جام آتش!

لوگوی هاگوارتز

رویداد جام آتش

۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

در حال بارگذاری شمارش معکوس...
جام آتش

آماده‌اید شاهد یکی از بزرگ‌ترین و نفس‌گیرترین رقابت‌های تاریخ هاگوارتز باشید؟ جام آتش بازگشته، و این‌بار نه‌تنها جادوآموزان برجسته، بلکه چهار گروه افسانه‌ای هاگوارتز در جدالی سهمگین برای کسب افتخار نهایی رو در روی هم قرار می‌گیرند. از ۵ اردیبهشت تا ۲۶ اردیبهشت، همه‌چیز در هاگوارتز رنگ رقابت به خود می‌گیرد؛ جادو، شجاعت، نبوغ و اتحاد به آزمون گذاشته می‌شود و تنها یک گروه می‌تواند قهرمان نهایی لقب بگیرد. تماشاگران عزیز، شما دعوت هستید تا از نزدیک شاهد این ماجراجویی باشید، پست‌ها را بخوانید، از خلاقیت‌ها لذت ببرید و با گروه خود همدل شوید. این فقط یک مسابقه نیست؛ جشن شکوه جادوی ناب است!

مشاهده‌کنندگان این موضوع: 1 کاربر مهمان
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: جمعه 10 تیر 1390 16:16
تاریخ عضویت: 1389/09/14
آخرین ورود: سه‌شنبه 25 خرداد 1395 23:45
از: تو خوشم میاد.
پست‌ها: 298
آفلاین
- آزادی... عدالت... برابری... جامعه ی مدنی... پاسخ ها در کدام دالان و نزد چه کسی است؟
تصویری از خانه ی ریدل نشان داده می شود و در همین لحظه یک تلویزیون کوچک جلوی خانه می آید.

فرد و جورج ویزلی از دور توی یک دالان به دوربین نزدیک شدند.
- کی؟ من؟
- کی؟ این؟

پس از پخش تیتراژ

جورج در حالی که پشت میز نشسته بود گفت: سلام. من جورج ویزلی هستم، این پاتربان است. برنامه ای برای شما که حوصله ی اخبار رو ندارین و همه ی خبر ها برای شما خبر بده.

- امشب در پاتربان این خبر ها مطرح نمی شود.
در هفته ی گذشته محفل ققنوس دوباره جون گرفت. بالاخره پس از چند ماه محفل یه مأموریت قوی برگزار کرد.

جیمز سیریوس پاتر که یه زمانی یکی از بهترین اعضای محفل بود دوباره بازگشته.

مرگخواران دیگه زیاد تو سایت پیداشون نیست و توی چت باکس هم جرئت عرض اندام نمی کنند.

امشب روی صندلی پاتربانی هفته گلرت گریندل والد عضو مستعفی مرگخواران و عضو جدید محفل نشسته است.

در چند دقیقه ی آینده پاتربان لرد ولدمورت را قلقلک می دهد.
این پارازیت است. برنامه ای از طرف بچه های هاگوارتز که حالا شدن مزدور های دامبلدور برای بسط تفرقه در گروه متحد مرگخواران.

جورج ویزلی دوباره شروع به حرف زدن کرد: خب. الان در خدمت آقای گریندل والد هستیم. اگه می خواین یه سلام علیکی بکنین تا برسیم به سوالا.

گلرت گفت: سلام عرض می کنم خدمت تمامی بینندگان خوب این برنامه. امیدوارم خوب و سفید باشین.

- گلرت، چی شد که تو رفته بودی تو مرگخواران. بعضیا می گن جاسوس بودی. درسته؟

- نه درست نیست. من سال پیش ئارد مرگخواران شدم. خوب هم فعالیت می کردم. اما بعد از چند وقت به این نتیجه رسیدم که من برای سیاهی ساخته نشدم و سفید بودن رو بیشتر دوست دارم. محفل هم که داشت اوج می گرفت. پس جذب محفل ققنوس شدم.

- آقای گریندل والد، دامبلدور کجاست؟ چرا نیست؟ مگه دامبلدور رییس محفل نبود. پس الان هری پاتر چی کار می کنه؟

- والا من نمی دونم. اینو باید از مدیرا بپرسین که خیلی تصادفی همشون مرگخوارن.

- یعنی شما میگین که مدیرا مخصوصاً نمی ذارن دامبلدور بیاد که محفل اوج نگیره؟

- نه من همچین حرفی نزدم. منظورم این بود که ارتباط بین این دو موضوع خیلی ها را مشکوک می کنه.

