هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۹:۵۸ پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۴
#21
رای همه مون... الستور مودی

اهم!
وزغ ِ پرتلاش و محبوب ِ سایت؛ آمبریج!

تصویر کوچک شده


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری
پیام زده شده در: ۱۱:۵۴ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴
#22
تحلیل گر منطقی در بحث های مبهم کتاب های هری پاتر؟!

من به مورگانا لی فای به این دلیل: LINK رای میدم!


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۷:۵۵ چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴
#23
با توجه به اینکه می بینم اینقدر از دیدنم خوشحال می شین..
بازم سلام!

چند تا از این موارد جزئی در رابطه با شکلک ها:

اول چت باکس!
1- جای خالی یه شکلک برای ابراز تعجب و حیرت ِ زیاد تو چت باکس احساس میشه، یه چیزی مثل ِ یا .
اگر هم پنجاه تا شکلک چت باکس پر شده و نمی دونین کدومو حذف کنین تا اینو جاش بذارین؛ من حذف شکلک «پسر عمه زا» رو پیشنهاد می کنم. دقت کردین اصلا استفاده نمیشه؟!

2- توی چت باکس، آدم وقتی می خواد وسط نوشته ـش یه شکلک بذاره، وقتی روی شکلک کلیک می کنه، اون مستقیم میره ته متن. یعنی نمیشه تنظیم کرد که شکلک رو کجا گذاشت و اگر بخوایم یکی وسط متن ـمون بذاریم، مجبوریم دست به دامن Cut - Paste بشیم.
این یکم نامفهوم بود! امیدوارم فهمیده باشین!

3- فکر کنم بد نباشه جای شکلک رو با عوض کنین. مفهوم ِ wait رو بیشتر می رسونه!

در مورد غیر چت باکس!
به نظرم ترتیب شکلک ها یکم ناجوره. بعضی هاشون با وجود اینکه زیاد استفاده میشن ته صفحه ی شکلک ها قرار گرفتن و پراکنده هستن. اگر میشد شکلک هایی که استفاده ـشون زیاده رو بالا، یکجا جمع کرد خیلی راحت می شدیم! اونوخت دیگه لازم نبود هی دنبالشون بگردیم یا تا اون ته ِ صفحه بریم!

من - با نظر شخصی ِخودم البته - سعی کردم چندتا از اون خوبا و پر استفاده هاشونو سوا کنم. خوب میشد اگه اینا بالایِ بالا قرار می گرفتن!


تا اونجایی که من می دونم اینا هم استفاده ندارن خیلی، که می تونن تبعید بشن به ته صفحه!
:bigkiss: :tab: :fishing: :oops: :pint: :angel: :grin: :lol2: :yclown: :brush: :mama: :joke: :chomagh: :fan: :slap: :bat: :poser: :phone:
تا برنامه ی بعدی همه ی شما رو به خدا می سپرم!


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۳ ۸:۰۱:۱۷
ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۳ ۸:۰۶:۲۷
ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۳ ۸:۰۷:۰۵
ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۳ ۸:۳۳:۰۸
دلیل ویرایش: تا چهار نشه، بازی نشه!:hammer:

چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۲۱ سه شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴
#24
اینم جایگزین کنین لطفا.
***



الستور مودی
(تلفظ:/əˈlæstɔːr/)

گروه: گریفیندور

پاترونوس: سیاه گوش

جارو: مودی جاروی خاصی داشت که با طراحی ویژه اش به او اجازه می داد تا پشت جارو، صاف بنشیند، درست مثل صندلی اتومبیل. تـصـویـر

ویژگی های ظاهری: الستور مودی، در طی جنگ اول جادوگری یک چشم، یک پا و بخشی از بینی خود را از دست داد. البته او به سرعت پای از دست رفته اش را با یک پای چوبی جبران کرد. به جای چشمش نیز یک چشم جادویی قرار داد که به او توانایی دیدن پشت موانع و دیوارها و حتی زیر شنل نامرئی را می داد.

