خرس های تنبل در برابر پاپیون سیاه
پست سوم
صبه صبه صبه صبه پامیـــشم. از پنجره.... ام..نه! صبح - خانه ی گانت هامورفین با چشم هایی خمار که استثنا این بار به علت کم خوابی بود، رو به دابی و کریچر کرد و گفت:
- این هاگرید لامشب هی با خودش حرف می ژد. شما ها دیشب تونشتین بخوابین؟
دابی با افتخار سرش را بالا گرفت و جیرجیرکنان جواب داد:
- دیشب که مشکلی نبود، دابی میتونه دو هفته هم نخوابه!
کریچر با آرنجش دابی را عقب راند و گفت:
- کریچر می تونه یک ماه نخوابه.
- کریچر غلط زیادی کرده!
سپس همان دعوای خونبار همیشگی بین دو جن در گرفت که توسط ساطور الادورا به پایان رسید!
در همین لحظه توجه همگان به دیوید جلب شد که با لبخند به کریچر نگاه می کرد. سرخ و سفید شد و سرش را پایین انداخت.
- دیوید؟ دادا؟ به چی نگاه میکنی؟
-
مورفین که جو کاپیتانی به خود گرفته بود، رداهای مخصوص را درون ساک بزرگی ریخت و گفت:
- خوب جن های بی ارزش! یکیتون من، پرفشور اشنیپ، دیوید و الادورا رو آپارات کنه. یکی دیگه هاگریدو!
همان زمان- ورزشگاه نقش جهانتیم فراری پاپیون سیاه همراه با معجون دوپینگ که روی شعله قابل حمل می جوشید، با دهان باز به ورزشگاه نقش جهان نگاه می کردند.
جا به جای ورزشگاه تابلوی کارگران مشغول به کارند، نصب شده بود. در قسمتی مشغول بتن ریزی بودند. در جایگاه تماشاچیان نیمکت ها را میخ می کردند. صدای مته هم به صورت تررررررررررر نقش موزیک پس زمینه را داشت!
گرد و غبار در هوا موج می زد و با هر دم و بازدم، بازیکنان تمام ریزگرد ها، آهن، چوب، سیمان، گچ و خاک اره را به وجودشان می کشیدند! باری چشم هایش را ریز کرد. درمیان همه ی جادوگران مشغول به کار، عده ای پاچه های شلوارشان را بالا زده و کنار جویبار ورزشگاه نشسته بودند.
کلاوس که ردای کوییدیچش را روی ساعدش انداخته بود تا چروک نشود، رو به آنها کرد و پرسید:
- پس ورزشگاه کجائه؟
- عمله دسته دسته، عمله خرد و خسته، کنار جوب نشسته، دیگه نمروم ولایت!
پرفسور تافتی با تاسف سرش را تکان داد و گفت:
- اینجوری که نمیپرسن کلاوس. جناب! قربان! ورزشگاه کدوم طرفه؟
- ای یره یره یره ....
تافتی:
چمن های زرد ورزشگاه، زیر آفتاب عالم تاب اصفهان پلاسیده بودند. دو طرف زمین بازی، که بیشتر به زمین خاکی شباهت داشت، تیر های دروازه ی زنگ زده ای دیده می شد. یک سر زمین دو حلقه و سر دیگر آن سه حلقه ی دروازه داشت.
پاپاتونده لبه ی کلاهش را با خوش حالی بالا داد و گفت:
- با این دروازه و این معجون چه بکنیم از خوشی!
- جام مال خودمونه. یوهاهاها!
سپس به سمت رختکن یا درواقع چهاردیواری ای که سقف آن آسمان زیبای اصفهان بود
رفتند تا بساط معجون را به پا کنند.
باری به بخار قهوه ای رنگی که از پاتیل معجون بلند می شد نگاه کرد و گفت:
- لعنتی! بیست دقیقه ی دیگه معجون حاضر میشه! عیبی نداره وسط بازی درخواست استراحت میدیم، میایم معجون میزنیم! باید بیست دقیقه طاقت بیاریم.
رختکن خرس های تنبلدیوید به اعضای تیمش که مشغول پوشیدن رداهایشان بودند زل زده بود و دو نقطه دی زنان دندان هایش را نمایش می داد.
- این چیر لیدر هارو نیگا!
عجب در و دافین! من متعلق به همتونم! لعنتی! افتر شیوت کو هاگرید؟!
اعضا تیم:
چیزی که دیوید میدید:
خروس تنبل ( جمع مکسر خرس ها) رداهای مخصوص پشمالویشان را پوشیدند. سوار بر جاروها شده و به زمین رفتند. کسی به دیوید که سر و ته سوار جارویش شده بود توجه نکرد.
استادیوم- با یاد مرلین، سلام عرض می کنم به تماشاگران محترم. به ورزشگاه نهصد هزار نفری نقش جهان( درحال تعمیر!) خوش آمدید.
این ورزشگاه طی پنج سال آینده به طور رسمی افتتاح میشه. فعلا کمبود امکانات مواجه ایم. پیامی داریم از جناب ماندانگاس فلچر رئیس فدراسیون کوییدیچ که امروز در نقش داور شرت ورزشی به پا کردند. ایشان در پیامی از جست و جو گران عزیز، کریچر و کلاوس بودلر خواستن تا قبل از تاریک شدن هوا، گوی زرین رو بگیرن چون اینجا پرژکتور نداریم!