- اگه به خود شما دامبلدور پیشنهاد بشه قبول می کنین؟

- نمی دونم. شاید. باید موقعیتش پیش بیاد.

- به نظرت محفل می تونه دوباره به اوج خودش برگرده.

- قطعاً. من روزی زو می بینم که مرگخوارا نابود می شن و محفل قدرتمند به جایگاه واقعی خودش می رسه.

- خب گلرت. به رسم این برنامه تو 1 دقیقه فرصت داری تا با بینندگان پاتر بان صحبت کنی. من عین این یک دقیقه رو پخش می کنم.

- خیلی متشکرم. می خواستم به همه ی مرگخوارایی که قبلاً سفید بودن بگم که یه کم به کاراشون فکر کنند. آیا به نظرتون سفیدی بهتر سیاهی نیست؟
بابا سیاهی چیه؟ آدم هیچ جا رو نمی بینه.

جورج و فرد ویزلی کنار هم ایستاده بودند و جورج گفت: من جورج ویزلی هستم.
- من هم فرد ویزلی هستم.
- و فکر می کنم چاره حتماً جز اینه که ناله ی شب گیر کنی.
میون یه مشت مرگخوار/ زیر علامتی شوم
توی خ�
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: چهارشنبه 17 تیر 1388 21:56
تاریخ عضویت: 1384/10/10
تولد نقش: 1396/11/23
آخرین ورود: چهارشنبه 21 تیر 1396 04:35
از: بالای سر جسد ولدی!
پست‌ها: 993
آفلاین
پیروزی سفیدی بر سیاهی!


با سلام خدمت شما شنوندگان عزیز!

در پی حمله غافلگیرانه به خانه ریدل که دیشب توسط یکی محفلی ها انجام گرفته بود خوشبختانه خبر رسیده که مرگ خوارا به قدرت تمام عقب نشینی کرده و چندین تاپیک خود را به دشمن واگذار کردند.

در پی این عملیات ولدمورت صریحا اعلام کرده که توانایی مقابله با این یکی حمله رو نداشته و عاجزانه تقاضای دادن فرصت برای هماهنگ کردن مرگ خوارا و تقویت قوای از هم گسیخته خویش کرده و تا آن زمان خواستار توقف حمله کرده است.

جشن پیروزی در خانه گریمولد با حضور جمع کثیری از محفلی ها برگذار شد و دامبلدور نیز اندک زمانی را به ولدمورت فرصت داد تا جنگ از حالت جوانمردانه خارج نشود.

تنی چند از مرگ خواران که از نزدیک شاهد این حمله بوده و به صورت پراکنده به مقابله نیز پرداختند چون توانایی مقابله نیافتند دست به پراکندن شایعه زدند و همچنین با اعلام خبرهایی مصمم به تضعیف روحیه سفیدان شدند که متاسفانه این عمل آن ها نیز با شکست رو به رو شد و به همین دلیل دیگر سکوت اختیار کردند.

بار دیگر این پیروزی رو به همه محفلی های عزیز تبریک عرض میکنیم.

پایان خبر
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: جمعه 5 تیر 1388 20:14
تاریخ عضویت: 1387/11/02
آخرین ورود: سه‌شنبه 16 دی 1393 19:56
از: تو دورم دیگه!
پست‌ها: 586
آفلاین
جغدها یکی پس از دیگری بر سر آلبوس دامبلدور هوار می شدند و دامبلدور نیمی از آنها را نخوانده می سوزاند!

از همه ی این ها به راحتی می شد گذشت ولی از برنامه ی امروز پاتربان که به دستور دامبلدور پخش می شد نمی شد صرف نظر کرد.

- رانده شدگان!

دامبلدور کلمه ی رمز را گفت و به رادیو ضربه زد. بلافاصله قوطی چوبی به صدا درآمد.


- همه ی جان و تنم.. وطنم وطنم وطنم!

آهنگ رو به خاموشی میره و صدای داخل اتاق پخش بیشتر میشه:
- شنوندگان همیشه در صحنه ی رادیو پاتربان این دفعه دیگه بیخیال صحنه بشید برید خونه هاتون.. فکر می کنید دارم شوخی می کنم.. خب آره.. شما اینطوری فکر کنید... به گزارش خبرنگار ما در کنفرانسهای تبلیغاتی کاندیدا توجه کنید.

