هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#31
کی؟جسیکا ترینگ


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: میخانه دیگ سوراخ
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#32
بعله ...و باز هم بعله!
جسیکا در حالی که با یک دست ماسک روی صورتش را گرفته بود، به زور دست دافنه را گرفته و به دنبال خودش میکشید. با افکت خفنی وارد میخانه شد و با لحن کش دار و البته باز هم خفنی گفت:
-ما هم اومدیم....یعنی من و دافنه جان!

کلاوس که وضعیت دافنه را دید با لحن نه چندان خوشحالی پرسید:
-تو هم رضایت داری؟

دافنه که دست و پا و دهانش با چسب همه کاره کرم فلوبر هکتور بسته شده بود سرش را به زور تکان داد و او هم اعلام آمادگی کرد.
تا درسی باشد برای آیندگان گذشتگان و کلا همه مردمان!
بنابراین کلاوس لیست دانش آموزانش را در آورد و در دفترش نوشت:

جسیکا ترینگ-دافنه مالدون


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۰۴ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
#33
چیکار؟
چایی میخوردند

هکتور دگورث گرنجر وقتی که یکی از معجون هایش رو به زور به خورد گویل میداد پشت تابلو گلرت گریندوالد اتاق مخفی دامبلدور با الستور مودی چایی میخوردند.


ویرایش شده توسط جسیکا ترینگ در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۷ ۱۲:۱۱:۴۵

هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ماندگارترین دیالوگ ازنظرشما
پیام زده شده در: ۱۸:۱۶ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۶
#34
دامبلدور:بعد از این همه مدت؟
سوروس اسنیپ: همیشه

ولدمورت: هری پاتر! پسری که زنده موند.. بیا به آغوش مرگ! آواداکداورا!


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۵۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۶
#35
کِی؟
وقتی دامبلدور تو محفل راهش داد


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۶
#36
با کی؟با لینی وارنر


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: هری پاتر چی بهت یاد داد؟
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶
#37
از هری یاد گرفتم شجاع باشم.و در برابر سختی ها توانم رو از دست ندم.

از نارسیسا یاد گرفتم باید مراقب خانواده ام باشم.

از دامبلدور یاد گرفتم عشق خیلی قدرتمنده و میتونه خیلی چیزا رو عوض کنه.

از هرمیون یاد گرفتم درسخوان تر باشم و البته کم تر رو مخ باشم.

از رون یاد گرفتم ظاهر آدما اونجوری نیست که ما فکر میکنیم.

از دراکو یاد گرفتم که آدم میتونه تغییر کنه وفقط موقعیتش رو نیاز داره.

از مک گونگال یاد گرفتم آدم چقدر میتونه مقرراتی و در عین حال بی نظم باشه!

از ولدمورت یاد گرفتم آدم همیشه باید قدرتمند باشه و در انتها هم با قدرتش بمیره!

از نویل یاد گرفتم یه آدم معمولی میتونه کارهای مهمی انجا بده.

از اسنیپ یاد گرفتم وفادار باشم ودر آخر با عشق بمیرم.

از آمبریج هم یاد گرفتم گربه ها رو دوست داشته باشم.


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: موزه‌ی تاریخ سیاسی-اجتماعی جادوگران
پیام زده شده در: ۱۱:۰۶ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶
#38
برای بار دیگر سوژه به فنا رفت و جسیکا برای برگرداندنش روی زمین داوطلب شد.
از آنجایی که تسترال ها رفته بودند و مسابقه را کنسل کرده بودند و ملت جادوگر نمی توانستند از خود هیچ حرکتی بزنند، روی مبل های گرانقیمتشان لم دادند و خوابیدند...خواب..و باز هم خواب....

از آنجایی که وینکی جن خوب!وینکی نخوابید و طی اقدامی ارزشی شروع به پاک کردن زمین ورزشگاه کرد.
جسیکا هم که با وجود ماسک توت فرنگی روی صورتش نمی توانست بخوابد ،تصمیم گرفت تا با چند نفر از افراد بیدار به دنبال تسترال ها بروند.
-میگما...چیزه..دافنه؟!
-هوم؟
-بریم دنبالشون؟

و بعله و باز هم بعله!از آنجایی که دافنه سفید بود و سفیدان هر کاری برای خوشبختی و عشق و از اینجور حرف ها میکردند،دافنه رفتن با جسیکا را قبول کرد و این دو تازه وارد خفن!در راه سختی ها و مشکلات جان دادند...اهم چیزه به دنبال تسترال ها رفتند.
در بیابان های تانزانیا در حالی که هیچ آبی وجود نداشت جسیکا و دافنه در به در، و دیوار به دیوار، و کفش به کفش ،و پنجره به پنجره سعی داشتند تسترال ها را پیدا کنند بلکه با این جمله بندی نویسنده، سوژه به فنا نرود.
جسیکا که از گرمای هوا شکایت داشت با لحن غرداری روبه دافنه کرد و گفت:
-اَه دیدی؟انقد هوا گرمه که ماسکم خراب شد!
-بیخیال بابا الان مهم تسترال هان!و البته عشق و روشنایی!

جسیکا که دید ساعت دارد از 11:30 می گذرد، شیپور خواب رودولف را که به او واگذار شده بود را در آورد و بوق خواب سر داد.اما دافنه و جسیکا نمی توانستند با وجود حیوانات تسترال بیابان های تانزانیا روی زمین بخوابند، بنابراین با چند ورد ساده خود را به تختواب هایشان آپارات کردند و زحمات چند روزه شان برای پیدا کردن تسترال ها و محل بیابان تانزانیا را به باد دادند.
ملت جادوگر و ساحره هم که خسته بودند با بیخیالی باز هم خوابیدند و اوضاع را جوری نابود کردند که وینکی جن خوب!و مشاورانش تصمیم به برگزار نکردن مسابقه گرفتند.


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: به نظر شما ممکنه ولدمورت از چیزی بترسد؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۶ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶
#39
مشخصا بله!
ولدمورت زمان زیادی رو برای ساخت هورکراکس هاش صرف کرده بود و قاعدتا نمی خواسته نابود بشن.
تا اونجایی که من متوجه شدم خانم رولینگ ،هم تو صفحه تویترشون و هم تو پاترمور در بلاره اینکه بوگارت ولدمورت جسدشه توضیح داده!
و از نظر من هم، ولدمورت از مرگ خودش والبته از عشق میترسیده!


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶
#40
با کی؟
با همون اسکورپیوس


هافلپاف ایز خفن!
شیپور خواب رودولف دست منه!
صبحا زود بیدار شید شبا هم زود بخوابید!
مراقب تلسکوپ آملیا باشید!اصلا حوصله نداره!
ارباب
بعله!و باز هم بعله...
در پناه هلگا باشید.
همین...
تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.