هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: ورزشگاه نقش جهان (در حال تعمیر!)
پیام زده شده در: ۱۵:۵۵ پنجشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۳
#51
خرس های تنبل در برابر پاپیون سیاه
پست سوم



صبه صبه صبه صبه پامیـــشم. از پنجره.... ام..نه!

صبح - خانه ی گانت ها

مورفین با چشم هایی خمار که استثنا این بار به علت کم خوابی بود، رو به دابی و کریچر کرد و گفت:
- این هاگرید لامشب هی با خودش حرف می ژد. شما ها دیشب تونشتین بخوابین؟
دابی با افتخار سرش را بالا گرفت و جیرجیرکنان جواب داد:
- دیشب که مشکلی نبود، دابی میتونه دو هفته هم نخوابه!
کریچر با آرنجش دابی را عقب راند و گفت:
- کریچر می تونه یک ماه نخوابه.
- کریچر غلط زیادی کرده!
سپس همان دعوای خونبار همیشگی بین دو جن در گرفت که توسط ساطور الادورا به پایان رسید!

در همین لحظه توجه همگان به دیوید جلب شد که با لبخند به کریچر نگاه می کرد. سرخ و سفید شد و سرش را پایین انداخت.
- دیوید؟ دادا؟ به چی نگاه میکنی؟
-
مورفین که جو کاپیتانی به خود گرفته بود، رداهای مخصوص را درون ساک بزرگی ریخت و گفت:
- خوب جن های بی ارزش! یکیتون من، پرفشور اشنیپ، دیوید و الادورا رو آپارات کنه. یکی دیگه هاگریدو!

همان زمان- ورزشگاه نقش جهان

تیم فراری پاپیون سیاه همراه با معجون دوپینگ که روی شعله قابل حمل می جوشید، با دهان باز به ورزشگاه نقش جهان نگاه می کردند.
جا به جای ورزشگاه تابلوی کارگران مشغول به کارند، نصب شده بود. در قسمتی مشغول بتن ریزی بودند. در جایگاه تماشاچیان نیمکت ها را میخ می کردند. صدای مته هم به صورت تررررررررررر نقش موزیک پس زمینه را داشت!

گرد و غبار در هوا موج می زد و با هر دم و بازدم، بازیکنان تمام ریزگرد ها، آهن، چوب، سیمان، گچ و خاک اره را به وجودشان می کشیدند! باری چشم هایش را ریز کرد. درمیان همه ی جادوگران مشغول به کار، عده ای پاچه های شلوارشان را بالا زده و کنار جویبار ورزشگاه نشسته بودند.
کلاوس که ردای کوییدیچش را روی ساعدش انداخته بود تا چروک نشود، رو به آنها کرد و پرسید:
- پس ورزشگاه کجائه؟
- عمله دسته دسته، عمله خرد و خسته، کنار جوب نشسته، دیگه نمروم ولایت! تصویر کوچک شده

پرفسور تافتی با تاسف سرش را تکان داد و گفت:
- اینجوری که نمیپرسن کلاوس. جناب! قربان! ورزشگاه کدوم طرفه؟
- ای یره یره یره ....
تافتی:

چمن های زرد ورزشگاه، زیر آفتاب عالم تاب اصفهان پلاسیده بودند. دو طرف زمین بازی، که بیشتر به زمین خاکی شباهت داشت، تیر های دروازه ی زنگ زده ای دیده می شد. یک سر زمین دو حلقه و سر دیگر آن سه حلقه ی دروازه داشت.
پاپاتونده لبه ی کلاهش را با خوش حالی بالا داد و گفت:
- با این دروازه و این معجون چه بکنیم از خوشی!
- جام مال خودمونه. یوهاهاها!
سپس به سمت رختکن یا درواقع چهاردیواری ای که سقف آن آسمان زیبای اصفهان بود رفتند تا بساط معجون را به پا کنند.

باری به بخار قهوه ای رنگی که از پاتیل معجون بلند می شد نگاه کرد و گفت:
- لعنتی! بیست دقیقه ی دیگه معجون حاضر میشه! عیبی نداره وسط بازی درخواست استراحت میدیم، میایم معجون میزنیم! باید بیست دقیقه طاقت بیاریم.

رختکن خرس های تنبل

دیوید به اعضای تیمش که مشغول پوشیدن رداهایشان بودند زل زده بود و دو نقطه دی زنان دندان هایش را نمایش می داد.
- این چیر لیدر هارو نیگا! عجب در و دافین! من متعلق به همتونم! لعنتی! افتر شیوت کو هاگرید؟!

اعضا تیم:
چیزی که دیوید میدید:تصویر کوچک شده

خروس تنبل ( جمع مکسر خرس ها) رداهای مخصوص پشمالویشان را پوشیدند. سوار بر جاروها شده و به زمین رفتند. کسی به دیوید که سر و ته سوار جارویش شده بود توجه نکرد.

