هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۵

آرتیکوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۸ دوشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۲۳:۱۵ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۷
از کاخ سفید پادشاهان در کوه های سفید سرزمین رویاها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 430
آفلاین
ميگم ملت ها!!خودمونيم!شما ها چقدر باحاليد!يك كلمه رو توي ده تا پست توي يه صفحه تكرار ميكنيد.يه دليل هم اضافه نميكنيد كه حداقل اين پستتاتون امنيت جاني از جانب ناظر داشته باشه.توي 7 تا پست فقط گفتيد"حقيقت تلخه" يا "حقه است".يا دو كلمه بيشتر يا كمتر!همش همين بود اوج كپي كردن شما!حداقل از يه پست خوب كپي برداريد!
دوستان لطفا قبل از دادن نظر خودتون,به پستهاي قبل نگاه كنيد ببينيد نظر شما در آن گنجانده شده يا نه.اگر نشده بود نظر خودتون رو با دليل و منطق كه باز در پستهاي قبل نبوده بنويسيد!
تمام اون پست هاي كمتر از نيم خطي و يه خطي و بدون دليل پاك شدند.

مرسي
يكي از ناظران انجمن
آرتيكوس دامبلدور


جیمز: طبق قوانین تالار اسرار کلیه‌ی پست‌های زیر چهار سطر بلااستثنا پاک خواهند شد. همون طور که دو پست پاک شدند.


ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۱۶ ۰:۲۸:۱۴

آرتيكوس الياس فرناندو الكساندرو دامبلدور

ملقب به سلامگنتئور(فنانشدني در همه دورانها)

[b][color=009900]آرتيكوس ..


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۰:۳۱ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۵

نیوت اسکمندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۴۵ شنبه ۹ آبان ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱:۳۳ جمعه ۲۶ مهر ۱۳۸۷
از Zafar.Tehran
گروه:
کاربران عضو
پیام: 45
آفلاین
وای....
نظراتتون جالب بودن...ولی ...
1.دامبلدور مرده...واضح تر از این نیست.
2. دامبلدور و هری رفتن که جان پیچ رو نابود کنن...باشه...اما اگه خوب توجه می کردید متوجه می شدید که جان پیچ اصلی اون مایع
بود و دامبلدور با نوشیدن اون خودش تبدیل به جان پیچ شد.
3.اسنیپ از طرف شخص دامبلدور مامور بود جان پیچ رو نابود کنه که کرد.پس اسنیپ خاین نیست.اگه باشه دامبلدور احمق ترین آدم دنیاست.
4.چرا اسنیپ هری رو موقع فرار نکشت؟؟؟و تازه بهش گفت تا وقتی ورداتو با صدای بلند می خونی همین آشه و همین کاسه...
حالا هری نمی فهمه شما چرا؟؟؟


<a href="http://www.jadoogaran.org/modules/newbb/viewtopic.php?topic_id=4349/" target="_blank"><br><img src="http://www.jadoogaran.org/uploads/bar3.gif" alt="Help Prevent Spoilers.Join Us Now"></a>


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۰:۵۱ یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۵

سامانتا ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۹ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۵:۰۸ یکشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۰
از ما که گذشت!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 248
آفلاین
در ابتدا من این کلمه حقه رو اون مدلی خوندم و هی با خودم گفتم حقش بود دیگه می خواست این قدر چشم و گوش بسته نباشه اما حالا که خوندم حقه.....باید بگم واقعا یه حقست ...اصلا عقلمون رو بذاریم وسط دامبلدور مرد همین جوری کشکی اصلا راه نداره ....دامبلدور مطمئنا نمرده ...رولینگ وقتی سیریوس رو کشت به شدت متاسف شد چون اونو واقعا کشت اما من جایی ندیدم رولینگ برای مرگ دامبلدور ناراحت شه ...دامبلدوری که نصف بیشتر داستان رو اون می چرخه . اسنیپ یا هر کسه دیگه ایی اصلا قدرت نداره دامبلدور رو بکشه ...دامبلدور در هاله ایی از سکوت فرو رفته تا در یک موقعیت مناسب به هری کمک کنه!!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویرایش ناظر: لازم نیست آخر هر پست از تمام ملت تشکر کنی! زیاد هم شکلک استفاده نکن. باعث ناخوانایی پست می‌شه.


ویرایش شده توسط جیمز پاتر در تاریخ ۱۳۸۵/۳/۷ ۱۹:۴۵:۳۲

از دفتر خاطراتم :

از او می ترسم... گاه تصور می کنم با هیبتی عظیم در مقابل من ایستاده و م


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۵

اکتاویوس پیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ پنجشنبه ۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۰:۴۸ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۵
از از یه جهنم دره ای میام دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 283
آفلاین
مرگ دامبلدور فقط یه حقه بود.
دلایل:
اونطور که ما در این 6 کتاب دامبلدورو شناختیم،اون قدرتمندترین جادوگر دنیاست.دامبلدور با اینکه در بالای برج خیلی ضعیف شده بود ولی می تونست جلوی دراکو رو بگیره تا هیچ مشکلی پیش نیاد ولی این کارو نکرد چون میخواست جون دراکو به خطر نیفته.

