هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   4 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۵۲ سه شنبه ۷ شهریور ۱۴۰۲

جرمی استرتون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹
آخرین ورود:
۲۰:۵۷:۲۷ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
از کی دات کام
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 202
آفلاین
نام:
جرمی استرتون

رده سنی:
نوجوان

گروه:
ریونکلاو

ملیت:
بریتانیایی

جبهه:
والا یه سری فعالیت تو بسیج محفل داشتم ولی کلا آدم متعصبی‌ نیستم.

چوبدستی:
چوب فندق، هسته موی تکشاخ، طول ۱۲ اینچ، انعطاف پذیری سخت.

پاترونوس:
قوی سیاه (سابقا قوی سفید)

جارو:
آذرخش

موقعیت کوییدیچ:
مهاجم هستم ولی متهاجم نه.

سیر زندگی (با اندکی تلخیص!):
وی در زندگی به سبب نام نیکش، جر-می، بسیار مورد پارگی قرار گرفته. پدر و مادرش که والا مشخص نیست کدوم آرامگاهی‌ان. هاگوارتز هم که رفت یه توله گرگی به اسم آلنیس پاچه‌ش رو گرفت. بعد هم چوب کوییدیچ رو کردن تو پاچه‌ش و رفت هی سرخگون کرد تو سوراخ دروازه ملت. یه مدت هم تو محفل موی دماغ دامبلدور شد. خلاصه که یه مدت دامبلدور رفت و جرمی با ریش دامبلدور فیک محفلیون رو اغفال کرد.
همچنین ریون به داشتن چنین عضوی افتخار می‌کنه، چشم حسود و بخیل کور.
وی در مقطعی از زندگی خود سعی در اشتغال به عنوان دلقک داشت، که متاسفانه به دلیل بالا بردن سرانه یبوست در سراسر کشور، مدتی ممنوع الکار شد. بنابراین تصمیم گرفت ادامه تحصیل دهد و در کنارش علاقه خود، علافی را ادامه دهد. جرمی همچنان یه نمه شیرین می‌زند و فردی معلول الحال است.





جایگزین می‌شه لطفا؟


انجام شد.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۷ ۱۲:۱۹:۰۷

RainbowClaw




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۰۵ دوشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۲

ریونکلاو، مرگخواران

تری بوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۱ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰
آخرین ورود:
امروز ۲۳:۴۲:۳۷
از پشت ویترین
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مرگخوار
ناظر انجمن
پیام: 268
آنلاین
نام
تری

نام خانوادگی
بوت

سن
حدفاصل بین سن قانونی خودمون و مشنگا

جنسیت
پسر

رتبه خون
اصیل زاده

چوبدستی
چوب درخت بید سفید، ۳۴ سانتی متر، با مغز موی یال تک‌شاخ

پاترونوس
عقاب طلایی

جانور‌نما
سگ (گول ظاهرشو نخورین، اصلا گوگولی نیست)

علایق؟!
جونم براتون بگه...
ریونن!
کتااااااب!
کوییدییچ!
ارباااااااااااب!