استادیوم

- با یاد مرلین، سلام عرض می کنم به تماشاگران محترم. به ورزشگاه نهصد هزار نفری نقش جهان( درحال تعمیر!) خوش آمدید.
این ورزشگاه طی پنج سال آینده به طور رسمی افتتاح میشه. فعلا کمبود امکانات مواجه ایم. پیامی داریم از جناب ماندانگاس فلچر رئیس فدراسیون کوییدیچ که امروز در نقش داور شرت ورزشی به پا کردند. ایشان در پیامی از جست و جو گران عزیز، کریچر و کلاوس بودلر خواستن تا قبل از تاریک شدن هوا، گوی زرین رو بگیرن چون اینجا پرژکتور نداریم!

داور فلچر سوت آغاز بازی رو می زنه. توسط کاپیتان خرس های تنبل در خواست تایم آوت میشه! هنوز ثانیه ای از شروع بازی نگذشته، من نمی دونم این حرکت چه معنی ای می تونه داشته باشه؟ کاپیتان خرس های تنبل به سمت داور میره. چیزی میگه که ما نمیشویم.
داور از عصبانیت قرمز شده. حتما کاپیتان گانت حرف بسیار رکیکی زده! داور داره موهاشو میکنه. یک پنالتی به نفع پاپیون سیاه!

روی هوا توی زمین (همراه با زوم دوربین)

- دانگ عژیژ. من آنلاینم. حواشم هشت!
- شماره ی هشت! بازی رو به خاطر تو متوقف کردم. این خزعبلات چیه؟ حواست به چی هست؟
- این غلط املایی نگارشی ما هنوژ هشتا!
دانگ:

- پرفسور ویکتور پنالتی رو میزنه. به حلقه ی دروازه برخورد میکنه. بازیکن های خرس های تنبل بازی رو آغاز می کنن. اسنیپ دستش رو لای موهاش می کنه و چتری هاشو بالا میده. الادورا سرخگون رو برای اسنیپ میندازه. توپ از دست اسنیپ سر میخوره و یه سرخگون ربایی دیـــدنی از تافتی. تافتی به ویکتور.

مورفین: اشنیپ! دشتتو نژن به موهای روغنیت! لیژ شد دشتت!

- دابی مدافع کوچک قامت و چپ پای خرس های تنبل با چماقش به توپ ضربه میزنه. توپ بازدارنده به کلاوس برخورد میکنه. بودلر با یک حرکت قشنگ تعادلش رو حفظ میکنه. ویکتور به تافتی.
تافتی با دروازبان خرس های تنبل رو در رو میشه. هاگرید کل حلقه ها رو پوشونده! تافتی مکث می کنه... اما... یا کش تنبون مرلین!

در همین لحظه مرلین سوار بر جارو، سرخ و سفید شد!
- من چه هیزم تری به شما فروختم آخه؟! با کش تنبون من چه کار دارید؟
گزارشگر: نه بابا با تو نبودم. این چه حرکتیه که مهاجم خرس ها میکنه؟ دیوید دفاع دروازه رو رها کرده و به سمت جست و جوگر تیم خودشون حمله ور شده!

کریچر دو دستی جارویش را چسبیده بود و به سرعت پرواز می کرد. دیوید به دنبالش بود. کریچر بدو، دیوید بدو! دست هایش را از دو طرف باز کرد و فریاد زد:
- عزیزم! ماش! عشقم! ماش!
بازیکنان خرس های تنبل:
فریاد کریچر بلند شد:
- غول بیابان از جان کریچر چه خواست؟!
- ماش، عزیزم! ماش!

- پاپاتونده از فرصت استفاده میکنه و دو گل به ثمر میرسونه. دروازه ی خرس های تنبل خالیه. هاگرید رفته از سلامت عقل دیوید کراوکر مطمئن بشه... من که مطمئن نیستم! الادورا و اسنیپ پستشون رو ول کردن و هرکدوم یکی از حلقه ها رو پوشش دادن. چه می کنه این پاپا!
دابی چماقی را که تقریبا اندازه ی هیکلش بود به سمت دیوید پرتاب کرد.
- مو قشنگ! تو چه غلطی کرد؟!

چماق با سر دیوید برخورد کرد و پایین افتاد. بعد از آن دابی سرش را محکم با دسته ی جارویش کوبید.
- دابی بد! دابی به هم تیمی اش آسیب زد، به هم تیمی اش فحش داد. دابی بد!
هاگرید به سمت دروازه رفت. ستاره های چرخان دور سر دیوید اثر معجون رویای بدون خواب را کم کم خنثی می کردند.

مرلین چماق به دست با جارو دنده عقب آمد و به باری گفت:
- ای باری. معجون حاضره. چه کنیم؟
باری انگشت شستش را به نشانه ی لایک رو به پاپاتونده بالا برد و چشمکی زد.
گزارشگر: دقیقه ی بیستم بازی رو پشت سر گذاشتیم. کاپیتان پاپیون سیاه دستانش و به نشانه ی تایم آوت رو به داور فلچر نشون میده.

رختکن پاپیون سیاه

هفت بازیکن تیم پاپیون سیاه خوش حال و خندان پشت هم میزدند و شادی می کردند.
- بابا لوله شون کردیم! فاز مهاجمشون چیه؟!
- بدون معجون هم کارشون رو میسازیما.موهاهاها!
- نه دیگه بخوریم. کوهاهاها! معجون گیاهان وحشی حاضره دوستان. چرا این رنگیه؟
مرلین هفت جام کوچک ظاهر کرد و آن ها را با معجون پر کرد. جام ها را به هم زدند و یکصدا فریاد نوش سر دادند!
دقایقی بعد، از بیرون ورزشگاه صدای سوت داور به گوش رسید که آن ها را به بازی فرا می خواند.
اعضای پاپیون سیاه:


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۶ ۱۶:۰۲:۱۶
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۶ ۱۶:۱۳:۳۴
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۶ ۱۸:۱۹:۵۴
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۷ ۱۲:۲۵:۲۶


پاسخ به: لا به لای ریش مرلین
پیام زده شده در: ۲۲:۰۵ سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۳
#52
لینک گزارش های جمع آوری شده از نتایج ترین های تالار خصوصی هافلپاف:



اولین دوره
دومین دوره
سومین دوره
چهارمین دوره
پنجمین دوره
ششمین دوره
هفتمین دوره
هشتمین دوره
نهمین دوره
دهمین دوره
یازدهمین دوره
دوازدهمین دوره
سیزدهمین دوره
چهاردهمین دوره
پانزدهمین دوره
شانزدهمین دوره
هفدهمین دوره
هجدهمین دوره
نوزدهمین دوره
بیستمین دوره
بیست و یکمین دوره
بیست و دومین دوره
بیست و سومین دوره
بیست و چهارمین دوره (آبان، آذر و دی 93)
بیست و پنجمین دوره (سال 93)
بیست و ششمین دوره (خرداد و تیر 94)
بیست و هفتمین دوره (مرداد و شهریور 94)
بیست و هشتمین دوره (مهر و آبان 94)
بیست و نهمین دوره (آذر و دی 94)
سی‌امین دوره (سال 94)
سی و یکمین دوره (فروردین و اردیبهشت 95)
سی و دومین دوره (خرداد و تیر 95)
سی و سومین دوره (مرداد و شهریور 95)
سی و چهارمین دوره (پاییز 95)
سی و پنجمین دوره (زمستان 95)
سی و ششمین دوره (فروردین و اردیبهشت 96)
سی و هفتمین دوره (خرداد و تیر 96)
سی و هشتمین دوره (مرداد و شهریور 96)
سی و نهمین دوره (پاییز 96)
چهلمین دوره (پاییز و زمستان 96)



آمار بعد از هر دو دوره ی ترین ها به روز رسانی میشود.


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۲ ۱۱:۵۲:۴۲
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۵ ۱۲:۱۹:۲۱
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۶ ۱۸:۴۶:۰۵
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۳۱ ۰:۲۸:۰۹
ویرایش شده توسط جیسون ساموئلز در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۲۷ ۱۰:۲۶:۱۱
ویرایش شده توسط جیسون ساموئلز در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۳ ۱۸:۱۸:۴۳
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۱۶ ۲۱:۰۳:۱۱
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۸ ۲۰:۳۳:۳۲


پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۳
#53
نتایج ترین های هافلپاف: ترین های سال 92- بیستمین دوره

بهترین نویسنده:مروپ گانت
فعال ترین عضو:هلگا هافلپاف
بهترین عضو تازه وارد:آلبوس سوروس پاتر
بهترین بازیکن کوییدیچ:پرفسور تافتی
پست اعلام نتایج

نتایج ترین های هافلپاف: فروردین و اردیبهشت 93- بیست و یکمین دوره

بهترین نویسنده:ماندانگاس فلچر
فعال ترین عضو:الادورا بلک
بهترین عضو تازه وارد:ریونا بونز

پست اعلام نتایج

نتایج ترین های هافلپاف: خرداد و تیر 93- بیست و دومین دوره

بهترین نویسنده:الادورا بلک
فعال ترین عضو:باری رایان
بهترین عضو تازه وارد:سارا کلن

پست اعلام نتایج


با تشکر از پاپاتونده برای جمع آوری اطلاعات.



حراست موزه (ارتباط با ناظران)
پیام زده شده در: ۱۰:۱۲ دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳
#54
به حراست موزه وزارتخانه خوش آمدید!

لطفا چوب دستی ، وسایل فلزی و خطرناک خود را به نگهبانی تحویل داده و از عکس گرفتن از آثار موزه خودداری نمایید.

هرگونه انتقاد،پیشنهاد، نظر و سوال در ارتباط با موزه را در اینجا بیان کنید.

