هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۲:۴۷ شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۸

آندریا کگورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۱۳ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۵۱ سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۹
از کوچه دیاگون پلاک شیش
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 144
آفلاین
مطمعنا هرکس در بین ساعات دوازده تا یک شب در کوچه دیاگون سعی در پیدا کردن کلید گمشده اش داشت میتوانست چهره محتاط کریس چمبرز که کیفی بزرگ روی دوشش انداخته بود و در آن تاریکی، سعی در خواندن کاغذی داشت را تشخیص دهد.
اگر فرد آشنایی کمی هم با کریس داشت می توانست حدس بزند غر غر های زیر لبی اش برای کاری است که به او محول شده ، و اگر کمی نزدیک تر میرفت حس اضطراب و دودلی اش را به خوبی حس میکرد. در اخر که همه اگر ها را کنار میگذاشت به این سوال میرسید: پسری به سن و سال او نصفه شب جز خوابیدن چه کار دیگری میتواند داشته باشد؟!
کریس چمبرز در آن موقع شب تنها کاری که نمیتوانست بکند خوابیدن بود او با اینکه که از صبح مشغول پیدا کردن کاغذ های پوسیده و خفن برای چاپ اعلامیه جدیدش میگشت خواب را به چشمانش حرام میدانست. شخص بی حواس که چندی نگذشته بود کلید هایش را به فراموشی سپرده و کنجکاوی امانش را بریده بود پا به پای کریس کوچه دیاگون را زیر پا میگذاشت رو به روی پلاک شانزده همراه کریس توقف کرد، کریس خم شد و کاغذ را ارام زیر در فرستاد و چند ضربه با فاصله به در زد و به راهش ادامه داد اما او همچنان ایستاد و کاغذ را برداشت و خواند.
اعلامیه بدین شرح بود نقل قول:
: در طول دوران حیات شما هرگز قادر به شناخت هویت اعضای دیگر نخواهید بود .
تمامی ماموریت های شما باید محرمانه باقی بماند.
هرگونه سوال درباره اهداف ماموریت ها یک روز از عمرتان کم خواهد کرد.
فرقی ندارد، محفلی یا مرگخوار، اعضای اوباش هرگز باهم رودررو نخواهند شد.
تا وقتی خون در رگ دارید در زندگی اوباشانه تان به هیچ کس اعتماد نکنید، کسی که در جبهه تان طرف شماست در اوباش بعید نیست با خنجری در دستش خوابیدنتان را تماشا کند.
تا وقتی به عنوان عضوی از اوباش درحال فعالیت هستید نقاب هایتان را روی صورتتان نگه دارید ، هیچکس از دیدن خود واقعیتان خوشحال نخواهد شد.

شخص که بعد ازخواندن هر خط چشم هایش درشت تر میشد با ضربه ای که به سرش برخورد کرد دیگرمتوجه چیزی نشد.


ویرایش شده توسط آندریا کگورت در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۱۷ ۲۲:۵۲:۰۱


پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۶:۴۵ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۸

كريس چمبرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۸
از زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 458
آفلاین
سکوت کن تام!سکوووت!
من لردم؟من؟!
من غلط بکنم لرد باشم،ما چاکر لردیم اصلا،یکاری کن از اونجا هم بندازنمون بیرون.
فرمت خیلی طولانیه،خسته نشی!
بیا تو تا به بادمون ندادی،
تایید شد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۵:۳۱ جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۹۸

مرگخواران

تام جاگسن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۱ سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۲۲:۲۶:۲۳ جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳
از تسترال جماعت فقط تفش به ما رسید.
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 643
آفلاین
سلام بر لرد کریس!

1)خود را در یک جمله،به شیوه اوباشانه معرفی کنید.
بی کله ی عاشق ساحره!

2)علت تصمیمتان برای عضویت در گروه چیست؟
بیکاری!

3)یک نمونه رفتار اوباشانه را شرح دهید.
فرو کردن سوزن در پشت بچه مثبتا!

4)رولی کوتاه درباره واکنش خود بعد از دیدن اعلامیه اوباش بنویسید.
داشتیم وس خودمون جوج میزدیم تو کافه سه دسته جارو، یهو دیدیم ای داد بیداد داش کریسمون اوباش راه انداخته ماام با کله اومدیم تو


آروم آقا! دست و پام ریخت!


پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸

گریک الیواندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۰:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 156
آفلاین
گریک درو پشت خودش بست!
- خز بود... مد نشده، خز شد... تازه الیزا هاشم خوب نبودن!

اون می دونست که حق با کریس بود!

(مدل لردا تموم کردم داستانو! )


Ravenclaw is my everything



تصویر کوچک شده


پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸

كريس چمبرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۸
از زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 458
آفلاین
گریک!
گریک از اونجا که من میشناسمت،میدونم که بخاطر دلایلی فعلا حدود چندماه نمیتونی فعالیت داشته باشی،فعالیتتم افت کرده از چندوقت پیش،میدونم خیلی لایق بودی که اینجا باشی،میدونم خیلی به ما کمک میکردی،و متاسفم که مجبورم بگم فعلا تا تیر
تایید نشد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۲۰:۱۰ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸

گریک الیواندرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۰:۱۸ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 156
آفلاین
1)خود را در یک جمله،به شیوه اوباشانه معرفی کنید.

معرکه گیر ترینِ معرکه گیر های عالم!

2)علت تصمیمتان برای عضویت در گروه چیست؟

ساپورت کردن اوباشیا با چوب های دست ساز خودم!
هرجا برین لنگشو پیدا نمیکنین!

3)یک نمونه رفتار اوباشانه را شرح دهید.

دادن ابر چوبدستی تقلبی به لردا!
فقط نمیدونم چرا کار کرد؟

4)رولی کوتاه درباره واکنش خود بعد از دیدن اعلامیه اوباش بنویسید.

داشتم برای خرید ریسه ی قلب اژدها به هاگزمید می رفتم!... آخه یکی بهم گفته بود که اونجا یه دلال هست که ریسه ی قلب اژدها رو داره!... منم به حرفش گوش کردمو رفتم! تو راه یه چندتا الیزا دیدم که واقعا الیزا های خوبی بودن! به این نتیجه رسیدم که الیزا های هاگزمید خیلی بهتر از الیزا های دیاگون هستن و من فقط داشتم وقتمو توی دیاگون هدر میدادم!
آقا همینجور که داشتیم میرفتیم یهو دیدیم یه بنر خیلی گنده جلو رومونه!... منم زدمش کنار... ولی متاسفانه بنر مقاوت کرد!
درگیری سختی بین منو بنر در گرفت...هی من بزن کنار، هی اون نرو کنار... آخرش خسته شدم و بنر رو خوندم!

نقل قول:
مدیریت جدید کریس چمبرز به اطلاع میرساند:ثبت نام اوباش به زودی شروع شده و فرم ثبت نام در همینجا قرار داده میشود،لطفا اوباشانه وارد شوید!

باورم نمیشد که کریس اوباشو راه انداخته بود!
کمی فکر کردم و گفتم:
-اوباش میشیم قبل اینکه اوباش مد شه!

در رو باز کردم!
-آدم باس رو مد باشه بابا... سرت سلامت!





ویرایش شده توسط گریک الیواندر در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۱۴ ۲۰:۳۱:۴۴
ویرایش شده توسط گریک الیواندر در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۱۴ ۲۰:۳۲:۳۶

Ravenclaw is my everything



تصویر کوچک شده


پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۶ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸

كريس چمبرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۸
از زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 458
آفلاین
سلام آلکتو!
اتفاقا قبلا توضیح شخصیتتون رو خونده بودم،از همون موقع فهمیدم باید تو اوباش باشید.
از کارهای اوباشانتون خوشم اومد.
علاقه هم که به اوباش بودن دارید،لحنتون هم اوباشانس.
تایید شد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۹:۲۳ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸

آلکتو کرو old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۴ جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۰:۰۰ سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸
از ما هم شنفتن...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 204
آفلاین
۱) خود را در یک جمله، به شیوه ی اوباشانه معرفی کنید.
کتک زنِ مورنگ کنِ آدامس خورِ سیار!

۲) علت تصمیمتان برای عضویت در گروه چیست؟

خو ببین داش ما، همه می دونن که ع ما اوباش تر تو این دنیا وجود نداره. هر وقت بحث دعوا اینجور مسئله هاس بدون کار ماس. خو ما ع بچگی عاشق زورگیرو کتک زدن ملت بودیم. البت یه دلیل دیگه م دارها ما پارسال یه خبطی کردیم جزو کارآگاها شدیم، که یه گونی پیازم آیدمون نشد حالا می خوایم شورش کنیم!

