هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "رودولف لسترنج"
پیام زده شده در: ۱۹:۱۷ جمعه ۱۲ تیر ۱۳۹۴
متاسفانه فعلا تصمیم گرفتم اسم بنده رو از لیست کابینه ی خویش خارج بنمایی. دیلش هم این هست که کسی که می‌خوام به طور حتم ازش حمایت کنم رو پیدا کردم و اگه به ایشون رای بدم ولی باز هم توی لیست شما باشم زیاد جالب نیست.

با آرزوی موفقیت!


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "فلورانسو"
پیام زده شده در: ۱۰:۰۷ چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۴
سیوروس آیا بالا آوردن ستاد کار خوبی است؟ آیا خوردن ستاد کار خوبی است؟ آیا نشخوار کردن ستاد کار خوبی است؟

پ.ن: و این گونه حاج تراورز معنی جملات را عوض می‌کند.


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "هری پاتر"
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴
سلام حاجی کله زخمی! چطوری؟

من فقط ازت یک سوال دارم. از برنامه های جدی خودت می‌تونی چندتاشون رو نام ببری؟ برنامه هایی که عملی باشن و به ویزلی ها هم ربطی نداشته باشن.

آها یه سوال دیگه هم دارم. شما در دوره ی وزارت سیریوس بلک و سیوروس اسنیپ به زندان آزکابان تبعید شدید ولی بعد از مدّتی آزاد شدید، کاندید شدید، تایید صلاحیت شدید و حالا هم سیریوس بلک شما رو کاندید اصلح می‌دونه. می‌شه خواهشا بگی توی آزکابان دقیقا چه اتفاقی افتاد که وزیر سابقی که تو رو به زندان انداخت الان طرفدارته؟


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "فلورانسو"
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
اووووف، چه چیژ کشونیه این ژا!

شلام بانو فلورانشو، همانا شما شاحره‌ای و من آنتی شاحریالیشم. به نظرت شاحره ها و جادوگران همین الآن هم مشاوی نیشتن؟ آخه چه چیژ بیشتری می‌خواید؟ چرا ما جادوگران کچل رو ژجر می‌دین؟!

مشاهده شده شما از رفقای مورفین گانت، وزیر وقت، هشتید. حاج مورفین با شما نشبتی داره؟ اگه نشبت فامیلی نداره پس برای چی بر خلاف آشلام با یک دیگر ارتباط دارید؟ بکنمتون تو گونی؟ ببرمتون آرشاد؟

خب، پش می‌خوای چیژ رو آژاد و عمومی کنی، این خیلی ایده ی خوبیه. از معدود برنامه هاییت هشت که قبولش دارم.

در پناه تشبیحم، تو هم مثل دیگر کاندیدا ها به گونی دخول نکنی.


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس ديني و بينش جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۵۲ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
یکی بود، آن یکی هم بود، یک نفر دیگر هم بود. در مجموع سه نفر بودند به اسم مرلین، مورگانا و رودولف. این سه نفر در دشتی سبز و بی‌کران با نام بهشت می‌زیستند و از زندگی ساده خود لذّت می‌بردند. زندگی آن ها شامل خوردن، خوابیدن و خندیدن بود تا این‌‌که تنها درخت آن دشت میوه‌ای به نام عشق داد.

مرلین و رودولف اوّلین کسانی بودند که آن میوه را پیدا کردند. مرلین یک گاز از آن میوه زد ولی رودولف حاضر به امتحان کردن آن میوه ی عجیب نشد. مرلین چیز خاصی احساس نکرد. نمی‌دانستند عشق یعنی چه. میوه را برداشتند و به سوی مورگانا رفتند تا از او درباره عشق بپرسند. هنگامی که او را یافتند مرلین گفت:
- مورگانا، تو می‌دونی عشق یعنی چی؟

مورگانا تا به حال چنین کلمه‌ای را نشنیده بود. تنها چیزی که از این کلمه درک می‌کرد حروف ع، ش و ق بودند. رودولف میوه ی سرخ رنگ را که حال تنها تکه‌ای کوچک از آن مانده بود به مورگانا داد. مورگانا آن تکه ی کوچک را در دهانش گذشت و بعد، معنی عشق را متوجّه شد. شاید این حروف به تنهایی معنی نمی‌دادند امّا هنگامی که کنار هم قرار می‌گرفتند می‌توانستن به زیباترین چیز جهان و همچنین به مخرّب ترین سلاح جهان بدل شوند.

- مرلین، عشق مثل عسل شیرینه، مثل گل لطیفه، مثل آب شفافه و مثل شیشه... تیزه.

