هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۳۲ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶
#1
نام:آمر لونات
گروه:گریفیندور
چوبدستی:
چوب درخت سیاه کاج
ریشه قلب تسترال
بیست و یک اینچ
پاترونوس:
جغد شاخدار
خصوصیات ظاهری:
موی بلوند با طره‌های شکلاتی[در ده سالگی در تلاشی بی‌نتیجه با وردی ناشیانه سعی کرد موهای خود را پرکلاغی کند]+چشمان آبی رنگ خاطره‌انگیز
توانایی‌ها:
جانورنما_غیب و ظاهر شدن قبل از سن قانونی_خوابیدن با چشمان باز در کلاس تاریخ جادوگری بینز_ذهن خوان مبتدی رو به رشد[تقریبا هر روز چفت شدگی تمرین میکند]_استعداد کم نظیر در دفاع در برابر جادوی سیاه
خانواده:
او در خانواده آلفرد و ایوانالونات متولد شد .پدر و مادر او تا قبل از تولد آخرین عضو لونات ها به عنوان کارآگاهانی زبردست و معروف به جامعه جادوگری کمک های فراوانی کردند.اطلاعاتی که از سایر اعضوی خانواده او به دست آمده:
ساموئل لونات در مرز بیست و پنج سالگی،از سرمایه‌گذاران مغازه شوخی ویزلی‌ها دار و از مقامات عالی رتبه سازمان اسرار است!!!
النور لونات،بیست ساله و معاون محبوب و آینده‌دار وزیر سحر و جادوی انگلستان است.
راموئل لونات هجده ساله،از دانش‌آموزان نمونه مدرسه عالی جادوگری دورمشترانگ، مهاجم خوش قیافه تیم کوییدیچ بین المللی بلغارستان میباشد.او از نخبگان معجون سازی نوظهور است

 تایید شد.


ویرایش شده توسط Elnor در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۹ ۱۰:۳۶:۳۰
ویرایش شده توسط Elnor در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۹ ۱۰:۳۸:۵۲
ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۹ ۱۶:۵۱:۴۶


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۰:۰۲ یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶
#2
پناه به ریش مرلین

سلام کلاه عزیز_حالت چطوره؟

خب جونم برات بگه:
متبهّر در تغییر شکل
شاید(جانورنما مادرزاد)
و کارآگاه آینده
.
خصوصیات اخلاقی:
شوخ طبع_در نگاه اول مغرور متکبّر _باهوش و زیرک...



+با اسلایترینی ها روابطم خوبه
_عاشق اعضای گریفیندورم
پ.ن:خانواده از پشت صحنه میگن انگار خون _سیریوس بلک_خدا بیامرز تو رگامه
.
ارادت خاصی هم به پروفسور دامبلدور و اسنیپ واسلاگهورن و لوپین دارم
#ژن_خوب
#عشق_مشنگا
#دفاع_در_برابر_جادو_سیاه
#ارتش_دامبلدور
#گریفیندور

ارادتمند شما:
Elenor Holms



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۲:۰۱ شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۶
#3
کارگاه نمایشنامه نویسی تصویر شماره پنج

همه چیز از دیروز صبح درهشتمین خانه از کوچه بِرونز کورت شروع شد.وقتی که سعی میکردم آخرین روز تعطیلات را بی دغدغه شروع کنم امّا
یک جغد،یک دعوت نامهٔ‌عجیب از یک مدرسه به نام "هاگوارتز"
اول پوزخند زدم.حتما یکی دیگر از شوخی های بی مزه برادر خنگم بود اما
الان من وسط موجی از دختر پسر در یک کاخ عظیم با یک سقف عجیب٬با آدم های عجیب٬لباسهای غریب(که نمی‌دونم کی یکی تن خودم کردم) مثل مجسمه ها خشکم زده است

پیام هایی که دیروز برایم فرستاده شد از جلوی چشمان کنار نمیرود:

ورودت رو به هاگوارتز تبریک میگم.حتما یه آبنبات ویژویژوی جوشان بجام بخور. دوست داشتم برای بدرقت به ایستگاه کیگزاس بیام اما خب... راستی فکرشم نکن که با قطار به لندن برگردی.سعی کن اخراج نشی

شرلوک
.
اُه اِلی عزیزم
به هاگوارتز خوش اومدی.پدر و مادر گفتن بگم بخاطرت خیلی خوشحالن .سلام گرم منو به پروفسور مک گونگال برسون.با نخست وزیر قرار دارم . با وزارت سحر و جادو ورودت رو هماهنگ میکنم .