داور فلچر سوت آغاز بازی رو می زنه. توسط کاپیتان خرس های تنبل در خواست تایم آوت میشه! هنوز ثانیه ای از شروع بازی نگذشته، من نمی دونم این حرکت چه معنی ای می تونه داشته باشه؟ کاپیتان خرس های تنبل به سمت داور میره. چیزی میگه که ما نمیشویم.
داور از عصبانیت قرمز شده. حتما کاپیتان گانت حرف بسیار رکیکی زده! داور داره موهاشو میکنه. یک پنالتی به نفع پاپیون سیاه!
روی هوا توی زمین (همراه با زوم دوربین)- دانگ عژیژ. من آنلاینم. حواشم هشت!
- شماره ی هشت! بازی رو به خاطر تو متوقف کردم. این خزعبلات چیه؟ حواست به چی هست؟
- این غلط املایی نگارشی ما هنوژ هشتا!
دانگ:
- پرفسور ویکتور پنالتی رو میزنه. به حلقه ی دروازه برخورد میکنه. بازیکن های خرس های تنبل بازی رو آغاز می کنن. اسنیپ دستش رو لای موهاش می کنه و چتری هاشو بالا میده. الادورا سرخگون رو برای اسنیپ میندازه. توپ از دست اسنیپ سر میخوره و یه سرخگون ربایی دیـــدنی از تافتی. تافتی به ویکتور.
مورفین: اشنیپ! دشتتو نژن به موهای روغنیت! لیژ شد دشتت!
- دابی مدافع کوچک قامت و چپ پای خرس های تنبل با چماقش به توپ ضربه میزنه. توپ بازدارنده به کلاوس برخورد میکنه. بودلر با یک حرکت قشنگ تعادلش رو حفظ میکنه. ویکتور به تافتی.
تافتی با دروازبان خرس های تنبل رو در رو میشه. هاگرید کل حلقه ها رو پوشونده! تافتی مکث می کنه... اما... یا کش تنبون مرلین!
در همین لحظه مرلین سوار بر جارو، سرخ و سفید شد!
- من چه هیزم تری به شما فروختم آخه؟! با کش تنبون من چه کار دارید؟
گزارشگر: نه بابا با تو نبودم. این چه حرکتیه که مهاجم خرس ها میکنه؟ دیوید دفاع دروازه رو رها کرده و به سمت جست و جوگر تیم خودشون حمله ور شده!
کریچر دو دستی جارویش را چسبیده بود و به سرعت پرواز می کرد. دیوید به دنبالش بود. کریچر بدو، دیوید بدو! دست هایش را از دو طرف باز کرد و فریاد زد:
- عزیزم! ماش! عشقم! ماش!
بازیکنان خرس های تنبل:
فریاد کریچر بلند شد:
- غول بیابان از جان کریچر چه خواست؟!
- ماش، عزیزم! ماش!
- پاپاتونده از فرصت استفاده میکنه و دو گل به ثمر میرسونه. دروازه ی خرس های تنبل خالیه. هاگرید رفته از سلامت عقل دیوید کراوکر مطمئن بشه... من که مطمئن نیستم! الادورا و اسنیپ پستشون رو ول کردن و هرکدوم یکی از حلقه ها رو پوشش دادن. چه می کنه این پاپا!
دابی چماقی را که تقریبا اندازه ی هیکلش بود به سمت دیوید پرتاب کرد.
- مو قشنگ! تو چه غلطی کرد؟!
چماق با سر دیوید برخورد کرد و پایین افتاد. بعد از آن دابی سرش را محکم با دسته ی جارویش کوبید.
- دابی بد! دابی به هم تیمی اش آسیب زد، به هم تیمی اش فحش داد. دابی بد!
هاگرید به سمت دروازه رفت. ستاره های چرخان دور سر دیوید اثر معجون رویای بدون خواب را کم کم خنثی می کردند.
مرلین چماق به دست با جارو دنده عقب آمد و به باری گفت:
- ای باری. معجون حاضره. چه کنیم؟
باری انگشت شستش را به نشانه ی لایک رو به پاپاتونده بالا برد و چشمکی زد.
گزارشگر: دقیقه ی بیستم بازی رو پشت سر گذاشتیم. کاپیتان پاپیون سیاه دستانش و به نشانه ی تایم آوت رو به داور فلچر نشون میده.
رختکن پاپیون سیاههفت بازیکن تیم پاپیون سیاه خوش حال و خندان پشت هم میزدند و شادی می کردند.
- بابا لوله شون کردیم! فاز مهاجمشون چیه؟!
- بدون معجون هم کارشون رو میسازیما.موهاهاها!
- نه دیگه بخوریم. کوهاهاها! معجون گیاهان وحشی حاضره دوستان. چرا این رنگیه؟
مرلین هفت جام کوچک ظاهر کرد و آن ها را با معجون پر کرد. جام ها را به هم زدند و یکصدا فریاد نوش سر دادند!
دقایقی بعد، از بیرون ورزشگاه صدای سوت داور به گوش رسید که آن ها را به بازی فرا می خواند.
اعضای پاپیون سیاه: