هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ دوشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۱
#1
نام: چو چانگ

جنسیت: مونث

گروه: ریونکلاو

پاترونوس: قو

گروه خونی: دورگه

علایق: کوئیدیچ ، دیت های عاشقانه

ویژگی ظاهری: موهای مشکی ، چشمانی قهوه ای و آسیایی ، قد بلند و زیبا

ویژگی های اخلاقی: اجتماعی ، مهربون ، رمانتیک ، خنده رو وباهوش.

زندگی نامه:
ناتالی تایلر ساحره ی بسیار ماهر و در عین حال ماجراجویی بود. به این خاطرهمین که از هاگوارتز فارغ التحصیل میشه بار سفر بسته و سفر دوردنیا را آغاز می کنه. در طی همین سفرها بود که به یک کشور آسیایی به نام ژاپن میرسه. در این کشور تکنولوژی هایی رو میبینه که اجراشون حتی با روش های جادویی هم بسیار سخت و پیچیده ست. خلاصه علاقه مند میشه و چند سالی اونجا ماندگار میشه. در این حین عاشق یه دانشمند ماگل به نام لی چانگ هم میشه و باهاش ازدواج میکنه.
ماگل بیچاره وقتی میفهمه زنش ساحره ست سکته اوله رو میزنه و دست چپش تا حدودی لمس میشه (سکته دومه رو هم وقتی چو رو سوار بر جاروی پرنده تو یه بازی به اسم کوئیدیچ میبینه میزنه و این دفعه دستش کلا از کار میفته )ولی بالاخره با قضیه کنار میاد.

چو از همون بچگی نشون داد که هم استعداد جادویی مادرش رو به ارث برده و هم مثل پدرش به شدت باهوش هستش. موفقیت هایی که در درس و کوئیدیچ از خودش نشون میده باعث میشه پسرها و دخترهای زیادی دور و برش جمع بشند. پس از همون سال دوم وارد دیت و رابطه میشه و هیچ وقت تنها نیست تا اینکه دوست پسر زیباش سدریک میمیره و خوب دو سالی به این کارا وقفه میده. البته نه اینکه دیت نداشته باشه ها ولی وارد رابطه نمیتونه بشه یه مدتی

بعد از فارغ التحصیلی هم جستوجوگر تیم کوئیدیچ تورنادو میشه و افتخارات زیادی رو کسب میکنه. یه مرکز تحقیقاتی و مطالعاتی جادویی هم احداث میکنه.

-------------------------

درخواست جهت بازگشت مجدد


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۱۴ ۰:۱۶:۲۵

If I look back , I am lost

آبی تر بشیم...


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۲۹ چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸
#2
نام: چو چانگ

جنسیت: مونث

گروه:
ریونکلاو

پاترونوس: قو

گروه خونی: دورگه

علایق: کوئیدیچ ، دیت های عاشقانه

ویژگی ظاهری: موهای مشکی ، چشمانی قهوه ای و آسیایی ، قد بلند و زیبا

ویژگی های اخلاقی: اجتماعی ، مهربون ، رمانتیک ، خنده رو وباهوش.

زندگی نامه:
ناتالی تایلر ساحره ی بسیار ماهر و در عین حال ماجراجویی بود. به این خاطرهمین که از هاگوارتز فارغ التحصیل میشه بار سفر بسته و سفر دوردنیا را آغاز می کنه. در طی همین سفرها بود که به یک کشور آسیایی به نام ژاپن میرسه. در این کشور تکنولوژی هایی رو میبینه که اجراشون حتی با روش های جادویی هم بسیار سخت و پیچیده ست. خلاصه علاقه مند میشه و چند سالی اونجا ماندگار میشه. در این حین عاشق یه دانشمند ماگل به نام لی چانگ هم میشه و باهاش ازدواج میکنه.
ماگل بیچاره وقتی میفهمه زنش ساحره ست سکته اوله رو میزنه و دست چپش تا حدودی لمس میشه (سکته دومه رو هم وقتی چو رو سوار بر جاروی پرنده تو یه بازی به اسم کوئیدیچ میبینه میزنه و این دفعه دستش کلا از کار میفته )ولی بالاخره با قضیه کنار میاد.

چو از همون بچگی نشون داد که هم استعداد جادویی مادرش رو به ارث برده و هم مثل پدرش به شدت باهوش هستش. موفقیت هایی که در درس و کوئیدیچ از خودش نشون میده باعث میشه پسرها و دخترهای زیادی دور و برش جمع بشند. پس از همون سال دوم وارد دیت و رابطه میشه و هیچ وقت تنها نیست تا اینکه دوست پسر زیباش سدریک میمیره و خوب دو سالی به این کارا وقفه میده. البته نه اینکه دیت نداشته باشه ها ولی وارد رابطه نمیتونه بشه یه مدتی

بعد از فارغ التحصیلی هم جستوجوگر تیم کوئیدیچ تورنادو میشه و افتخارات زیادی رو کسب میکنه. یه مرکز تحقیقاتی و مطالعاتی جادویی هم احداث میکنه.


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۲۲ ۱۹:۰۴:۳۲

If I look back , I am lost

آبی تر بشیم...


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۷:۰۱ یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸
#3
کلاه جون من دیگه پیر شدم
به جای کارای شجاعانه و پشتکار فراوان به کارای موزیانه و یا هوشمندانه بیشتر علاقه دارم. پس لطف کن و من رو بنداز تو یکی از گروه های اسلیترین یا ریونکلاو.


If I look back , I am lost

آبی تر بشیم...


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۰۵ شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۸
#4
(تصویر شماره ی 3 ، اسنیپ در حال نگاه کردن به آینه نفاق انگیز)

چشم های سبز پسر نفرت انگیز با گستاخی به او خیره شده بود.

-5 امتیاز از گریفیندور کم میشه به خاطر گستاخی بی اندازه ت پاتر

- من که حرفی نزدم

دوباره به چشمان سبز زیبا در چهره ای نفرت انگیز زل زد.

-5امتیاز هم به خاطر اینکه با استادت بحث می کنی

روی پنجه پا چرخید و رفت.بی طاقت شده بود. هروقت لی لی را در چهره ی جیمز می دید عذاب می کشید و نفرتی بی پایان وجودش را فرا می گرفت.
به سمتش می رفت. تنها جایی که نقطه ی پایان روزهای سرد و بی احساسش بود. سردی روزهای ناتمامی که فقط با دیدن عمیق ترین آرزوی قلبی اش در چهارچوب آینه ای کهنه گرم می شد. وقتی که لی لی عزیزش با گیسوانی آتشین و چشمانی به رنگ زمرد در بازوانش بود. دست های گرم و نرمش را روی کمرش می کشید و نفسش که همیشه بوی توت فرنگی می داد...

سوروس قدمش را تندتر کرد. به راهروی طبقه ی هفتم رسید. جلوی دیوار خالی چندبار بالا و پایین شد و به او فکر کرد. به تنها عشق زندگی اش... در نمایان شد ، با عجله در را باز کرد و عرض راهروی کوتاه و خالی را به سمت آینه طی کرد. روبری آینه ی ترک خورده ایستاد و آرزو کرد. او آنجا بود... میان بازوانش... داشت با بزرگترین و زیباترین حسرت زندگی اش دیدار می کرد...

_______
تایید شد!
خوش اومدین به ایفای نقش.


ویرایش شده توسط تاتسویا موتویاما در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۱۷ ۱۹:۳۰:۳۸

If I look back , I am lost

آبی تر بشیم...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.