ايران 300 - 100 تايلند

بله بي مقدمه ميريم سر بازي... حالا علي دايي كوافل رو سانتر ميكنه براي مهدوي كيا و گل گل!! الهدف الاول فيل حلقه!!
دايي با جاروي سمندش شيرجه ميزنه به طرف پژوي مهدوي كيا و اونو در آغوش ميگيره.
حالا اونطرف يك بازيكن چشم كوچيك تايلندي كوافل رو گرفته و پيش ميره.. سوار هونداست! هووونداااا دوست خوب من!
خوب بگذريم. بازي هم اكنون 100 به 20 به سود ايرانه داور اين مسابقه أقاي حسن مصطفي دو بار از جارو افتاد ظاهرا به دليل گاز سوز بودن جاروش بهتر از اين نميتونه پرواز كنه..
حالا كعبي از گوش راست يه برگردون و گل گل...
150 بر 100 براي ايران و بالاخره اون طرف (يادم ني اسمش چي بود) اسنيچ طلايي گرفته ميشه و بازي تموم ميشه.

مصاحبه با بازيكنان:
گزارشگر: آقاي دايي بازي رو چطور ديدين؟
دايي: نگلتم؟ نگلفتم كيبريم با حداقل اختلاف دو گل!هاهااهاا دختر خانوم وايسا امضامو بگير... شماره تلفنم...
گزارشگر: ببخشيد آقاي دايي دستشويي داشتن تشريف بردن.خدمت آقاي مهدوي كيا هستيم.نظرتون چي بود.
مهدوي كيا: من بهترين بازيكن زمين شناخته شدم و يك عدد گوشي تلفن همراه شركت چاي روح امد جايزه گرفتم
گزارشگر: آفرين.. نظرتون راجع... بله مثل اينكه موبايل كارشون داشت.
مهدوي كيا اون طرف زمين: ببين بيا بريم كافه مادام پادي فوت يه دونه از ماجراهاي گل زدنم....
گزارشگر: خوب اين چيزها پيش مياد.. جوونه!
حاجي داركي: يعني چي جوونه... چي؟ الو؟ 500000 تومان؟ باشه قبوله... اصل جوونه ديگه دل داره...
گزارشگر: آقاي كعبي وايسين.. بابا وايسا ژل موتو جا گذاشتي..
كعبي از اون دور: واسه خودت ژل موي اسنيپ بهتره..
/ اين بود گزارش كوتاهي از بازي ايران تيلند

پيام هاي بازرگاني
مرلين عصباني مياد تو مغازه درو محكم مي بنده ميشينه رو صندل
چيكاركنم آقا
_ريشامو شيش تيغ كن
(مرلين محكم ميزنه زير گوشه سلمونه)
_هشه وحشي چته چرا ميزني
_تيغت تيز نيست
تيغ بايد تيز باشه
كينگي ميزنه تو استخر از اونور مياد بيرون
_سرتوبا چي ميشوري؟
كينگي:با واكسه پاندا
دلنگ دولنگ دولنگ دونگ

بگ,بگ,بگ , بگ بگ
برنامه ي كودكان
بلا :سيريوس بودو برنامه دير شده مجبورم برم رو آنتن
_يوكي
_هان جي يوكي نه شما نگيد
_اه گير نده ديگه الان برنامه دارم
سلام سلا م به بچه هاي توي خونه حالتون خوبه دماغتون چاقه درسات خونديد
_چي ميگي الان تابستون
_چي هان يهني درساتونو مهر حتما بخونيد دوستاي توي خونه امروز چندتا از بچه هاي اينجا دعوت كردم تا شما باهاشون آشنا بشيد
مرلين دامبل و هاگريدو با يك لبخند ابلهانه ميان
سيريوس تو گوشي اينا كين؟
_اه مگه چشونه ديگه بچه گير نيوردم مجبور شدم اينارو بفرستم
اخي سلام كوچلو ها خوبيد
آلبوس:دلام كوبي عمو سيبيبوس
نه!!!!!! آلبوس حالت خوبه؟
_هيس خفه شو به من گفتان اين طوري حرف بزنم
خوب دوستان ميگن وقت نداريم فقط يك شر بخونيد و با بچه ها خداحافظي كنيد
آلبوس:ي دوب دارم قلقلي يه امممم(سيريوس آروم من اين توپو)اهان بابا بهم عيدي دادبسه
هاگيريد جان تو بخون
_هيپوگيريفم خيلي قشنگه وقتي كه راه ميره اين طور صدا ميده
خوب بچه وقت برنامه ي امروز تموم شد
مرلين:آيووووووووو منم مي خوام بخونم
_(نه نميشه عزيزم انشا’الله فردا
نه من ميخوام بخونم
_آخ چرا گاز ميگيري آيييي موهامو نكش مريض
بگ بگ بگ بگ بگبگ