ممدها و فاطی های اتاق فرمان دست بکار میشن و این بار صدای اتاق فرمان زیاد میشه:

- شنوندگان عزیز امروز کارمون رو از خیابونهای لندن شروع می کنیم. بزرگترین خیابون جادویی بریتانیا..کوچه دیاگون. من از اون وقتی که وارد کوچه دیاگون شدم... دقیقا بعد از اینکه از جلوی قیافه ی منحوس تام گذشتم سیلی از تبلیغات و بنرها رو در آغوش خودم حس کردم. باید توی کوچه ی دیاگون باشید تا ببینید چه خبره.. علت عمده ی این شلوغی کنفرانسیه که ستاد تبلیغاتی ایگور کارکاروف ترتیب داده.. با هم می بینیم یا بهتر بگم می شنویم! هم اکنون آقای کارکاروف در حال سخنرانیه!

نقل قول:
- خب وزارت ارتباط هایی با محفل و مرگخواران داره که من میخوام این رابطه ها رو تقویت کنیم.به این شکل که ما با محفل و مرگخوار ها ماموریت خواهیم داشت.فعالیت های انجمن رولی میکنیم و در حمله ها و جنگ ها دخالت میکنیم.

من بیشتر رو این میخوام کار کنم که بعضی اوقات اهداف وزارت با ملحق شدن به محفلی ها تامین میشه،بعضی اوقات هم با ملحق شدن به مرگخواران و به این صورت با طرف مقابل به جنگ میریم و ماموریت اجرا میکنیم.

البته وزارت از اعضای محفل و مرگخوار تشکیل شده و ما به دلیل اینکه تعداد اعضا اونقدر نیست که بتونیم یه قطب جدا تشکیل بدیم بنابراین به همین صورت میتونیم فعالیت کنیم و سوژه سازی کنیم.به هر حال دخالت وزارتی هم خودش سوژه ای هست برای پست زدن و همین خیلی کمک میکنه.

و از طرف دیگه مطمئنن ما نمیتونیم ارتباط دیگه ای با محفل و مرگخوارا داشته باشیم چون وزیر به انجمن خودش محدود هست و هیچ تسلطی به هیچ جای دیگه نداره.بنابراین ما باید از تنها سوراخی که میشه با بیرون رابطه برقرار کرد استفاده کنیم و این هم همین هست.


- خب اینجا حرفهای کارکاروف رو شنیدید. وزارتخونه ای که از پتانسیلها استفاده می کنه و اینطور که ما فهمیدیم به سمت مرگخوارها هم خواهد رفت. شما فکر می کنید بازهم آلبوس دامبلدور این یگانه رهبر جبهه ی سفید، با وزارتخونه به مشکل بر خواهد خورد؟ مایلید با یه آپارات سریع به هاگزمید بریم جایی که همزمان با این کنفرانس مری فریز باود مامور سازمان اسرار در حال سخنرانی برای طرفداران زرد پوش خودش هست؟ با هم می بینیم.

نقل قول:

خب البته من لذت بردم که برنامه های کاندیدای دیگه رو برنامه وزارت دیدم ، و اینم بگم که من کاندیدای دیگه رو دوست دارم اما دلم برای آن افرادی میسوزه که وظیف اصلی یک ناظر رو کم میگیرن

البته وظیفه اصلی ناظر یک انجمن هیمن ها بوده و است و ما باید به دنبال تغییرات اساسی دیگه ای باشیم.

تغییر برای وزارت بهتر

تغییر برای رولهای بهتر

تغییر برای جذابیت و تفریح بهتر

که البته این موارد رو باید عزیزان جادوگر در برنامه های کانیدای مورد نظرشون کشف کنن به آن رای بدن ..

من فکر میکنم سخنرانی بعدی برنامه من رو کمی بهتر و بیشتر برای دوستان معرفی کنه .


- همونطور که شنیدید خانم باود با شعار تغییر اومدن. و همونطور که می دونید اعتراضات محدودی رو پس از اعلام نتایج دوره ی قبل، از جانب خانوم باود، که دوره ی پیش هم کاندیدای وزارت بود؛ شاهد بودیم اعتراضاتی که کوئیرل رو برای باطل کردن یک سری از آرای ایشون زیر سوال برده بود. فکر می کنید خانوم باود بازهم اعتراض خواهند داشت؟

توجه شما رو به حرفهای خانوم باود جلب می کنم. ایشون در بخشی از حرفاشون گفتن که به بقیه کاندیدا علاقه مندن ولی دلشون برای اونها می سوزه. خانوم باود به طور مستقیم برنامه های کارکاروف رو زیر سوال برد. ما منتظریم ببینیم خودشون چه برنامه ای دارن و واکنش کارکاروف به این صحبتها چی خواهد بود. شما فکر می کنید این صحبتها درست هستن و این نوع رقابت مناسبه؟ به اتاق پخش می ریم جایی که نماینده ی پرفسور دامبلدور حضور داره.

