گل - وحشت زده - غمگین - سبز - عروسک - هرمیون - بو - چوب - فردا – کوچک
یه روز هوا خیلی سرد بود و همه ی گل ها بر اثر یخ زده گی پژمرده شدند . چون فردا می خواستند کوییدیچ بازی کنند بین تیم (گریفیندور – اسلایترین ). اما هری خیلی غمگین بود چون
می ترسید با تیم اسلایترین مسابقه بده و ببازه . بعد همه ی تیم ها می خواستند وارد زمین بشوند که مسابقه را آغاز کنند ، تا اینکه هری چشمش افتاد به گوی زرین که می خواست هر چه زود تر
آن را بگیر و مسابقه تمام شود ولی یک دفعه یه نور سبزی به جارویش برخورد کرد و افتاد بعد وقتی او را به درمانگاه بردند هرمیون مثل عروسک چوبی وحشت زده شد .
سلام امیدوارم حال شما خوب باشد
چرا شما بازم کلمات را عوض کردی و شما نمی خوای به کمک کنید
به همه سلام برسونید
بای
سلام!
خب کلمات تقریبا هر هفته عوض میشن...واسه همین اگه یه مدت زیادی نباشی ممکنه بیای و ببینی که عوض شده!
یه روز هوا خیلی سرد بود و همه ی گل ها بر اثر یخ زده گی پژمرده شدند . چون فردا می خواستند کوییدیچ بازی کنند بین تیم (گریفیندور – اسلایترین ).
هممم یعنی علت یخ زدن گلها اینه که فردا می خواستن کوییدیچ بازی کنن؟
یکیم این که بهتره اسم تیم ها رو تو پرانتز ننویسی....مثلا بنویسی: فردا دو تیم گریفیندور و اسلایترین می خواستند کوییدیچ بازی کنند.
یکیم آخرش...یه جوریه که انگار هری افتاد، بعد بلندش کردن و بردنش به درمانگاه، بعد تازه بعد از اینکه بردنش درمانگاه هرمیون وحشت زده شد! درستش اینه که وقتی هری افتاد وحشت زده شه! وحشت زده شدن رو هم میشه با این نشون داد که، مثلا هرمیون جیغ بزنه! یا سعی کنه بدوئه طرف زمین کوییدیچ! یا هر چیز دیگه ای...
یکیم عروسک چوبی که وحشت زده نمیشه...عجیبه که هرمیون مثل عروسک چوبی وحشت زده بشه!
موفق باشی! فعلا تایید نشد.