{من در حالی که خیلی جدی روی صدلی نشستم پام را روی پام انداختم و یک کلاه گیس سفید با موهای شانه زده ی مرتب گذاشتم روی سرم }
با سلام و عرض ادب دارم خدمت بینندگان ادیب اولین قسمت از سری برنامه های "زین پس به جای واژه ی مشنگی ... " . هدف از این برنامه آشنایی بیشتر با فرهنگ جادو و جاوگریست و جلوگیری از نفوذ فرهنگ بیگانه ی مشنگی به آن است . در هر برنامه به ذکر برخی چند از این واژه های بیگانه که در حال حاضر به فرهنگ غنی ما هجوم آوردند پرداخته و یاد خواهیم گرفت زین پی از معادل جادوگر پسند آن استفاده کنیم . سپس از آن , با برخی چند از بینندگان ادیب ارتباط مستقیم خواهیم داشت .
می پردازیم به واژههای بیگانه و معادل آن ها :
زین پس به جای واژه ی بیگانه , و مشنگیه " اتو مبیل" از واژه ی "مشنگ بر" استفاده خواهیم کرد .
به جای واژه ی " اینترنت " از "شبکه ی پرواز مشنگی " استفاده میکنیم .
معادل ی واژه ی " دریل " "میخ گردان" در نظر گرفته گذشته .
و ما از این به بعد به جای کلوه ی " رباط" از واژه ی " جن خانگی آهنی " استفاده خواهیم کرد .
باید خاطر نشان کرد که از طرف وزارت اصلاحات فرهنگی به همه ی ما توصیه شده که به جای واژه ی "تی شرت" از "ردا برمودا" استفاده کنیم .
.. بله؟ آه ..همکاران من در پشت صحنه اشاره میکنند که یکی از بینندگان ادیب هم اکنون در شبکه ی پرواز منتظر برقراری ارباط با ما هستند .
- بیننده ی عزیز بفرمایید
- ( با لهجه ی مشهدی) سلام آقا ما از برنامتون خیلی خوشمون میاد آقا . آقا ما هر شب برنامتون را نگاه میکنیم آقا .آقا مخلصیم آقا .آقا ما چاکریم. آقا ما به خدا آقا الان دو ساله داریم برنامتون را نگاه میکنیم آقا . آقا ما مخلصیم آقا . ..
- بله , میتونید نظر خودتون را درباره ی هدف برنامه بگید ؟
- بله آقا . ما چاکر شما ! آقا خیلی عالیه آقا مسابقه هم دارید؟ میتونم شرکت کنم آقا
- نه متاسفانه ما هم اکنون مسابقه نداریم . اما شاید در آینده
- آقا ما با اجازتون یک دست تکون بدیم . سلام اکبر آقا مخلصیم .چاکر داداش ! صغرا خانم جونه من رومو دیگه این دفعه زمین ننداز بگو بله . سلام بوا خوبی بوا ؟( با ذوق) من اومدم توی تلویزیون خیلی خوبه شما هم بیاین . آقا ما چاکر همتونیم .آقا این آبجی ما میتونه یک لحظه حرف بزنه ؟ ما چاکریم آقا ..
- آقا ؟ آقا ؟ بیننده ی گرای ؟ ...ا ااا مثل اینکه ارتباطمون با ایشون قطع شد . همکاران ارتباط دیگری را برقرار میکنند
- سلام ببیننده ی عزیز نظرتون را راجع به هدف برنامه بگید لطفا"
- (با لهجه ی اصفهانی )به به ! خوش اومدس صفا اوردس ! قدمتون رو جف چیشای بنده ! بفرمایید داخل ! کبری کبری یک چایی واسه آقا بیار . صفا آوردس خونه خودتونس راحت باشید .دم در بدس بفرمایید داخل
- نه مرسی مزاحم نمیشم همین دم در خوبه . ... خواهش میکنم زحمت نکشید اینقدر . من راحتم ...