بار دیگر اتاق پخش:
- سلام مجدد به شما و به مهمانمون که می خوایم ازش در موردنقش محفل در این دوره سوال کنیم. خانوم دامبلدور..

- ضمن سلام و عرض ادب سریعن حرفهای پدر رو می گم. محفل ققنوس قطعا تاثیر گذار خواهد بود، چون طرفداران بسیار داره ولی نظر محفل مثل نظر گروه موسوم به مرگخواران نیست که سریع واکنش نشون بده و عجولانه تصمیم بگیره. پدر همیشه از تصمیم گیریهای تام ریدل انتقاد می کرده و می گفته که این کارها باعث خراب شدن نقشه های تام میشه. ولی همونطور که گفتم محفل هنوز قانع نشده و تصمیم نگرفته. زمزمه هایی مبنی بر شرکت نکردن وجود داره و صراحتن می گم که جیمز داره پدر رو راضی می کنه. می خوام این رو از همینجا به کاندیدا بگم.. چه برنامه هایی برای متقاعد کردن محفل ققنوس دارید؟!


دامبلدور لبخند می زنه و با ضربه ی چوبدستی رادیو رو خاموش می کنه.
باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر تغییر اندازه داده شده
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: یکشنبه 13 اردیبهشت 1388 20:38
تاریخ عضویت: 1385/04/10
تولد نقش: 1396/09/07
آخرین ورود: یکشنبه 21 دی 1399 19:26
پست‌ها: 805
آفلاین
خش خــــــــــــــش
- اه بکش دستتو پسر
- جیــــــــــــــــــــــغ!عمو دامبل بوقی
- آها درست شد،بزار ببینیم بچه ها چی کردن

*سلــــــــــــــــام سلام
سلام بر تو ای جوان جادوگر
سلام بر تو ای آینده دنیای جادویی
*

من آبرفورث دامبلدور خبر نگار ورزشی رادیو پاتر بان در خدمت شما هستم با برنامه خارج از*زمین کوییدیچ*

دیریدی دید دید دیریری دید دید...(آهنگ ورزشی خفن)

-خوب بینندگان عزیز خدمت سرمربی محترم تیم کوییدیچ ریش سفیدان هستیم،خانوم آنیتا دامبلدور... خانوم دامبلدور خدمتتون هستیم
- اهم اهم بسم المرلین،منم سلام دارم خدمت شنوندگان عزیز و بینندگان محترم.
- * آنیت زایه نکن تیم مدیریتو،این برنامه رادیوییه بچه،بینندگان نداره.
- هووم بله و به بینندگانی که الان توی استادیوم هستن هم خوش آمد میگم
آبر : خانوم دامبلدور درسته که شما تصمیم دارین یه مسابقه دوستانه با تیم مرگخواران برگزار کنید؟
- بله،هماهنگی های لازم با فدراسیون صورت گرفته،به امید مرلین همین روزاست که بزنیم...(سانسور شد توسط عمو آبر جونیور)
- اما شما توی تیمتون گویا تعدادی مرگخوار هم دارین.
- خوب که چی؟
در این لحظه آنیت لوح طلایی رنگی رو از جیبش در میاره و شروع میکنه با چوبدستیش به اون ضربه میزنه تا شنونده ها بفهمون که چیه.
آبر در حالی که آب دهانشو قورت میده : بله بله هیچی هویجوری.خوب شایعه شده که مورگانا لی فای تو تیم مرگخوارا بازی خواهد کرد درسته؟
- در درجه اول بنده تکذیب میکنم.در درجه سوم ایشون یک بازیکن آزاد هستن،ما نیازی به ایشون نداریم.
- آها بله،معذرت میخوام مورد دومی وجود نداشت؟
- آها چرا بله میگفتم در درجه دوم مورگانا... چچچی؟
- هیچی عمو جان،ممنونم از وقتی که به ما دادین

دی دین(آهنگ عوض شدن خبر)


- خوب شنوندگان عزیز اینجا ساختمان کمیته انضباطی فدراسیون کوییدیچ هستش و ما اینجاییم تا از جزییات درگیری های به وجود اومده در بازی دو تیم ریش سفیدان و مرگخواران بیشتر با خبر بشیم.
خششش خـــــــش خششششش
- جیمزی چیش کردی پس؟
- هیچی به خدا،خودش...
- خوب فهمیدم ساکت شو وصل شد.
- شنوندگان عزیز در خدمت لرد ولدمورت هستیم سر مربی تیم مرگخواران. جناب لرد ما شاهد درگیری های متعددی توی بازی بودیم نظر شما چیه؟
- تکذیب میکنم،درگیری وجود نداشته.
- یعنی اینم تکذیب میکنید که شما با آنیتا دامبلدور درگیری لفظی داشتین؟
- بله کاملا
- کاملا چی؟
- کاملا تکذیب میکنم دیگه

