موسیقی تیراژ :
you gave me wings and made me fly
you touched my hand I could touched the sky
I lost my.......
شتررررررررررققققققق ( صدای باز شدن در )
برادر حمید : این آهنگ بی ناموسی رو خاموشش کنین ای برادران بی ناموس !!!!!
کارگردان ( بیل ویزلی )از پشت دوربین : آقا این جا که ط...... نیست سرتونو همین طوری انداختین پایین اومدین تو !
برادر حمید : این دیگه چه وضعشه آقا ....... من موندم چه جوری رون ویزلی بی ناموسو تاییدش کردن ....... عجب دور زمونه ای شده ....... اگه می خواین جادوگرانی آسلامیک داشته باشید به من رای دهید .
ملت داخل استدیو :
در خاطراتی که ذکر آن ها در این محل غیر آسلامی و غیر اخلاقی می باشد در ذهن ملت حاضر زنده شد .
شترررررررررققققققق
رون : این جا چه خبری ..... بابا آبرومو بردیم ...... ناسلامتی رو آنتنیما ..... ااااا این اینجا چی ....
کارگردان میپره جلو دوربین :
شما یه وله ببینین بعد میایم خدمتتون ....... در ضمن کودکان زیر 3 سال رو هم از دیدن ادامه این برنامه منع کنید .
صفحه قهوه ای و آرم جادوگران ظاهر میشه !
در خانه های ملت جادوگر و ساحره :
مامان : دخترم مگه فردا امتحان نداری ؟
دختر : نه !
مامان : چیزه ..... خب برو واسه مامان یه نقاشی بکش ؟
دختر یه نگاهی به مامان می کنه (
)
مامان : برو دیگه !
دختر : مامان تحریم اقتصادی شدیم ........ دیگه بهمون نخود سیاه نمی فروشن .
صحنه ی استدیو روی نمایشگرها ظاهر میشه !
_ پسر اون خورده شیشه ها رو هم جمع کن دیگه.
به ظاهر برادر حمیدو از استدیو بیرون کرده بودن .
رون ویزلی در کنار جمعی از طرافداران و تحلیل گران سیاسی در حالی که ردایی رو که مزین به چهار رنگ گروه های هاگوارتز آرم و آن ها بود به تن کرده ، روی چند مبل چرم نشسته بود .
مجری که به نظر میومد از خطر مرگ جون سالم به در برده و فقط چشماش از زیر باندپیچی صورتش بود چیز نا مفهومی گفت :
_ ویسه چلق ونین ورکاخه حا زوشو ولیخ ؟
_ چی ؟؟؟؟
یهویی یه مترجم میپره وسط جمع .
_ سرژ !!!!!
سرژ در حالی که نیقش تا بنا گوش باز بود :
_ خب بهتره بریم سر اصل مطلب !
عده ای از جمع مجرد حاضر لبخند کوچکی زدند .
سرژ : ااااا ..... نه دیگه ..... چرا شما این قدر منفی می گیرین ..... منظورم این بود بهتره بینندگان محترمو بیش از این منتظر نذاریم .
یه نیق دیگه تو دوربین کرد .
_ خب ...... من حرفای ایشونو براتون ترجمه می کنم ....... ایشون تویه یه سانحه ی غیر اخلاقی فقط یه کم آسیب دیدن ! ایشون میگن میشه لطف کنین برنامه هاتونو بگین ؟
رون لبخندی از سر رضایت زد ، دستی به موهای قرمزش کشید و شروع کرد :
_ خب ..... هدف ها كه زياده اما سه تاش رو من مي گم كه همينجوري دور هم باشيم!
1- فعال كردن تاپيك مجلس با كمك اعضا ( يه مجلسي مي سازم حالشو ببريد )!
2- راه اندازي دوباره هاگوارتز!
3- انتقال تجربيات خودم و ديگران به اعضاي كم تجربه تر!
تحلیل گران یه سری تکون دادن .
مجری : اخا وعژی ها لیکن طما زرف خریکیا وشتین !
سرژ : ایشون میگن " اما بعضی ها میگن شما طرف گریفیا هستین ؟
رون با آسودگی خاطر دستی به رداش کشید و ادامه داد :
_ اصلا چینین چیزی صحت نداره ....... ما می خوایم جادوگرانی فعال و همه جانبه داشته باشیم . من فقط می خوام کاری کنم که همه ی کاربرا هر بار که آن میشن از این که تونستن یه بار دیگه تو عمرشون توفیق دیدن جادوگرانوداشتن خدا رو شکر کنن !
مجری می خواست سوال بعدی رو بپرسه که ......
_ سيب زميني پياز تريچه .... رون ويزلي بايد وزير شه !
كلم خيار گلاب پاش ..... رون ويزلي تو يار ما باش !
انبه و موز و گردو ...... هزار تومن وشد كوچولو !
_ نه آبی، نه نیلی
فقط رونالد ویزلی!
توپ تانک فشفشه
رون ویزلی باید وزیر شه!
توپ تانک ترقّه
وزارت رون حقّه
رونالد ما نه آبیه نه سفیده نه مشکی
وزارتش وزارته نه آبی دوغی کشکی!!!
ملت حاضر :
کارگردان : آقا یکی اینا رو جمع کنه !
رون : بابا بی خیال ....... ما اینیم دیگه چه میشه کرد ...... حالا ملت بیننده یه سورپرایز خفن باهاتون دارم ! يك پيشنهاد اغوا كننده .... مطمئن باشيد با اين پيشنهاد ديگر به هيچكدام از كانديدا بغير از من راي نمي ديد!!!
هر كي به من راي بده مي تونه يه دور تا سر خيابون سوار 206 ويليام بشه .... در ضمن سه بار هم ميتونه بوق بزنه!!
ملت بیرون استدیو :
[size=medium][color=3333FF]هر انسانی آنچه را که دوست دارد نابود می کند !
بگذا