-نیکلاس بجنب یه کاری بکن. بیشتر از این نمیتونیم مقاوت کنیم.
نیکلاس با اخم از بالای برج و باروهای هاگوارتز به ارتش غول هایی خیره بود که هر لحظه به دژ دفاعی نزدیک تر میشدند.
-اسمشو نبر اون لعنتی هارو اجیر کرده تا هاگوارتز رو نابود کنن.
-حالا باید چیکار کنیم؟
- من یه فکری دارم.
نیکلاس بدو بدو به سمت سوزان بونز رفت.
-سوزان توی توی رمزتاز ها بسیار حرفه ای هستی درسته؟
-اوهوم. ولی الان بهت نیاز داریم. کجا میخوای بری؟
-نگران نباش خیلی زود بر میگردم فقط خیلی سریع یه پورتال باز کن به مقصد اون سر دنیا و سعی کن تا من برمیگردم باز نگهش داری.
سوزان مطمئن نبود ولی به نیکلاس اعتماد داشت. چوبدستی اش را چرخاند و پورتالی ظاهر کرد.
-امیدوارم بدونی چیکار میکنی، چون خیلی نمیتونم باز نگهش دارم.
نیکلاس سرش را به نشانه ی تایید تکان داد و داخل رمزتاز پرید.
آن سر دنیانیکلاس وارد جنگل های افریقا شده بود هنوز چند قدم راه نرفته بود که پشه ها به او حمله ور شدند.
-اه لعنتی ها باید سریع تر طلسم رو اجرا کنم.
نیکلاس زیریکی از درخت ها که چند پیله به شاخه های ان چسبیده بود، رفت. یکی از پیله هارا نشانه رفت و وردش را با صدای بلند خواند.
-اثریوم پروانه ای یوس.
یکی از پیله ها کمی لرزید، بعد شکاف خورد و پروانه ی خوش خط و خالی در حال تلاش برای خارج شدن از پیله معلوم شد.
_آفرین پروانه ی عزیز. تو میتونی بیا بیرون. بیا بیرون.
پروانه زور آخر رو هم زد و خارج شد.
نیکلاس سریع به سمت پروانه رفت و دو دستی اورا قاپید. با ورد "فور پوینت" چوبدستی اش را تبدیل به قطب نما کرد و بعد از شناسایی محل دقیق هاگوارتز پروانه را با احتیاط به همان سمت گذاشت.
-حالا بال بزن پروانه ی من. بال بزن. بیشتر بال بزن. سریع تر بال بزن. خشن تر بال بزن.
پروانه با تمام قدرت شروع به بال زدن کرد.
-آفرین همینه.
نیکلاس به عجله به سمت پورتال دوید و داخل ان پرید. بقیه از دیدن نیکلاس خوشحال شدند.
-چیکار کردی؟ هنوز غول ها دارن به سمتمون میان، باید یه کاری کنیم.
-نگران نباشین کاری کردم کارستون. فقط باید صبر کنیم و نتیجه اش رو ببینیم.
زمین کم کم شروع به لرزیدن کرد، آسمان غرید و از دور طوفان وحشتناکی به سمت غول ها می آمد.
غول ها تلاش میکردند خودشان را با چیزی نگه دارند اما هر درختی و ستونی و سنگی که گرفته بودند هم مثل خودشان به پرواز در میامد. غول ها یکی پس از دیگری در طوفان ناپدید میشدند. بعد از چند ساعت طوفان فروکش کرد و هیچ اثری از غول های غارنشین نبود. فقط رد خرابی هایی که به بار اورده بودند روی زمین مانده بود.
هاگوارتزی ها همگی فریاد خوشحالی سر دادند و یکدیگر را در اغوش گرفتند.
-راستی نیکلاس تو چجوری اینکارو کردی؟
-ساده است. یه قانونی است به اسم قانون اثر بال زدن پروانه، که میگه اگه یه پروانه اون سر دنیا بال بزنه. این سر دنیا طوفان به پا میشه.
همگی هوش نیکلاس را تحسین کردند و از برج ها پایین آمدند تا خرابی هارا تعمیر کنند و این خبر خوب را به گوش ان دسته افرادی که در مخفیگاه پنهان شده بودند برسانند.
2) یک نقاشی بکشید که اثر انجام اون ورد رو نشون بده. نیازی نیست همون اتفاق توی رول باشه و اثرش روی هر چیزی مثلا هندونه، یا غول غارنشین یا هرچی باشه. (10 امتیاز)
3) برای وردی که انتخاب کردید حداقل 4 تا کاربرد در زمینه های کاملا متفاوت بیان کنید. در این مورد نیازی به رول نیست و ذکر کردن اون موارد کافیه. حتی نیازی نیست توضیح بدید که چطور در اون زمینه به کار میآن. (5 امتیاز)
از کاربرد های این ورد میشه در زمینه رفع تحریم ها استفاده کرد به این صورت که میگیم تحریم هارو لغو میکنی یا گزینه ی اثر پروانه ای روی میز است. (نظامی-سیاسی)
میتونیم از نوع ضعیف تر شده این ورد برای باران و رفع خشکسالی استفاده کنیم. (اقتصادی)
وقتی که دیدیم توی کوییدیچ داریم میبازیم سریعا جر میزنیم و با این ورد میتونیم بازی رو به دلیل بدی هوا تعطیل کنیم. (ورزشی)
و در آخر به نظرم این ورد میتونه به عنوان یک معجزه استفاده بشه و مردم عادی رو گول بزنه که ما فرستاده ای از طرف مرلین هستیم. (مذهبی)