هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

مدیریت سایت جادوگران به اطلاع کاربران محترم می‌رساند که سایت به مدت یک روز در تاریخ 31 خرداد ماه بسته خواهد شد. در صورت نیاز این زمان ممکن است به دو روز افزایش پیدا کند و 30 خرداد را نیز شامل شود. 1 تیر ماه سایت جادوگران با طرح ویژه تابستانی به روی عموم باز خواهد شد. لطفا طوری برنامه‌ریزی کنید که این دو روز خللی در فعالیت‌های شما ایجاد نکند. پیشاپیش از همکاری و شکیبایی شما متشکریم.


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۵:۵۲ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
تدریس جلسه چهارم طلسمات و ورد های جادویی

پرسی با خنده و خوشحالی و سرشار از انرژی وارد کلاس شد و به سمتِ میز استاد رفت و روی صندلی نشست ؛ با علاقه ی خاصی به چهره ی یکایک دانش آموزان خیره شد و شروع به صحبت کرد :

خب ! داریم به اواخر ِ ترم نزدیک میشیم و شما باید همه ی وقتتون رو بذارید که درس بخونید و شیطنت و اینا رو بذارید کنار ! تمام ِ جلساتِ توجیهی تا آخر ترم هم معلق میشن که وقتِ شما بیهوده گرفته نشه !

آسپ لبخندی زد و گفت : بیهوده ؟! کی گفته بیهودست استاد ؟

پرسی :

استرجس با بی حوصلگی گفت : نمیخواید بگید تدریس ِ این جلسه چیه ؟!

آسپ با عصبانیت گفت : اه اه ! همیشه انرژی کلاسو میگیره این استرجس ! هوق !

پرسی چشمکی زد و گفت : مهم نیست ، امم ، تدریس ِ امروز در مورد طلسمهای نابخشودنی هست ! تا امروز همه شما بر این عقیده بودید که طلسم نابخشودنی ، طلسمی هست که توسط وزارت سحر و جادو تحریم شده و در این رده بندی قرار گرفته و طلسم های خیلی خطرناک در اون رده قرار میگیرن ! ولی امروز به شما میگم که نه اینطور نیست !

ملت :

پرسی : امم ، طلسم هایی وجود داره که از دیدِ وزارتِ سحر و جادو طلسم خطرناکی نیست ، ولی برای فردی که روش استفاده میشه ، خیلی وحشتناکه و شاید بیشتر از طلسم ِ نابخشودنی برای اون فرد اهمیت داشته باشه !

ملت :

پرسی : یکی از اون طلسم ها ، طلسم ِ توجیهیوس ماکزیمم هست ! این طلسم انقدر قدرتمند هست که در هر جا و زمان و شرایطی که استفاده بشه ، میتونه باعث بشه ، فرد در آنِ واحد بدونِ اینکه دیگران متوجه بشن جلسه توجیهی براش برگزار بشه و توجیه بشه

ملت :

پرسی : و طلسم ِ دیگه ای که این خاصیت رو داره ، طلسم ِ سرکلوتس هست ! این طلسم باعث میشه ، که لباس های فرد در آنِ واحد ناپدید بشن و فرد بدونِ لباس دیده بشه ! که مطمئنا همه ی شما میتونید درک کنید که چرا این دو طلسم در این دسته قرار میگیرن !

پیوز :

پرسی : فقط به نکته ای که باید توجه کنید و بسیار اهمیت داره این هست که این دو طلسم ، با هر حرکتِ آزادِ چوبدستی پدید نمیان ! بلکه باید چوبدستی بصورت مثلثی شکل حرکت کنه و بصورت ضربه ای به سمتِ فردِ یا موجودِ مورد نظر به وجود بیاد !


تکالیف :
رولی بنویسید و در اون یکی از این دو طلسم رو روی فرد یا موجودی اجرا کنید و اتفاقی که میفته رو بنویسید - طنز باشه ! ( 30 امتیاز )


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۵:۵۲ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
امتیازاتِ جلسه سوم
مری فریز باود : 30
خوب بود

پیوز : 30
آفرین !