در ین لحظه صدایی شنیده میشه : تام،تامی؟
لرد به سرعت بلند میشه و از جلوی دوربین کنار میره.
آبر : بینندگان عزیز،امشب در برنامه نود و سه و نیم با تحلیل این گزارش خدمتتون هستیم.
دامبل رادیو رو خاموش میکنه و میگه : این پسره ام واسه ما برادر بشو نیست.
جیمز : خوب آخه عمو جون،عمو آبرو چه به این کارا.شما ام ماموریت میدین به ملتا
-



امتیازات این تاپیک تا بدین جا به روز شده!
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در 1388/2/19 15:31:39
seems it never ends... the magic of the wizards :)
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: یکشنبه 13 اردیبهشت 1388 18:50
تاریخ عضویت: 1387/10/26
آخرین ورود: پنجشنبه 20 اسفند 1388 15:49
از: دل تاريكي ها
پست‌ها: 302
آفلاین
اينجا راديو پاتر بان است ..خش خشش....خش...صداي محفل هميشه سفيد ...خشش خشش

- با عرض سلام خدمت شما شنوندگان عزيز راديو پاتر بان ،من چارلي ويزلي هستم مجري اين فركانس .
ممنون مي شم اگه تار آخر اين برنامه با ما بشيد .

موزيك لايت

بله پس از شنيدن اين موسيقي زيبا نوبت رسيد به بخش اصلي برنامه !! طبق عادت معمول ما ،امشب از يكي از كارگردانان افتخار ساز محفلي دعوت كرديم تا در مورد فليم در دست ساختشون توضيح بدن .
- اقاي جيمز پاتر سلام عرض مي كنم .
- منم سلام دارم خدمت دايي چارلي عزيزم
- (اههمم ، لو نده فاميليم ) بله خيلي ممنون كه دعوت ما رو پذيرفتيد ،خوشحال هستم كه امشب در خدمتتونيم .

- منم همينطور ، سريع سوالاتت رو بپرس بايد برگردم سر لوكيشن
- بله .همم چشم ، مي خواستم اول يه توضيحي بديد در مورد اثر تاريخي كه در دست ساخت داريد .
- اولا كه بايد بگم در دست ساخت نيست ، هي مي گي در دست ساخت
- بيخيال
-بله اين فيلمي كه ديگه آخراي ساختشه ، اسمش گودريك نامه هس ، و در اين فيلم ما از پيري گودريك و شهادتش شروع كردم و جووني و بچه گيش رو به صورت فلش بك به بيننده نشون داديم .

- مقطع زندگي گريفيندور ،مقطع پيچيده اي از تاريخ جادوگري هس ، شما چطور اين رو به تصوير كشيديد يا بهتر بپرسم منابع تاريخي اين عزيز رو از كجا گير آورديد ؟
- نمگيم تا دلت بسوزه
- منم يويوي صورتي ات رو بهت نمي دم !!
- نه ميگم ، راستش من يه سر رفتم تالار گريف ، ديدم خود گودريك پاي حوض اساطير زمانش نشسته و داره گردش ماهي ها ، روشني من گل آبش رو مي خونه . منم رفتم سير تا پياز زندگيش رو ازش پرسيدم .

- اونم همكاري كرد ؟
- خـــــــــــــيلي

سوال آخر ،آخه ديدم مدير برنامه هاتون گير داده مي گه دير شده وگرنه دوست داشتيم بيشتر در خدمتتون باشيم و ...
- مي شه زودتر بپرسي دايي؟
- بله ، فيلمبرداري رو كجا انجام داديد؟
يه عكس بهتون مي دم خودتون حدس بزنيد كجاس .
- ممنون مي شيم
- اينم عكس
تصویر تغییر اندازه داده شده

ما كه نفهمديم كجاس ؟
- پس بمون تو شك .
- خيلي ممنونم كه امشب مهمان برنامه ي ما بوديد و ...
- تشريفات رو بي خيال ، يويو رو بده ، خداحافظ .
-بعداً مي دم ،شنوندگان عزيز ممنون كه شنونده ي اين برنامه ي ما هم بوديد .
شب خوبي داشته باشيد ، خداحافظ