با تشکر!
جن خونگی آزاد



پاسخ به: لا به لای ریش مرلین
پیام زده شده در: ۱۸:۰۲ یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳
#55
نتایج ترین های گریفندور به تفکیک عناوین و تعداد :




فعالترین عضو گریفندور:

آرسینوس جیگر (فنریر گری‌بک): 8 رنک (دوره 35، 39، 40، 41، 43، 45، 46 ،47)
پرسی ویزلی: 6 رنک (دوره 11، 12، 13، 14، 15، 18)
گودریک گریفندور: 3 رنک (دوره 24، 28، 29)
الفیاس دوج: 2 رنک (دوره 26، 27)
مونتگومری: 2 رنک (دوره 16، 17)
ملانی استانفورد: 1 رنک (دوره 53)
آلبوس دامبلدور (کریچر ،تد تانکس، برایان دامبلدور، چارلی ویزلی): 1 رنک (دوره 45)
تد ریموس لوپین: 1 رنک (دوره 44)
لوئیس ویزلی: 1 رنک (دوره 42)
برایان دامبلدور: 1 رنک (دوره 38)
رون ویزلی: 1 رنک (دوره 37)
آلبوس دامبلدور (هری پاتر / گیدیون پریوت): 1 رنک (دوره 36)
روبیوس هاگرید: 1 رنک (دوره 34)
گیدیون پریوت: 1 رنک (دوره 33)
نویل لانگ باتم: 1 رنک (دوره 32)
آلیس لانگ باتم: 1 رنک (دوره 31)
لارتن کرپسلی: 1 رنک (دوره 30)
جینی ویزلی: 1 رنک (دوره 25)
جسیکا پاتر: 1 رنک (دوره 23)
آقای الیواندر: 1 رنک (دوره 22)
آلبوس دامبلدور: 1 رنک (دوره 21)
سیریوس بلک: 1 رنک (دوره 20)
آبرفورث دامبلدور: 1 رنک (دوره 19)
استرجس پادمور: 1 رنک (دوره 10)
پروتی پاتیل: 1 رنک (دوره 48)
آرتور ویزلی: 2 رنک (دوره 49، 51)
هرمیون گرنجر: 1 رنک (دوره 52)


بهترین نویسنده ی گریفندور:

آرسینوس جیگر (فنریر گری‌بک): 7 رنک (دوره 37، 40، 42، 43، 48، 51، 52)
جیمز سیریوس پاتر: 7 رنک (دوره 12، 15، 16، 17، 29، 31، 44)
تد ریموس لوپین: 5 رنک (دوره 13، 31، 32، 33، 39)
جسیکا پاتر: 5 رنک (دوره 18، 21، 23، 24، 25)
یوآن آبرکرومبی: 4 رنک (دوره 35، 41، 46، 47)
سارا اوانز: 3 رنک (دوره 10، 11، 19)
گودریک گریفندور: 2 رنک (دوره 24، 27)
کوین: 1 رنک (دوره 45)
آلبوس دامبلدور (هری پاتر / گیدیون پریوت): 1 رنک (دوره 38)
روبیوس هاگرید: 1 رنک (دوره 36)
الستور مودی: 1 رنک (دوره 36)
جیمز پاتر: 1 رنک (دوره 34)
پروتی پاتیل: 1 رنک (دوره 28)
هری جیمز پاتر: 1 رنک (دوره 26)
مینروا مک گوناگال: 1 رنک (دوره 20)
گلگومات: 1 رنک (دوره 14)
سیریوس بلک: 1 رنک (دوره 13)
پرسی ویزلی: 1 رنک (دوره 10)
کتی بل: 1 رنک (دوره 49)


بهترین عضو تازه وارد گریفیندور:

لیلی لونا پاتر: 3 رنک (دوره 35، 38، 41)
پیتر پتی گرو: 2 رنک (دوره 12، 13)
کتی بل: 1 رنک (دوره 46)
پالی چپمن: 1 رنک (دوره 45)
آلیشیا اسپینت: 1 رنک (دوره 43)
لوئیس ویزلی: 1 رنک (دوره 42)
آملیا سوزان بونز: 1 رنک (دوره 37)
روبیوس هاگرید: 1 رنک (دوره 34)
جینی ویزلی ( روونا راونکلاو ): 1 رنک (دوره 33)
آلبوس دامبلدور (هری پاتر / گیدیون پریوت): 1 رنک (دوره 32)
رون ویزلی: 1 رنک (دوره 30)
الستور مودی: 1 رنک (دوره 29)
فرد ویزلی: 1 رنک (دوره 27)
هرماینی گرنجر: 1 رنک (دوره 26)
جینی ویزلی: 1 رنک (دوره 25)
فرد ویزلی: 1 رنک (دوره 24)
لی جردن: 1 رنک (دوره 23)
پرسیوال دامبلدور: 1 رنک (دوره 22)
ریموس لوپین: 1 رنک (دوره 20)
برتا جورکینز: 1 رنک (دوره 19)
آلبوس دامبلدور: 1 رنک (دوره 18)
ریموس لوپین: 1 رنک (دوره 17)
کورمک مک لاگن: 1 رنک (دوره 16)
رون ویزلی: 1 رنک (دوره 14)
جیمز سیریوس پاتر: 1 رنک (دوره 11)
لیلی پاتر: 1 رنک (دوره 10)
آنجلینا جانسون: 1 رنک (دوره 48)
هرمیون گرنجر: 1 رنک (دوره 51)
اشلی ساندرز: 1 رنک (دوره 53)


