در خانه اسلاگهورناسلاگهورن در حالیگه با سیبیل هایش بازی میکرد زیر لب دشنامی به بخت بد خود داد و گفت : لعنت بر هچی علافه! این هری هم مارو شیش سال علاف کرده خب اگر با جینی نمی خوای وصلت کنی بدش به من دیگه اه اه اه!
لگدی به پایه ی مبل چرمی اش زد و دوباه بر روی کاناپه ولو شد.
_ این ولدی هم که همین چند ساعت پیش از من زن میخواد! قاط زده ها!
کمی به فکر فرو رفت...
_ اوره کا اوره کا!
فهمیدم!
اسلاگهورن از جا پریده بود و از شدت هیجان دسته مبل را چنگ زده بود.
زیر لب نقشه ای را که در عرض چند ثانیه به ذهنش خطور کرده بود را مرور کرد...
_ میرم و جینی و هری رو میدزدم ... هری رو شکنجه میدم به خاطر اینکه منو اینقدر علاف کرده و جینی رو...! یوها ها ها!
دست هایش را از رضایت به هم مالید.باید تا شب صبر میکرد و بعد...!
نیمه شبنور دل انگیز مهتاب از پنجره ی باز اتاق به داخل طراوش میکرد و باعث میشد که اسلاگهورن در حالیکه صبورانه بر روی صندلی اش نشسته است دیده شود.
ناقوس کلیسا ای در دور دست دوزاده بار به صدا در آمد که حاکی از این بود که نیمه شب فرا رسیده است.
صدای جیر جیرک ها مانند ریتم موسیقی در هر شب خدا شنیده میشد.
اسلاگهورن آهی از سر رضایت کشید ، نفس عمیقی فرو خورد و سپس از جا بلند شد.
ردای قهوه ای رنگش را از جا لباسی برداشت و دستش را به طرف جیبش برد تا از وجود چوب جادویش مطمئن شود سپس بی صدا از خانه بیرون آمد و با صدای پاقی غیب شد...!
خانه ویزلی هااسلاگهورن با ظرافت در نزدیکی انه ویزلی ها در پشت انبوهی از بوته های رز ظاهر شد.
اکنون مه رقیقی بر فضا حکم فرما شده بود ...
اسلاگهورن نیم نگاهی از پشت بوته ها انداخت.
طبق اخباری که جاسوس هایش از خانه ویزلی ها به دستور او برای وی آورده بودند خانم و آقای ویزلی به تئاتر میرفتند و دو پسر دو قلوی آنها فرد و جرج ویزلی در مغازه شوخی هایشان میخوابیدند.
هری پاتر و جینی از نیمه شب به بعد در خانه تنها میبودند و این وقت بهترین زمان برای گرفتن آنها بود.
سپس پس از ده دقیقه انتظار ، خانم و آقای ویزلی در حالیکه در آستانه در ظاهر شده بودند برای هری و جینی دستی تکان دادند و در یک لحظه غیب شدند.
اسلاگهورن :
الان وقتشه!
به طرف در حرکت کرد ، خمیده بود و در سایه ها حرکت میکرد تا در زیر نور ماه هیکل درشت اندامش هویدا نشود.
بی صدا قدم برداشت و وارد خانه ویزلی ها شد.
-----------------------------------------------------------------
سوژه اصلی : اسلاگهورن ، موفق به دزدیدن هری و جینی میشه...
سعی کنین از وجود جینی استفاده کنین به عنوان سوژه فرعی برای اسلاگهورن
از طرفی هم هری پاتر زندانی در خانه ریدل برای دست شویی میره و از اون طرف هم لرد میاد دست شویی و اینا با هم تو دست شویی ملاقات میکنن