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۲:۰۵ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۸۸

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
1 - با جستجو در کتاب های قدیمی ، نمونه ای از اشتباهات ِ وحشتناکی که ناشی از عدم تسلط کافی جادوگر بر آنچه که میخواسته بوده را نقل کنید ( 15 امتیاز )

«پرسیوس وازیلیوس» ، جادوگر بزرگ قرن هفتم میلادی بود که مدیریت هاگوارتز را به عهده داشت. او یکی از قدیمیترین اجداد پرسی ویزلی میباشد. تابلو او در دفتر توجهات، درست در کنار تابلو دامبلدور و عکس گریندلوالد ، به عنوان یکی از جیگر ترین مدیران هاگوارتز نصب شده است

در کتب قدیمی و نوشته های مختلف آمده است که پرسیوس یکبار که در دفتر توجیهات بود و داشت با یکی از دانش آموزان سال اولی سر و کله میزد (!) ، فکر جالبی به ذهنش رسید. او شب تا صبح بیدار ماند ( و البته چند سال اولی هم با او بیدار ماندند ) ...سپس وقتی صبح فرا رسید و خواب به سراغش آمد (!) دانش آموزان را به خوابگاه هایشان فرستاد و خودش در فکر فرو رفت. در روایات آمده است که او سعی کرد وردی برای راحت تر شدن توجیهات و سریعتر شدن روند کلاسهای خصوصی بسازد. اما او به شدت خواب آلود بود. او روی چیزی که میخواست تمرکز کرد ام چون ذهنش تسلیم اراده مرلین شده بود. وردش درست از آب در نیامد. در کتابی به نام «بزرگترین اشتباه تاریخ» نوشته شده است که شب بعد از اختراع ورد، او مامانی ترین پسر سال اولی را به دفتر احضار کرد () تا ورد را اولین بار روی او بکار ببرد، اما چون شب گذشته مغزش تسلیم اراده مرلین شده بود، ورد درست عمل نکرد و پسر سیفیت را به یک دختر سبزه و بسیار خوش اندام تبدیل کرد. پرسیوس وازیلیوس در اثر این واقع افسردگی شدیدی گرفت که در عرض 1 هفته کارش را به خودکشی کشاند ...

در هر حال او یکی از مفاخر دنیای جادوگری بود ...


2 - چرا پیدا کردن هسته اصلی ورد کاری سخت و غیر ممکن برای جادوگران و ساحره های مبتدیست ؟ ( 15 امتیاز )

هسته اصلی باید خصوصیات مختلفی داشته باشه ، مهمترین اون رابطه مستقیم با چیزیه که ما از ورد میخوایم. مثلا اگر ما یک ورد برای پاک کردن آلودگی ها میخوایم، هسته اصلی اون باید آلودگی باشه نه پاکیزگی. دقت در اینکه کدوم بخش از خواسته ما باید به عنوان هسته اصلی در نظر گرفته بشه سختترین کاره !

بعد از اون برای تصور هسته اصلی و پیدا کردن بهترین کلمه برای اون به ذهنی خلاق و انتزاعی نیاز داریم. بسیاری از جادوگران مبتدی هنوز به این سطح از قدرت ذهن و تصور نرسیدن و برای همین در تجسم این پدیده به مشکل برمیخورن !

مرحله آخر تبدیل کلمه به لاتین هست که نیاز به تسلط کامل به زبان لاتین داره ! مثلا ممکنه برای کلمه «آلودگی» چند معادل مختلف لاتین وجود داشته باشه ! جادوگر باید اونقدر به لاتین تسلط داشته باشه که بتونه بهترین و نزدیکترین معادل لاتین رو به چیزی که میخواد اجرا بکنه انتخاب کنه که این هم برای جادوگران مبتدی کمی مشکل هست ...