بهترین بازیکن کوییدیچ گریفیندور:

تد ریموس لوپین: 3 رنک (دوره 15، 39، 40)
ملانی استانفورد: 1 رنک (دوره 53)
تاتسویا موتویاما: 1 رنک (دوره 53)
گودریک گریفیندور: 1 رنک (دوره 44)
جسیکا پاتر: 1 رنک (دوره 19)
آلبوس دامبلدور: 1 رنک (دوره 14)
آنجلینا جانسون: 1 رنک (دوره 49)


بهترین دانش‌آموز گریفیندور:

آرسینوس جیگر (فنریر گری‌بک): 1 رنک (دوره 44)
ملانی استانفورد: 1 رنک (دوره 53)
رون ویزلی: 1 رنک (دوره 38)
آرتور ویزلی: 1 رنک (دوره ر49)


عضو شایسته گریفیندور:

آرتور ویزلی: 1 رنک (دوره 50)



آمار بعد از هر دو دوره ی ترین ها به روز رسانی میشود.
به روز شده تا پنجاه و سومین دوره.


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۹ ۹:۲۶:۱۷
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۲۷ ۱۸:۲۷:۲۳
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۱۰/۸ ۲۱:۳۳:۴۷
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۲/۱۰ ۲۱:۱۱:۲۶
ویرایش شده توسط جیسون ساموئلز در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۲۷ ۱۰:۳۰:۰۲
ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۰ ۱۳:۳۰:۰۷
ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۲۲ ۱۰:۵۱:۲۱
ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۲۲ ۱۳:۲۷:۵۹
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۸ ۲۰:۲۳:۱۴
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۸ ۲۰:۲۵:۱۱


پاسخ به: لا به لای ریش مرلین
پیام زده شده در: ۱۴:۲۹ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳
#56
لینک گزارش های جمع آوری شده از نتایج ترین های تالار خصوصی گریفندور


دهمین دوره
یازدهمین دوره
دوازدهمین دوره
سیزدهمین دوره
چهاردهمین دوره
پانزدهمین دوره
شانزدهمین دوره
هفدهمین دوره
هجدهمین دوره
نوزدهمین دوره
بیستمین دوره
بییست و یکمین دوره
بیست و دومین دوره
بیست و سومین دوره
بیست و چهارمین دوره
بیست و پنجمین دوره
بیست و ششمین دوره
بیست و هفتمین دوره
بیست و هشتمین دوره
بیست و نهمین دوره
سی امین دوره
سی و یکمین دوره
سی و دومین دوره
سی و سومین دوره
سی و چهارمین دوره (آبان، آذر و دی 93)
سی و پنجمین دوره (سال 93)
سی و ششمین دوره (فروردین و اردیبهشت 94)
سی و هفتمین دوره (خرداد و تیر 94)
سی و هشتمین دوره (مرداد و شهریور 94)
سی و نهمین دوره (مهر و آبان 94)
چهلمین دوره (آذر و دی 94)
چهل و یکمین دوره (سال 94)
چهل و دومین دوره (فروردین و اردیبهشت 95)
چهل و سومین دوره (خرداد و تیر 95)
چهل و چهارمین دوره (مرداد و شهریور 95)
چهل و پنجمین دوره (پاییز 95)
چهل و ششمین دوره (زمستان 95)
چهل و هفتمین دوره (فروردین و اردیبهشت 96)
چهل و هشتمین دوره (خرداد و تیر 96)
چهل و نهمین دوره (مرداد و شهریور 96)

پنجاهمین دوره (پاییز 96)

پنجاه و یکمین دوره (زمستان 96)
پنجاه و دومین دوره (فروردین و اردیبهشت 97)
پنجاه و سومین دوره (خرداد و تابستان 97)



آمار بعد از هر دو دوره ی ترین ها به روز رسانی میشود.


ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۲ ۱۸:۱۳:۴۰
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۱۹ ۹:۲۳:۵۴
ویرایش شده توسط دابی در تاریخ ۱۳۹۳/۹/۲۷ ۱۸:۳۳:۳۸
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۵ ۱۲:۴۹:۲۶
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۵/۵/۹ ۲۱:۴۰:۰۴
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۱/۳۱ ۰:۲۳:۲۱
ویرایش شده توسط جیسون ساموئلز در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۲۷ ۱۰:۳۱:۱۶
ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۰ ۱۳:۲۵:۴۷
ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۲۲ ۱۰:۵۲:۴۰
ویرایش شده توسط آرسینوس جیگر در تاریخ ۱۳۹۷/۳/۲۲ ۱۳:۳۱:۰۲
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۸ ۲۰:۲۳:۰۵


پاسخ به: بنیاد مورخان
پیام زده شده در: ۱۴:۲۶ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳
#57
نتایج ترین های گریفیندور: خرداد و تیر 93 - سی و دومین دوره

بهترین نویسنده: تدی ریموس لوپین
فعال ترین عضو: گیدیون پریوت
بهترین عضو تازه وارد: نویل لانگ باتم (بتی بریسویت)



پاسخ به: ندای مرلین
پیام زده شده در: ۱۳:۰۲ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳
#58
فراخوان استخدام مورخان

از افراد علاقمند به کار در موزه ی وزارتخانه دعوت می شود، در صورت تمایل یک عدد پیام شخصی به اینجانب ارسال نمایند.

