http://www.jadoogaran.org/uploads/images/img539444b303dc1.png سیریوس : وای عالی بود باید قیافشو وقتی پروفسور بهش گفت مثل یه فشفشه اس می دیدید واقعا با حال بود مگه نه جیمز؟
جیمز : اره اره
لوپین : چیزی شده جیمز ؟
جیمز سریع پاسخ داد نه فقط بیایید بریم زود تر بهد ناگهان پیتر داد زد : اوههه خدای من اونها لی لی و اسنیپ ان !!!!!!!
جیمز اصلا اوقاتش خوش نبود رویش را ان ور کرد و با عصابنیت گفت : بیایید بریم
سیریوس که اوقاتش تلخ شده بود و از علاقه جیمز به لی لی خبر داشت گفت : اون لعنتی تاوانشو میده همین الان!
بعد چوبدستی اش رو بلند کرد و روبه اسنیپ فریاد زد : استپفای !!!!
اسنیپ پرتاب شده و سه متر دور تر روی زمین افتاد همه در حیاط سر هارا برگردانده و به ان شش نفر نگاه میکردند
لی لی با عصبانیت برگشت فکر میکرد این کارها تقصییر جیمز است او به جیمز چشم غره ای رفت و گفت : تو مزخرف ترین موجود دنیایی ! چرا راحتش نمیذاری؟
حالا جیمز هم عصبانی بود اون رو به لی لی کرد گفت : دخترک این چیزهای مردونه به تو ربطی نداره بزن به چاک!
لوپین سعی کرد کمی قضیه رو ماس مالی کنه ولی کسی گوشش بدهکار نبود .
جعمیت دورتادور اونها جمع شده بودند و منتظر پایان بودند که ببینند چه کسی پیروز میدان است لی لی و اسنیپ یا سریوس و جیمز ؟
سیریوس که کلا ادم نمایش بود دستش رو بالا برد و رو به جمعیت تعظیم کرد اسنیپ از جایش بلند شد و چوب دستی اش را بالا برد و این بزرگ ترین اشتباهش بود 4 طلسم مختلف به سمتش شلیک شد و او افتاد ود دیگر تکان نخورد لی لی جیغ زد و به اسمت اسنیپ دوید و قتی دید هنوز زنده است خیالش راحت شده او به سمت جیمز برگشت او جادوگر سریع و ماهری بود قبل از این که کسی بتواند عکس العملی نشان بدهد جیمز رو طلسم کرد جیمز 5 متر ان طرف تر پرتاب شد نفر بعد سیریوس بود او قضیه را زود تر فهمیده و زمانی که لی لی می خواست او را طلسم کند جا خالی داده بود طلسم به یک دختر سال چهارمی اصابت کرد و او حالش بد شد دوستانش سریع او را به درمانگاه برده بودند ناگهان صدای پای سه نفر که حلقه بچه ها را باز میکردند تابه وسط میدان برسند به دعوا خاتمه داد ان سه نفر کسی نبودند جز
پرفسور مک گونگال پروفسور فیلت ویک و پرفسور دامبلدور
پره های بینی پرفسور مک گونگال از شدت خشم میلرزید اون فریاد زد : اینجا چه خبره ؟! مدرسه رو گذاشتین رو سرتون اوه خدای من چه بلایی سر اسنیپ و پاتر اومده ؟؟ همه اینجارو ترک کنید و برید سر کلاستون
جمعیت بعضی با اکراه و بعضی سریع انجا را ترک کردند پرفسور دامبلدور به سراغ جیمز و پرفسور مک گونگال به سراغ پیتر و لوپین و سریوس و لی لی رفت پروفسور فیلت ویک هم اسنیپ رو به درمانگاه برد .
جیمز طوریش نشده بود فقط شوکه شده بود و با اصابت طلسم بیهوش شده بود ولی پروفسور دامبلدور او را به هوش اورده بود.
پرفسور دامبلدور از هر نفر 25 امتیاز کسر کرد و پرفسور مک گونگال هم انهارا تنبیه کرد ولی این اخرین بار انها نخواهد بود و اما پرفسور فیلت ویک به صورت پنهانی به خاطر عکس العمل های سریع و همه فن حریف بودن لی لی به او 20 امنیازجایزه داد
پایان
درود بر تو فرزندم.
خوب سوژه رو نوشتی و پیش بردی.
اما در مورد ظاهر، یک سری نکات باید رعایت کنی:
نقل قول:پره های بینی پرفسور مک گونگال از شدت خشم میلرزید اون فریاد زد : اینجا چه خبره ؟! مدرسه رو گذاشتین رو سرتون اوه خدای من چه بلایی سر اسنیپ و پاتر اومده ؟؟ همه اینجارو ترک کنید و برید سر کلاستون
جمعیت بعضی با اکراه و بعضی سریع انجا را ترک کردند
اینجا برای مثال، باید به این شکل نوشته میشد:
پره های بینی پرفسور مک گونگال از شدت خشم میلرزید او فریاد زد :
- اینجا چه خبره ؟! مدرسه رو گذاشتین رو سرتون اوه خدای من چه بلایی سر اسنیپ و پاتر اومده ؟ همه اینجارو ترک کنید و برید سر کلاستون!
جمعیت بعضی با اکراه و بعضی سریع انجا را ترک کردند.
همونطور که میبینی، لحن توصیفت رو من کاملا کتابی کردم. و خودت هم باید مراقب باشی که لحن توصیفاتت یا کاملا محاوره باشه، یا کاملا کتابی. بین این دو حالت نباید باشه.
و بعد هم که دیالوگ تموم شد و خواستی توصیف بنویسی، باید دوتا اینتر بزنی.
بهرحال... به نظرم با ورود به ایفای نقش و نقد شدن، مشکلاتت حل میشن.
تایید شد!
مرحله بعد: کلاه گروهبندی