توضیحات بیشتر؟ بفرما!
تری چندین سال پیش توی لندن به دنیا اومد. یک پسر جادوگر کاملا معمولی خوره‌ی کتاب، با موهای خاکستری و چشم های زرد که هیچ مورد عجیبی توی سبک زندگیش به چشم نمی‌خورد.
همه‌چیز کاملا خوب و عادی پیش میرفت تا اینکه توی یه روز از روز های ده سالگیش، تری توی اعماق تاریک کتاب‌خونه‌ی خونوادگیشون یک کتاب دست‌نویس پیدا می‌کنه و طبیعتا زیر بغل میزنتش و میره تا بخونتش. کتاب توسط عموی تری نوشته شده بود و درواقع یک دفترچه خاطرات روزانه بود. دفترچه‌ای که نه تنها از مرگ‌خوار بودن عموش قبل از مرگش خبر می‌داد، بلکه این رو هم به تری فهموند که لردولدمورت مقتدر ترین و بزرگ‌ترین جادوگر تمام دوران هاست و هر چیزی که پدر و مادرش تا اون لحظه بهش گفته بودن فقط یک سری دروغ بوده.
تری تصمیم به صبر کردن می‌گیره تا در آینده به محضر لرد بره و درخواستش رو برای مرگ‌خوار شدن به لرد بگه.
در طی چند سالی که توی هاگوارتز درس میخوند و منتظر قبول شدن به عنوان یک مرگ‌خوار بود اتفاق ناگوار و عجیبی براش افتاد. یک معجون خورد!
درسته. یک معجون تونست زندگی تری رو از این رو به اون رو کنه! از قرار اون معجون که هیچکس نمیدونه درواقع قرار بود چیکار کنه به طرز اشتباهی آماده شد و روی مغز تری تاثیر گذاشت. اون معجون باعث شد که تری تا مدت زیادی کنترلی روی رفتارش نداشته باشه و پای راستش هم به صورت مداوم تیک بزنه و به در و دیوار کوبیده بشه.
چند روز گذشت و تاثیر معجون هم کمتر شد ولی هیچوقت کاملا محو نشد و پای تری هنوز هم با استرس، ترس یا احساس دیگه‌ای که یک جوری به آدرنالین مرتبط بشه به هوا میپره و بهتره که سعی کنید تو اینجور شرایط نزدیکش نباشین.
تری مدت زیادی با این مشکل زندگی کرد و تقریبا هم خودش و هم اطرافیانش بهش عادت کرده بودن. تا اینکه تری به عنوان یک مرگ‌خوار پذیرفته شد و مشکل اصلیش تازه شروع شد.
به محض اولین ورودش به خونه‌ی ریدل با هکتوری مواجه میشه که ویبره زنان خودش رو بهترین معجون‌ساز زنده‌ی جهان معرفی میکنه و افتخار خوردن یکی از معجون های جدیدش رو به تری میده.
تری که از خوردن معجون قبلی درس نگرفته بود این معجون رو هم میخوره و...
بله. بیماریش آپدیت میشه و بعد از یه مدت دیگه از دست دادن کنترل بدنش، حالا به جای اینکه فقط پای راستش تیک بزنه، سر تا پای بدنش پتانسیل تیک زدن داره. بنابر‌این تری در حال حاضر توی شرایط استرس زا مثل یک بمب اتم می‌مونه که هر لحظه احتمال انفجارش وجود داره.
البته بدبختی های تری فقط به این ختم نشدن و به شکلی نامعلوم پستی تحت عنوان اولین پستش ازش بیرون میاد که در اون لرد تحت ضرب و شتم قرار گرفته بود و از همون لحظه لرد که از قبول کردن درخواست مرگ‌خواری تری پشیمون شده بود اون رو توی ویترین مغازه‌ای در انتهای کوچه‌ی ناکترن میذاره و منتظر مشتری‌ای می‌مونه تا برای همیشه از دست تری خلاص بشه. ولی از اونجایی که تری هیچ مشتری‌ای نداره، الان مدت‌هاست که توی ویترین در انتظار خریدار نشسته. هر چند تقریبا همه‌ی خریدار ها رو خودش میپرونه تا بتونه مدت بیشتری رو پیش اربابش بمونه.
تری توی این مدت توی جاهایی مثل کلاس های هاگ، زمین کوییدیچ و حتی اتاق خوابش توی خونه‌ی ریدل هم دیده شده ولی هیچکس، حتی خودش و لرد هم نمیدونن که چطوری از ویترین خارج میشه.
بزرگترین آرزوی تری خدمت به اربابش حتی از پشت در های زندان شیشه‌ایشه و هنوز که هنوزه امیدوارانه منتظره تا ارباب از پشت ویترین درش بیاره تا بتونه آزادانه در محضرش خدمت کنه و جهان رو در کنار ارباب محبوبش به تسخیر سیاهی در بیاره.