۳)یک نمونه رفتار اوباشانه را شرح دهید.

این یکی راس کار خودمونه!
کتک زدن مردم توسط چوب بیسبال خوشملمون!
شکوندن شیشه های سه دسته جارو واس انتقام و باجگیری!
انداختن آدامس با طمع توف تلنگی در نوشیدنی کره ای دیگران!
تبدیل کردن موی ملت به بوم نقاشی!
بسه یا بازم بگیم؟


۴)رولی کوتاه درباره ی واکنش خود بعد از دیدن اعلامیه اوباش بنویسید.

صاحب کافه سه دسته جارو باز آلکتو را به خاطر قلدر بازی هایش بیرون کرده بود. آلکتو از این بابت ناراحت بود زیرا این بار هم نتوانسته بود نوشیدنی کره ای اش را کامل بنوشد. او عاشق کتک کاری و دعوا بود ولی نمی دانست کجا باید این کار ها را انجام دهد تا دیگران سرزنشش نکنند.
آلکتو در این فکر ها بو که ناگهان با جسم سختی برخورد کرد.
- این چی بود خورد تو ملاجمون؟
خیلی زود متوجه شد که با تیر برق برخورد کرده است.
- خاک تو گور ننه اون ننه سیریوسی که اینو وسطس خیابون کاشته!

ناگهان متوجه علامیه ای روی تیر برق شد:
نقل قول:
مدیریت جدید کریس چمبرز به اطلاع میرساند:ثبت نام اوباش به زودی شروع شده و فرم ثبت نام در همینجا قرار داده میشود،لطفا اوباشانه وارد شوید!


- ای ول بالاخره یکی این اوباشو راه انداخت ما بریم قلدر بازی کنیم توش!

آلکتو بعد از این که قلنج گردنش را شکاند به پیش کریس رفت تا فرم را پر کند.


ویرایش شده توسط آلکتو کرو در تاریخ ۱۳۹۸/۱/۱۴ ۱۹:۲۶:۵۷

اگر بار گران بودیم رفتیم!


پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۰:۳۷ چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۸

كريس چمبرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۸
از زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 458
آفلاین
ماتیلدا!
آفرین آفرین،لحن شمام بسیار اوباشانه بود،از کلمه سوکس خیلی خوشمان آمد.
کشتن سوکس ها توسط یک دختر هم کار خیلی اوباشانه ای بنظر میرسه،معمولا دخترا موقع دیدن سوکس فرار میکنن،شعر اوباشانه و هیپ هاپ طور هم که میگید،پس
تایید شد!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۳:۴۶ سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸

ماتیلدا استیونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
از کالیفرنیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 359
آفلاین
۱) خود را در یک جمله، به شیوه ی اوباشانه معرفی کنید.

می کنم سوکس بشه حیوونی جلوم سبز
سوکس برتر نداره هیچ مرز!

۲) علت تصمیمتان برای عضویت در گروه چیست؟

چون نسل سوکسا داره منقرض میشه
( خیلی کم پیش میاد سوکس ببینم تو مرلینگاه!)

۳)یک نمونه رفتار اوباشانه را شرح دهید.

میرم جنگل، می کنم هر حیوونی رو سوکس
می ندازمشون تو قفس، تکون میدم انقد تا بشن بیهوش
در میارم تحت سلطه ام اما اگر نکردن گوش
می کنم ماده ای اسیدی تزریق، سوکسِ حرف گوش نکن باید سوخ!( سوخت)

۴)رولی کوتاه درباره ی واکنش خود بعد از دیدن اعلامیه اوباش بنویسید.

ماتیلدا رفته بود توی فاضلاب که یه حیوونی پیدا کنه که تبدیل به سوکسش کنه. اون دلیلی داشت که نمی رفت جنگل ممنوعه:
به دلیل سیزده به در، همه ی حیوونا به پارک های شهرای دیگه هجوم برده بودن.

اون که نتونست تمساحی پیدا کنه، با ناامیدی و بدبختی بالاخره در فاضلابو باز کرد. اما تسترال بوقی که داشت با عجله می دوید، دوباره درو با لگد بست. اما قبل از بسته شدن در، اعلامیه ای از دست تسترال افتاد توی فاضلاب. وقتی ماتیلدا اون آگهی رو دید، دو پای دیگه قرض گرفت و به طرف محل اوباش دوید!


Cause i don't wanna lose you now
I'm looking right at the other half of me








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.