ویژگی های اخلاقی: مودی پس از جراحات وارده در جنگ اول، به شدت در مورد امنیت جانی خودش محتاط و پارانوئید بود. شخصیتی خشک و شکاک داشت و معمولا به سختی با کسی دوست می شد. هرچند که با اندک دوستان ِ مورد اعتمادش، گرم و صمیمی بود.

چکیده ی زندگی: الستور اصیل زاده ای اسکاتلندی تبار بود. بیشتر خانواده ی او، از جمله پدرش کاراگاهان بزرگی بودند و به نظر می رسد که شخصیت سرد و عجیبش ریشه در تربیت شدن در چنین خانواده ای دارد. او پس از فارغ التحصیلی از تحصیلات عالی کاراگاهی، به استخدام وزارت سحر و جادو در آمد و با ظهور لرد ولدمورت، به محفل ققنوس پیوست.

وی یکی از اعضای محوری محفل ققنوس بود و با نبرد های شجاعانه اش در جنگ اول جادوگری، توانست شهرت زیادی کسب کند. در سال های پس از جنگ اول، یکبار از او جهت تدریس در پست «دفاع در برابر جادوی سیاه» مدرسه ی هاگوارتز دعوت به عمل آمد که پس از ربوده شدن توسط بارتی کراوچ پسر، از این پست تدریس بازماند.

در طی جنگ دوم جادوگری، او در نبرد های «تالار اسرار»، «مدرسه ی هاگوارتز» و نبرد «هفت پاتر» حضور داشت. او در نبرد هفت پاتر، توسط شخص لرد ولدمورت به قتل رسید.

انجام شد.


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۲ ۱۲:۳۲:۱۸
ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۲ ۱۲:۳۲:۴۴
ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۲ ۱۲:۳۸:۱۱
ویرایش شده توسط سیوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱۲ ۱۲:۴۱:۱۸

چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۸:۱۴ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴
#25
همانا «آرسینوس جیگر» ملقب به جیگَر گریفیندور( )، به خاطر نظارتش بر تالار گریف - و نه آزکابان! - شایسته ی این رنک می باشد. باشد که یا مرگخوار نباشد، یا کلا نباشد، مردک بوقی! ننگ گریفیندور!
(الان رای مثبت دادم بهش مثلا! )


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۰:۳۸ جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴
#26
دوباره سلام.
خواستم این رو پخ کنم، ولی خب راه دور چرا؟!

راستش از وقتی که سایت بازگشایی شده، دچار یه مشکل شدم؛

دقیقا نمی دونم چطوری بگم، انگار سیستمم سایت رو نمی کشه! این بازی کامپیوتریا گرافیک پایین باشه یه طوری میشن، اونجوری!
بهتر اگه بخوام بگم مثلا وقتی این اسکرول رو می کشم پایین با تاخیر و تیکه تیکه میاد پایین. یا مثلا شکلکا، این چکشه همچین با طمانینه چکش میزنه واسم!
در کل سایت خیلی کند شده برام. راه حلی هست لطفا؟!

--------


با اینکه دلو میاد جوابتو میده. ولی خب... یه کنترل اف پنج بزن شاید درست شد



______________

سایت سبکه انصافاً. سنگین نیست اونقدر. من با مرورگر گوگل کروم نسخه 43.0.2357.81 m خیلی راحت باز میکنم صفحات سایت رو. نصیحت عمو سیریوس هم بد نیست. یه کنترل بعلاوه اف پنج بزن شاید رستگار شدی. اگه نه که یه آپدیت انجام بده روی مرورگرت.


ویرایش شده توسط سيريوس بلك در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۸ ۲۱:۱۲:۳۶
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۸ ۲۱:۲۶:۵۲

چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۹:۰۴ پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴
#27
مدیران، سلام!
خسته هم نباشید.

خواستم فقط این نکته رو عرض کنم و برم:

متن بولد نشده
متن بولد شده

لــیــنــک

همین دیگه!


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ققنوس میوزیک
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ جمعه ۱ خرداد ۱۳۹۴
#28
بازنویسی!


