- آزادی... عدالت... برابری... جامعه ی مدنی... پاسخ ها در کدام دالان و نزد چه کسی است؟
تصویری از خانه ی ریدل نشان داده می شود و در همین لحظه یک تلویزیون کوچک جلوی خانه می آید.
فرد و جورج ویزلی از دور توی یک دالان به دوربین نزدیک شدند.
- کی؟ من؟
- کی؟ این؟
پس از پخش تیتراژجورج در حالی که پشت میز نشسته بود گفت: سلام. من جورج ویزلی هستم، این پاتربان است. برنامه ای برای شما که حوصله ی اخبار رو ندارین و همه ی خبر ها برای شما خبر
بده.
- امشب در پاتربان این خبر ها مطرح نمی شود.
در هفته ی گذشته محفل ققنوس دوباره جون گرفت. بالاخره پس از چند ماه محفل یه مأموریت قوی برگزار کرد.
جیمز سیریوس پاتر که یه زمانی یکی از بهترین اعضای محفل بود دوباره بازگشته.
مرگخواران دیگه زیاد تو سایت پیداشون نیست و توی چت باکس هم جرئت عرض اندام نمی کنند.
امشب روی صندلی پاتربانی هفته گلرت گریندل والد عضو مستعفی مرگخواران و عضو جدید محفل نشسته است.
در چند دقیقه ی آینده پاتربان لرد ولدمورت را قلقلک می دهد.
این پارازیت است. برنامه ای از طرف بچه های هاگوارتز که حالا شدن مزدور های دامبلدور برای بسط تفرقه در گروه متحد مرگخواران.
جورج ویزلی دوباره شروع به حرف زدن کرد: خب. الان در خدمت آقای گریندل والد هستیم. اگه می خواین یه سلام علیکی بکنین تا برسیم به سوالا.
گلرت گفت: سلام عرض می کنم خدمت تمامی بینندگان خوب این برنامه. امیدوارم خوب و سفید باشین.
- گلرت، چی شد که تو رفته بودی تو مرگخواران. بعضیا می گن جاسوس بودی. درسته؟
- نه درست نیست. من سال پیش ئارد مرگخواران شدم. خوب هم فعالیت می کردم. اما بعد از چند وقت به این نتیجه رسیدم که من برای سیاهی ساخته نشدم و سفید بودن رو بیشتر دوست دارم. محفل هم که داشت اوج می گرفت. پس جذب محفل ققنوس شدم.
- آقای گریندل والد، دامبلدور کجاست؟ چرا نیست؟ مگه دامبلدور رییس محفل نبود. پس الان هری پاتر چی کار می کنه؟
- والا من نمی دونم. اینو باید از مدیرا بپرسین که خیلی تصادفی همشون مرگخوارن.
- یعنی شما میگین که مدیرا مخصوصاً نمی ذارن دامبلدور بیاد که محفل اوج نگیره؟
- نه من همچین حرفی نزدم. منظورم این بود که ارتباط بین این دو موضوع خیلی ها را مشکوک می کنه.
- اگه به خود شما دامبلدور پیشنهاد بشه قبول می کنین؟
- نمی دونم. شاید. باید موقعیتش پیش بیاد.
- به نظرت محفل می تونه دوباره به اوج خودش برگرده.
- قطعاً. من روزی زو می بینم که مرگخوارا نابود می شن و محفل قدرتمند به جایگاه واقعی خودش می رسه.
- خب گلرت. به رسم این برنامه تو 1 دقیقه فرصت داری تا با بینندگان پاتر بان صحبت کنی. من عین این یک دقیقه رو پخش می کنم.
- خیلی متشکرم. می خواستم به همه ی مرگخوارایی که قبلاً سفید بودن بگم که یه کم به کاراشون فکر کنند. آیا به نظرتون سفیدی بهتر سیاهی نیست؟
بابا سیاهی چیه؟ آدم هیچ جا رو نمی بینه.
جورج و فرد ویزلی کنار هم ایستاده بودند و جورج گفت: من جورج ویزلی هستم.
- من هم فرد ویزلی هستم.
- و فکر می کنم چاره حتماً جز اینه که ناله ی شب گیر کنی.
میون یه مشت مرگخوار/ زیر علامتی شوم
توی خ