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸

مری فریز باود


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۴۴ چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۳:۲۹ جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۹۵
از زیر عذاب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1014
آفلاین
1 - با جستجو در کتاب های قدیمی ، نمونه ای از اشتباهات ِ وحشتناکی که ناشی از عدم تسلط کافی جادوگر بر آنچه که میخواسته بوده را نقل کنید ( 15 امتیاز )

جونم براتون بگه که از بدترین نمونه ها وقتی صورت میگیره که جادوگر در واقع آن چیزی نیست که داره کاری رو انجام میده مثلا وقتی که اکسپیکتو پاترونوم رو دقیقاً در لحظه ای وصال یک خاطره ی خوش رو نتونی تصور کنی و دقیقاً بر این کار مصمم نباشی به نتیجه حاصل نمیرسی ، حالا فرض رو براین بگیرین که وسط یک گله دیوانه ساز باشی .

اما نکته ای که در یکی از کتابها در مورد یک جادوگر نوشته بود در واقع جادوی تغییر شکل "فرسلیون" هست که در آن فرد اجرا کننده خودش رو به شکل حیوانی که در ذهن داره در میاره و البته این تایم مدت دار است ، یعنی باید یک حیوان رو همزمان با مدت زمان در ذهن خودشون متصور بشن ... اما این اشتباه در رابطه با " الکساندر کلندر " بدین صورت بود که ایشون اولاً نتونستن حیوانی رو که میخواستند به خوبی در ذهنشون متصور شوند چون دقیقا در لحظه ای که داشتند کتاب رو برای اجرای این طلسم مطالعه میکردند و تک تک کارها رو به ترتیب اجرا میکردند یک موش از جلوشون رد شد که باعث شد فقط به آن فکر کنند و نیز اینکه ناگهان چون در کتابخونه بودند نگاهشون رفت روی کتاب " گیاهان هزار ساله " و یک تایم زمانی وحشتناک برای ذهنشون تعریف شد
البته یک مورد هم آوداکداورا بود که به دلیل اینکه یک نفر اشت بر روی دوستش این ورد رو اجرا میکرد نتونست خوب خودش رو راضی کنه و همین مورد باعث شد که این طلسم اجرا نشه و در عوض دوستش تلافی کرد !


2 - چرا پیدا کردن هسته اصلی ورد کاری سخت و غیر ممکن برای جادوگران و ساحره های مبتدیست ؟ ( 15 امتیاز )

اولین موردی که به ذهنم میرسه در واقع همین زبان لاتین هست که خیلیا بهش مسلط نیستن و برای همین نمیتونن کارشون رو به خوبی انجام بدن .
اما در واقع مهمترین نکته این هست که ریشه ی هر کلمه در آن نهفته هست مثلا درر این کلمه ریشه ای به نام دُر دارد اما عده ای فکر میکنند که دَرب ریشه اصلی آن هست .

یعنی در واقع برای جادوگران مبتدی این نکته که این طلسم برای چه کاری به کار میرود و سر منشا آن چیس سخت هست و همین حالت هم باعث میشود پیدا کردن بن مسئله برای آنها سخت باشد .
و نیز اینکه در میان کلمات مختلف گشتن احتیاج به فکری باز و کامل دارد که این کار با اجار و تمرکزهای مختلف حاصل میشود و اینکار برای افراد مبتدی سخت است حال آنکه عده ای فقط دریک نگاه کلماتی را از میان جمله های بس طولانی پیدا میکننند .

و آخرین مورد اینکه بعضی مواقع کلمات به صورت پیچیده و نهفته شکل میگرند که در واقع پیدا کردن آنها توسط کلماتی از یک طلسم دیگر و یا مشبهاتیاز تجربیات گذشته امکان پذیر است که این مورد در میان جادوگران مبتدی وجود ندارد .


خداحافظی در اوج یا خروج فوج فوج... مسئله این است!


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱۱:۱۸ یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
امتیازاتِ جلسه سوم طلسمات

هافلپاف ( جلسه دوم )
پیوز : 30
اسپراوت : 10
عزیز من تکلیف اولت که خیلی ناقص بود ! میتونی به سایر پست ها توجه کنی ! باید یه توضیح خوب در مورد طلسم میدادی ! تکلیف دومت هم که ، گفتم کوتاه ، ولی نه اینکه چهار تا دیالوگ و شکلک باشه که ! اصلا رول نیست تکلیف دومت ! همینطوری پنج امتیاز میدم بهت !
مری فریز باود : 30
ریتا اسکیتر : 30

روفوس اسکریمجیور : 22

راونکلاو :
مرلین : 30
گویندالین مورگن : 25

هافلپاف :
پیوز : 30
ایول !
لورا مدلی : 28
کینگزلی شکلبوت : 29


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۰:۲۷ شنبه ۳ مرداد ۱۳۸۸

پرسی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۸ سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۸:۴۶:۴۳ یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲
از تو میپرسند !!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 3737
آفلاین
پروفسور ویزلی در حالی که خمیازه میکشید و به شدت هم خسته به نظر میرسید وارد کلاس شد .