●~●~●~●~●~●~●~●
سلام!
میشه قبلیو بندازین دور اینو جاش بذارین؟


انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۶ ۱۴:۲۰:۴۸



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۱۷ شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۲

پانسی پارکینسون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۱ جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۸:۱۸:۵۴ یکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
نام: پانسی پارکینسون

گروه: اسلیترین

ملیت: بریتانیایی

رتبه خون: اصیل زاده

جنسیت: مونث، ساحره

جبهه: سیاه (مرگخوار)

پاترونوس: ببر

حیوان خانگی: خرگوشی سفید به نام "اِما"

توانایی های ویژه: یک توانایی خاص او که همه را متعجب ساخته، این است که او می تواند دروغ را تشخیص دهد(اگر کسی دروغ بگوید، با کمک انرژی های ارسال شده از ذهن او، متوجه می شود که دروغ می گوید یا خیر)

چوبدستی: چوب گردو، ۳۰ سانت، مغزی موی پریزاد و پوسته ی تخم اژدها

جارو: نیمبوس ۲۰۰۱

مشخصات ظاهری: داری مو های متوسط که تا روی شانه های او ادامه دارد و همیشه فرق وسط است، پوستی سفید و چشم هایی سیاه

مشخصات اخلاقی: باهوش و بسیار زیرک، رفتاری تند با همه به غیر از دوستانش دارد، بسیار جدی ست، معمولا دختری ساکت و آرام است،اما اگر به او یا دوستانش توهین شود، نمی تواند ساکت بنشیند، معمولا خیلی توی ذوق بقیه می زند

علایق: جادوی سیاه، ضد حال زدن به بقیه
رنگ های تیره را ترجیح می دهد

----
در لندن، در خانواده ای ثروتمند متولد شد و در یازده سالگی به هاگوارتز رفت و در اسلیترین افتاد.
بعد از آن عضو انجمن اصیل زادگان شد.
در سال هشتم، به نفع ولدمورت، گفت که هری را به لرد تحویل دهند و این باعث شد بسیاری از جادو آموزان روی او چوبدستی بکشند و کل گروه اسلیترین به سیاه چال فرستاده شود.
که بعد پانسی و بقیه اسلیترینی ها در نبرد هاگوارتز به دست دریکو،بلیز و گویل از سیاه چال نجات پیدا کردند.
شناسه نمایشی پانسی پارکینسون


امضا اصالت و قدرت برای لحظه اوج ! به یک باره خاموشی ما برای دگرگونی شما ...

بهتر است به یک باره خاموش شد تا ذره ذره محو شد ...



تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۴ ۲۲:۳۶:۰۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲

kate90potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۰ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۷:۴۰ چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
❞﹙اطلاعات شخصی﹚❝

نام: کیتی
نام خانوادگی: پاتر
تاریخ تولد: 28 سپتامبر 2011
محل تولد: لندن
ملیت: انگلیسی
محل زندگی: لندن
تایپ شخصیتی: ISTP


❞﹙مشخصات جادوگری﹚❝

گروه هاگوارتز:گریفندور
جبهه: ارتش دامبلدور و محفل ققنوس
رده‌ی خونی: اصیل زاده
پاترونوس: گرگ
چوب دستی: چوب درخت افرا، مغز پر ققنوس(فاکس)، 15.5 اینچ، منعطف
توانایی: دوئل کردن، مبارزه تن به تن عالی، مهارت فوق العاده در کوییدیچ، مهارت در ورزش های باستانی، مهارت در نواختن ساز های جادویی.


❞﹙ظاهر و جزئیات اخلاقی﹚❝

چهره: موی مشکی، چشم های سبز رنگ ، پوست سفید
ظاهر: همیشه لباسای شیک و جذاب می پوشم، موهای بلند
اخلاق: سرحال و خوش رو، کنجکاو و کاوشگر، بسیار درسخون ، اکثر اوقات عصبی ، بسیار رمانتیک،جدی و منطقی، باهوش.


❞﹙علایق و تنفرات﹚❝

علایق: عاشق کتاب خواندن ، بازی کردن با موجودات جادویی ، دوئل کردن ، موسیقی ، بیـــــــــــــــــــــــــــنهایت عاشق کوییدیچ، رنگ سبز و آبی ، تنها بودن (نه در اون حد ها)
تنفرات: بازی کردن، شطرنج جادویی


❞﹙توضیحات﹚❝

کیت یک دورگه جادوگر/ گرگینه است آن هم به دلایلی شخصی.
(دوست دارم کل داستان رو عوض کنم) دختر هری و هرماینی است و یک برادر دوقلو به نام پرسی دارد.
قانون مدار است ولی بعضی مواقع به دلخواه قوانین را کنار می گذارد.



متاسفانه شخصیت‌های ساختگی تایید نمیشن و باید حتما از لیست شخصیت‌ها یه نفرو انتخاب کنین.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۳ ۲۲:۳۳:۰۴

kate tessa potter
تصویر کوچک شده



قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور.