یک هو روی برنامه آهنگ پخش میشه:پرش صحنه
جادو ..... چه تنها و غریبی
جادوووووووووووو ......
به پای فرهنگ های بی هویت مشنگ ...
به پای فرهنگ های بی هویت مشنگ ...
- بله بینندگان عزیز گویا وقت برنامه تمام شده ما را به خدای بزرگ میسپاریم و امید واریم شما در جهت محافظت از فرهنگ جادوگری در برابر استکبار فرهنگ مشنگ همگی مشت های مان را به سوی چارلز دیکنز بالا برده و میگوییم چارلز پاتر به جای دیکنز !!!! از معادل ها استفاده کنید .
شبی خوش برایتان آرزو مندیم و
خدانگه دار .

برنامه : زین پس به جای واژه ی مشنگی و نا جادوییه ...
زمان پخش: 2 شنبه ها
هدف : معدا پیدا کردن برای واژه های مشنگی .
پی نوشت : ایران اچ پیان با این برنامه آشنا هستند .

سلام خدمت بينندگان عزيز و خوب و محترم برنامه نود دقيقه با كوييديچ با عرض پوزش از شما به دليل تعللي كه در اين برنامه ايجاد شد متاسفانه كلي وقتمون رفت.
خب براي امروز به گزارش بازي دوستانه ايران و عربستان بسنده مي كنيم. بيش از اين وقتتون رو نميگيريم حواهش ميكنم بفرماييد.
خب خيلي تشكر ميكنم از مجري خوبمون حالا جواد نكونام كوافل ور در دست داره بتاز پسرم بتاز و گل گل توي حلقه... طرفداران ارباب حلقه ها به وسط زمين ميريزن و حلقه دروازه عربستان رو گل بارون ميكنند.
حالا جاسم الخليلي توپ رو پاس ميده به اكبر دليلي شنيدم باباي اين آقا رئيس كارخونه آبليموي دليله!!!
ميتازه جاروش خارجيه وارداتيه. اوه بي ان وه! حالا علي دايي با سمند دنبالشه! ميگيرتش. خيلي عجيبه سمند بي ان وه رو گرفت. واو خداي من... .... شششش.....كككو......شش..... بووووووووووووق....
بله مثل اينكه ارتباطمون با ورزشگاه قطع شده شما رو تا برنامه بعد به خداي بزرگ ميسپاريم . خدا نگهدار.

5 امتياز از گريفيندور كم ميشه به خاطر پست بيربط مك گوناگال ارتور ويزلي و اميشاف فكر ميكنم.ديگه بحث نكنين.

برنامه ی جادوی عشق

با سلام خدمت تمام بینندگان!
بله درسته شما تا حالا اسم همچین جادویی را نشنیده بودید. خب من هم اولش نشنیده بودم ولی پس از 12 سال تحقیق تازه معنیشو فهمیدم خب این اولین برنامه ی من است پس مقدمه ای از این برنامه میگم و بقیه اش در برنامه ی بعد
خیلی از شما جادوگران تا حالا شده که در قلبتان نیرویی را احساس کنید و این نیرو بخواد از بدنتان بیا بیرون؟؟اگر احساس کردید این دو جواب داره یکیش اینه که عاشق شدید که اون راه حلای خودشو داره دومش اینکه شما دارای نیرو و موهبتی هستید که هیچکس نداره راههای استفاده کردنش در برنامه های بعد در ضمن شما جادوگران در این شهر جادویی به موحبت کردن و عاشق شدن زیاد علاقه مند نیستید یا زیاد توی این چیزا نمیروید با وجود اینکه در شهر ما (شانزلیزات در پاریس)همش در مورد همین عشق است و بس .خب تا برنامه ی بعد به امید دیدار
شعار برنامه-------->عشق بورزید حتی با یک نگاه
<a href='http://www.smileycentral.com/?partner=ZSzeb008' target='_blank'><img src='http://smileys.smileycentral.com/cat/4/4_4_105.gif' border=0></a>

این برنامه ادامه دارد..

