هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: ̔䠈ǡ㇓ߥ ȇ ̇Ϧ?ч䧠/></td></tr><tr><td class=
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ سه شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۳

lona lovegood


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۹ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ مهر ۱۳۸۶
از قطار سریع السیر هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 100
آفلاین
خب....جشن شورو شد؟...پس....
خانوما دس....آقایون رقص....حالا برعکس...
همگی دس.....ولدمورت رقص!
حالا همه با صدای بلند...آی باریکلا...ولدمورت باید برقصه...ولدمورت باید برقصه...
بابا بیاین جشنو گرم کنین...زیرشو فوت کنین دیگه!





lona


Re: عروسی!
پیام زده شده در: ۱۶:۱۱ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۳

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
مرلین این وسط نرخ تایین میکنه و همش میگه تقصیر بلاتریکسه!
مرلین داره در گوش همه یه چیزی میگه....
آرتور ویزلی اون بغل داره از خوشحالی ذوق مرگ میشه...
کینگزلی به مرلین شک میکنه....
کینگزلی:وارتا استراگتوس!
صدای مرلین که در گوشی صحبت میکنه بلند پخش میشه!
مرلین در گوشی:ببین آرتور میخوایم ضد این کینگزلی کودتا کنیم..چشم ندارم ببینم وزیره.....بیا همگی جمع شویم دست در دست هم بگیریمو بپیچانیم! تا کینگزلی رو سرکوب کنیم....نمیدونم چرا صدام انقدر بلند شده مثلا درگوشی دارم حرف میزنما.....
مرلین دوروبرشو نگا میکنه....
آرگوس فیلچ:مرلین برو کنار بزار باد بیاد...
مردم همگی به صحبتای مرلین
کینگزلی چوبدستی رو میگیره جلو دهنش میگه بطنین!
کینگزلی:مرلین جان از شما کمال تشکر را برای بوجود آوردن لحظات مفرحی در عروسی کمال تشکر را دارم...
جمعیت:مرلین برو بیرون..مرلین برو بیرون...
کینگزلی:مرلین جان لازم نیست بری..اما بشین صحبتنکن کپنت تموم شده!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re: عروسی!
پیام زده شده در: ۱۰:۴۲ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۳

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
هوممم..ببخشید عروس خانوم کجان؟!
(کینگزلی بسته ای رو باز می کنه)
از طرف بلاتریکس به شکم...
1. ا عدد نوار شبرنگ برای بستن دور سر خود و از تاریکی در اومدن!
2. کلاه گیس با مدل های مختلف..تیغ تیغی..بلند صاف فرفری..
3. یک عدد میز ریاست برای خالی شدن عقده ی وزارت!
4. یک عدد شناسنامه ی تقلبی به جا مانده از زمان مودی! برای روز مبادا!
5. یک عدد کفش پاشنه بلند برای عروس خانوم که قدشون به شما برسه..
6. رنگ مو برای عروس خانوم تا از حالت قرمزی در بیاد!
7. کرم سفید کننده برای شکم...برای برطرف کردن تضاد رنگی با عروس خانوم.
8. یک عدد خرمهره، به جا مانده از زمان مودی
9. عکس بلا و الن برای خاطرات
10. یک عدد عروس خانوم جهت شرکت در مراسم!




Re: عروسی!
پیام زده شده در: ۹:۲۲ یکشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۳

ونوس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۴ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۱ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹
از کاخ المپ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 385
آفلاین
مدریت کلیه ی رقص ها را از قبیل عربی،بندری،لامبادا،تکنو و ... را من به عهده می گیرم!




Re: عروسی!
پیام زده شده در: ۱۴:۳۲ شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۳

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
نقل قول:

-گفتم بفرمایید برید تو!
-نگفتی دسشویی کجاست!
-آهان در اول شمت چپ!