ما میبینیم که دامبلدور حتی در لحظاتی که خیلی ضعیف بود،چه قبل از اینکه از علامت شوم با خبر شود و چه بعداز انکه از علامت شوم با خبر شد از هری میخواست که به دنبال اسنیپ بره.که این نشون میده دامبلدور تا چه قدر به اسنیپ اطمینان داشته.

در لحظه مرگ(نمایشی)دامبلدور هم ما میبینیم که دامبلدور به اسنیپ التماس میکنه.ایا اون دامبلدوری که ما میشناسیم همچین ادمیه که به خاطر نجات جونش به کسی التماس کنه؟
اگر یه خورده بیشتر به کتاب دقت کنید متوجه میشید که دامبلدور برای این التماس میکرده چون میخواسته که اسنیپ اونو جلوی مرگخوارها بکشه تا هم جون دراکو رو نجات بده وهم اسنیپ رو پیش لرد سیاه عزیز تر کنه.مطمئننا دامبلدور راهی به ذهنش رسیده بوده یا نقشه ای کشیده بوده که باید توی اون نقشه نشون میداده که به دست اسنیپ کشته شده.


یک زن چیزی ج


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۴

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
اينجا من دقيقاً اشاره كردم كه جلب اطمينان بلا با قول شرف ارزششو داره نه با فداي جون دامبلدور .


خب چه فرقی داره . قول شرفم همون فدا کردن به عبارتی کشتن جون دامبله دیگه مگه غیر از اینه ؟ در آخر یکی از دلایلی که اسنیپ دامبلدور رو کشت این بود که باید به قول شرف عمل میکرد دیگه چون که دراکو نمیتونست اون کار رو انجام بده و اسنیپم قول داده بود که اگر دراکو نتونست ماموریتشو انجام بده اون باید ماموریتشو تموم کنه .

پس در نتیجه اسنیپی که قول شرف داده باید برای اینکه بتونه به قولش وفا کنه در هر صورت کاری کنه که دامبلدور بمیره . چه با دراکو و چه بی دراکو .

نقل قول:
كه من از هر طرف بررسي اش مي كنم ميبينم اين حرف مي تواند مبني بر بي اطلاعي دامبلدور از قضيه قول باشد پس احتمال بي گناهي اسنيپ به 10 در صد مي رسد ولي باز هم 100 درصد من رو قانع نمي كند .


خب در هر حال خوشحالم که حرفام به اندازه 90% روی شما اثر کرده .

حالا برای اینکه یکم بیشتر مطمئنت کنم بهتره این مسئله رو هم یادآور بشم که حتی اگر حرف شما درست باشه و اسنیپ و دامبلدور با هم چنین پیمانی بسته باشن ( که کاملا بعیده ) اونا باید دنبال فرصتی میگشتن که سریع همدیگر رو از نقشه ای که کشیده بودن با خبر کنن اما این اتفاق نیفتاد .

کلا اگر فرضیه شما درست بود . اسنیپ بعد از اینکه میدید چنین فرصتی پیش آمده باید میرفت پیش دامبلدور رو میگفت :

- هی دامبول فهمیدم چطوری تو رو بکشم !
- چطوری ؟
- گوشتو بیار برات تعریف کنم .
دامبلدور گوششو میاره جلو و اسنیپم همه ماجرا رو تعریف میکنه

ولی چنین اتفاقی نیفتاد . اگر اسنیپ واقعا با دامبلدور چنین نقشه ای کشیده بود بعد از دادن چنین قولی باید بی درنگ به دامبلدور این موضوع رو خبر میداد تا هر دو از جزئیات نقشه با خبر بشن ولی این کار رو نکرد . با وجود این که 9 ماه هم فرصت اینکار رو داشته . بازم میگم اگر واقعا چنین قولی داده بود باید سریعا به دامبلدور میگفت ولی ......

پس با توجه به توضیح بالا نگفتن این موضوع دلیل دیگه ای داره که بنا به اون دلیل روح دامبلدورم نباید با خبر شه .

--------------------

در مورد اون مسئله ای هم که گفتید من درست نمیدونم . اینجا چند فرض به وجود میاد .

1- شاید اینکه موضوع مربوط به وزارته .
2- موضوع مربوط به جاودانه ساز .