ظاهرا ایده های روونا همیشه هم خوب از آب در نمی آمدند. دزدیدن محفلی ها یک ژانگولر بازی بی مورد بود. همین باعث شد تا سیورس یک «نه!» تحویلش بدهد و بازهم ملت به فکر فرو بروند.

اندکی بعد

- نمی خواین بگین که تا حالا هیچ کار مفیدی نکردین؟
- اربابا! ما تلاش خودمون رو کردیم... رحم کنید ارباب! :worry:

مرگخواران نمی دانستند رحم اربابانه ی ولدمورت گل کرده یا فقط به خاطر مشغله اش است که هنوز کروشیویی نثارشان نکرده. چند ثانیه ای، مرگخواران ِ زانوزده، در سکوت منتظر دستور یا طلسم او شدند، تا اینکه لبخندی شوم زد و گفت:
- شانس آوردید...

ولدمورت دستش را در جیب ردای سیاهش برد و تکه کاغذی بیرون کشید. مکثی کرد و ادامه داد:
- که مدتی قبل ایـــن درخواست نقد بدستم رسید..

مرگخواران که نمی توانستند روی کاغذ را از فاصله ی چندمتری که با ولدمورت داشتند بخوانند، ربط درخواست نقد و ورشکست کردن ققنوس میوزیک را نفهمیدند!
- ..و من با این فرد آشنا شدم. هرچه سریعتر این فرد رو برامون بیارید. مراسم داغ زدن هم لازم نیست. هرچه سریع تر بی هیچ تشریفاتی به ما ملحقش کنید، به نظر می رسه این فرد تنها راه مقابله به مثل باشه. مقابله به مثل!

مورگانا گلویش را صاف کرد و با لحن ملایمی پرسید:
- چه کسی رو ارباب؟
- سلسیتنا واربک!

سیورس زیرلب گفت: «درود بر هوش و ذکاوت ارباب! »

کوچه ی دیاگون

- آخرین و بهترین آلبومای محفل! بدو بدو! زیر قیمت! تخفیف ویژه!
ویولت با حالت به صف طولانی مقابلش نگاه کرد. دستی برسر ماگت کشید و یکی از آلبوم های «یه جوجه ی آتشین» را از کیسه ی بزرگ کنارش بیرون کشید و به ساحره ی روبرویش داد.
- سیصد گالیون!

ساحره کیف پولش را باز کرد و با طلسم ِ شمارش، دقیقا سیصد سکه ی طلایی از آن خارج کرد. با توجه به حجم کیف، واضح بود که با جادو گسترش پیدا کرده است.
- خانم، پولتون!

اما حواس ویولت به چیز دیگری پرت شده بود! بر روی دیوار کناری، جایی که ویولت تازه به چشمش خورده بود یک پوستر ِ پر زرق و برق خودنمایی می کرد...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیدوارم بدتر نشده باشه!


ویرایش شده توسط الستور مودی در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۱ ۱۷:۵۷:۲۳

چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۱۴ پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
#29
پروفسور!
قرار بود من دو روز پیش وسایلای اتاق خون رو بفروشم و با پولش یه سال دیگه هم برگردم برم شکار مرگخوار. ولی دلم نیومد قبلش ایــــن رول ِ خدافظی رو ننویسم!
یه نقدی بنویس برای این فرزند روشنایی پلیز.

پ.ن: تاپیک ِ بدبخت چهارسال بود خاک می خورد، این «احیای تاپیک ها» چقده حال میده پروف!


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ققنوس میوزیک
پیام زده شده در: ۱۱:۴۷ پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
#30
جدیدش!

خانه ی ریدل، مانند همیشه پر بود از شلوغی های خاص خودش. شاید این شلوغی به خاطر یکجا جمع شدن افرادی بود که هیچ سنخیتی باهم نداشتند!