مرلین:چی؟شمت چپ؟ببینم شما با آموش نسبتی داری؟
-چی من؟نه بابا تقصیر نویسندس! احتمالا خسته بوده بجای سه زده ش!
مرلین:شما بگو سوسک!
-شوشک!
نویسنده:اینم برای حال گیری!حالا من اشتباه تایپ میکنم؟
مرلین:ای انگل جامعه!همش تقصیر بلاتریکسه!
کینگزلی(تریپ مهران مدیری)کیــــــــــــــــــــــــــــه!؟!هی سرصدا میکنید!
-جناب کینگزلی مرلینه دنباله دسشویی میگرده!
کینگزلی:به به جناب مرلین امروز زحمت خطبه ی عقدو باید بکشیا!
مرلین(چپ چپ نگاه میکنه)چشــــــم جناب وزیرررر!

-----------------------------------------------------
-شما؟
من؟منو نمیشناسی؟ای خاک بر سرت!
-چی؟درست صحبت کن!
-دارینوس دهنیوس ببندیوس خیلی خریوس نیاییوس کجایوس آرکانتوس نقرسیوس!
کینگزلی:دارکی بیا تو به مجلس حال بده!
دارکی:چشم شکم جان!خب شروع کنم؟
جمعیت:حاجی دارک بخوای نخوای دوست داریم!
دارکی:خب شروع میکنم..دامبلی...دامبلی...دامبلی یو مه جبینی مایه ی عدل زمینی....همه با هم م م!بگید جانم دامبل بل بل...
یکی از رو اکو دربیاره ره ره......
کینگزلی:بابا میکروفونو ازین بگیرین!

-------------------------------------------------

-شما؟
-......
-خانوم اینقدر نچرخ سرم گیج رفت!
-......
-گفتم شما؟
-ما الاهه ی هفت خورشیدو زمین و 4 تا دیگه سیاره ی زیبایی و پروانه ای هستم!
-چی میگی خانوم کارت داری؟
-بابا سلزارم گفت برو تو مجلس درو هم ببند!
-چی می گید بابا واستا شناساییت کنم!

--------------------------------------------------
من هی مهمون دعوت میکنم یکی نمایشنامه ی عروسی بنویسه!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


عروسی!
پیام زده شده در: ۰:۰۴ شنبه ۲۷ تیر ۱۳۸۳

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
دامبلدور در اتاق خود نشسته بود و ناگهان جغد خوشرنگی از پنجره وارد میشه...نامه ای رو که شکل قلب داره رو به دامبلدور میده...
دامبلدور روی نامرو میخونه...

کینگزلی......جینی

ویزلی..........شکلبولت

دامبلدور نامه رو باز میکنه...موزیک قشنگی از تو نام شنیده میشه...
جناب آلبوس دامبلدور مدیریت مدرسه ی هاگوارتز
با سلام
...................................
.........................این دو کبوتر عاشق.................
..............پیوندو اینا......................................
از شما دعوت میشود در مراسم جشن عروسی شرکت کنید.
مکان:تالار جشن بالماسکه
زمان:از صبح تا شب

با تشکر
وزیر کبیر سحروجادو
کینگزلی شکلبولت
-----------------------------------------------
جلوی در تالار بادیگاردا کارتارو میگیرن که منافقا نیان تو....
-بله شما...مودی ...بفرمایید
مودی با کت شلوار راه راه وارد میشه....
سلام بچه ها سلام مینروا آآآآخ (میخوره زمین!)
مودی:مگه آزار داری بلا؟

-شما؟
-آلبوس پرسیوال برایان...
-خب بابا فهمیدم برو....
-آخ سرم چرا پرت میکنی نامرد؟

کینگزلی:به به جناب دامبلدور مشرف فرمودین...
دامبلدور:چی چیو مشرف فرمودین این یارو گنده هه کیه جلوی در؟
کینگزلی:هیس هیس ببین منو جلو دوربینیم!
دامبلدور:بله بله داشتم میگفتم...چه مرد نازنینی بود...

-شما؟
-من؟فقیرم!
-کارتتو بده ببینم!
-کارت ندارم بزار برم تو...غذا بخورم...
-جناب کینگزلی یکیه غذا میخواد چی کارش کنم؟
کینگزلی:به به سوروس جان بیا تو!
سوروس نقابو برمیداره میپره تو!
سوروس:آخ جوون غذا

-شما؟
-من مرد طنحای شبم!
-الان که شب نیست!
-چرا حصط شما نمیدونی!
-جناب کینگزلی این کیه هی غلط مینویسه؟
-بگو بیاد تو....ببینیم از دنیای هک و دیسیک تووپ چه خبر!
-برو تو!
-مرثی!