البته این موضوع رو هم بگم که شاید به این مسئله ربط داشته باشه شایدم ربط نداشته باشه . ولدمورت وقتی که دفترچه رو به لوسیوس داد بهش فقط گفت که این دفترچه کلید باز کردن حفره اسلایترینه ولی بهش نگفت که این دفترچه واقعا چیه !

قاعدتا با توجه به همون تعریف ساده ای که ولدمورت از دفترچه کرده لوسیوس فهمیده که این دفترچه چیز بسیار با ارزشیه . اگر یکم فکر کنی میبینی که حتی اگرم این دفترچه فقط حفره اسرار رو باز میکرده باز هم واقعا چیز با ارزشی بوده .

من فکر میکنم که اگر واقعا منظور بلاتریکس همین دفترچه خاطرات بوده ولدمورت همون تعریفی رو به بلا گفته که به لوسیوسم گفته .

یکی دیگه از دلایلم که باز حرفمو اثبات میکنه اینه که مگه میشه که بلاتریکس از اصلیت دفترچه با خبر باشه ولی لوسیوس با خبر نباشه ( اینو خود دامبلدور گفت که لوسیوس این موضوع رو نمیدونسته ) بعد ولدمورت دفترچه رو بده به لوسیوس که نمیدونسته چی به چیه ؟ پس باز هم میتونیم اینطور نتیجه بگیریم که ولدمورت نه به بلا و نه به لوسیوس جریان اصلیه دفترچه رو نگفته فقط یکی از کارهاشو گفته که خود اونم خیلی باارزشه . ( البته این فرضیه تا حدودی قابل رد کردنه حالا اگر خواستید علتشو بعد میگم )

نکته آخرم که من خیلی قبولش دارم اینه که دامبلدور گفته هیچ مرگخواری از موضوع جاودانه سازها خبر نداره و چون من تمام حرفهای دامبلدور رو قبول دارم توی این مسئله هم کوچکترین شکی ندارم .




Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۴

shan potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۷ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۴۱ شنبه ۷ مهر ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
نقل قول از خودم :
نقل قول:

دامبلدورم براي هيچي نمرده ، اگه دلايل منو دقيق مي خونديد نوشتم كه براي اينكه ولدمورت به اسنيپ اعتماد كنه ، اونم از نوعي كه تا به حال به هيچ كس نداشته نقشه فداكاري جونش رو ريخته نه اين نظراتي كه من نمي دونم كي مطرح كرده مثل : هري رو تنها بزاره ، خشم مردم رو افزايش بده ( در مورد اين نظريه بايد بگم كه من كه تا به حال جز ترسيدن چيزي در اين جامعه جادوگري نديدم .حالا كدوم خشمو افزايش بده من نمي دونم ) يا عشق هري رو زياد كنه يا ..... اين نظرات واقعاً احمقانه است .


نقل قول از بليز :
نقل قول:

شما میگید که نظرات من که صد البته نظرات خودم نیستن چون من میگم دامبلدور مرده ، احمقانه هست . ولی حالا من میخوام شما یه نگاه به نظر خودتون بندازید و ببینید که چقدر این نظر شما با واقعیت نزدیکه و هم خونی داره .


فكر ميكنم شما اينجا دچار سوء تفاهم شديد ، چون من نگفتم اين نظر شماست . بلكه گفتم : نميدونم نظر كيه . من وقتي داشتم اون قسمت صحبت هاي شما رو مي خوندم اين طور برداشت كردم كه شما اون حرف هارو از جايي نقل قول كرده و براي توضيح بيشتر بازش كرديد . نه اينكه نظر شماست .

نقل قول:

بعدشم یعنی شما میخوای بگی که اعتماد بلاتریکس که فقط یه مرگخوار به قیمت جون دامبلدور می ارزه . اصلا به نظر شما اگر بلاتریکس و دامبلدور رو بزاری توی یه کفه ترازو با هم قابل مقایسن ؟


نه من اينو نگفتم . اگه نظر قبلي منو ميخونديد ميديد نوشتم كه :
نقل قول:

در ضمن من فكر ميكنم كه جلب اطمينان همه ، يعني تمام مرگخواران مهم است . بخصوص بلا كه معلومه منتظره مچ اسنيپ رو بگيره . اسنيپ بايد با خيال ( تقريباً ) راحت كارهاشو انجام بده . بلا جادوگر قوي و فضوليه نبايد اونو دست كم گرفت بايد اونو هم مطمئن كرد . ( البته نه با فداي جون دامبلدور ، ولي با قول ، بله . )