ديديريريم

خشش..خش..خششش
ویرایش شده توسط گودریک گریفندور در 1388/2/13 19:12:55
[color=0000FF][b]" - خوش به حالش رفته تو آسمون پيش خدا !!!
دست كوچكش كه در دستانتم بود محكم فشردم و پرسيدم :« كي ؟!»
با انگشت
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: دوشنبه 31 فروردین 1388 16:55
تاریخ عضویت: 1385/01/07
آخرین ورود: پنجشنبه 27 تیر 1392 12:06
از: دوستان جانی مشکل توان بریدن!
پست‌ها: 377
آفلاین
- جوان جادوگر! ســـــلـام!
موزیک بین صحبت های گوینده: چنگ دل آهنگ دل کش می زند...
- من،جیمز سیریوس پاتر گوینده برنامه تازه تاسیس جوان جاوگر سلام ،به همراه دست اندکارانم به مدت 30 دقیقه همراه شما هستیم.
- ناله ی عشق است و آتش میزند!
- شما میتونید با شماره های دو دویست و پنجاه ، و دو دویست و نود تماس گرفته و آهنگ های درخواستیتون رو مطرح کنید!
- قصه ی دل دلکش است و خواندنی
- همچنین شما میتونید هر سوالی از ما دارین، بپرسین!فقط کافیه با شماره ای که گفتم تماس بگیرین!
- تا ابد این عشق و این دل ماندنیست.
- خوب!اولین ارتباط تلفنی ما برقرار شد!شنونده عزیز سلام!
- خش...سلام!آقای پاتر شومایین؟!
- خودم هستم جناب!امرتون رو بفرمایین!
- با تشکر از برنامه خوبتون،میخواستم بگم دنبال کسی میگردم که صداش خوب باشه و بتونه ترانه زیر رو به صورت فایل صوتی اجرا کنه.
- عزیز!زیر کجاست؟!
- همین ترانه ای که تو پروفایلم هست دیگه!
- متاسفم،نمیبینمش!میشه برامون بخونینش؟
- آهای سوروس عاشق ، آهای قفل حقایق،آهای مالیده به موهای تو روغن شقایق!
- خیلی قشنگ بود!
- بله آقا!تازه تو تولد ها هم میشه خوندش!
- خیلی قشنگ بود عزیز!ولی متاسفانه ما نمیتونیم این کارو بکنیم!مرسی که تماس گرفتی! خوب! تماس بعدی رو میشنویم. بفرمایین!
- ورژن ژدید آهنگ مورفین رو میخواشتم!
- میشه خودتون رو معرفی کنین؟!
-اژ دوشت های شمیمی مورفینم!انقدر اژ من حرف نکش!کشیدن خوب نیشت!
- چشم!همین الان پخش میکنیم دوشت ...دوست عزیز!
فیش فیشو مار ناژنین
بخژ برو روی ژمین
با مورفینت بر نکنی!
یه وقت باهاش قهر نکنی!
وگرنه میخت میکنه
به در آویژونت میکنه!
آویژونت میکنه!
آویژونت میکنه...
- به به!لازم به ذکر هست که این ترانه برای بار دوم با صدای مورفین گانت ضبط و پخش شده!داریم کم کم به لحظات پایانی برنامه نزدیک میشیم.به آخرین تماس تلفنی گوش میکنیم،عزیز بفرمایین!
- آقای پاتر شومایین؟!
- بفرمایین!
- آقا برنامه رادیویی هم برنامه های قدیم!پس چرا کسی ترانه زیر رو اجرا نکرد؟اصلا شما و برنامتون با هم....بــــیـــب!
- متاسفانه کسانی هستند که سعی میکنن کار های مارو زیر سوال ببرن.برای بار دوم به آخرین تماس تلفنی گوش میدیم!بفرمایین.
- سلام!من یه سوال داشتم.
- خوش حال میشیم بشنویم!خودتون رو معرفی میکنین؟
- من ناشناس هستم!میخواستم ببینم ما چرا از واژه پست استفاده میکنیم؟پایین بخش گروه پروفایل ما نوشته پیام و وقتی که میخوایم متنی رو ارسال کنیم،نوشته پاسخ! واقعا چرا ما از واژه غربی و نامانوس پست استفاده میکنیم؟
- آقا سیاسیش نکن برنامه رو دیگه!شنوندگان عزیز!تا برنامه بعدی با شما خداحافظی میکنیم!
ویرایش شده توسط چارلی ویزلی در 1388/1/31 18:41:01
دلم تنگ شده برات
چون نیستی اینجا برام
من فرشته ی قصه گو تو بودی تو شبام

تصویر تغییر اندازه داده شده
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: پنجشنبه 27 فروردین 1388 18:14
تاریخ عضویت: 1385/08/16
آخرین ورود: شنبه 25 بهمن 1393 18:40
از: این به بعد آواتار فقط مردونه!
پست‌ها: 621
آفلاین
سلام بر همه شنوندگان عزیز و محترم...