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۰۹ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲

اسلیترین

سالازار اسلیترین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۹ چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۰
آخرین ورود:
۱۷:۴۲ شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
اسلیترین
پیام: 9
آفلاین
سلام!

غم من پیرمرد رو فرا گرفته! چطور دلتون اومد منو از جایی که خودم ساختم بندازید بیرون! من از سه جا عملم! قرص لوز المعده می خورم! تا حالا قرص لوز المعده خوردید؟ قهوه ایه! ولی از قدیم گفتن: بخشش از بزرگان است. پس من نمی بخشمتون! دسترسی منو بدید، برم.



سلام بر سالازار کبیر!
حالا خیلی هم نذارین غم فراتون بگیره...سخت نگیرین به خودتون آخر عمری.


خوش برگشتین!


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۲ ۲:۳۸:۳۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۲۲ چهارشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۲

اسلیترین

بلوینا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۷ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۰:۴۷:۴۶ جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
از لندن، بریتانیا
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ایفای نقش
پیام: 8
آفلاین
نام: بلوینا
نام خانوادگی: بلک
تاریخ تولد: 1 می 1886
محل تولد: لندن ، بریتانیا
ملیت: بریتانیایی
محل زندگی: لندن، بریتانیا
تایپ شخصیتی: INTP


❞﹙مشخصات جادوگری﹚❝

گروه هاگوارتز: اسلیترین
جبهه: مرگخواران
رده‌ی خونی: اصیل زاده
پاترونوس: خرگوش
گونه: خون اشام
چوب دستی: چوب درخت سرو ، مغز موی دم اسب تک شاخ ، 16 اینچ ، انعطاف ناپذیر
توانایی: اجرای کامل و دقیق جادوی سیاه، تسلط بر طلسم های نابخشودنی، دوئل کردن ، معجون ها و وردهای جادویی


❞﹙ظاهر و جزئیات اخلاقی﹚❝

چهره: موهای قهوه ای شکلاتی ، چشم های طوسی رنگ ، پوست سفید

اخلاق: سرحال و خوش رو ، کنجکاو و کاوشگر ، حامی حیوانات ، بسیــــــــــار درسخون ، اکثر اوقات عصبی ، مغرور ، بسیار باهوش


❞﹙علایق و تنفرات﹚❝

علایق: کتاب خواندن ، دوئل کردن ، جادوی سیاه، جواهرات

تنفرات: از بیشتر ماگل ها بدش میاد و تعداد خیلی کمی ماگل رو دوست داره


❞﹙توضیحات) ❞

بلوینا بلک تنها دختر فینیاس نیگلوس بلک و اورسولا فلینت بود. فرزندان خون مخلوط توسط خانواده به رسمیت شناخته نمی شوند. بلوینا خیلی حساس به اصالت و اصیل زاده بودن بود. پدرش در ان زمان مدیر هاگوارتز بود و بلوینا شخصیت معروفی و محبوبی در بین جادواموزان هاگوارتزداشت. از کودکی عاشق کتاب خواندن بود. او در 11 سالگی به هاگوارتز دعوت شد و با علاقه ایی که به این مدرسه جادوگری داشت به سرعت پیشرفت کرد. در سن 16 سالگی به دلیل اینکه قدرت خانواده را حفظ کند با استفاده از جادوی سیاه به خون اشام تبدیل شد تا با عمر جاودانه اش بر اصیل زاده بودن نسل های بعد خانواده اش نظارت کند. بعد مرگ پدر و مادرش او به عنوان بزرگترین فرزند خانواده بر نسل های بعد از خودش که فرزندان دو برادر دیگرش بودند به اصیل زاده بودن تاکید داشت. تا زمانی که فرزند نوه یکی از برادرانش به نام بلاتریکس لسترنج در ان دوران با ردولفس لسترنج ازدواج کرد او در انجا حضور داشت و با ان ها اشنا شد. بعد ها در هاگوارتز با مشورت دامبلدور به عنوان دانش اموز سال هفتمی به تحصیل پرداخت با انکه قبلا تحصیلاتش کامل بود فقط برای زیر نظر گرفتن ان زمان که تام ریدل به همراه مرگ خوار های اینده در هاگوارتز به تحصیل پرداخت. بلوینا او را زیر نظر داشت تا وقتی که او به اوج شهرت رسیده بود. او از بلاتریکس و دو خواهر دیگرش حمایت می کرد و با دعوت ولدمورت از او عضو انجمن مرگ خوار ها شد، او به خوبی می توانست از جادوی سیاه سر در آورد. در آخرین جنگ بر علیه ولدمورت جنگید و از وزارت سحر و جادو بخشیده شد.



تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۶/۱ ۱۳:۳۶:۲۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۴:۰۰ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲

پنه‌لوپه کلیرواتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۷ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۲۰:۳۱ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
از Canada
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
سلام.
نام و نام خانوادگی: پنه لوپه کلیرواتر
ویژگی های ظاهری:دختری با مو های بور بلند و مجعد و چهره ای مهربان.
چوبدستی:چوبدستی ای با طول 30 سانتی متر، جنس درخت انگور و مغز ریسه ی قلب اژدها، انعطاف پذیر.
معرفی کوتاه:پنه لوپه در سال 1975 یا 1976 در بریتانیای کبیر یا ایرلند به دنیا آمد. او یک دورگه بود.
سال های هاگوارتز (1987-1994)
پنه لوپه کلیرواتر در سال 1987 وارد مدرسه جادوگری و جادوگری هاگوارتز شد و در گروه ریونکلاو طبقه بندی شد.
در تابستان 1992، پرسی ویزلی نامه های زیادی برای او نوشت و سال تحصیلی بعد مخفیانه با او ملاقات کرد. در 25 دسامبر 1992، هری پاتر و رون ویزلی، در نقش وینسنت کراب و گریگوری گویل با معجون مرکب پیچیده، در حالی که در جستجوی اتاق مشترک اسلیترین سرگردان بودند، از پنه لوپه راهنمایی خواستند. او به آنها اعتماد نکرد و به آنها گفت که با حضور در گروه ریونکلا نمی تواند به آنها کمک کند.
در همان سال، حفره ی اسرار آمیز باز شد و "هیولا"ی درونش را آزاد کرد که در حال شکار دانش آموزان ماگل زاده بود. هرماینی گرنجر استنباط کرد که این یک باسیلیسک است و همانطور که عجله داشت به دوستانش اطلاع دهد، پنه لوپه را به عنوان اولین کسی که با آن روبرو شد ملاقات کرد و به او گفت که از آینه خود به اطراف نگاه کند تا مار را پیدا کند.
به نظر می‌رسید که پنه‌لوپه یک طرفدار جدی کوییدیچ باشد و از جاروی جدید هری پاتر، یک آذرخش، بسیار قدردانی کرده و ده گالیون روی نتیجه مسابقه ریونکلاو و گریفیندور با پرسی شرط‌بندی کرده بود. وقتی می خواست جارو را نگه دارد، پرسی از صمیم قلب به او گفت که با این کار آنها را خراب نکند.
وقتی توی گوگل سرچ کردم درباره ی چوبدستی پنه لوپه چیز زیادی پیدا نکردم پس یه چیزی از خودم ساختم تأیید میشه؟


اتفاقا هرچی بیشتر از خودتون بنویسین و خلاقیت به خرج بدین، خیلی بهتر از کپی کردن از گوگله. فقط باید حواستون باشه که توی معرفی شخصیت، چیزی خلاف واقعیت فیلم و کتاب نباشه. مثلا یهو نگین پنه‌لوپه مادر هری بود.
اگه خواستی می‌تونی بعدا بیای و معرفی شخصیتتو عوض کنی، و داستانی رو براش بنویسی که خودت ساختی.

تایید شد.
خوش اومدی!


