هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   5 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۳۷ جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۹۷

پیتر جیمزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۶ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۳۰ پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷
از جهان طرد شدم، کُنج قفس سرد شدم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 10
آفلاین
نام: ملیندا بوبین استانفورد

گروه: گریفیندور

سن: 19

پاترونوس: پلاتی‌پوس.

چوبدستی:چوب درخت آناناس، پر هیپوگریف، غیرقابل انعطاف.

محل زندگی: فرانسه، پاریس.

رنگ مو: قرمز، موقع عصبانیت و استرس قرمز آتشین و در شرایط آرام قرمز عادی.

خواهر دوقلو: ملانی استانفورد که دودقیقه کوچکتر است.

پدر و مادر: دیوید استانفورد و کلارا نایت.

شغل پدر و مادر: پدر نگو و نپرس وزارت جادوگری، مادر دگرگون نما و مدل مجله ی ساحره.

نوع شخصیت: خشک، جدی، عصبی، به نظر خواهرش مهربون، محتاط، غیرقابل نفوذ، به قوانین احترام خاصی میگذارد، علاقه زیادی به خواهر دوقلویش و رنگ سیاه دارد.

زندگینامه:

در پاریس همراه با پدر خود زندگی میکرد. او از همان کودکی تحت کنترل سختگیرانه پدر خود شخصیتی خشن به خود گرفته است.
در همان کودکی هم احساس گمشده‌ای را درون قلبش حس میکرد تا روزی که جغدی برای او فرستاده شد.
نامه ای که به پای جغد بود از او میخواست به برج ایفل برود تا غافلگیر شود. ملیندا بعد از کمی دودلی و از سرکنجکاوی سر قرار رفت و دختری را دید که برخلاف خودش با موهای آبی و بلند و لباس‌های رنگی و پاپیون‌های زرد و کتونی‌های سبز بود و در همان نگاه اول قلبش برای اولین بار شروع به تپیدن غیرعادی کرد، آن دختر کاملا شبیه خودش بود.
بعد از آن فهمید که پدرش درباره مادر جوان و شر و شیطان و زیبایش و خواهر دوقلویش به او چیزی نگفته بود.
ملیندا که سردرگم و گیج شده بود، فوری پیش پدرش رفت و از او درمورد این قضایا پرسید.
پدر او به ملیندا گفت که در دوسالگی ملیندا و خواهرش او و مادرش از هم جدا شدند و پدرش با ملیندا به پاریس آمد. آنها توافق کردند که هیچوقت دوباره همدیگر را نبینند.
ملیندا از اینکه تمام این سالها پدرش او را بی خبر گذاشته بود عصبانی شد و با خواهرش که انگار بخش گمشده ای از او بود برای همیشه از آن خانه بیرون رفت. پس از آن به نیویورک و مکزیک رفتند و ملیندا فنون رزمی ماگلی و سم شناسی را یاد گرفت و خواهرش هم آشپزی مکزیکی را. آن دو با وجود تفاوت هایشان بسیار به هم نزدیک بودند جوری که می توانستند احساسات و افکار همدیگر را حس کنند. ملیندا با وجود جدی بودن و علاقه اش به رفتن به انگلیس و کار در کمیته جاسوسی، بخاطر اصرارهای خواهرش پا به پای ملانی به آلمان، لهستان، پرو، سوئیس، هندوستان و غیره سفر کرد. درآخر آن دو با کوله باری از تجربه و مهارت ها به انگلستان برگشتند و ملیندا در آزمون پذیرش کمیته جاسوسان وزارت جادوگری، نفر اول شد و روز به روز در کارش پیشرفت می کرد. آن دو دیگر سراغی از پدر و مادرشان نگرفتند چون به آنها دروغ گفته بودند و در دهکده ی هاگزمید زندگی جادوییشان را ادامه دادند.