برنامه ی سایت تا بدین لحظه

شنبه: سینمای جادوگران - ستاره ها را باور کنید
یک شنبه: برنامه ی خردسالان
دو شنبه: ادبیات جادویی - نود دقیقه با کوییدچ
سه شنبه: راز بقا - نقطه چین
چهارشنبه: نود دقیقه با کوییدیچ
پنجشنبه:جادوي عشق

پروفسور اسنیپ عزیز..این جواب سوالتون..زیاد بود نشد آف لاین بزارم...عکس رو هم نتونستم اسکن کنم بزارم!
اگه مشکلی بود بپرسید...

فیزو فیزیک دان فرانسوی با دستگاهی به شرح زیر تونست سرعت نور رو اندازه گیری کنه...
قسمت اساسی دستگاه او دو چرخ دندانه دار اس که حول یک محور به قسمی کار گذاشته شده اند که اگر به موازات محور به چرخ ها نگاه کنیم، دندانه های یکی؛فواصل بین دندانه های دیگری را سد کرده و پوشانده اند. به این ترتیب، محور را به هر وضعی که در آوریم، هر گاه شعاع کوچک نوری را به موازات آن بتابانیم نور راه عبور نخواهد داشت. حالا فرض کنیم که دستگاه مرکب از این دو چرخ دندانه دار را به سرعت بچرخانیم. چون نوری که از وسط دو دندانه ی چرخ اول می گذرد زمانی را لازم دارد تا به چرخ دوم برسد،اگر در این زمان چرخ دوم به اندازه ی نیم دندانه حرکت کرده باشد،شعاع نور راه عبوری از آن خواهد یافت.اگر سرعت دوران چرخ های دندانه دار دو برابر شود، وقتی که نور به محل سابق می رسد،دندانه ی دوم هم به انجا رسیده و مانع عبور نور می شود. اما اگر باز هم سرعت دوران را بیشتر کنیم دندانه ی دوم هم از سر راه نور رد می شود و نور از شکاف دیگر امکان عبور خواهد داشت. به این ترتیب وقتی که سرعت دوران چرخ را که مربوط به دو عبور متوالی نور از شکاف بین دندانه هاست بدانیم، خواهیم توانست که سرعت نور را حین سیر بین دو چرخ حساب کنیم. به منظور کمک به آزمایش و کم کردن سرعت دوران چرخ ممکن است نور را مجبور کنیم که به هنگام سیر از چرخی به چرخ دیگر مسافت بیشتری را طی کند. این کار به کمک آیینه هایی که تعبیه میشوند. در این آزمایش فیزو برای اولین بار نوری را که فاصله ی بین دو دندانه ی چرخی که به او نزدیک تر بود می گذشت،وقتی توانست ببیند که دستگاه با سرعت 1000 دور در ثانیه می گشت. در اینجا ثابت شد که هر دندانه نصف فاصله ی بین خود و دندانه دیگر را در مدتی که برای سیر نور از چرخی به چرخ دیگر لازم بود طی کرده است. چون هر چرخ 50 دندانه ی کاملا متساوی داشت،فاصله ی بین هر دو دندانه یک صدم زمانی بود که در آن چرخ یک دور کامل می گشت. وقتی که فیزو این محاسبه را با مسافتی که نور بین دو چرخ طی کرده بود مربوط ساخت، سرعت نور را 3 در 10 به توان 8 متر بر ثانیه یافت!