ویرایش شده توسط JoliaGranger در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۳۱ ۴:۰۵:۵۶
ویرایش شده توسط JoliaGranger در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۳۱ ۴:۲۳:۵۳
ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۳۱ ۱۱:۳۵:۲۴

Jolia Granger


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

ریونکلاو، مرگخواران

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
امروز ۲۰:۰۶:۱۸
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مرگخوار
پیام: 88
آفلاین
نام:هیزل
نام خانوادگی: استیکنی
رده خونی: اصیل زاده
سن :12
گروه: ریونکلاو
جبهه: محفل ققنوس
چوبدستی: شبیه مال هرماینی میتونه تغییر رنگ بده اخرش هم عکس یه هلال ماه حکاکی شده
پاترونوس:ققنوس
جارو:خانواده ام معمولا جدید ترین جارو ها رو برام میخرن ولی منبه نیمبوس 2001 ام عادت کرده ام
وسایل جادوییم: شنل نامرئی شونده، زمان برگردان
عضویت:ارتش دامبلدور،جوینده ی تیم کوییدیچ ریونکلاو،محفل ققنوس
رنگ مو: بلوند نزدیک به طلایی
رنگ چشم: قهوه ای روشن(شبیه اومارو(انیمه)هستم)
قد: 158
وزن:37
نام مادر:اریانا استیکنی
نام پدر: جیمز استیکنی
تایپ شخصیتی:ENFJ اما خیلی ها میگن تایپت ENTJ هست
شحصیت:باهوش-گاهی عصبانی-مهربون-قوی-برونگرا-عاشق برنامه ریزی-محتاط
اخلاق کلی: مهربون،فضول،کنجکاو،ناز،باهوش،هر از گاهی عصبانی
علایق:پیتزا، گربه ام،جغد ام، دوستام،ماجراجویی،درس تغییر شکل ها،کوییدیچ(به شدتتت)
تنفرات:مرگخوار ها-بزرگترین خواهرم-باختن-دیر سرکلاس حاضر شدن-نمره ی کم گرفتن
بهترین دوستم توی هاگوارتز:لونا لاوگود،چو چانگ
خانواده ام از پولدار ترین خانواده های دنیای جادوگری هستن. خونه ی ما عمارت توی بهترین جای لندنه .خونه ی ما یه درداره که میتونه به هر جا باز بشه البته به هاگوارتز نه چون هاگوارتز یه سپر محافظتی داره که باعث میشه نشه ازدر خونه ی ما برای رفتن به هاگوارتز استفاده کرد. من یه شنل محو شونده دارم که دوقلوی مال هریه.برادرم بزرگترم که امسال اخرین سال هاگوارتزشه تقریبا سحربسته است ولی میاد هاگوارتز(مثل نویل) اون توی گریفیندوره برادرم که یک سال ازم بزرگتره مثل من توی ریونکلاوه برادرم که یه سال ازم کوچیکتره توی هالپافه و برادرم که 3 سالشه هنوز نرفته مدرسه . خواهر بزرگترم 2 ساله فارغ تحصیل شده اون رفت مرگخوار شد پارسال یکی از دشمن های ولدمورت رو کشت و انداختنش ازکابان ولی وقتی ولدمورت برگشت از زندان فرار کرد و الان فراریه و همه جای شهر پوستر تحت تعقیبشو زده اون یه جانورنماست و تبدیل به مار میشه اون خیلییی به ارباب تاریکی وفاداره. خواهرم که یک سال ازم بزرگتره و دوقلویه اون برادرمه هم توی ریونکلاوه. خواهردوقلوم و مثل من توی ریونکلاوه و خواهرم که دوسال ازم کوچیکتره توی هالپافه. اسم خواهر دوقلوم سالی هست. خواهر بزرگترم(همونی که مرگخواره) از همون اول با همه ی ما فرق داشت و خیلی جاه طلب بود حتی یک بار چوب دستی بابام رو شکست! جادوش هم خیلی قوی بود. مثلا وقتی نوزاد بود گریه که میکرد همه ی چیزای شیشه ای کل خونه میشکست! پدربزرگ پدربزرگم یه خون آشام بوده. خواهر مرگخوارم هم مثل اون خون اشامه. بابام و مامانم هم جادوگرن بابام خیلی دوست نداره از جادو استفاده کنه اون توی تیم کوییدیچ انگلستان دروازه بانه و بازیش هم خیلی خوبه. مامانم هم ساحره است و توی وزارت سحر وجادو کار میکنه.برادرم قراره وقتی امسال درسش تموم شد بره توی تیم کوییدیچ فرانسه جوینده بشه. من میتونم اینده رو ببینم.خانواده ی ما نسل اندر نسل جادوگر بوده و توی کوییدیچ مهارت داشته.من ویولن و پیانو میزنم. قراره از هفته ی دیگه برم کلاس ویولن جادویی.یه جغد هم دارم اسمش سوزیه . رنگش هم سفیده. یه بچه گربه هم دارم سفید سیاهه خیلیی خوشکل و نازه. اسمش هم کیکی هست.خواهر دوقلوم موهاش بلونده چشم هاش سبز . خواهرم که یه سال ازم بزرگتره اسمش مینا هست. موهاش ابیه چشم هاش سبز روشن.
----------
گفتین شخصیت ساختگی قبول نیست یه شخصیت از لیست پیدا کردم اما داستانی ازش توی اینترنت ندیدم پس داستان خودم رو گفتم ولی با یک شخصیت از لیست.
تائید میشه؟