با ورود پروفسور به کلاس ، دانش آموزان که تا دقایقی پیش تو سر و کله هم میزدن و جیغ و دادشون هاگوارتزو برداشته بود ساکت شدند . پروفسور با چوبدستیش به تخته زد و این کلمات روی تخته نقش بستند :

طلسمات و ورد های جادویی - جلسه سوم .

چگونه طلسم بسازیم ؟


از اونجا که چهره ای بسیار بداخلاق و خسته داشت هیچکس هیچ چیز نگفت تا این که بالاخره خودش شروع به صحبت کرد : همونطور که متوجه شدید ، من هم خیلی خسته م ، هم خیلی بد اخلاقم ، هم خیلی بی حوصله م و اگر خود دامبلدور هم جهت ِ پاره ای از توجیهات شخصا بیاد پیشم بهش چند حرف مثبت ِ هیژده میزنم و ردش میکنم پس اصلا حرف نزنید !

جیمز خیلی آروم گفت : این حالت ِ پیش فرضشه .

پرسی با بداخلاقی گفت : شنیدم چی گفتی پاتر ، از بحث روابط فامیلی و غیر فامیلی که بگذریم ، امشب برای توجیهات ِ خصوصی میای دفتر ِ من .

آسپ : پروفسور منم همراه برادرم میشه بیام !؟

پرسی : نخیر ، برای تنبیه تو لازمه که بگم یه ماه حق نداری پاتو تو دفتر توجیهات بذاری !

ملت وقتی میبینن پرسی کارش به جایی رسیده که افراد رو از رفتن به دفتر توجیهات منع میکنه حساب کار دستشون میاد و آروم میشینن سرجاشون . پرسی هم درسو شروع میکنه : خب تا امروز همونطور که متوجه شدید یا شاید انقدر سر و تهتون با هم بازی میکنه که متوجه نشدید ما فقط در مورد طلسم ها و ورد های از پیش ساخته شده صحبت کردیم و این که چطور میشه ازشون استفاده کرد . همونطور که همتون میدونید یا شاید یکی انقدر هویج باشه که ندونه ، درست کردن طلسم و ورد کار هر بوق ِ حمومی نیست که مثلا بیکار بشینی تو خونه و بگی ایول دور همیم یه ورد بسازیم بخندیم . به این رول نویس های ارزشی ِ جادوگران توجه نکنید که تو هر پست شصت تا ورد از خودشون ول میدن . به طور کلی ساختن ورد کاریه که شاخ ترین جادوگرا مث مرلین از پسش بر اومدن ، نیشتو ببند مرلین . منظورم مرلین ِ کبیر بود .

پرسی پس از این مورد حال گیری از پای ِ ثابت دفتر توجیهات دوباره به سمت ِ تخته میره و بهش ضربه میزنه . این کلمات روی تخته پدیدار میشن :

1- بدانید چه میخواهید .

و خودش شروع به توضیح دادن میکنه : اولین چیزی که توی ساختن ورد مهمه اینه که شما دقیقا بدونید چی میخواید . البته این مورد توی استفاده از ورد و طلسم ها هم به کار میاد . مثلا ورد کروشیو ...

بلا ، لرد و سایر مرگخواران :

- اهم ، استفاده از اون در کلاس ِ من غیر ِ ...

لرد :

پرسی آب دهنشو قورت میده و میگه : ام ... پرستیژ لرد بالا تر از این حرفاس که این ورد مقدس رو روی بچه مچه ها اجرا کنه !