-امروز باری دیگر با برنامه آشپزی با احشام خدمت رسیدیم. من مجری برجسته(!) دورکاس میدوز به همراه کارشناس آشپزی پروفسور گرابلی پلنک، آمده ایم تا غذایی با پای اژدها آموزش دهیم...
پروفسور ؟ما آماده ایم...

- منم سلام عرض میکنم خدمت شنوندگان...خب بسه دیگه هر چی حال اینا پرسیدیم...میریم سراغ غذا، مواد لازم برای استیک پای اژدها برای 16 نفر:
دو عدد پای اژدها که شنوندگان توجه کنن...باید از بالای قوزک تا ران باشه.
نیم عدد پیاز
دوتکه گوچه که قبلا خوب لهشون کردیم، حالا با پا یا با هر چیز دیگه
پودر شکلات،نمک و دارچین به مقدار لازم

خب ابتدا پای اژدها رو ورقه ورقه کرده و به صورت قطعات با سطح صاف و قطر 1/65 سانت در میاریم، و میذاریمشون کنار.
سپس دو ربع پیاز رو خوب رنده میکنیم هب طوری که آبشون در بیاد و چشتون هم در حال در اومدن باشه.
پیاز ها رو به همران پاها توی یک پاتیل میذاریم و اجازه میدیم که دوتا قل بخوره. بعد از اینکه قلید، گوجه لهیده ها رو بهش اضافه میکنیم.

بعد از اینکه دوباره دوتا قل خورد، مواد رو توی آبکش میریزیم و هر چیش توی آبکش موند توی ماهی تابه میریزیم و خوب سرخش میکنیم.
در ضمن قبل از اینکه بریزیم توی ماهی تابه نمک و زرد چوبه و پودر شکلات رو اضافه میکنیم.

بعد از سرخ شدن آماده سرو هست که نوش جان همه تون.

- خب پروفسور عزیز خیلی ممنون...مطمئنا غذای خیلی خوشمزه ای هست، اگه اجازه بدید من یکمیش رو بچشم.... بله واقعا عالیه. فقط منم یه تذکر بدم که غذا رو دور از دسترس کودکان بگذارید. خیلی ممنون خدا نگهدار...


امتیازات این تاپیک تا بدین جا به روز شده!
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در 1388/1/29 11:48:56
[color=FF0000][b]پس قدم قدم تا روشنايي از شمعي در تاريكي تا نوري پر ابهت و فراگير!
ميجنگيم تا آخ?
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: یکشنبه 23 فروردین 1388 10:40
تاریخ عضویت: 1384/08/07
آخرین ورود: یکشنبه 5 آبان 1392 10:53
از: روز اول می دونستم ...
پست‌ها: 178
آفلاین
(پخش موزیک از کرخه تا راین ...)


- مورفینم از اون کوچیکیاش کمک خرج خونه بود .هر روز ساعت 5 از خواب که بیدار می شد میرفت کلیسای بالای تپه یه گونی پر می کرد از کفش و می برد می فروخت ، خرج خواهر و برادرش رو می داد.

موزیک .....


- خیلی بچه ی پاکی بود ، اصلا نورانی بود این بچه . هیچ موقعی این عبادتش ترک نمی شد . همیشه در حال عبادت بود . هر موقع می دیدیش در حال سجده بود .

موزیک ...


- همیشه ی خدا پیشونیش روی زمین بود .پای سفره هم که می نشست همینطور ، اصلا بعضی وقت ها با کله می رفت تو ظرف پیتزاش .



موزیک ...



- خیلی ارادت خاصی به جرج واشنگتن داشت . اصلا علاقه ی عجیبی داشت . همیشه می گفت مامان از اون اسکناس سبزا که عکس جرج واشنگتن روشه بهم بده . منم بعضی اوقات که بهش نمی دادم بلند می شد کل این شیشه های خو نه رو می آورد پائین .



موزیک ...



- چقدر علاقه داشت ، همیشه می رفت سر جیب باباش این اسکناس واشنگتنی ها رو بر می داشت می ذاشت تو جیب خودش . باباشم اونو زیاد تنبیه می کرد . منم می گفتم نکن مرد ، خوب علاقه داره . اصلا از کوچیکیاش از جرج واشنگتن خوشش می اومد .