-شما قربان؟
-چی شما چیه تقصیر بلاتریکسه!
-شما کی هستی؟
-اومدم برم دسشویی!
-کارت داری؟
-آره بگیر
-بفرمایید
-......
-گفتم بفرمایید برید تو!
-نگفتی دسشویی کجاست!
-آهان در اول شمت چپ!

------------------------------------------
سیل مهمانان ادامه دارند!
بازم مینویسم الان کار دارم!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re:برادر خانوم!
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۳

بلاتریکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۹:۴۵ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۲
از لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 466
آفلاین
بلاتریکس در رو می کوبه میاد تو...به به..همه جمع ان،بلاتریکس ردای روشو در میاره و لباس شب قرمزش نمایان میشه..
مودی با کت و شلوار سفید و سیاه به طرف بلا می دوه، مرلین پاشو میزاره سر راه مودی...شپلخخخ
همه:
مودی چوب دستیشو در میاره...بنگگگگ...
مرلین ..دستشویی کجاس..و به سرعت از تالار خارج میشه
فرد: به خانوم لسترنج می شه از این شیرینی ها امتحان کنید؟!
بلا با شوق:اوه اره ..ویزل..حتما
همه:
بلا: هوم...چی شده؟
کینگزلی و جینی مشغول حرف زدن هستند..بلا به طرف اونا میره و با دست به پشت کینگزلی می کوبه: هی ..چطوری شیکم؟!
جینی: خانوم لسترنج؟!
بلا: پس فکر کردی کیه ویزل؟
جینی: راستش فکر کردم آقای لسترنجه..ریشاتون حیلی خوشگله
بلا:یوووووووووووهههههههااااااا..فرد ویزل مو قرمز بیا اینجا..
آرتور میاد و جلوی بلا وایمیسته: هی اقای بلا..مواظب باش اینجا جشن عروسیه..
مرلین از تو دستشویی داد می زنه:همش تقصیر توه..
بلا: اااا عروسیه کیه؟ هومم..عروسیه شیکمه؟!
هومممممممممم..
بلا یه کم فکر می کنه...شیکم؟؟! الن...هوممم
بلا: شیکم...ویزل...تبریکات منو بپذیرین..منم برم به سوروس جونممممممممممممممم برسم!




Re:جشنواره ی تابستونی شب های سایت
پیام زده شده در: ۲۲:۲۶ پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۳

کینگزلی شکلبوتold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۵ شنبه ۲۰ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۱۵:۱۶ یکشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۷
از فضا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 402
آفلاین
خب یه جشن تابستونی!

صحنه:
کینگزلی تو خونشون داره انواع لباسا و کرواتارو امتحان میکنه...
کینگزلی جلوی آینه با یه کت شلوار خوشگل و کروات واستاده خودشو نگاه میکنه...
کینگزلی:وای چقدر دلبر شدم! حتما قبول میکنه!
کینگزلی داره ادکلنارو میزنه!
کینگزلی از خونه خارج میشه بادیگاردش دم دره...
بادیگارد:جناب کینگزلی کجا تشریف میبرین؟
کینگزلی:میریم بارو
کینگزلی سوار جاروش میشه!
جاروی ضد افسون و شیشه دودی!
دو تا بادیگارد هم با جارو دنبالشن!
................
کینگزلی با شکوه دم خونه ی ویزلی ها پیاده میشه...
کینگزلی رو به بادیگاردا:برید خوش باشین امروز هیچ کس نمیتونه به وزیر صدمه بزنه...
بادیگاردا با دمشون گردو میشکنن و میرن...
..................
صحنه:
کینگزلی دم در خونه ی ویزلی ها...
تق تق تق
مالی:کیه؟
کینگزلی:خانم ویزلی من هستم!
مالی:جیـــــق کوتاه!آرتور جناب وزیر هستند...
آرتور:چی؟!!
جرج:مامان بلاخره درو باز میکنی یا نه؟
مالی در حالی که درو باز میکنه...
کینگزلی با گل میاد تو....
مالی:بفرمایید جناب وزیر چه عجب!
کینگزلی:برای امر خیر اومدم خانم ویزلی!
مالی:بله؟!!!.....بله!
کینگزلی روی مبل میشینه
آرتور با عجله از طبقه بالا میاد در حالی که داره تو راه موهاشو شونه میزنه
آرتور:ج..جناب وزیر خوشامدین مشرف فرمودین...
کینگزلی:بسیار متشکرم...
................
دیرین دیرین دیرین دین!
نون و پینر آوردیم دخترتونو بردیم!
وزیر کبیر آوردیم دخترتونو بردیم!
....................