و پس از خر کردن لرد ( دور از جون ! ) به این شیوه به تدریسش ادامه میده : داشتم میگفتم . مثلا ورد کروشیو رو تا واقعا نخواید ایجاد ِ درد کنید ایجاد ِ درد نمیکنه .

مرلین به طرز زننده ای میپره وسط حرف ِ پروفسور : چیزای دیگه ای هم هست که تا واقعا نخواید ایجاد ِ درد کنید ایجاد ِ درد نمیکنه .

پرسی با همون بدخلقی خودش گفت : نه مرلین جان اون چیزای دیگه چه بخوای چه نخوای کار خودشو میکنه ، شما هم امشب برای توجیهات ِ خصوصی تشریف بیار قشنگ این مبحثو بهت آموزش میدم .

و برگشت سر درس : همونطور که میگفتم باید واقعا بدونید چی میخواید . یعنی مثلا اگر میخواید خودتون رو تبدیل به یه پسر سیفید تپل کنید باید کاملا اون فرد رو توی ذهن خودتون مجسم کنید . نه این صرفا روی رنگ سفید متمرکز شید چون شلغم هم سفیده !

سپس به سمت ِ تخته رفت با ضربه بعدی چوبدستی کلمات ِ دیگه ای رو پدید آورد :

2- هسته اصلی ورد را پیدا کرده و به زبان لاتین برگردانید .

پرسی با خستگی گفت : اینم که نیاز به توضیح نداره . اصلی ترین قسمت ورد رو پیدا میکنید که البته همچین کشک هم نیست و اونو به زبون لاتین برمیگردونید . با توجه به این که من خیلی خسته م ، ادامه تدریس و توضیحات رو برای جلسه بعد میذارم .

با آخرین ضربه چوبدستی به گوشه تخته تکالیف اون جلسه آشکار میشه و قبل از این که کسی چیزی بفهمه پرسی از در میره بیرون .

1 - با جستجو در کتاب های قدیمی ، نمونه ای از اشتباهات ِ وحشتناکی که ناشی از عدم تسلط کافی جادوگر بر آنچه که میخواسته بوده را نقل کنید ( 15 امتیاز )

2 - چرا پیدا کردن هسته اصلی ورد کاری سخت و غیر ممکن برای جادوگران و ساحره های مبتدیست ؟ ( 15 امتیاز )


هر دو تکلیف غیر رول هستند .


چای هست اگر مینوشی ... من هستم اگر دوست داری


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۸:۵۷ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸

كينگزلی  شكلبوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۲ شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۹:۳۱ پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۱
از ن، لايه ای كه زمين را فرا گرفته!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 842
آفلاین
رولی بنویسید که در اون از طلسم رنویت استفاده میکنید برای بهوش آوردنِ فردی که بی هوش هست یا مانندِ این رول خواب است ! انتخاب طنز یا جدی بر عهده نویسنده است !

كينگزلی در كمال آرامش آخرين جرعه ی نوشيدنيش را مينوشد و درحالی كه كاملا در دنيای رويا به سر ميبرد، بدون اينكه توجهی به شيشه ای بودن ليوان بكند، آن را پرت ميكند و صدای ترقی كه نشانه شكسته شدن ليوان است بلند می شود.

در خانه كينگزلی، پيكره ی تيره ای در نزديكی عكس تمام قد كينگزلی ايستاده است. در نزديكی او، قالی خوش دوخت، خوش رنگ، خوش نما و لطيفی بر كاشی های مرمرين اتاق خودنمائی می كند. پيكره ی تيره از عكس كينگزلی فاصله می گيرد و آينه ی جيبی كوچك و ظريفی را از جيب ردای زرد رنگش بيرون می كشد. صورتش را در آن بررسی می كند و موهای سياهش را با دست صاف می كند. كمی جلو می آيد. هم اكنون هويت او آشكار می شود. او پروفسور سينسيترا است كه در هاگوارتز، آموزش درس نجوم و ستاره شناسی را برعهده دارد. به مدت يك هفته است كه با كينگزلی شكلبوت، جادوگر قلدر، بی ريخت، خشن، سياه پوست با سپر مدافع سياه گوش ازدواج كرده است.