اينجا من دقيقاً اشاره كردم كه جلب اطمينان بلا با قول شرف ارزششو داره نه با فداي جون دامبلدور .
يك نكته ديگه اي رو كه بايد در مورد نقشه فداكاري دامبلدور اينجا تذكر بدم اينه كه اين فرضيه رو كه اسنيپ و دامبلدور قبل از دادن قول با هم تباني كرده اند ( منظورم نقشه فداي جونه دامبلدوره يك وقت اشتباه نكنيد كه منظورم قضيه قوله ) رو نه ميشه تأييد كرد ونه رد . و من هم فكر ميكنم نظرم رو بصورت يك فرضيه غير قابل اثبات يا رد داده ام .
كه اگر اين فرضه رد بشه حرف شما رو مبني بر اينكه اسنيپ طرف ولدمورت هست روتأييد ميكنه . و اگر اثبات بشه حرف من رو مبني بر وفاداري اسنيپ به دامبلدور تأييد ميكنه .
با توجه به جمله :
اون به دستور تو عمل نمیکرد به مادرم قول داده بود -
البته این حرفیه که به تو زده دراکو ولی-
كه من از هر طرف بررسي اش مي كنم ميبينم اين حرف مي تواند مبني بر بي اطلاعي دامبلدور از قضيه قول باشد پس احتمال بي گناهي اسنيپ به 10 در صد مي رسد ولي باز هم 100 درصد من رو قانع نمي كند .

در آخر ، يك نكته در مورد اين جملات ذكر كنم :

اسنيپ گفت :
من اطلاعاتمو مستقيماً به خود لرد سياه مي رسونم . اگر اون نخواسته تو رو در اونا شريك كنه _
بلاتريكس بلافاصله از كوره در رفت و گفت :
اون همه چي رو با من در ميون مي گذاره . اون مي گه من صادق ترين و وفادارترينم _
_ راستي ؟
اسنیپ با تغییر سنجیده ای در لحن صدایش ناباوری خود را به نمایش گذاشت و ادامه داد :
- هنوز چنین فکری میکنه ؟ بعد از اون شکست مفتضحانه در وزارت خونه ؟
بلاتریکس سرخ شد و گفت :
- اون تقصیر من نبود ! لرد سیاه در گذشته چیزی رو به من سپرد که ارزشمندترین - اگه پای لوسیوس درمیون نبود-

كه براي دقت بيشتر چند خط قبلش رو ذكر كردم .
شما گفتيد كه :
نقل قول:

خب اینطور که من فهمیدم اسنیپ و بلا داشتند راجع به ماجرای وزارت خونه و بر باد رفتن پیشگویی صحبت میکردند که لوسیوس همه چیز رو خراب کرد نه چیز دیگه ای . و همونطور هم که قبلا گفتم بلاتریکس هیچ ربطی به دفترچه خاطرات نداشته . امیدوارم قانع شده باشی .


بله تا اون جمله :
- اون تقصیر من نبود !
حرف شما درست . اسنيپ داره ميگه كه ولدمورت ديگه به تو اعتماد نداره .
ولي در ادامه جمله (- اون تقصیر من نبود !) اين حرف رو ميزنه
( لرد سیاه در گذشته چیزی رو به من سپرد که ارزشمندترین -) بلا اين حرف رو ميزنه تا بگه ولدمورت در گذشته آنقدر به من اعتماد داشته كه آن چيز بارزش رو به من ميسپاره كه آن چيز مي تونه دفترچه باشه چون از لفظ چيز استفاده ميكنه كه نشانه شيء است نه كار ، پس منظورش سپردن دفتر چه است نه اتفاقاتي كه در وزارت خونه افتاد .
و جمله بعدي ( اگه پای لوسیوس درمیون نبود- )
مي تونه دو معني بده :
1- لوسيوس رو براي نگهداري دفتر چه بهتر ديده .
2- لوسيوس وقتي كه بلا در زندان بوده دفترچه اي رو كه به امانت پيش او بوده رو بدون اجازه بلا برداشته و خرابكاري كرده .


برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۵:۲۷ چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۴

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
تمام حرف های بلیز(بیلزآینده) درسته من فقط دوتا نکته رو اضافه کنم

در مورد جمله ی زیر
اون تقصیر من نبود ! لرد سیاه در گذشته چیزی رو به من سپرد که ارزشمندترین - اگه پای لوسیوس درمیون نبود-

خوب اینجا گفته شده که ارزشمندترین چیز
خوب در ظاهر به نظر میاد که از یه جاودانه ساز صحبت میشه

ولی اگه دقت کنید میبینید که بلاتریکس هیچ چیزی از جاودانه ساز نمیدونسته پس از نظر اون جاودانه ساز ارزشمند نبوده چون نمیدونسته چیه که ارزش اون رو حدس بزنه