موزیک ...


- خیلی دستش شفا بخش بود ، هروقت که من سر درد می گرفتن و یا باباش پا درد یه چیزایی مثل شکر می ریخت توی قهومون تا می خوردیم خوب می شدیم .


موزیک ...



- همه ی جوون های محل برای مریضیاشون می اومدن پیش مورفین من . هر کی می اومد پیشش خوب می شد . یه دفعه این آخریا گفت که این شکرام تموم شده (گریه) می خوام برم از میامی یکی دو گونی از اون شکرا بیارم برای شفای مردم که شهید شد ...



موزیک تا پایان ...


- با تشکر از توجه شما به بر نامه ی روایت فتح . تاثیرگذار بود . واقعا قلبم گرفت . خوب ، تا برنامه ی بعد خدا نگهدار ...
ویرایش شده توسط دوركاس ميدوز در 1388/1/23 10:50:09
ویرایش شده توسط دوركاس ميدوز در 1388/1/23 12:21:12
Can You Forgive Me Again, You're My One True Friend, And I Never Ment To Hurt You

[url=http://meadowsisadorc.livejournal.com/profile]حقایق ت
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: شنبه 22 فروردین 1388 14:38
تاریخ عضویت: 1385/08/16
آخرین ورود: شنبه 25 بهمن 1393 18:40
از: این به بعد آواتار فقط مردونه!
پست‌ها: 621
آفلاین
شنوندگان عزیز توجه شما را به مشروح خبری که تازه به دست ما رسیده جلب میکنم.

طبق مصاحبه ای که خبرنگار واحد مرکزی خبر رادیو پاتر بان، با سران ارتش دامبلدور داشته است، مطلع شدیم که ویلهلمنا گرابلی پلنک و زینوفیلیوس لاو گود اعلام کرده اند که الف دال همیشه پیروز است.

زینوفیلیوس لاو گود اظهار داشته:
ما در همه جنگ ها پیروز بوده ایم...و هم اکنون نیز پیروز خواهیم...بدانید که الف دال قری تر از همیشه ظاهر شده است.

این مصاحبه در پی جنگ و در گیری میان گروهی موسوم به جوخه ی بازرسی و اعضای الف دال، انجام شده. این درگیری در یکی از مخروبه های پایین شهر هاگزمید صورت گرفته که به زخمی شدن چند تن و مرگ ریموس لوپین یار با وفای الف دال انجامیده است.

پروفسور گرابلی پلنک اعلام کرد که مرگ ریموس لوپین، چیزی جز دسیسه نبوده و او واقعا نمرده است. او اضافه نمود::
مرگ ریموس واقعی نیست...یه مطلب ساختگی است..او همیشه با ما خواهد بود.

شنوندگان گرامی از توجه شما به این بخش خبری تشکر میکنم.
ویرایش شده توسط پروفسور گرابلی پلنک در 1388/1/22 14:45:10
[color=FF0000][b]پس قدم قدم تا روشنايي از شمعي در تاريكي تا نوري پر ابهت و فراگير!
ميجنگيم تا آخ?
Re: "رادیو پاتر بان!"
ارسال شده در: شنبه 24 اسفند 1387 11:13
تاریخ عضویت: 1386/07/13
تولد نقش: 1386/07/17
آخرین ورود: یکشنبه 7 خرداد 1396 12:37
از: طلا گشتن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.
پست‌ها: 1531
آفلاین
شنوندگان عزیز، توجه فرمایید.
شنوندگان عزیز، توجه فرمایید!
دهه! میگم شنوندگان عزیز! توجه فرمایید!!!


آژانس مسافربری بلاک سایت، به زودی مسافر دیگری را رفتنی میکند، گزارش خبرنگار ما را از جزایر بالاک به صورت زنده می شنوید.

ویولت اونجا چه خبره؟

خشش...خششش..

- ویولت هستم، خوشحال هستم، ما اینجـ....

خششششششششششش!

- حقایقی رو فهمیدیم در مورد جیمـ..

خششششششش!

- به نظر میرسه اون واقعیات رو گفته در مورد ...

خشششششششششش!!

- و در نتیجه وقتی به ضرر اون تموم شده ازشون خواسته تا جیمز رو بلـ....

ای بابا دارم میگم خششششششش!!

- اهم اهم! کوییرل صحبت میکنه! در این رادیو تا اطلاع ثانوی تخته میشه موفق باشید