شناسه قبلی

درحال بررسی.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۴ ۲۰:۲۵:۳۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷

اشلی ساندرز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۹:۳۱ شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۸
از لندن گرينويچ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 205
آفلاین
نام:اشلی ساندرز
سن: 13
متولد:17/1/2005

معرفى شخصيت:مهربان. کمى عجول. شجاع.باحال.اماده براى دعوا و دفاع از دوستان. هميشه با پسر هاى بزرگتر اسلايترين دعوا مى کنم .مورد توجه هستم;-).بسيار باهوش و با نمرات بالا. دخترى از نسل جديد. خيلى زود عاشق مى شم .با استعداد. هميشه با معلم ها دعوا مى کنم. از خقيقت دفاع مى کنم.و کارم با دليل و مدرک کار مى کنم.مانند ببرى وحشى کمى خطرناکم. اما با دوستانم بهترين حالت را دارم شوخ تبع .حاضرجواب.صلح طلب ولى جنگ که شروع شود تا پيروزى مى جنگم و دوست دارم در کارم بهترين باشم.دنبال نور و روشنايى مى گردم.کاريزماتيکم.به خودم توجه مى کنم.و به اصالت اهميت نمى دم.مدافع حقوق خوبان.دوست دارم در کارام بهترين باش.باهوش.و پشتکار زيادى دارم.وقتى زمين بخورم با قدرت زيادتر بلند مى شوم.از شکست ترسى ندارم.

چوب دستى: چوب درخت بلوط و با مغز رگ قلب اژدها و اش ققنوس.

جارو:نيم بوس 2018

ماگل زاده

ويژگى ها ظاهرى: مو هاى بلند مشکى لخت که تا کمرم مى رسد و هميشه ان را بالاى سرم مى بندم. چشم هاى ابى درشت و يک عينک دايره اى بزرگ مشکى روى ان قرار دارد لاغر و کشيده.

پاترانوس:غزال

علايق: موسيقى.وقت گذرانى با دوستان. خواندن کتاب.کوييديچ.

گروه:گريفندور

زندگى نامه:در شب هاى بعد از کريسمس در خانواده اى به جادو اعتقاد نداشتند متولد شدم مثل يه ماگل زندگى کردم. و بعد از به هاگوارتز امدم.

قدرت ها:مقابله با جادو ى سياه. معجون سازى.تاريخ جادوگرى.


تایید شد.
خوش اومدین.



ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۱ ۲۳:۴۰:۱۸

تا حالا کسی با گیتار زده تو سرت!؟


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۴۰ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷

ملانی استانفورد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۱:۲۱ چهارشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۱
از اینور
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 393
آفلاین
نام: ملانی استانفورد

گروه: گریفیندور

سن: ۱۹
پاترونوس: یوزپلنگ
چوبدستی: چوب آلوچه جنگلی، هسته ریسه قلب اژدها، کاملا انعطاف پذیر

محل زندگی: کالیفرنیا، سانتاکلارا

رنگ مو: متغیر با احساساتش، او دگرگون نما است.

خواهردوقلو: ملیندا بوبین استانفورد که دودقیقه از او بزرگتر است.

پدر و مادر: دیوید استانفورد نگوونپرس وزارت جادوگری، کلارا نایت مدل مجله ی ساحره.

شخصیت: رک، سرزنده، کمی مغرور و دمدمی مزاج و غیرقابل پیش بینی، عاشق هیجان و بسیار کنجکاو، اعتقاد کمی به قوانین و چیزهای دست و پاگیر دارد.

علایق: خواهر دوقلویش ملیندا، وسایل شوخی
جارو: نیمبوس 2000

زندگینامه:
ملانی از کودکی در میان لباسهای رنگارنگ مادرش و مهمانی های شلوغ او بزرگ شد.
آسان گیری ها و لوس کردن های مادرش باعث شده بود که او تابع هیچ قانونی نباشد و ریسک کردن را هیجان بداند‌. درگذر زمان موهای او هم از همین رویه پیروی کردند و باعث دردسر ملانی شدند. به طوری که با هر تغییر احساسی موهایش تغییر رنگ می داد، وقتی میترسید سفید و وقتی ذوق زده می شد موهایش به رنگ یاسی در می آمدند. به همین خاطر او هیچوقت نمی توانست بدون کلاه در دنیای ماگل ها راه برود.