شرایط استخدام:

مطالعه ی پست اول تا سوم ندای مرلین

اهداف:

- به روزرسانی ترین های گروه ها در تاپیک لا به لای ریش مرلین
- تکمیل تاپیک یادبود مدیران و ناظرین
- وارد کردن ترین های سایت در فایل اکسل برای سهولت در دسترسی
- اجرای طرح قورباغه شکلاتی ( ایده و همکاری از مورفین گانت )

دابی امید داشت که حداقل نیمی از این اهداف تا آخر هفته ی دوم شهریور ماه محقق شود.

با تشکر
تصویر کوچک شده



پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۸:۳۲ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
#59
ارشد گریف!

برگ ریزان بود. نسیم ملایمی می وزید و برگ های سبز کم رنگ را در هوا می چرخاند. برگ های روی زمین جنگل ممنوعه ، نوید نزدیک شدن ماه شهریور و پس از آن فصل خزان را می داد. بوی ماه مهر ماه مهربان، بوی خورشید کله صبح پاشو برو سر کار و زندگی! هعی! حاجی توصیف نکن! کردی کبابم!
دو دقیقه بیشتر تا شروع کلاس نمانده بود و دانش آموزان، هیجان زده برای آمدن استاد جدیدشان انتظار می کشیدند.
دانش آموزان:
راوی: اوپس!

کمی بعد صدای جیر جیر مانندی به گوش رسید.
- سلام!
بیشتر دانش آموزان با نگاه تحقیر آمیز و آمیخته به فاز ریز میبینمت! به منبع صدا نگاه کردند.
دابی که حتی در گرمای تابستان هم از هشت کلاه بافتنی روی هم اش دل نکنده بود رو به آن ها با هیجان لبخند زد، سپس با بشکنی چهارپایه ای ظاهر کرد، روی آن ایستاد و برای تعظیم تا کمر خم شد!
- دابی خیلی خوش حال بود که امروز به شما درس مراقبت از موجودات جادویی رو تدریس کرد. ضمنا چند وقته که دابی به کلاس های گفتار درمانی رفت و خودش رو برای این جلسه آماده کرد!
آشا: جوراب ها لنگه به لنگه شو!
رکسان: دابی خیلی خوش حال بود! لول حرف زدنشو!
دابی لبش را گاز گرفت. کمی مکث کرد و سپس بشکنی زد و عینک بنفش رکسان را به ذرات معلق در هوا بدل ساخت!
بعد از این حرکت آشا خودش را به آفتاب پرست تبدیل کرد و فرار در جنگل را به تبدیل شدن به ذرات برف و اسنومن و اینها ترجیح داد! همه ی دانش آموزان با ترس منتظر عکس العمل بعدی استادشان بودند.
- دابی بد! دابی بد!
بچه ها:

جیمز و تدی بلافاصله به سمتش دویدند تا او را از کوباندن سرش به درخت تنومندی بازدارند! دابی با چشمان سبز بزرگش نگاهی تشکر آمیز به آن دو انداخت و هق هق کنان گفت:
- دوشیزه ویزی! پرفسور بودلر به دابی اختیار تام داد که هرجور شده درس این جلسه رو در مخ شما ها فرو کرد. بنابر این دابی اختیار هرکاری رو داشت! هرچند تنبیه برادرزاده ی همسر هری پاتر قربان برای دابی سخت بود!

دانش آموزان که دیگر حساب کار دستشان آمده بود با سکوت آمیخته به ترس به او نگاه کردند که روبالشی بزرگی را روی سرش کشید و از زیر آن مشغول صحبت شد.
- خوب، بهتر بود رفت سراغ مبحث این جلسه. دابی خواست شما رو با موجودی آشنا کنه که نقش بسیار مهمی در تاریخ جادوگری داره،بدون وجودش اکثر جادوگران از گرسنگی میمیرند. کثیفی و میکروب همه ی دنیای جادوگرای تنبل رو بر میداره و اونایی هم که نمردند و احتمال زیاد از کثافت میمیرند! اما قرن هاست که با وجود چنین نقش مهمی به تفاله ی جادویی معروفه!
دانش آموزان با تعجب به روبالشی و یک جفت پای زیر آن نگاه کرده و در عجب بودند که چطور این اسمایلی از زیر آن معلوم است!
دابی مکث هیجان انگیزی کرد. سپس پارچه را از روی خودش برداشت و فریاد زد:
- جن های خونگی!

