هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۵ پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷
#21
من شجاعم و بیشتر از هر چیزی به اینکه دوستام تو امنیت باشن اهمیت میدم
دوستی رو دوست دارم
و عاشق سفیدی و از بین رفتن تاریکی و سیاهی ام
اولویت من هم گریفندور است



فن فیکشن هری پاتر و دشمن قدیمی
پیام زده شده در: ۱۴:۵۸ پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷
#22
در این تاپیک قصد دارم فن فیکشن خودم به نام هری و دشمن قدیمی را بنویسم



پاسخ به: بدترين فيلم هري پاتر
پیام زده شده در: ۱۴:۵۷ پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷
#23
به نظر من فیلم هری و تالار اسرار خیلی بد ساخته شده بود



پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷
#24
عکس انتخاب : کوچه دیاگون
بعد از اتافاقاتی که توی این 10 سال برایش افتاده بود ؛ توی یه کلبه ی جنگلی یه مرد گنده « که شبیه اونم فقط تو فیلمای تخیلی تلویزیون دیده بود » اومده بود و بهش چیزایی در مورد جادو و جادوگری و یه همچین چیزایی بود به اون گفته بود .
ولی هر چیزی که بود ، به این مرد حس خوبی داشت حس عجیب آشنا بودن .
در همین افکار بود که یهو مرد بزرگ اونم به خودش آورد

هاگرید :
- آماده ای هری ؟ آماده ای برای یه فصل جدید از زندگیت ؟

هری :
- اگه از زندگی با دورسلی ها بهتر باشه ، چرا که نه !

دیوار روبرویشان به کنار رفت و کوچه ای پر از افرادی با لباس های عجیب و غریب روبرویشان
بود .

هاگرید :
- هری بریم برای خرید ؟

تا هری خواست جوابی بده توسط اون مرد به درون مغازه ای کشیده شد
تابلو مغازه را خواند : چوبدستی فروشی اولیوندر
صاحب مغازه مرد پیری بود .

اولیوندر :
- اوه ، سلام آقای پاتر خیلی خوش اومدید ! خب اول اینو امتحان کنید .

و چوبدستی ای را به دست او داده بود بعد از کلی امتحان چوبدستی های مختلف
چوبدستی اش را انتخاب کرد و از مغازه بیرون آمد . اما هنوز در فکر چوبدستی فروش پیر بود :

الیوندر :
- باید فکرشو میکردم ، شاید باورت نشه هری از این فقط یه دونه ی دیگه موجوده که اون دست یکی از پرقدرت ترین جادوگرای تاریخه و حتی قویترینشون . بهت تبریک میگم آقای پاتر این چوب فقط افراد قدرتمند رو انتخاب میکنه .

در هیمن افکار بود که دید خرید آنها تمام شده است !
بعد از پایان خرید دوباره وسط کوچه ایستاده بودند ، البته این دفعه همراه با یک جغد که هری خیلی به او علاقه مند شده بود .

هاگرید :
- هری ! این بلیط توئه سه شنبه منتظر باش چند تا از دوستات میان دنبالت تا ببرنت به هاگوارتز

و هری با حرکت سری به او پاسخ مثبت داد و به انتظار آمدن دوست هایش در خانه دورسلی ها منتظر ماند .


درود دوباره بر تو فرزندم!

خيلى بهتر بود؛ هرچند كه هنوزم اتفاقات سريع پيشرفته بودن.
و البته بايد تكرار كنم كه علائم نگارشى فراموش نشه... در انتهاى جمله، بايد نقطه، علامت تعجب و يا علامت سوال، بسته به كاربردشون وجود داشته باشه.
نكته ديگه اى كه بايد بدونى اينه كه لزومى به تكرار اسم كاراكترت نيست. وقتى فقط هرى و هاگريد دارن صحبت ميكنن و يكى ميگه "هرى پاشو بريم" قطعا هاگريده و كسى كه جواب ميده هم هري ديگه. در صورتى كه شخص ديگه اى وارد شد، بايد توضيحات اضافه بشن.

هنوز اشكالاتى وجود داره كه فكر ميكنم با ورود به ايفا حل ميشن. پس برو به... گروهبندى!

تاييد شد!


ویرایش شده توسط Amir_potterhead در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۲۴ ۱۴:۵۲:۲۵
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۲۴ ۱۷:۰۷:۵۹
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۲۴ ۱۷:۰۹:۵۲
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۲۴ ۱۷:۱۰:۵۲


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷
#25
تصویر انتخابی من
هنوز در شک اتافاقاتیه که افتاده
10 سال زندگی در فلاکت کامل و حالا فهمیده که به دنیایی دیگر تعلق داره ، دنیای جادوگران !
با کسی که نمیشناستش اما حسش میگه آدم خوبیه اومده تا برای تحصیل جادوگری آماده بشه
در همین افکار بود که به مردی برخورد کرد :

مرد غریبه : هی بچه ! حواست کجاست ؟!

هری : ب...ب...ببخشید

مرد غریبه : اه ! خدای من باورم نمیشه ! تو ... تو .... هری پاتری ؟

هری : بله ، مگه چیش شده ؟

مرد غریبه : منو ببخشید آقای پاتر ! نشناختمتون

و رفت و هری را بیشتر به تعجب برد

هری : آقای بزرگ !

هاگرید : هاگرید هری ، اسم من هاگریده

هری : هاگرید کی میریم برای خرید ؟

هاگرید : همین حالا هری ، نظرت چیه از چوبدستی شروع کنیم ؟

هری : امم .... باشه بریم

و دست در دست هم به مغازه اولیوندر رفتند ..


درود بر تو فرزندم.

ببینین این موضوع رو همیشه به یاد داشته باشین که اشتباهات تایپی، باید قبل از ارسال پست برطرف شن.
نقل قول:
هنوز در شک اتافاقاتیه که افتاده


دیالوگ ها رو بهتره به این شکل بنویسین:

-هاگرید هری ، اسم من هاگریده.

یعنی یه خط تیره پشت دیالوگ. و مهمتر از همه! علائم نگارشی رو فراموش نکنین.

این همه عجله برای چیه؟... روند داستانتون خیلی سریع بود. خواننده تا شروع کنه، پست تموم شده. شروع خوبی بود. اما یهو انگار رفت رو دور تند. میتونستین بخش غریبه رو حذف کنین و بیشتر به خرید بپردازین. یا حتی بخش غریبه رو ادامه بدین و از شوک هری از شناخته بودن و رفتار ذوق زده اون مرد بنویسین. یعنی یه محتوای واضح.
متاسفانه نمیتونم الان به مرحله بعد بفرستمت.
یکبار دیگه، داستانت رو اصلاح کنو همینجا برام بفرست.

فعلا تایید نشد.





ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۲۴ ۱:۵۹:۴۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.