در هفده سالگیِ او، مادرش با جهانگرد جوان و پولداری آشنا شد و با او ازدواج کرد. اما دخترش که از محدودیت مادرش عصبانی بود او را ترک کرد. قبل از ترک خانه مادرش راز وجود خواهر دوقلویش را به او گفت و ملانی با تمام سرعت به سمت پاریس پرواز کرد. پس از پیدا کردن و دیدن خواهر بزرگترش با لباسهای مشکی و موهای قرمز و اخلاق های جدی ای که با رگه هایی از مهربانی همراه بود، برای همیشه همراهش شد. ملانی از پدرش خوشش نیامد و او هم تا ملانی را دید رویش را برگرداند، شاید چون خیلی شبیه مادرش بود.

اما او و خواهرش با همه تفاوت هایشان بسیار صمیمی شدند و به مدت یک سال در سراسر جهان سفر کردند و در آخر به انگلستان و دهکده ی هاگزمید برگشتند. ملیندا با استعدادی که در کارهای جدی و وزارتی داشت در دایره جاسوسی وزارت استخدام شد اما ملانی هر روز به یک شغل مشغول بود. گاهی رنگ آمیزی منازل، آشپزی هندی و مکزیکی، گوشمالی دادن کسی، دیجی بودن در مجالس و غیره... خلاصه زندگی جادویی و پر ماجرای این دوخواهر از خانه ی دایره ای شکلی در هاگزمید، شروع شد.

شناسه ی قبلی

تایید شد!


ویرایش شده توسط Melan در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۱ ۲۰:۵۴:۳۵
ویرایش شده توسط Melan در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۱ ۲۰:۵۷:۱۱
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۱ ۲۳:۳۴:۰۶

بپیچم؟


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۴۲ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷

آنجلینا جانسونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۰:۳۲ شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷
از خونه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
نام:آنجلینا جانسون
مقام کوییدیچ:مهاجم
گروه:گریفیندور
همسر:جرج ویزلی
فرزندان:فرد ویزلی و روکسانا ویزلی
عضو ارتش دامبلدور...
زندگی نامه:
در یکی از شبهای سرد پاییزی اولین و آخرین فرزند خانواده اصیل جانسون چشم به جهانی پر از خشونت باز کرد. از وقتی که فهمیده بود پدر و مادرش را از دست داده است پیش عمه بزرگرش زندگی می کرد. در یازده سالگی مانند تمام اعضای خانواده اش به هاگوارتز رفت و در گروه گریفیندور گروهبندی شد. درسال یازدهم برای دفاع از حق تمام بچه هایی که والدینشان به دست ولدرمورت به قتل رسیدند به پا خواست و به ارتش دامبلدور پیوست. در اخر او با جرج ویزلی ازدواج کرد و اسم اولین بچه شان را به یاد برادر شوهرش فرد گذاشتند.

معرفی شخصیتتون خیلی کوتاهه. لطفا یکبار دیگه و اینبار کامل تر بفرستید.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۱ ۲۳:۳۱:۵۷

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۴۴ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷

دیانا کارتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۰۰ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۲۷ یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸
از معمولا هرجا که ارباب حضور داشته باشه🐱
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 242
آفلاین
اسم: ديانا کارتر
گروه:اسلايترين,اصيل زاده

تولد:1ژوئن

چوبدستی:الماس خالص و عصاره گل ارغوان و خون ققنوس

قدرت:پرواز,کنترل اجسام با نيروی ذهن,دانشمند در زمينه ی

طلسم خوانی.