و مورد دوم ولدمورت اون دفتر چه رو به لوسیوس داده تا اون رو یه جوری وارد مدرسه بکنه چون لوسیوس یکی از اعظای هیئت مدیره ی مدرسه بوده(البته تا آخر کتاب 2)
ولی بلاتریکس یه مرگخوار بوده که احتمالا تحت تعقیب قرار داشته
لوسیوس به دلیل مقامی که داشته میتونسته اون دفترچه رو به یه دانش آموز بده ولی بلاتریک چی؟
مطمئنا نمیتونسته

مورد دوم

به جملهی زیر دقت کنید

اون به دستور تو عمل نمیکرد به مادرم قول داده بود -
البته این حرفیه که به تو زده دراکو ولی-

خوب در اون لحظه دامبل میخواسته اعتماد دراکو رو جلب کنه اگه از این موضوع خبر داشت میتونست از این موضوع برای کسب اعتماد دراکو استفاده کنه

فرض میکنیم دامبل با اسنیپ نقشه داشته
اگه اینطور بود موضوع اون قول خیلی به دامبل کمک میکرد(در متقاعد کردن دراکو) وقتی از این مطلب استفاده نکرده پس نمیتونسته از اون خبر داشته باشه در نتیجه نقشه ای هم نداشته

البته اگه دوستانی که میگن اسنیپ طرف دامبل هستش و با اون نقشه کشیده به جای اینکه وقتشون رو صرف این بکنن که بگن اسنیپ میخواد جاسوسی بکنه برای محفل(که طبق دلایل غیر ممکنه)
بهتره که بگن شاید اسنیپ میخواسته در آخرین مرحله اگه هری به کمک احتیاج داشت به اون کمک کنه (البته این قبلا نظر من بود ولی فهمیدم غلطه)



Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۳:۱۵ چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۴

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
در مورد اسنيپ همونطور كه گفتم مهم اينه كه وظايفش رو انجام بده ، نه اينكه ثابت كنه بيگناهه يا بيگناه نيست .


اتفاقا برعکس ، این موضوع خیلی مهمه . به نظر شما دامبلدور حاضر میشه که زندگی یه نفر دیگه رو بخاطر خودش تباه کنه ؟

اصلا به نظر شما امکان داره که تمام کارهای مثبت رو اسنیپ انجام بده بدشم کسی بهش اعتماد نکنه ؟

ببینین چیزی که اینجا اهمیت داره اینه که اسنیپ تمام درها رو به روی خودش بسته .

شما میگین که اسنیپ جاسوس هست . ولی این نظریه کاملا ایراد داره چرا که اصولا وقتی یه نفر نقش نفوذی داره خود آدمای طرف مقابل این موضوع رو میدونند . در صورتی که این مسئله کاملا برعکسه .

به نظر شما اسنیپ داره برای کی جاسوسی میکنه ؟ برای کسایی جاسوسی میکنه که اونو قبول ندارن ؟ اصلا چنین چیزی میشه ؟ وقتی که هیچ کدوم از اعضای محفل اسنیپ رو قبول ندارن و همشونم بر این موضوع کاملا آگاهی دارن که اسنیپ دامبلدور رو کشته چطوری امکان داره که باز هم حرف اسنیپ رو باور کنن ؟

نقل قول:
وقتي هم كه فليت ويك آمد دنبالش اسنيپ فهميده كه چه اتفاقي افتاده ، پس مسلماً بايد نقشه اي رو كه با دامبلدور كشيده و ديگه فرصتي براي انجام دادنش نبوده رو اجرا كنه نه اينكه به اعضاي محفل كمك كنه . اون بايد اول به وظيفه اي كه دامبلدور بر عهده اش گذاشته عمل كنه .


واقعا هم که چه قشنگ وظیفه دامبلدور رو اجرا کرده ! هزار بار طبق اون دلایلی که قبلا بهش اشاره کرده بودم گفتم که دامبلدور رو اسنیپ با هم هیچ نقشه ای نکشیده بودند چرا که توی متن کتاب یه قسمت هست که ثابت میکنه که دامبلدور سر این مسئله مرتکب اشتباه شده :

کتاب شاهزاده دو رگه - ترجمه ویدا اسلامیه - جلد دوم - برج ساعقه - ص 348 !!!

مالفوی پوزخند زنان گفت :
_ آره ، خب ، ولی باز تو نفهمیدی که کی پشت این قضیه بود درسته ؟
در آن لحظه دامبلدور با تکیه بر روی باروی قلعه اندکی فرو لغزید ، ظاهرا دیگر قدرتی در پاهایش باقی نمانده بود . در این میان هری آرام و بی صدا ، بیهوده میکوشید که جادویی را خنثی کند که دست و پایش را بسته بود . دامبلدور گفت :
_ اتفاقا فهمیدم . مطمئن بودم تویی .
مالفوی پرسید :
_ پس چرا جلومو نگرفتی ؟
_ سعی خودم رو کردم دراکو . پروفسور اسنیپ به دستور من دائم تو رو زیر نظر داشت -
_ اون به دستور تو عمل نمیکرد به مادرم قول داده بود -
البته این حرفیه که به تو زده دراکو ولی-
اون یک جاسوس دو جانبه هست پیر مرد خرفت اون برای تو کار نمیکنه ، تو فکر میکنی برات کار میکنه ؟

ببینین ، لطفا به جای اینکه همش به فکر مخالفت کردن باشید یه دور با دقت متن بالا رو بخونید .

