این پست قبلی دیلیت خواهد شد.
نظر دادن در مورد ترجمه به این صورت مثال بارزی از سر سری نویسی و بدون فکر نوشتنه
در این تاپیک قدیمی چیزای جالبی دیدم که نشون دهنده اوج بی اطلاعی افراد از دستور زبان انگلیسیه.
به نظر من اصلا لزومی نداره وارد در مباحثی بشید که هیچ اطلاعی در موردش ندارید
من خودم در گرامر انگلیسی خیلی مشکل دارم ولی این چیزایی که اینجا میبینم دیگه در اوج فضاحت خودش قرار داره.
ببینید اصلا لزومی نداره ایراد هایی رو که در لفافه هستن بیان کرد وقتی چیز های بسیار واضحی در مورد غطل های ترجمه وجود داره. که به این صورتن:
رولینگ نوشته:
بلاتریکس و نارسیسا وارد شدند
اسلامیه ترجمه کرده:
نارسیسا وارد شد.
حذف کردن بلاتریکس یعنی تیر خلاص توی ترجمه دیگه این ترجمه رو نمیشه بررسی یا نقد کرد عین مرده ای که دیگه نمیشه زندش کرد تا زمانی که این ایراد ها وجود دارن صحبت از سانسور ، معادل کلمات یا دستور زبان انگلیسی فقط اوج آماتوری من و شما رو خواهد رسوند.
در مورد همین معادل کلمات مثلا به اسم کتاب گیر میدن در صورتی که کاملا دست مترجم بازه که هر چی دوست داشت بزاره و گذاشتن هر معادلی هم غلط نیست.
مثلا مترجم میتونه اسم کتاب رو پرینس ، پرنس ، شاهزاده ، شازده یا هر چی بزاره و اینا همشون درستن و مترجم هر کدوم رو که
عشقش بکشه قرار میده و شما اگه هزار صفحه هم سیاه کنی باز همه اینا درستن.
فقط در صورتی معادله غلطه که پرینس رو مثلا ترجمه کنه دیوار و فقط در این صورته که شما میتونی از لفظ غلط استفاده کنی در تمام موارد دیگه باید در کنار هر جمله خودت یه
به نظر من قرار بدی.
در مورد همین دستور زبان اینجا از یه شناسه بسته شده میبینم:
نقل قول:
اول از همه معنی لغت could: can in the past یعنی گذشته ی can هستش و فارسیش هم می شود توانستن.قادر بودن نه می توانست و لغت Smell هم معنیش در دیکشنری اومده:
Smell: 2vt notice.examine.etc (as if)by this sense: I think I smell gas!/I could smell
trouble coming.
در صورتی که ایشان مطلع نیستن فقط بعضی اوقات که نسبتا معدود هم هستن could گذشته can هست و در این یه مورد خاص اتفاقا could برای بیان موقعیت به کار رفته و میشه در حال یا زمان آینده هم باشه
در کتاب english grammer in use:
we also use
could to talk about possible actions now or in the future.
اگه شما با توجه به دیکشنری میتونی بررسی ترجمه کنی بهتره اصلا دور این کارو خط بکشی چون مطمانا کسی میتونه یه کاری رو نقد کنه که حداقل یکمی به کار طرف نزدیک باشه.
Sunny, yesterday my life was filled with rain.
Sunny, you smiled at me and really eased the pain.
The dark days are gone, and the bright days are here,
My sunny one shines so sincere.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the sunshine bouquet.
Sunny, thank you for the love you brought my way.
You gave to me your all and all.
Now i feel ten feet tall.
Sunny one so true, i love you.
Sunny, thank you for the truth you let me see.
Sunny, thank you for the facts from a to c.
My life was torn like a windblown sand,
And the rock was formed when you held my hand.
Sunny one so true, i love you.