دامبلدور در اتاق خود نشسته بود و ناگهان جغد خوشرنگی از پنجره وارد میشه...نامه ای رو که شکل قلب داره رو به دامبلدور میده...
دامبلدور روی نامرو میخونه...
کینگزلی......جینی
ویزلی..........شکلبولت
دامبلدور نامه رو باز میکنه...موزیک قشنگی از تو نام شنیده میشه...
جناب آلبوس دامبلدور مدیریت مدرسه ی هاگوارتز
با سلام
...................................
.........................این دو کبوتر عاشق.................
..............پیوندو اینا......................................
از شما دعوت میشود در مراسم جشن عروسی شرکت کنید.
مکان:تالار جشن بالماسکه
زمان:از صبح تا شب
با تشکر
وزیر کبیر سحروجادو
کینگزلی شکلبولت
-----------------------------------------------
جلوی در تالار بادیگاردا کارتارو میگیرن که منافقا نیان تو....
-بله شما...مودی ...بفرمایید
مودی با کت شلوار راه راه وارد میشه....
سلام بچه ها سلام مینروا آآآآخ (میخوره زمین!)
مودی:مگه آزار داری بلا؟
-شما؟
-آلبوس پرسیوال برایان...
-خب بابا فهمیدم برو....
-آخ سرم چرا پرت میکنی نامرد؟
کینگزلی:به به جناب دامبلدور مشرف فرمودین...
دامبلدور:چی چیو مشرف فرمودین این یارو گنده هه کیه جلوی در؟
کینگزلی:هیس هیس ببین منو جلو دوربینیم!
دامبلدور:بله بله داشتم میگفتم...چه مرد نازنینی بود...
-شما؟
-من؟فقیرم!
-کارتتو بده ببینم!
-کارت ندارم بزار برم تو...غذا بخورم...
-جناب کینگزلی یکیه غذا میخواد چی کارش کنم؟
کینگزلی:به به سوروس جان بیا تو!
سوروس نقابو برمیداره میپره تو!
سوروس:آخ جوون غذا
-شما؟
-من مرد طنحای شبم!
-الان که شب نیست!
-چرا حصط شما نمیدونی!
-جناب کینگزلی این کیه هی غلط مینویسه؟
-بگو بیاد تو....ببینیم از دنیای هک و دیسیک تووپ چه خبر!
-برو تو!
-مرثی!
-شما قربان؟
-چی شما چیه تقصیر بلاتریکسه!
-شما کی هستی؟
-اومدم برم دسشویی!
-کارت داری؟
-آره بگیر
-بفرمایید
-......
-گفتم بفرمایید برید تو!
-نگفتی دسشویی کجاست!
-آهان در اول شمت چپ!
------------------------------------------
سیل مهمانان ادامه دارند!
بازم مینویسم الان کار دارم!
یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.