در متن بالا این موضوع کاملا مشخصه که دراکو میگه که اسنیپ طرف ماست و دامبلدور هم میگه باز اسنیپ طرف ماست . ولی در این متن یه موضوع هست که خیلی اهمیت داره و اون اینه :

_ اون به دستور تو عمل نمیکرد به مادرم قول داده بود -
البته این حرفیه که به تو زده دراکو ولی-

خب خودتون قضاوت کنین . دامبلدور میگه این حرفیه که به تو زده . چیزی که مشخصه دامبلدور اگر از جریان قول شرف خبر داشت هیچ وقت چنین حرفی نمیزد . چرا که اگر دامبلدور میدونست که اسنیپ قول داده پس طبیعتا این موضوع رو هم میدونست که دراکو این مسئله رو میدونه پس دیگه نمیگفت : البته این حرفیه که به تو زده !!!

دامبلدور این حرف رو زد چون روحشم خبر نداشته . چون که فکر میکرده اسنیپ برای گول زدن دراکو این حرف رو زده .

خب در اینجا تنها کاری که باید میکردیم این بود که صبر کنیم ببینینم بعدش چی میشه . بعدشم که اسنیپ آمد و دامبلدور از دیدن چنین صحنه ای کنترل خودشو از دست داد و شروع کرد به التماس کردن و بعدشم اینکه اسنیپ کار خودش رو کرد . اسنیپی که شاید میتونست دامبلدور رو نجات بده .


نقل قول:
دامبلدورم براي هيچي نمرده ، اگه دلايل منو دقيق مي خونديد نوشتم كه براي اينكه ولدمورت به اسنيپ اعتماد كنه ، اونم از نوعي كه تا به حال به هيچ كس نداشته نقشه فداكاري جونش رو ريخته نه اين نظراتي كه من نمي دونم كي مطرح كرده مثل : هري رو تنها بزاره ، خشم مردم رو افزايش بده ( در مورد اين نظريه بايد بگم كه من كه تا به حال جز ترسيدن چيزي در اين جامعه جادوگري نديدم .حالا كدوم خشمو افزايش بده من نمي دونم ) يا عشق هري رو زياد كنه يا ..... اين نظرات واقعاً احمقانه است .


خب البته لازم به ذکره که کسی که روحشو به هفت قسمت تقسیم کرده و این همه آدم کشته اونقدر آدم پلیدی هست که به هیچ کس اعتماد نکنه .

فکر کردی مثلا ولدمورت میاد میگه : سیوروس . تو دامبلدور رو کشتی . تو وفادار ترین خادم منی . بیا جاودانه سازهامو به تو سپردم و......



آخه اصلا این حرفا با عقل جور در نمیاد . ولدمورت هیچ احساسی نداره . بلاتریکس لسترنج که این همه میگفت من وفادار ترین خادم ولدمورتم رو که دیدید خود ولدمورت چطور باهاش رفتار میکرد . حالا شما انتظار دارید اسنیپ بیاد و خودشو توی دل ولدمورت ( که نداره ) جا بده ؟

نکته بعدی که باز نشون میده دارید یه طرفه فکر میکنید اینه که . در اینجا فقط اعتماد ولدمورت به اسنیپ مطرح نیست .

اصلا شما فرض بگیرید که ولدمورت انقدر به اسنیپ اعتماد داشت که اونو میذاشت رو سرشو این ور اون ور میرفت . خب میشه به من بگید که این کار چه فایده ای داره ؟

شما میگید که نظرات من که صد البته نظرات خودم نیستن چون من میگم دامبلدور مرده ، احمقانه هست . ولی حالا من میخوام شما یه نگاه به نظر خودتون بندازید و ببینید که چقدر این نظر شما با واقعیت نزدیکه و هم خونی داره .

خب ما فرض میکنیم که ولدمورت انقدر به اسنیپ اعتماد داشت که تمام راز و رمز های زندگیشو بهش گفت . خب حالا میشه بگید چه فایده ای داره ؟

دنیای جادوگران به خون اسنیپ تشنه هستن . اعضای محفل بدتر از بقیه جادوگران . چطوری اسنیپ میخواد بی گناهیشو ثابت کنه ؟ اسنیپی که زده دامبلدور رو کشته بعدشم فرار کرده حالا بیاد بگه که من بیگناهم من خودمو توی دل ولدمورت جا دادم بیاین من بهتون محل جاودانه سازها رو بگم و ......