وسط تالار اصلی خانه ی ریدل، آتش بزرگی برپا شده بود. ساحره ای با تشویق کسانی که دور آتش جمع شده بودند، داخل آن می پرید و از آن بیرون می آمد. سمت دیگر دو دختر جوان بر سر مردی که بی ملاحظه به آنها خیره می شد و ماهیچه های بازویش را باحالتی نمایشی منقبض می کرد، فریاد می کشیدند.
در گوشه ای هم پیرمردی چشمانش را بسته بود و با صدای بلند کلمات نامفهومی را تکرار می کرد، انگار که چیزی به او وحی می شد..

شاید تنها کسی که در این شلوغی دیده نمی شد، لرد ولدمورت بود! در گوشه ای، پشت یک میز قدیمی نشسته بود و در لپ تاپش، پست های جدید ِ« خادمان لرد سياه به او مي پيوندند» را می خواند. اصلا رضایت بخش نبود!
-اینا هیچ کدوم به درد نمی خورن.. این هم که هنوز یه رول هم ننوشته..


با سرعت پاسخ سوالات را از نظر می گذراند.
نقل قول:
5-به نظر شما محفل ققنوس از چه راهي قادر به سير کردن شکم ويزلي هاست؟
از طریق فروش آلبومهای ققنوس میوزیک. اتفاقا" درآمد خوبی هم دارند!
- نچ نچ نچ! هیچ طنز خاصی تو پاسخ دادن به سوالا به کار نبرده. اصلا خلاقیت به خرج نداده. فعالیت هم که نداره!

صدای فریاد آرسینوس که «گاف مکســـور!» را اعلام می کرد، باعث شد ولدمورت سری بلند کند و به اطراف نگاه کند.
واقعا" خانه ی ریدل به کدام سو می رفت؟!
دیگر حوصله اش سر رفته بود. یک «تایید نشد!» ِ خشک و خالی نوشت و روی دکمه ی ارسال کلیک کرد. اما نگهان یک پنجره ی جدید باز شد!


نقل قول:
تــبــریــک!
شما برنده شده اید! اگر این پنجره را ببندید دیگر برای شما باز نخواهد شد!


شما برنده ی نود درصد تخفیف برای پکیج کامل آلبومهای گروه ققنوس میوزیک با ارزش 6783000 گالیون شده اید.

لیست آلبومها:
یه جوجه ی آتشین
با صدای آلبوس دامبلدور
3000
300گالیون
...


کلمه ی «مسخره ها!» اولین کلمه ای بود که از ذهن ولدمورت گذشت.. اما صدم ثانیه ای طول نکشید که چشمانش بر روی اسم دامبلدور قفل شد. به یاد پاسخی افتاد که به فرم عضویتش داده بودند!
- لعنت! پس محفل از اینجا درآمد کسب می کنه! نـــــه، من همچین اجازه ای نمیدم...!

ملت مرگخوار از کارهای عجیب و غریبشان دست برداشتند و متعجب به ولدمورت نگاه کردند!

اندر خانه ی شماره ی 12
- سیصد گالیون دیگه! این آلبوم آخریه عجب فروشی داشته پروفسور!

هری این را گفت و پشت میز نشست تا به بقیه ملحق شود. آثار گالیون هایی که دقیقه به دقیقه به حساب محفل واریز می شدند در چهره ی همه نمایان بود! هری به خیالبافی های تدی و جیمز در آنسوی میز گوش داد.
- می تونم یه یویوی جدید با شتاب رفت و برگشت بالا بخرم!
- می تونیم شیون آورگان رو بدیم بره و من یه جای بهتر واسه گرگ شدنم پیدا کنم!
- می تونم یه تنگ گنده ی جدید.. اصن یه استخر اختصاصی واس ِ آقای بلوپ بگیرم!
- می تونم دو تا بلیط مستقیم به جزایر قناری بگیرم.. من و ویکی!

جیمز جیغی کشید و گفت:
- منم میام! منم میـــام!
- باشه، همگی باهم!

هری لبخندی زد، چه چیزی می توانست این شادی را از محفل بگیرد؟!


چوبدستی لازم نیست..
به یک ضربه ی عصایم بند هستید!

تصویر کوچک شده

×××××

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.