایان رسید چون افراد انها الان بیشتر بود و گروه ابی شهر ملنکیوبری را کشف کردند .
۲-توضیح بدید که آخرین جنگ زمینی ها با فضایی ها کی بود.(لزوما نباید به خونریزی ختم شده باشه...میتونه حتی یه جنگ ده دقیقه ای بوده باشه.10)
زمینی ها در برابر فضایی ها .جالب بود .
۱میلیون سال نوری پیش در کره زمین فضایی ها یه زمین حمله کردند و موجودات دریایی را از بین بردند ،سپس در دریا مستقر شدند و به پرندگان حمله ور شدند.
تا بحال چندین فرد درون کشتی ها متوجه حضور انها شده بودند ولی کسی حرف انها را باور نمی کرد انها هم خیال کردند خیالاتی شده اند.
پس از اینکه فضایی ها بتدریج افزایش یافته و پراکنده شدند مردم بیشتر به این حقیقت پی بردند و خود را برای جنگ اماده می ساختند.
جنگ :
فضایی ها انسان های زیادی را کشتند و انسانها نیز در تلاش بوده اند تا با چیزی انها را نابود کنند.
به این حقیقت دست یافتند که فضایی ها مکانی در بدن خود دارند که برای مرگ (احتمالا با دستگاه خاصی) این دستگاه به انجا نشانه گرفته شده و طرف را می کشد.
ولی در این زمان:
جادوگر ها با ورد های خود بر این موجودات غلبه پیدا کردند و با همکاری گروهی، همه به نجات جهان پرداختند(همه شامل جادوگران سیاه مانند لرد هم می شود.)و فضایی ها از ترس بسیار پا به فرار گذاشتند .
این هم از پدیده های جادوییه که از کار گروهی ماگل ها با این همه دم و دستگاهی که دارند بر نمیاد.