جانور نما:گربه سفيد

ويژگی های اخلاقی:خونسرد, مغرور,بلندپرواز, کاملاً مراقب پوستش به بيشتر چيزا مثل:نقره,آفتاب زياد,خاک و....حساسيت داره,عاشق کتاب. انيمه ومانگا محصوصا موسيقيه

ويژگی ظاهری:قد 160وزن43کيلوگرم,پوست:سفيدبرفی موهای عسلی رنگ چشم ها در حالت عادی عسلی اما در بعضی از موقيت ها سبزو خاکستری والبته چشم بادومی

معرفی:ديانا يک دورگه اينگليسی کره ای بود که همراه مادرش در کره جنوبی چشم بردنيا گشود وی در 8سالگی به همراه پدر و مارش به کشور پدری خود انگلستان,لندن مهاجرت کردند در 11سالگی نامه ای از مدرسه جادوگری هاگوارتز دريافت کرد
او دوست داشت همانند پدرش يک مرگخوار شود و مادر وی هم که يک ساحره بود با اين موضوع موافقت کرد. بخاطر اخلاقياتش در هاگوارتز به عنوان ملکه يخی شناخته شد او يکی از نزديکان و دوستان دراکو مالفوی بود او بخاطر هوش و قدرتش با اينکه سنش کم بود در الان سال سوم مدرسه هاگوارتز را ميگزراند و بخاطر توانايی در پرواز يکی از اعضای مهم اسلايترين است.


معرفی شخصیتتون کوتاهه. حتما برگردین و کاملش کنین.
تایید شد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۱ ۲۳:۲۷:۲۷

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۱۰ دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۷

WINDIGO


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۴۶ سه شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۲:۴۱ سه شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
سلام میخواستم بدونم میتونم برای گرفتن نقش سیرس معرفی بدم ؟ یا قبلا گرفتن ؟
قبلا اندومدا بلک رو دادم که بدون لینک بود و نوشته هاشم سیاه بود ولی گفتین قبلا گرفته شده لطفا لیست رو بروز رسانی کنید


سلام.
بله، متاسفانه اشتباه ما بوده كه اون شخصيت هنوز لينك نشده.
خير. سيريوس بلك هم گرفته شده در حال حاضر.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۱۹ ۲۲:۱۷:۲۱


WINDIGO.Jr
Just Power


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۱۶ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۷

ساکورا آکاجی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۶ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۴۰ سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰
از اصفهان
گروه:
کاربران عضو
پیام: 13
آفلاین
نام: ساکورا آکاجی
گروه:گریفندور
سن:۱۵
چوب دستی: ریسه اژدهای شاخدار، گلبرگ گل آتش، ۲۲اینچ
جنسیت: مونث
من یه دخترم با موهای قهوه ای روشن و پوست سفید و چشمای قهوه ای که گاهی رنگش تغییر میکنه( در شرایط خاصی مثل زمانی که در خطرم) قدم ۱۶۶سانتی متره و یه ماگل زادم ولی به پدر و مادرم افتخار میکنم.
تو هاگوارتز دوستي ندارم( همیشه دلم میخواست داشته باشم)ولی خوب خودمو با گشت و گذار تو مدرسه سرگرم میکنم و عاشق ماجراجویی ام و کلید تمام جاهای مخفی هاگوارتز دست منه و از درس دفاع در برابر جادوی سیاه و معجون سازی و تغییر چهره خوشم میاد.

متاسفانه معرفى شخصيتتون خيلى خلاصه است. لطفا يكبار ديگه و اينبار، مفصل تر ارسال كنيد.

تاييد نشد.


ویرایش شده توسط Ramia در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۱۸ ۱۶:۲۰:۲۳
ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۱۸ ۱۶:۵۸:۰۶

همیشه و در هر زمانی امید هست فقط باید بهش ایمان داشته باشید تا تاریکی رو کنار بزنید.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۲۱ یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۷