نقطه چين . . .
بازيگران: هري پاتر( اردل)، نميد(منيژه) ، فتال وويس ( كوروش) ، گراپي ( اسي) ، دارك لرد( ددي) ، مك گوناگل ( منيژه) ، مودي ( بامشاد) ، كينگزلي ( آقاي پيردوست) ، كامي پاتر (ساعد) ، بلاتريكس ( بهنوش) ، مهتي بلا ( ابي) ، اسنافل (مشاور ددي) ...

خونه اردل :
مودي: بي وفايي بي وفايي دل من از غصه داغون شدهههه...
هري: بس بابا اه.
مودي: بيبيسببن...
هري:
مينروا: بس كن بامشاد ..يه ساعت در گوش من هي داري ميخوني بزا يه كم فكر كنيم.
مودي: عيال تو چيكار داري بزار من بخونم ديگه شما برين يه جاي ...
مينروا:
مودي: آووو خب بله.
مينروا: صداتو نشنوم...فهميدي بامشاد؟ صداتووو...
مودي: نشنوم...
هري مياد در گوش مودي: ميگم بيا يه ديقه بيرون كارت دارم.
مودي: چيكار داري خوب همينجا بگو...
هري : ميگم بيا بريم بيرون يه دقيقه. پاشو. پاشو...
مودي: اينو كه مثل خشايار گفتي.
هري : پاشو بابا..

كنار تابلو معروف سيب در صورت:

هري: ميگم بيا يه كاري بكنيم.
مودي: آره آره موافقم.
هري : با چي موافقي؟ من كه چيزي نگفتم.
مودي: خب بگو ديگه
هري: امروز تو منچولباف... شيكمتو بكش كنار... امروز تو منچولباف يادته ددي چي ميگفت؟
مودي : نه چي ميگفت؟
هري:
مودي: هان آره آره ... گفت .. گفت چي گفت اردل؟
هري : اي مرگ بگيري .. آي كيو... گفتش كه به ازاي هر دقيقه اي كه زود بريم سر كار 1 تومن به حقوقمون اضافه ميكنه آخر ماه ميده بهمون.
مودي: نه... راس ميگي؟
هري: بيا فردا اين كوروشرو يه جوري قال بزاريم دو ساعت قبل بريم منچولباف. اونوقت ميشه 120 تومن در روز.
مودي: وااااي پول چرررررب روغن ميچكه ازش . من واقعا لذت ميبرم خودمونو ميبينم ... يه ديقه هيچي نگو بزار بگ مديگه...من واقعا لذت ميبرم خودمونو ميبينم كه با اين شور و شوق كار ميكنيم تا خرجي در بياريم.
هري: بيا بريم؟
مودي: برو بريم.

خونه اردل دوباره همون اولي:

مينروا: بامشاد!!
مودي: بله عيال؟
نميد: اردل!!
هري: چيه چي شده باز. تو دوباره پررو شدي؟ بعده فيلمبرداري نشونت ميدم.
مينروا: ببخشيد شما چيزي گفتي به منيژ؟
هري :نه نه با شما نبودم. چ بفرماييد.
مينروا: همتيني يه نموره مشكوك ميزنين جفتتون. بگين ببينم كجا بودين شما؟
گوف گوف گوف.. ديش بنگ
سوروس: ببخشيد كجا هست كج هستند آن غذا ها؟
(اين كه مال اينجا نبود. يكي اونو بكشه بيرون. اين مال صحنه آخره)
هري: بندازين اينو اونور به به به سلام كوروش و بهنوش خانم.
فتال: سلام ياورا اين كيه اينجا استاد شده؟
هري: ولش كن مهم ني...
مودي: كوروش اون بازي جديد اسپايدر كه بهت دادم رايتش كردي؟
فتال: نگو اينجا بهنوش..
بلا: چيزي گفتي كوروش جان؟
فتال: نه بابا اين حرفا چيه ميگفت چايي ميخواين يا نه
....
...
...
..
..
.
ادامه دارد...

پشت صحنه:
ساعد رو صندلي نشسته داره ميخنده :grin: بعد ددي ميگه: اي زخوندرد!
همه ميخندن

بهنوش: چيزي گفتي آقا كوريش..
كوروش: كوريش چيه.... ه ه هه ه ه ويروس دامبول گرفتي مگه....