چیزی که مشخصه اینه که اولا ولدمورت به هیچ کس اعتماد نمیکنه چون فقط خودشو قبول داره . دوم اینکه اگرم به فرض محال ولدمورت به اسنیپ اعتماد کنه کسی نیست که بتونه از حرفهای اسنیپ استفاده کنه چون ملت به خونش تشنه هستن . اگر قرار بود اسنیپ جاسوس باشه حداقلش این بود که به کسانی که داره براشون جاسوسی میکنه بگه که من جاسوستونم دیگه مگه غیر از اینه ؟

نقل قول:
در مورد قول شرف هم قبول دارم كه ممكنه دور از ديد ولدي باشه ، ولي من كه دليل آوردم ، قانع كردن بلا ارزش شو داشت كه اسنيپ قول بده در صورتي كه امكانش هست نقشه فداكاري قبل از اون ريخته شده باشه


چیزی که این وسط مهمه اینه که اعتماد داشتن یا اعتماد نداشتن بلاتریکس هیچ ربطی به خود اسنیپ نداشته . میخواست اعتماد کنه میخواست اعتماد نکنه . مشکل خودشه به اسنیپ که ربطی نداره . مثلا بلاتریکس به اسنیپ اعتماد نکنه چی میشه ؟ مهم اینه که ولدمورت به اسنیپ اعتماد داره .

بعدشم یعنی شما میخوای بگی که اعتماد بلاتریکس که فقط یه مرگخوار به قیمت جون دامبلدور می ارزه . اصلا به نظر شما اگر بلاتریکس و دامبلدور رو بزاری توی یه کفه ترازو با هم قابل مقایسن ؟

بلاتریکس یه مرگخواره که نظرش برای ولدمورت هیچ اهمیتی نداره در صورتی که اسنیپ کسی بوده که 16 سال داشته جاسوسی میکرده . اونوقت اسنیپ بیاد اعتماد بلا رو جلب بکنه ؟ و برای اینکارم قولی بده که مجبور شه بخاطر آن دامبلدور ، بهترین و قدرتمند ترین جادوگر دنیا رو بکشه ؟ خب بابا یکم فکر کنین ، این حرف شما هم دور از عقله و هم دور از انسانیت .

مسئله بعدی که باز باید راجع بش بگم اینه که دیگه کی نقشه فداکاری رو بکشن ؟ بالاخره حرفی که شما میزنین باید با توجه به کتاب باشه دیگه . نمیشه که بگین حالا یه روزی این نقشه رو کشیدن . خب دقیقا بگین کدوم روز کجا تا بشه راجع بش بحث کرد . اینجوری که میگین منم خیلی راحت میتونم بگم که نه اسنیپ و دامبلدور هیچ وقت با هم نقشه ای رو نکشیده بودند .

نقل قول:
دوم ولدي چه دليلي براي خشمش بعد از دونستن نابودي دفترچه آورده . اون كه نمي تونه يكهو عصباني به شه بعد بگه مهم نيست بلآخره بقيه خنگ كه نيسن مشكوك ميشن .


ولدمورت هنوزم از دست لوسیوس عصبانیه کی گفته عصبانی نیست ؟ مگه ندیدید میخواست دراکو رو به صورت غیر مستقیم بکشه . و در ضمن اونجوری که من فهمیدم ولدمورت زمانی فهمید که دفترچه نابود شده که لوسیوس توی آزکابان بوده و البته اگرم نبوده باز دامبلدور گفتش که ولدمورت از این موضوع خیلی عصبانی شده .

صفحه 245 و 246 .

- شنیده ام که وقتی که فهمید که دفترچه خاطرات آسیب دیده و تمام قدرتش ازش سلب شده ، عصبانیتش وحشتناک تر از آن بوده که بشه گفت .

با توجه به این جمله میشه اینطور گفت که ولدمورتم همچین در واکنش به این قضیه خونسرد نبوده و البته باز جای دیگری از کتاب دامبلدور گفت :

- بی دقتی و بی توجهی ولدمورت به این جان پیچ ها به نظر من شوم تر از هر چیزی بود . معنیش این بود که ولدمورت جان پیچ های دیگه ای درست کرده یا خیال درست کردنشو داشته ، تا با از دست دادن اولین جان پیچ ضرر نکنه . هیچ دلم نمیخواست اینو باور کنم اما به نظر نمیرسید هیچ معنی دیگه ای داشته باشه .

دیگه من توضیح نمیدم فکر میکنم جوابت به طور کامل توی این دو جمله بالا که از کتاب نقل قول کردم آمده باشه .