کلی هاربورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۲ دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۴۰ یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷
از در نزدیکی خانه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 24
آفلاین
نام: کلی هاربورن
(مونث - از دانش آموزان گریفیندور در سال 1993)
گروه: گریفیندور
چوب دستی: قوه ای سوخته متمایل به مشکی.
قد: 168 سانتیمتر
مو: بلند و خرمایی
سن: 38 سال
چشم: قهوه ای روشن متمایل به خرمایی
ظاهر: دختری قد بلند با انگشت های کشیده. معمولا موهایش را نمی بندد. به اراستگی اش اهمیت می دهد. معمولا خنده رو و متفکر.
ویژگی: همیشه دفتر یاداشتی در دست دارد و موضوعات را یاد داشت می کند. شب ها دستانش را چرب میکند و از پوست خود محافظت میکند.
تخصص: رام کردن انسانها با زبان
علایق: به حیوانات علاقه خاصی دارد. از دیدن فیلم های ترسناک لذت میبرد. هیجان را دوست دارد. عاشق جادو. کمک به دوستان.رقص
محل زندگی: در نزدیکی خانه ی ویزلی ها.
شغل: شغلی ندارد. بیشتر وقتش را صرف تلفن همراهش میکند.
زندگی نامه و اتفاقات:
وی در سال 1989 در یک خانواده متوسط به دنیا امد. او یک مشنگ زاده بود ولی بخاطر درخواست های زیادش والدینش وی را به مدرسه هاگوارتز فرستادند. در سال 1994 درحالی که 15 سال سن داشت خانواده اش توسط مرگ خوار ها کشته شدند. از ان موقع به بعد او تنها زندگی میکرد. و تصمیم گرفت هیچ گاه ازدواج نکند و رابطه خوبی با پسر ها نداشت. او فردی شجاع و مهربان در گروه گریفیندور بود و سعی میکرد در تمام کلاس های مدرسه شرکت کند. به کلاس مقاومت دربراربر جادو سیاه علاقه زیادی داشت . و از دانش اموزان معمولی مدرسه شمرده میشد. کمتر کسی به او توجه میکرد. اغلب در تنهایی می نشست و با خود اهنگی زمزمه میکرد. دیگران اورا مرموز خطاب میکردند. درحالی که او فقط تنها بود. از هم گروهیان هری پاتر و دوست داران وی بود و او را مثل برادر کوچکتر خود دوست می داشت. بیشتر وقت ازاد خود را کنار میرتل گریان میگذراند. وی در سال 1998 درحالی که مرگ خوارها درحال تغذیه از وی بودند دچار بیماری شد.
با این حال توانست از مدرسه هاگوارتز و در گروه گریفیندور فارغ التحصیل شود.


پ ن : فکر میکنم همین قدر کافی باشه...
با تشکر از شما


تاييد شد.
خوش اومدين.





ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۱۸ ۱۳:۳۸:۱۷

ℓєαяи тσ ℓєтgσ ѕσмє peopleω∂σи'т иєє∂ тσ вє ιи уσυя ℓιfє

In every angel, a demon hides,
and in every demon, an angel is struggling.

*/نیست در دنیای من هیچ بجز تنهایی..../*




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۵۴ جمعه ۱۶ شهریور ۱۳۹۷

سيمون ديورثold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۹ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۱:۳۹ جمعه ۳۰ شهریور ۱۳۹۷
از فضا اورد پایین منو بین شما بُر زد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
اسم: سایمون دیورث.

گروه: اسلیترین.

پاترونوس: سار.

چوبدستی: چوب غان، ریسه ی دم تک شاخ، بیست و چهار سانت.

ویژگی های فیزیکی: مذکر، حدودن بیست و هفت - هشت ساله و نسبتن بلندقد به حساب میاد، هرچند چندان هیکلی نیس. موهاش قهوه ای تیره س که به جای این که مثه یه جنتلمن بهشون رسیدگی کنه و کوتاه و مرتب نگهشون داره، بلندشون کرده و مثه یه هیپیِ کف خیابون می بافدشون یا لوله لوله شون می کنه و با انواع اقسام بند و نوار و دستمال سر، می زندشون عقب. در واقع، این به علت شپل شلختگی و هیپی واری و غیرجنتلمن بودگیش نیس، بلکه صرفن یه بار یکی رو تو کوچه این ریختی دیده و علی رغم اصرار اطرافیانش، ناگهان حس کرده که این مدل مو بسیار رو سرش برازنده خواهد شد.