آرتور من موافقم مخصوصا اینکه دیگه کی از وزیر بهتر....
من نظر جینی رو باید بپرسم!
جینی جان بیا بابایی!
اصل دوتا کبوترن!
.........................
بعد از چند ساعت صحبت با جینی درباره آینده....

جینی خانم گفت:

بله!!!!


یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.


Re:جشنواره ی تابستونی شب های سایت
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳

مرلین (پیر دانا)old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۲۲:۲۰:۵۴ یکشنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
از شیون آوارگان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1286 | خلاصه ها: 1
آفلاین
ديگه فكر كنم خواجه حافظ شيرازي مونده بهش زنگ بزني.
دارك: اي بابا راست ميگيا حواسم نبود وايسا شمارش يادم رفته بايد زنگ بزنم دفتر امريكن بپرسم.
مرلين: اي بابا حالا پولش هيچي من چقدر بايد زور بزنم اين گاليون ها رو رو كولم بكشم؟ يه كاري كردم كه نميشه با جادو بلندشون كرد حالا توش موندم.
دارك: هيس بابا يه دقه...يس يس... نو نو خاجو نو خواجه حافظ شيرازي...بابا نو شور نو شيراز اي بابا انتن نميده.
مرلين: كشتي خودتو اينم شمارش: 07111172345
دارك: اوا اين كه شماره تلفن خونه سوروسه
مرلين: مگه نشنيدي جاشو با اون عوض كرده؟
دارك: بده بينم سلام منزل خواجه حافظ شيرازي؟
سوروس: بله جناب حاجي بفرماييد تو دم در بد هست.
دارك: نه مچاكرم يه سر با بروبچ بيا اينجا جشنه.
سوروس : جدي ميفرماييد حاجي؟ الساعه با تمامي اهل و ايال خدمت ميرسيم.
هوشت پيشت دنگ بوم بوف كيشت ديش....
سوروس: كو كو غذا؟


هرگز نمی‌توانی از کسی که تو را رقیب خود نمی‌داند ببری


Re:جشنواره ی تابستونی شب های سایت
پیام زده شده در: ۱۵:۱۷ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۳

پروفسور مينروا ‏مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۲
آخرین ورود:
۳:۱۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۸۵
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 895
آفلاین

برینگ برینگ برینگ برینگ
(صدای تلفن خونه مون)
من:الو بله...
دارکی:سلام مینروا! خوبی...
من:اااا دارکی...چه عجب به ما زنگ زدی...خیلی وقته نیستی
دارکی:آره یه مدت برای یه ماموریتی به شمال رفته بودم ولی الان دیگه مشکل حله...
من:که این طور...می گم دارکی زیاد نشه برات...پول موبایلو می گم...
دارکی:نه شما نگران نباشید من برای جمع کردن بچه ها از همه ی دار و ندار خودم مایه می گذارم
آره خلاصه زنگ زدم بهت بگم که جشن داریم
من:جدی! کجا
دارکی:همون بالماسکه ی سابق خودمون..تالاری که توش عروسی کردی
من:آها باشه حتما می یام...
دارکی:سر راه هر کی رو هم که پیدا کردی ور دار بیار
من:باشه باشه...شما شروع کنید من خودمو می رسونم
دارکی:خب پس کاری نداری؟! خداحافظ

دارکی:نه بابا موبایلش هم بد نیستا این همه باهاش حرف زدم...خب ببینم دیگه کی مونده که بهش زنگ نزدم


Minerva McGonagall

Head of Gryffindor House

Deputy Headmistress

Less Expectation , Less Disappointment







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.