-كينگزلی، خوابيدی؟

كينگزلی جوابی نمی دهد. آرام، همچون يك عروسك خيمه شب بازی كه تونايی كوچكترين حركتی از سوی خودش را ندارد، بی حركت بر روی مبل راحتی خوابيده به نظر می رسد اما بطری نوشيدنی كه كينگزلی دقايقی پيش نوشيده بود دليل خواب بودنش را شرح می دهد. سينسيترا چشمانش را تنگ می كند و به بطری می نگرد.

-صد بار بهت نگفتم از اين چيزا نخور، حالا اگه می خوری اينقدر نخور. آخرش بيهوش ميفتی رو زمين.

سينسيترا به طرز وحشتناكی خشن نشان می دهد. در رگه های خشونتش ناراحتی نيز محسوس به نظر می رسد. چماقی كه كينگزلی در بازی كوييديچ، در تيم هافلپاف از آن استفاده می كند را بر می دارد و برای به هوش آوردن او و تنبيهش، آنرا بر فرق سر كينگزلی می كوبد. اتفاق خاصی نمی افتد، فقط چماق از وسط نصف می شود . چشمان كينگزلی همچنان بسته است.

سينسترا نگاه فوق خشنش را دوباره به كينگزلی ميندازد. اين بار به جای چماق يك ميله ی آهنی مياورد تا آنرا بر سر كينگزلی بكوبد. ميله را بالا می برد و بر سر كينگزلی می كوبد اما تنها اتفاقی كه ميفتد، از وسط نصف شدن ميله ی آهنی می باشد . چشمان كينگزلی همچنان بسته است.

سينسيترا با ميله ی زخيم و فولادينی بر می گردد. بر روی ميله عبارت غير قابل شكسته شدن نقش بسته است. سينسيترا ميله را بالا می برد و بر فرق سر كينگزلی می كوبد. در كمال تعجب اين ميله نيز از وسط نصف می شود. چشمان كينگزلی همچنان بسته است.

سينسيترا كتاب طلسمات و ورد های جادويی نوين را به كناری پرت می كند. از اينكه راه حل مناسب تری برای به هوش آوردن كينگزلی را از آن كتاب آموخته خوشحال به نظر می رسد. چوبدستيش را به سمت او می گيرد و با صدای لطيفی می گويد:
-رنويت!

طلسم به قفسه سينه كينگزلی می خورد. تكان خفيفی ميخورد و چشمانش را باز می كند. سينسيترا با تعجب به كينگزلی زل می زند. از اينكه بالاخره به هوش آمده بود بهت زده به نظر می رسد. پس از ده ثانيه نگاه خيره غش می كند و بی هوش بر زمين می افتد.



Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۲:۱۵ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸

لورا مدلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۶ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۲:۵۶ سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 298
آفلاین
رولی بنویسید که در اون از طلسم رنویت استفاده میکنید برای بهوش آوردنِ فردی که بی هوش هست یا مانندِ این رول خواب است !

هافلپافی اول :

هافلپافی دوم : موافقم

هافلپافی سوم :

هافلپافی چهارم :

لورا بین سیل جمعیت هافلپافی ها که از پنجره داخل دفتر نظارت را نگاه میکردند ایستاده بود. ریتا برای کاری به خارج از تالار رفته بود و پیوز درون دفتر ناظرین روی تختش خواب بود. ملت هم که خوشبختانه هر سوژه ای گیرشون بیاد استفاده میکنن پشت پنجره ایستاده بودند و به خواب پیوز میخندیدند.

پیوز روی تختش خوابیده بود و هر از گاهی کمی تکان میخورد و غلت میزد، لبخند شیرینی روی لبش نشسته بود و آب از لب و لوشه اش راه افتاده بود که به صورت قطره ای داخل گلدان های دفتر ناظرین میریخت. این سیستم آبیاری قطره ای تالار بود که به لطف ریتا برای زمان های خواب پیوز طراحی شده بود

دوربین از داخل جمعیت رد میشه و از پنجره وارد دفتر ناظرین میشه و روی صورت پیوز زوم میکنه ...