قیافه ی معمولی داره. هیچ ویژگیِ بسیار بولدِ زشت یا زیبایی نیس تو صورتش. چشم و ابروی تیره، دماغ صاف و سرپایین، با عوارض چهره ی باریک. چیزی که چهره شو تو ذهن نگه می داره خودِ اجزای چهره نیس، بلکه تو نگاه و میمیک چهره س که همیشه به طرز.. معذب کننده ای؟ حالت بنده نوازانه یا دلسوزانه یا فخرفروشانه یا هر کوفتِ دیگه ای که ناشی از طرز تفکر بالا به پایین باشه دارن. حالا به این می رسیم تو ویژگیای غیرفیزیکی، ولی حالت چهره ش همیشه می تونه حرصتونو دراره یا بسیار معذب و عافنددتون کنه، یا باعث شه دلتون بخواد با مشت بزنید تو دماغش.

معمولن لباس رسمی می پوشه. کت و شلوارای شیک و رسمی که کاملن برای خودش دوخته شده ن، به انضمام اکسسوریز کامل - کراوات، دستمال جیبیِ تا شده توی جیب بالاش، دکمه سردست. منتها، زمانی که در حال "کار" باشه یا نیازی به رسمی پوشیدن نباشه، پیرهن مردونه های گشاد می پوشه و عاستیناشو می زنه بالا. عاا. گفتم عاستین. توی دستاش، روی مچش، بین انگشتاش، همیشه چیزی هست. همیشه. چیزی. هست. چیزی که مشخصن برای تزیین اونجا قرار گرفته؛ از انگشتر بگیر و بندای جورواجور در لباسای رسمیش، تا چیزای.. عجیب تر؟ در حالت غیر رسمیش.

و اوه! یادم رفت بگم. وی سبزه. سبز. green. پوستش، از فرق سر تا نوک پا، به جز موها و ناخونا و چشماش سبزن. سبز روشن و سرحال مثه ساقه ی کرفس.

ویژگی های غیرفیزیکی: این عادم، اگه کمتر مغرور بود، می تونست رفیق خوبی باشه یا دست کم سرگرم کننده باشه. مغرور حتا کلمه ی مناسبی نیس. شما نمی تونید کسی رو که چنان خودبزرگ بینی داره که معتقده کاندید مناسبی برای مقام خداییه، مغرور به حساب بیارید. سایمون قوین باور داره یگانه، تک، بی همتا، منحصر به فرد، عالی، درخشان، محشر، بی اندازه جنتلمن، زیبا، کامل، در تمامی حرکات و کلمات حق به جانب، فوق العاده هوشمند، خیرخواه، باشعور، جوانمرد، راستگو و درست کردار و اصیل و باشخصیت و کوفت و درد و زهرماره. هر چیزی. هر ویژگی انسانی یه طیف از منفی تا مثبت داره دیگه، خب؟ این کاملن مطمئنه در همه ی ویژگیا چسبیده به اون تهِ مثبت طیف. دیگه تخیلتونو به کار بگیرید.

در کنار این حجم بی نظیر از خودگولاخ پنداری، یه عادم کاملن متوسطه از همه لحاظ. جادوگر اونقد خوبی نیس. باهوشه، ولی هوش وحشت انگیزی نداره. اطلاعاتش بیشتر از اون عجیب و غریبن که مفید یا جامع باشن. اصیل زاده س، ولی نه چندان برتر از سایر خونواده های اصیل جادوگر. جنتلمن؟ مودب به حساب میاد، ولی سیلی های بسیاری از بانوانی که در کمال صراحت بهشون گفته "شما اونقد جذاب نیستین که همراه مناسبی برای من به حساب بیایین" خورده.

