بررسی پست شماره
145 فرهنگستان ریدل، روونا راونکلاو:
نقل قول:
همه نگاه ها متوجه لرد شد.چند ثانیه تا لود شدن همه مرگخوار ها طول کشید و همان چند ثانیه برای روونا کافی بود تا خود را به داخل سوژه پرتاب کند.دستی بر موهای سیاهش بکشد و آرام در کنار مابقی مرگخواران بایستد.
ورود بسیار با مزه ای داشتین. مخصوصا قسمتی که دستی به موهاش می کشه و اونا رو مرتب می کنه. صحنه رو به خوبی می شه تصور کرد. چون به موهای سیاه اشاره کردین در این مورد توضیح می دم. آواتار بخش مهمی از شخصیت ماست. بعد از یه مدتی دیگران به آواتار شما عادت می کنن. با دیدنش احساس خاصی پیدا می کنن.یه جورایی جزئی از شخصیتتون می شه. برای همین بهتره زیاد عوض نشه. ولی اگه دوست دارین عوض کنین هم اشکالی نداره. فقط مثلا دقت کنین که مثلا موهاش همیشه سیاه باشه! چون این مورد رو وارد رولاتون کردین.
نقل قول:
-داشتیم می گفتیم!از نظر ما همه شما به یک اندازه صلاحیت انتخاب شدن دارید.تقریبا هیچی!
لردتون بسیار بی منطق و مغرور و لجباز و بی رحمه! یعنی همونطور که باید باشه. اون " تقریبا هیچی" که فونتش با بقیه جمله تون فرق می کنه تغییر لحن و تاکید لرد رو در اون قسمت به خوبی نوشن داده. می تونستین این کارو انجام ندین و راحت و ساده بنویسین...ولی همین زحمت کوچیکی که کشیدین و شکل اون قسمت رو عوض کردین حال و هوای جمله تونو عوض کرده.
نقل قول:
صدای لرد مجددا در خانه پیچید:
-بنابراین ده،بیست،سی،چهل می کنیم!
این اصولا دیالوگ غیر قابل قبولی برای لرده. ولی وقتی در جای درستی نوشته بشه تبدیل به طنز می شه. شما هم در جای درستی ازش استفاده کردین. شکل طنزی که برای لرد بکار بردین خیلی خوبه. نامحسوس...مخفیانه...و سیاه! این مهارت ظریفیه که خوشبختانه شما دارین.
نقل قول:
همه نگاه های متعجب،به سوی لرد برگشت.اکنون نوبت بانو روونا بود،که خودی نشان دهد:
-سرورم!من تصمیم دارم یکی از ایده های شما رو بیان کنم!اشکالی که نداره؟
روونا خیلی خوب شروع کرد و ظاهرا از همین الان می دونه با لرد چطوری باید رفتار کنه و حرف بزنه. حرفایی رو که تو چت باکس به مالسیبر زدین خوندم. درباره درست کردن و پرورش شخصیت. کاملا درست بودن. هر شخصیتی باید ویژگی های خاصی داشته باشه و با همون ویژگی ها شناخته بشه. چیزی که باید بهش دقت کنیم اینه که شخصیت های کامل و بی نقص به درد ایفای نقش نمی خورن. جالب و جذاب نمی شن. مثلا یه ساحره زیبا و جذاب و باهوش و قوی...کسی که هیچ نقصی نداره. این شخصیت نکته خاصی برای نوشتن نداره. نمی شه طنزش کرد. بعد از یه مدتی برای خود نویسنده هم مشکل ایجاد می کنه. برای همینه که شخصیت هایی مثل مورفین معتاد؛ آشای مارمولک؛ هکتور بی استعداد؛ سیوروس بد اخلاق؛ دابی و وینکی جن موفق تر و جالب تر از آب در میان. در کنار این موضوع شخصیت رو باید طوری شکل بدین که برای خودتون دوست داشتنی باشه. ازش خسته نشین. این نکته مشخصه که روونا باید باهوش باشه!
نقل قول:
لرد با اخم کمرنگی به روونا نگاه کرد:
-ما شما را به سوژه دعوت کرده بودیم؟در حالی که اندازه نوه نجینی هستید؟
سوال لرد جالب بود...ولی به نظر من بهتر بود سوال دوم مطرح نمی شد. همین که لرد و روونا درباره حضور بی دلیل و ناگهانی روونا بحث می کردن به اندازه کافی جالب بود. ولی بحث "اندازه نوه نجینی بودن" کمی مبهم بود.
شخصیت هاتون فوق العاده هستن. بلاتریکس یه جمله کوتاه می گه و با همون جمله کوتاه بلاتریکس بودنش رو نشون می ده:
نقل قول:
صدای اعتراض آمیز بلاتریکس بلند شد:
-یعنی من و تو بدون هیچ فرقی با هم رقابت کنیم؟
ایده امتحان گرفتن ایده خوبی برای ادامه سوژه بود. سوژه رو خوب پیش بردین. طنزتون ملایم و دوست داشتنیه. شخصیت هاتون محکم و قدرتمند هستن. تنها بخش اضافه پست شما همون یکی دو دیالوگ مربوط به نوه نجینیه که اگه نبود بهتر می شد.
خوب بود.
موفق باشید.