*** داخل رویای پیوز ***

پیوز روی سکوی بلندی ایستاده و خرده کاغذ های رنگی داره از آسمون روی سرش میریزه ، در میان آسمون تاریک و بلند آتیش بازی بزرگی جریان داره و در اطراف همه دارن تشویقش میکنن. جام طلایی رنگ کوییدیچ که آرم هافلپاف روش نصب شده در دستانشه و او رو بالا گرفته و داره رو به جمعیت تکون میده !

رویا عوض میشه ...

پیوز در سالن عمومی هاگوارتز استاده و به اطراف سالن نگاه میکنه که با پرچم های زرد و طلایی و با آرم گورکن تزئین شده. همه دارن تشویقش میکنن و بهش لبخند میزنن و در این بین چهره هافلپافی ها از همه خوشحال تره ...

پرسی دستش رو به گشت پیوز میزنه به نشانه موفقیت اما به دلیل روح بودن پیوز دستش رد میشه و به صورت میاد روی زمین !!!

در نتیجه ویولت بودلر جلو میاد و اعلام میکنه : «قهرمان این ترم ! هافلپاف ! »

*** خارج رویای پیوز ***

دوربین ابتدا از بالا جمعیت زیاد پشت دفتر ناظرین رو نشون میده و بعد زوم میکنه روی یکی از اونها که یک چوبدستی دستشه ! لورا چوبدستی رو تکون میده و میگه : « رنویت ! »

پیوز از خواب میپره ... اولش کمی گیجه اما به محض اینکه متوجهش هافلپافی ها میشه به حالت چوبدستی اش رو در میاره و فریاد میزنه : « معلقیوس توتالوس »

همه هافلپاف یکجا معلق میشن !



Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۱:۳۵ پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
رولی بنویسید که در اون از طلسم رنویت استفاده میکنید برای بهوش آوردنِ فردی که بی هوش هست یا مانندِ این رول خواب است !

ویولت کمی پرسی را تکان داد و گفت : « پرسی ... پرسی پاشو صبح شده ! »

سپس خودش خمیازه ای کشید و رو به پیوز که کلا خیلی گولاخه و همیشه در صحنه حاضره () گفت : « چقدر وقته ما خوابیدیم ؟»

پیوز لبخندی زد و گفت : « حدود ده ساعت ! »

_ واااااای ! ده ساعت ؟

_ آره ... البته حق داشتین خوو .. دیشب تا ساعت 4 صبح بیدار بودین !

ویولت در حالی وحشت زده در تخت خواب جا به جا میشد گفت : « دیشب تو اینجا بودی ؟ »

پیوز : بله ... اون بالا اشاره شده که من همیشه در " صحنه " حاضرم

ویولت برایش یک زبونک انداخت و گفت : « حالا بیا کمک کن این رو بیدارش کنیم ! »


ویولت یکبار دیگه پرسی را تکان داد و گفت : « پرسی ... بوقی بیدار شو ... بیدار شو کار داریم ! »

همینطور که ویولت پرسی را تکان میداد پرسی کم کم همراه با ملحفه از روی تخت لیز خورد و ...

زررررت

ویولت :

پیوز بالای سر پرسی آمد و گفت : « پرسی جون ... عزیزم ... پرسی بیدار شو جیگر ... ببین من چقدر سیفیتم ! اومدم من رو توجیه بکنیا ... پرسی ... »

ویولت :

پیوز در حالی که لبخند میزد گفت : « باید یک فکر دیگه بکنیم ! ویولت میتونی مقدار آب بیاری ؟ »

لحظاتی بعد ویولت با یک لیوان آب بالای سر پرسی ایستاده بود. پیوز لیوان آب را از او گرفت و چند قطره روی صورت پرسی پاشید : « پرسی ! »

پیوز لیوان را روی صورت پرسی خالی کرد : « پرسی ؟ »

پیوز رفت یک شلنگ برداشت روی صورت پرسی باز کرد ... « پرسی ؟؟؟؟ »

ویولت :

اینجا بود که پیوز ذهن خلاقش رو به کار انداخت و گفت : « ویولت میتونی یک ماهیتابه بیاری ؟ »

لحظاتی بعد ویولت با یک ماهیتانه بالای سر پرسی ایستاده بود. پیوز ماهی تابه را گرفت و روی صورت پرسی کوبید. « پرسی »

پیوز که به شدت عصبانی شده ماهیتابه رو به طور متوالی به صورت پرسی میکوبه و فریاد میکشه : « پرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ! »

در حالی که ماهیتانه دقیقا قالب صورت پرسی رو گرفته (!) ویولت با خونسردی خاصی میگه : « شاید بیهوشه ! »

_ ... بیهوش ؟

پیوز ماهیتابه رو کنار میندازه و چوبدستی اش رو میگیره طرف صورت پرسی : « رنویت ! »

هیچ اتفاقی نمیافته !