مایکِراف
.
اِلی عزیزم
من و مِری به توصیه مایکِراف وسایلت رو با پست مشنگی می‌فرستیم.مطمئن باش حتما بعدا به کوچه دیاگون خواهی رفت.حتما برامون نامه بفرست.هاگوارتز خوش بگذره
پ.ن:تو خوردن شیرینی زیاده روی نکن

جان واتسون
.
تا حد جنون سردرگمم.زیر لب زمزمه میکنم:«مدرسه جادددوگری_مشنگ_ویژویژوی جوشان_وزارت سحر و جادو_ستون ۹/۳_قطار سریع السیر هاگوارتز_عکسای متحرک و از اون بدتر سخنگو...»
صدایی رمز آلود از پشت گوشم لب میزند:«تو یه جادوگری!!!!»
قبل از اینکه سر برگردانم٬صدایی کاملا رسا در فضا میپیچد:«...اِلِنور هُلمز...»
ناگهان گویا آب سردی روی سرم ریخته باشند به خودم می آیم.بعضی ها با نگاه های خیره وراندازم میکنند.بعضی ها من را به یکدیگر نشان میدهند . _هُلمز_پچ پچ دختران شده. مردی که کنار یک صندلی و کلاه کهنه ایستاده با سر اشاره میکند که به روی سکّو بروم. با قدم های بلند به سمت صندلی میروم. با تردید رو صندلی مینشینم .مرد لبخند کمرنگی میزند و کلاه کهنه را بر سرم میگذارد
کلاه تا روی چشمانم را میپوشاند.صدایی در سرم لب میزند:
به هاگوارتز خوش اومدی هُلمز
به زودی میفهمی اینجا چه خبره
.
و
خُب
.
گ__ریف__یندووووور
.
.
.

درود فرزندم.

جالب بود. موضوع جدیدی رو انتخاب کرده بودی و شخصیت جالبی رو انتخاب کرده بودی. گرچه باید این رو هم درنظر گرفت که شاید کسانی که خود فیلم ندیدن به اندازه بقیه افرادی که فیلم رو دیدن لذت نبرن. اما به هرحال پردازش خوبی داشتی و استفاده ای که از شخصیت ها داشتی محدود به فیلم نبود و این خیلی خوبه.

توصیفاتت خوب بودن اما میتونستن بیشتر هم باشن. بعضی جاها حواست به علامت گذاری ها نبوده و پایان جملات و مکث ها رو بدون علامت رها کردی، دفعه بعد حتما توجه کن.

دیالوگ ها رو هم این طوری و با دوتا اینتر از توصیفاتت جدا کن.
نقل قول:
قبل از اینکه سر برگردانم٬صدایی کاملا رسا در فضا میپیچد:«...اِلِنور هُلمز...»
ناگهان گویا آب سردی روی سرم ریخته باشند به خودم می آیم.بعضی ها با نگاه های خیره وراندازم میکنند.


قبل از اینکه سر برگردانم٬صدایی کاملا رسا در فضا میپیچد:
- ...اِلِنور هُلمز...

ناگهان گویا آب سردی روی سرم ریخته باشند به خودم می آیم.بعضی ها با نگاه های خیره وراندازم میکنند.


بعد از نوشتن رولت حتما یه دور اون رو بخون تا اشکالات تایپیت از بین برن.

مطمئنم این اشکالات با ورود به فضای ایفای نقش حل میشن.

تایید شد!

مرحله بعدی: گروهبندی


ویرایش شده توسط Elnor در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۰ ۲۲:۲۴:۴۰
ویرایش شده توسط Elnor در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۰ ۲۲:۲۶:۴۵
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۲۰ ۲۳:۰۶:۱۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.