یوآن که انگار عینک رکسان و ذره های معلق در هوا را فراموش کرده بود خنده ای کرد و گفت:
- دابی جون روباه معرفی می کردی شرف داشت به این!
گیدیون در تاکید حرفش گفت:
- حالا که پرفسور بودلر اجازه دادن بیای اینجا دلیل نمیشه جونوری رو معرفی کنی که حتی اسمش تو کتاب مراقبت از موجودات جادویی هم نیست!
سپس هر دو هرهر کنان فیست بامپ کرده ، کلاس را ترک گفتن و برای بحث در باره ی این موضوع راهی چت باکس شدند!

دابی آه کشید. بشکنی زد وخط کشی را ظاهر کرد و آن را رو به خودش گرفت.
- جن های خونگی قدرت جادویی خاصی دارن. همون طور که شما دونست، اجازه حمل چوبدستی ندارن، اما قدرت جادویی عظیمی در دستهاشون موجوده. این موجودات قرن هاست توسط یه سری قید و بند های سحر آمیز محدود شدن. با دادن لباس توسط اربابشون به اونها آزاد می شن وهمواره مجبورند از دستورات اربابشون اطاعت کنن.
الادورا در حالی که ساطور را به صورت تهدید آمیزی تکان می داد گفت:
- آره جون عمه ات!
- بله... دابی داشت می گفت که جن ها انگشت های دراز و کشیده و نیروی جادویی شگفتی دارن و به همین خاطر هست که وقتی بشکن زد، جرقه ای بین دوانگشت ایجاد شد. یه چیز تو مایه های به هم زدن دو تا سنگ چخماق. نکته ی دیگه این که جن های خونگی تخم گذارن.

دانش آموزان با چهره هایی حیرت زده به دابی نگاه می کردند و در عجب بودند که چرا تا به حال رولینگ این دو نکته را متذکر نشده بود!
- خوب، این هفته دابی خواست که شما بیشتر با زندگی مشقت بار جن های خونگی آشنا شد. بنابراین...

تکلیف:
- هر کدومتون یک جن خونگی قرض بگیرید و یک روز سعی کنید در کارهای اون بهش کمک کنید. اگه جن خونگی جایی پیدا نکردین تو آشپزخونه زیاده!




پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۸ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۳
#60
-:ant:
-
همانطور که از اسمایلی ها پیداست، در آشپزخانه ی هاگوارتز هستیم و وی لاو یو پی ام سی و اینها!

صدای جرینگ جرینگ ظرف ها و قاشق چنگال هایی که به هم میخوردند در فضا پیچیده بود. همین طور صدای شیر آب که بی توجه به سرانه ی بالای مصرف آب و قطعی موقتی برق هاگوارتز همین طور باز بود به گوش می رسید.

چند روز بیشتر به زمان تحویل تکالیف ماگل شناسی نمانده بود و دابی مدام بر خودش لعنت می فرستاد که چرا ترم تابستانی برداشته است!
دابی روی جن خانگی دیگری ایستاده بود و با عجله ظرف می شست.بعد از این که تنگ آب کدو حلوایی را برای هزارمین بار آب کشید، با عصبانیت قاشق های شسته نشده ی کثیف و دهنی که دانه های برنج به آن چسبیده بود(بازم بگم یا به اندازه ی کافی حالتون بد شد؟ ) را درون سبد ظروف شسته شده پرت کرد.

- آخه دابی چطور به یک مشنگ ابراز علاقه کرد؟! اگه مشنگ ها دابی رو دید که جیغ زد! حتی ممکن بود دابی رو کشت! انگار همه ی بلک ها دوست داشت سر جن های خونگی رو به باد داد. البته دابی عادت داشت به مرگ تهدید شد...

جن خانگی بینوا و درمانده، از استرس انجام تکلیفش معده درد گرفته بود. میخواست زمان دیر تر بگذرد. با بی حالی و طی حرکات اسلوموشن شلپ شلوپ آب بازی و شلپ شلوپ آب تنی می کرد و کف و آب را پایین میریخت. ناگهان زمین زیر پایش به لرزه در آمد!
- جـــیــغ! زلزله! قیامت شد!
جن های خانگی دیگر:
صدای جن زیر پای دابی بلند شد:
- کوفتیچر بود باب! دادا زودتر جنبید و شر این ظرف ها را کم کرد! کوفتیچر سرما خورد!کمرش هم درد گرفت تازه!
دابی نگاهی به زیرپایش انداخت و دید که جن خانگی زیر پایش که در اثر ظرف شستن دابی خیس و کفی شده و از سرما به خود می لرزید.
- فکر کنم دیگه باید برم.
سپس بشکنی زد و ناپدید شد.