ویولت : بذار من امتحان کنم ... رنویت !

هیچ اتفاقی نمیافته !

پیوز که عصبانی شده پست سر هم فریاد میزنه : « رنویت ! رنویت ! رنویت ! رنویت ! اکسپلیارموس ! کروشیو ! آواداکداورا ! »

ویولت با خونسردی خاصی میگه : « مرد! »

در اینجا نویسنده پوزخندی میزنه و پست رو به پایان میرسونه


هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: كلاس طلسمات و وردهاي جادويي
پیام زده شده در: ۹:۴۲ جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸

گویندالین مورگن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۸ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۲۹ شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 43
آفلاین
- سریع! نفر بعد. پسرجون، تو هم می تونی بری آب قندی چیزی بگیری بخوری!
جسیکا به سمت استاد دفاع در برابر جادوی سیاه قدم برداشت و با اشاره ی او متوقف شد. به گنچه چشم دوخت. تمرکز کرد. لولوخورخوره بیرون پرید و به او چشم دوخت. ثانیه ای بعد، دانش آموزان یک پسر را دیدند که به جسیکا نزدیک می شد.
دو دختر با هم پچ پچ می کردند:
- چی شد؟ پسر؟! جسیکا از پسر می ترسه؟
- نه بابا! یه دفعه بهم گفت ترسناکترین اتفاق اینه که با یه پسر تو هاگزمید قرار داشته باشی و اسهال بگیری!
دختر اولی خنده اش گرفت:
- چه مسخره! واقعا هم ترسناکه!!
همان طوری ریسه می رفتند که ناگهان صحنه ی روبرویشان غیر قابل توصیف شد! دانش آموزان یکی پس از دیگری شکوفه ای کوچک می زدند. خود جسیکا هم در دم بی هوش گشت و هیچ خیرخواهی نبود که او را نجات دهد.
بالاخره یکی از میان جمعیت پرید و او را به گوشه ای رساند. طلسم "پاک شو" را روی لباس های ()دختر بخت برگشته اجرا کرد و کنار رفت.
بعد از چند دقیقه که اوضاع به حالت عادی برگشت، استاد دوباره دستور داد که ملت یکی یکی روبروی لولوخورخوره قرار بگیرند. دخترها پرسیدند:
- آقا، ببخشید! این جسیکا رو چی کار کنیم؟
استاد دستی به ریشش کشید:
- ببرینش درمانگاه. شاید اینجا خجالت می کشه بیدار شه.
او را حمل کرده و بردند. تا یک ساعت بعد، خبری از به هوش آمدن نبود. یکی از دخترها اطراف را نگاه کرد و اثری از مادم پامفری ندید. گفت:
- من یه طلسم از بابام یاد گرفتم که افراد رو بیدار می کنه. اسمش رنویت هستش!
- امتحان کن. فوقش به هموش نمی آد دیگه.
وقتی همه رضایت می دهند، دختر اولی چوبش را به سمت جسیکا می گیرد و زیر لب می گوید:
رنویت!
و درمانگاه و کلا راهروهای اطرافش منفجر می شوند! دختره ی چی چی یادش رفته بوده که چوب دستی اش در تمرین کوییدیچ آسیب دیده و شکاف عمقی و عرضی! برداشته!
این طلسم به جای بیدار کردن، افراد زیادی را به خواب ابدی فرو برد...
-----
(جسیکا شخصیتی کاملا خیالی و تخیلی و ایناست)


هنوز در همین نزدیکی شاید منتظر ماست
یک جاده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.