نقل قول:
اول اينكه پس معني حرف بلا از چيز باارزشي كه ولدي به بلا سپرده و لوسيوس خرابش كرده چي بود


خب فکر میکنم باید قبلشم حرف اسنیپ رو میخوندی جمله کتاب ویدا اسلامیه رو میزارم تا خوب بخونی

اسنیپ با تغییر سنجیده ای در لحن صدایش ناباوری خود را به نمایش گذاشت و ادامه داد :
- هنوز چنین فکری میکنه ؟ بعد از اون شکست مفتضحانه در وزارت خونه ؟
بلاتریکس سرخ شد و گفت :
- اون تقصیر من نبود ! لرد سیاه در گذشته چیزی رو به من سپرد که ارزشمندترین - اگه پای لوسیوس درمیون نبود-

خب اینطور که من فهمیدم اسنیپ و بلا داشتند راجع به ماجرای وزارت خونه و بر باد رفتن پیشگویی صحبت میکردند که لوسیوس همه چیز رو خراب کرد نه چیز دیگه ای . و همونطور هم که قبلا گفتم بلاتریکس هیچ ربطی به دفترچه خاطرات نداشته . امیدوارم قانع شده باشی .




Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۱:۲۴ چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۴



مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۰ دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۰:۳۵ چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۵
از پيش جيني
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
سلام به دوستان عزيز!
من نظراتم رو در دو حالت مرگ واقعي يا غير واقعي دامبلدور نوشتم ، اميدوا رم لذت ببرين:

*مرگ غير واقعي دامبلدور:
1) به نظر من بيخودي در اين كتاب انقدر نسبت به وردهاي غير لفظي تاكيد نشده و اسنيپ هم بيخودي در آخرين لحظات به هري در مورد وردهاي غير لفظي نگفته بود!
2) از كي تا حالا ورد avadakadavra باعث پرت شدن افراد مي شه؟
3)از زماني كه اسنيپ به دامبلدور avadakadavra زد تا زماني كه به اولين شخص با چشماي خودش جسد رو ببينه خيلي وقت گذشت. كي مي دونه تو اين زمان چه اتفاقي افتاده؟
4)موقع مراسم تدفين كسي جسد رو نديد.(چون لاي پارچه بود). كي مي دونه واقعا لاي پارچه چي بود؟
5)چرا ققنوس موقع رفتن از مدرسه خوشحال بود.
6)در هيچ جاي كتاب از ماموريت واقعي دراكو اسمي برده نشده و تا آخر كتاب 6 هم افشا نشده كه واقعا چي بود. كي گفته ماموريت دراكو كشتن دامبلدور بوده؟

**مرگ واقعي دامبلدور:
1) دامبلدور خودشو فدا كرد تا سوگند نا شكستني اسنيپ بر قرار باشد و اسنيپ كه جوانتر از دامبلدور است بتواند در نقش جاسوس به محفل بيشتر خدمت كند.
2) همون جور كه دوستان قبلا ذكر كردن "براي اينكه ولدمورت به اسنيپ اعتماد كنه ، نقشه فداكاري جونش رو ريخته".


تا عشق و اميد هست، چه باك از بوسه ديوانه سازان! :bigkiss:


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴

آرامیس بارادا old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۴۹ پنجشنبه ۸ دی ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۲۶ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
از مخوفستان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
نقل قول:
دامبلدورم براي هيچي نمرده ، اگه دلايل منو دقيق مي خونديد نوشتم كه براي اينكه ولدمورت به اسنيپ اعتماد كنه ، اونم از نوعي كه تا به حال به هيچ كس نداشته نقشه فداكاري جونش رو ريخته...


ببخشید, یعنی دامبلدور می یاد واسه واسه یه اعتماد آبکی جون خودش رو می ده؟ اونم جلب اعتماد کی نسبت به کی! ولدمورت نسبت به اسنیپ! ولدمورتی که به هیچ کس اطمینان نداره جز خودش, یهو بیاد به خاطر کار اسنیپ به اون اعتماد کنه و سفره دلش رو پیشش باز کنه؟ این اعتماد به چه دردی می خوره؟ اگه ولدمورت با وجود دامبلدور به اسنیپ شک داشته باشه, خیلی بهتره تا این که بدون حضور اون بهش اعتماد داشته باشه.

اگه ولدمورت می خواست به کسی اعتماد کنه, اون قدر مرگ خوار داشت که می تونست بهشون اطمینان کنه. اونم مرگ خوارایی که جون اون همه آدم درست رو گرفته بودن. اسنیپ اون قدر به نظر مشکوکه که فکر نکنم حتی با این کارش هم ولدمورت نسبت بهش مطمئن بشه!


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.