چیزی در دل مرلین جا به جا شد. احساس می‌کرد تغییر کرده است. در چشمانش مورگانا هم تغییر کرده بود. مورگانایی که تا دیروز به عنوان یک دوست و هم کلام عادی می‌شناخت، حال برایش تبدیل به زنی زیباروی و شیرین زبان تبدیل شده بود.

- مورگانا، راستش... فکر کنم عاشقت شدم. تو دیگه برام فقط یه دوست معمولی نیستی.
- تو همینطور مرلین، تو دیگه برام اون پسر شوخ که همیشه من رو می‌خندوند نیستی، الان یکم متفاوت تری.

رودولف توانایی تحمّل گفته های آن ها را نداشت. نمی‌توانست معنی عشق را درک کند با این‌که از آن میوه خورده بود. خنجری را که برای شکار همیشه همراهش داشت را در دست گرفت و فریاد زد:
- بسه دیگه! انقدر از عشق حرف نزنید!

مرلین تکه چوبی را از زمین برداشت و در دستانش گرفت. مقادیری از عشقی که در وجودش داشت را به آن تکه چوب منتقل کرد و رو به رودولف گفت:
- رودولف، عشق یعنی جادو. خوب نگاه کن.

مرلین تکه جادو را به اطراف تکان می‌داد و قدرت عشق را به اطرافش منتقل می‌کرد. رودولف هم تکه چوبی برداشت امّا این بار نفرت بود که وارد تکه چوب شد. تکه چوب را در هوا تکان می‌داد و نفرتش را در تمامی دشت رها می‌کرد.

آسمان آبی رنگ سیاه شد، چمن های سبز، زرد شدند و کبوتران به زاغ تبدیل شدند. آن دشت دیگر جای زندگی نبود. مرلین و مورگانا که نیروی عشق را درک کرده بودند و آن را جادو می‌پنداشتند از آن دشت به سرزمینی دیگر به نام زمین گریختند تا زندگی را از نو شروع کنند و بهشتی دیگر بسازند.

رودولف که نفرت را جادو می‌دانست. در آن دشت ماندگار شد و نام آن جا را به جهنم تغییر داد تا هر کسی که گذرش به آن جا می‌افتد را فریب دهد و نفرت را در وجودش پرورش دهد.

و این گونه بود که مرلین و مورگانا، زوج های جادویی، جادو را کشف کردند و به زمین آمدند.

پ.ن: حالا یکم اون افسانه ی آدم و حوا رو تغییر دادم ایراد نگیر پلیز.





پاسخ به: ستاد انتخاباتی "رودولف لسترنج"
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
حاج خانمی بی‌حجاب این‌جا نیست؟ یالله!
حاجی من هم از شما حمایت می‌کنم هم از آرسینوس. دیگه هر کی آخرش نکشید کنار و برنامه ها و ایناش بهتر بود بهش رای می‌دم.

زیر سایه ی تسبیح من، وارد گونی نشوی.


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "آرسینوس جیگر"
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴
به به حاج آرسینوس، تو هم که می‌خوای وزیر بشی. منم حمایتت می‌کنم حاجی. فقط یه شرط داره، آزادی خرید و فروش چیز! بعله، هر فردی در جامعه ی ما باید بتونه آزادانه از چیز های ساخته مورفین استفاده بکنه.

همانا درخواست دیگری نیز دارم، بازداشت کردن ساحرگان خلافکار، بی‌حجاب و ضد آسلام به صورت گسترده توسط سازمان ارشاد آسلامی! اگر چنین طرحی اجرا بشه آنتی ساحریال با این‌که یک انجمن مستقله امّا برای از بین بردن بی‌ایمانی نسبت به مرلین در دل ساحرگان با این سازمان همکاری هایی خواهد داشت.

در پناه تسبیح من، صلواتی برای شادی روح دیگر کاندیدا ها ختم کنید!



every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: رادیو وزارت!
پیام زده شده در: ۱۰:۲۰ پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۹۴
سلام به جادوگرای تو خونه! سلام به ساحره های توی آشپزخونه! سلام به نی‌نی کوچولو هایی که این موقع اصلا نباید به رادیو وزارت گوش بدن! سلام به زندانیای آزکابان! سلام به ... آقا نزن، غلط کردم، دیگه سلام نمی‌کنم! جیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ!

سر تیتر خبرها:

در روز گذشته تراورز، مسئول فعلی آنتی ساحریال، در مصاحبه ‌ای که با مجری رادیو وزارت داشت در مورد برنامه های آنتی ساحریال برای وزارت صحبت کرد که در ادامه ی برنامه آن را می‌شنویم:

- سلام حاج آقا، شما در حال حاضر مسئول آنتی ساحریال هستید، درسته؟
- با اجازه ی بزرگترا، بعله.
- با توجّه به نزدیک شدن انتخابات و همچنین اسم برده شدن از آنتی ساحریال در برنامه ی بعضی از کاندیدا ها، آیا قرار هست آنتی ساحریال هم به وزارت بپیونده؟
- ببین داوش من، نمی‌شه هم CBC و هم آنتی ساحریال زیر یه سقف فعالیّت کنن. پس از کاندیدا ها خواهش می‌کنم که فعلا برای آنتی ساحریال تصمیم نگیرن. ما سازمان نیستم، ما انجمنیم، یک انجمن مستقل.