خیابانی مشنگ نشین در لندن

پرفسور بلک اشاره نکرده بود که آیا تنها ابراز علاقه کافی است یا مشنگ ها هم باید به ابراز علاقه پاسخ مثبت دهند. اما دابی حتی اگر می توانست مرحله ی اول را هم انجام دهد از خوش حالی کلاهش را می انداخت هوا!( لبته اگه به آواتار دقت بفرمایید با انداخت کلاه به هوا، هدویگ هم پرتاب شده و شش دور دور خودش خواهد چرخید!)

زنان و مردان با کیسه های خرید و کیف دستی های بزرگ در خیابان پهناور سنگ فرش شده ای در حرکت بودند. عده ای در رستوران کوچکی نشسته و صحبت می کردند. دابی از پشت دیوار کوچکی سرک کشیده و مشغول انتخاب مشنگ مناسب بود. تا این که دختر جوانی به سمت دیوار نزدیک دابی آمد و به آن تکیه داد.
دابی پشت دختر رفت. نفس عمیق کشید. بهتر بود اول میپرسید ساعت چند است، یا برای این که سر صحبت را باز کند آدرس یک خیابان را می پرسید. گلویش را صاف کرد و جلو رفت.
- اهم اهم! ببخشید...تصویر کوچک شده

دختر برگشت و پشتش را نگاه کرد.
-
دابی با ناراحتی به دخترک فراری که از ترس جانش کیلومتر ها! دور شده بود نگاه کرد. دفترچه ی کوچکی از جیب روبالشی کهنه ای که به تن داشت در آورد و در آن نوشت:
مشنگ شماره ی 1 ضرب در !

سپس بشکنی زد و دفترچه و قلم را در هوا شناور کرد.
دوباره به جست و جو مشغول شد. خانم میان سالی دور یک فواره نشسته بود و بستنی می خورد.
دابی آرام خودش را به او رساند و با امیدواری گفت:
- ام... سلام!
- !
بنگ بنگ بنگ ! (افکت برخورد کیف دستی زن با سر دابی!)
دفترچه: مشنگ شماره ی 2 ضرب در!

- اینا حتی مهلت نداد دابی حرف زد! پس دابی باید سریع تکلیفش را انجام داد.

آن گاه بشکنی زد و در رستوران ظاهر شد. باید از میز اول رستوران شروع می کرد و خود را به انتهای آن جا می رساند. بالاخره از بین آن همه آدم می توانست به یک نفر ابراز علاقه کند! دفترچه و قلم معلق در هوا، منتظر ثبت نتیجه بودند.

با ظاهر شدن دابی صدای جیغ همگان بلند شد! اما دابی یک جن خانگی آزاده بود. حتی با وجود این که گردنش مانند آکاردئونی فشرده شده بود( در اثر ضربه های کیف زن با سر دابی!) اما برق چشمان دابی نشان از عزم راسخ او می داد! به سمت میز اول رفت که آقا و خانمی نشسته بودند. رو به هردویشان کرد و گفت:
- آقا گمانم من شما را دوست...
بوم! (برخورد بشقاب غذا با سر دابی)
دفترچه: مشنگ شماره ی 3 ضرب در!

جلوتر رفت و رو به پیرزنی تنها که قهوه می خورد کرد و گفت:
- حسی غریب و آشنا را دوست...
جرینگ! (خرد شدن فنجان قهوه در چانه ی دابی)
دفترچه: مشنگ شماره 4 ضرب در!
.
.
.
- نه نه! چه می گویم فقط این که...
- جیغ! دور کنین این موجود کریه رو!
- آیا شما یک لحظه ما را دوست؟
فیـــس! ( افکت ریختن سوپ داغ روی سر دابی)
مشنگ شماره 30 ضرب در!

- منظور من این که شما با من... من با شما این قصه ها را دوست...

دابی با خرده های شیشه در سراسر بدنش، سری که بر اثر سوختگی قرمز شده و از آن بخار بلند می شد، چشم کبود و دندان های شکسته، با پاهای لرزان، این شعر زیبای مشنگی را رو به مشنگ های بی عاطفه زمزمه می کرد و جلو می رفت.

- از دور می آید صدای پا ..حتی همین پا و صدا را دوست...
- زنگ بزنین پلیس صدو ده! زنگ بزنین آتش نشانی!
مشنگ شماره 41 ضرب در!

- این بار دیگر حرف خواهم زد
آقا گمانم من شما را دوست...
دفترچه: مشنگ شماره 42 میشن کامپلیتد!
دابی:


پینوشت : خواندن این شعر مشنگی توصیه میشود!
---------------------------
-چه چیز باعث شد الا به محض وارد شدن به شکل در بیاد؟ ایزلا که رفته بود!
دابی حدس زد بعد از بوس بغل لاوی که پرفسور بلک ( همشیره رو عرض می کنم! ) از خودشون در کردن، دانش آموزان بی جنبه و محبت ندیده، غش کرده اند!

تکالیف خیلی خوب. سوژه ها جدید و جالب. اون ساطور رو اگه غلاف کنین بهتر هم میشه!







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.