شاید ویژگی برجسته ای که بشه بهش نسبت داد، نوع نگاه.. متفاوت؟ ـش باشه. در واقع اینم به علت همون خودبزرگ بینی بی حد و مرزشه؛ به این صورت که معتقده بسیاری از چیزا جوری که بازدهی حداکثرشونو بکشه بیرون، استفاده نمی شن و نگاه متعالی اونه که می تونه بهترین کاربرد هرچیزی رو بفهمه. خب، چندان.. بهتر از زر مفت نیس این جمله، لکن باعث شده خلاقیت بی نظیری تو حرکاتش بروز کنه. توی استفاده از ابزارعالات، توی دررفتن از موقعیتای سخت، توی به دست اوردن چیزی که می خواد. از مسیرای دور از ذهن و نکات از نظر افتاده و سوراخای تک و توک نقشه ی حریف و روشای محیرالعقول زیاد استفاده می کنه - هرچند همیشه بهترین نتیجه رو ندارن.

کارش، کشف و اختراع وردای جادویی جدید و فروش تجاریشونه، ولی رک باشیم؟ زیاد مشتری نداره و پول خونواده رو می خوره تا حدودی. وردایی که ارائه می کنه بیشتر از اون بی مصرف یا احمقانه ن، یا بیشتر از اون حد عوارض جانبی وحشت انگیز دارن که کسی بخواد استفادشون کنه. مثلن، زمانی که داشت روی یه جور ورد مدافعِ حملات فیزیکی کار می کرد، تصادفن خودشو به طور لاینحلی سبز کرد و دیگه درستم نشد - هرچند معتقده بی اندازه یونیک و بیوتیفوله. پوست سبزشم به هیچ کار نمیاد و اونقد غیرطبیعیه که حتا موقع استتار تو جنگل، از دو مایلی برق می زنه - فتوسنتزم نمی کنه.

و نکته ی عاخر.

از هر چیزی که کامل و دقیق باشه، به طرزی وسواس گونه خوشش میاد. صورتای خیلی زیبا، پیروزی کامل، حتا شکست مطلق.

همین دیگه. :دی

تاييد شد.
خوش اومدين.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۱۷ ۲۳:۳۶:۳۲

,You'd better run for your life if you can
Little girl
,Hide your head in the sand
Little girl
Catch you with another man
,That's the end
.Little girl


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۲ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۷

سوزان بونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۳ شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ جمعه ۲۷ مهر ۱۳۹۷
از Hogwarts
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام : سوزان بونز
گروه : هافلپاف
چوب دستی: رگ قلب سناتور، پر هیپوگریف
جارو:---(علاقه ای به پرواز و کوییدیچ نداره)
پاترونوس: گورکن
ویژگی های ظاهری : قد متوسط، موهای بلند و صاف به رنگ قهوه ای روشن، چشم های عسلی. پوست روشن
معرفی: تا سال دوم عوض مدرسه ی دورمسترانگ بود اما به دلیل شغل پدرش از سرزمین های شمالی روسیه به لندن مهاجرت کردن.
دو هفته مونده به ماه سپتامبر نامه هاگوارتز به دستش رسید. در همون روز اول، به خاطر مشنگ زادگیش از اعضای گروه اسلایترین و به خاطر این که از دورمسترانگ اومده بود، از اعضای گریفیندور و ریونکلا طرد شد. اما وقتی متوجه مهربانی هافلپافی ها شد، علی رغم هوش سرشار و شجاعتش از کلاه گروهبندی خواست اونو به هافلپاف بفرسته و کلاه، گروهبندی، بر خلاف خواسته خودش، به نظرش احترام گذاشت و اینکارو انجام داد.
جزو کسانی بود که وقتی هری خبر برگشت ولدمورت و کشته شدن سدریک به دست اونو داد، عضو ارتش دامبلدور شد. مهارت زیادی در دوئل داشت و نمرتاتش همیشه در درس دفاع در برابر جادوی سیاه عالی بود. بعد ها به باشگاه دوئل هاگوارتز پیوست. حیوان دست آموزش یه جغد با جثه متوسط به رنگ سیاه و خط های سفیده. به ورزش تنیس مشنگ ها علاقه داره.

معرفيتون كمى كوتاهه. بعدا برگردين و كاملش كنين.

تاييد شد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۱۷ ۲۳:۳۱:۵۱







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.