پس از این مصاحبه کوتاه، تراورز از تک تک جادوگران خواهش کرد که از ناعدالتی هایی که برای مردان در جامعه رخ می‌دهد درس بگیرند و از حمایت بیش از اندازه از ساحره ها خودداری کنند. او همچنین با درخواست مورفین گانت مبنی بر قطع یارانه ی مرفهان بی‌درد محفل موافقت کرد و افزود:
- اگه این یارانه رو به انجمن آنتی ساحریال می‌دادند، الآن عدالت در تک تک نقاط دنیا برقرار بود.

سپس، از آن جایی که به گفته ی نزدیکان وی ایشان به بیماری گسستگی موضعی سلول های تهتانی مبتلا بود، از ساختمان صدا و سیمای وزارت بیرون نرفت و همان‌‌جا به خوابی عمیق فرو رفت.


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: زندگی به سبک سیاه
پیام زده شده در: ۱۵:۰۴ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
- ببین داوشم، یعنی تو به من اعتماد نداری؟ واقعا فکر نمی‌کردم انقدر نالوتی باشی!

آرسینوس از شدّت خستگی تصمیم گرفته بود به جای جواب دادن به سوالات مسخره ی مزنونین فقط سوال بپرسد. به لیست سوالاتش نگاه کرد و پرسید:
- یکی از جانپیچ های ارباب دزدیده شده و می‌خوام بدونم وقتی که اون دزدیده شد و چراغ ها خاموش شدن تو کجا بودی؟

تراورز دستی در ریش هایش فرو کرد و پس از اندکی تفکّر در باب کائنات، سورئالیسم و آنتی دیس استبلیشمنتیانیسم جواب داد:
- راستش من تو دست شویی بودم که یهو چراغا خاموش شدن.

آرسینوس نگاهی به لیست بازجویی هایش انداخت و با تعجّب گفت:
- فلیت ویکم تو دست شویی بوده! یا حضرت مرلین، مگه شما تمایلات دامبلی دارین؟!

تراورز پس از شنیدن حرف آرسینوس رنگ از صورتش پرید و با لکنت جواب داد:
- نـ...نه به خدا، از این تـ..تهمتا بهم نزنین! من فـ...فقط تو دست شویی نشـ...شسته بودم که یهو بـ...بارون اومد!

رودولف در حالی که سعی می‌کرد نخندد گفت:
- در کمال تاسف باید بگم اون بارون از فلیت ویک جاری شده.

چهره ی تراورز به تغییر حالت داد و سپس از اتاق بازجویی به سوی افق گریخت.


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۸:۳۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴
حاج رودولف لسترنج!

1- درباره خودت بگو. چقدر رودولفی که توی سایت می‌بینیم به خودت شبیه هست؟

2- بین شخصیت واقعی خودت و رودولفی که خلق کردی کدوم رو بیشتر دوست داری یا بهتر بگم، آیا رودولفی که خلق کردی شخصیت رویایی توئه؟

3- به جز نقش رودولف، چه نقش های دیگه‌ای رو دوست داری؟

4- حاضری نقش رودولف رو با نقش دیگه‌ای عوض کنی؟

5- به نظرت ساخت یک شخصیت خوب به چه چیز هایی نیازمنده؟

6- آیا برای شخصیت پردازی الگو یا معلمّی داشتی؟

7- به نظرت چقدر در نوشتن رول ها و همچنین شخصیت پردازی موفّق بودی؟

8- چی‌شد که به فکر زدن آنتی ساحریال افتادی؟

9- هنوز هم می‌شه تو رو یک آنتی ساحریالی دونست؟ بعد از کنار گذاشتن مدیریتش چه حسی نسبت بهش داری؟

10- چرا آنتی ساحریال توی کوچه دیاگونه و مثل CBC عضو وزارت خونه نیست؟

11- آیا شما هم پیروی حاجیونیستم هستی؟ نظرت در مورد حاجیون چیست؟

12- راز این‌که حتّی اگه نباشی باز هم هستی چیه؟!

13- آیا برای سبک هنری بی‌ناموسی برنامه‌ای داری؟

با توجّه به خیل عظیم سوال ها صلواتی ختم کن برای سلامتی مغز و انگشتانت.


every fairytale needs a good old-fashioned villain

حاجیت بازی رو بلده

حاجی بودیم وقتی حج مد نبود...


تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.