راستش یکم یه جاهایی داشتی از چارچوب و دانسته‌های کتاب می‌زدی بیرون، فعلا بیا تو ولی سعی کن خلاف حقایقی که تو کتاب می‌دونیم شخصیت‌سازی نکنی.
تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۹ ۱۸:۱۳:۳۱

🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱حتی اگه تاریک ترین رویای جهان باشه... ️


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۰۶ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

Hermione_Grenger


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۲ یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۹:۰۱:۴۹ پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 2
آفلاین
نام کامل هرماینی جین گرنجر
نژاد ماگِل زاده
جنسیت زن
همسر رون ویزلی
فرزند رز گرنجر ویزلی
هوگو گرنجر ویزلی
ملیت بریتانیایی
مدرسه هاگوارتز
گروه گریفیندور
تولد ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۹
جبهه: توی کتاب محفل ققنوس ولی اینجا دلم میخواد مرگخوار باشم(شما فرض کنین من به هری خیانت کردم اومدم توی مرگخوارها😁)
هرماینی گرنجر در مجموعه کتاب‌های هری پاتر همکلاسی و دوست صمیمی هری پاتر و رون ویزلی است. در اینجا من به هری و رون خیانت میکنم و میرم توی مرگخوار ها.ریشه نام او به اساطیر یونان باستان و یکی از خدایان به نام هرمس برمیگردد که بسیار باهوش و پیام رسان بین خدایان و انسانها بوده‌است. وی در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۷۹ از پدر و مادری متولد شد که هر دو دندانپزشک و غیر جادوگر بودند و عده ای در جامعه جادوگری به افرادی که والدین شان جادوگر نیستند به دیدهٔ تحقیر و با لقب ماگل یا مشنگ‌زاده صدا می‌کنند (از جمله دراکو مالفوی). او باهوش ترین دانش‌آموز در مدرسه شبانه‌روزی هاگوارتز به حساب می‌آید و همواره نمرات عالی در همه درس‌ها کسب می‌کند. به همین دلیل کلاه گروه‌بندی ابتدا قصد داشته وی را به گروه ریونکلا (گروه دانش‌آموزان باهوش) بیندازد ولی در نهایت به گروه دانش‌آموزان گریفیندور (گروه دانش‌آموزان شجاع) راه یافت. وی در همه امتحانات سمج خود (به جز دفاع در برابر جادوی سیاه) نمره عالی کسب کرده‌است و به نظر می‌رسد که تمامی کتاب‌های درسی خود را از حفظ است. هرماینی در سال‌های بالاتر از سوی مدیر مدرسه، پروفسور دامبلدور به عنوان دانشجوی ارشد دانش آموزان در مدرسه انتخاب می‌شود و از شکستن قوانین و مقررات خوشش نمی‌آید ولی در هنگام نیاز هیچ‌گاه پشت هری و رون را خالی نکرده‌است. ترس او همیشه از عدم کسب نمرات عالی در درس‌های مدرسه است و بوگارت او به شکل پروفسور مک‌گونگال است که به وی می‌گوید در همه امتحانات مردود شده‌است.

چوبدستی او از چوب درخت مو و ریسه قلب اژدها ساخته شده‌است. سپر مدافع هرماینی به شکل یک سمور (حیوان مورد علاقهٔ رولینگ) است.هری پاتر و سنگ جادو
در هری پاتر و سنگ جادو ما نخستین بار زمانی هرماینی را ملاقات می‌کنیم که در قطار سریع‌السیر هاگوارتز به دنبال وزغ گمشده نویل لانگ‌باتم می‌گردد. هرماینی در همین زمان به هری و رون می‌گوید که کلیه کتاب‌های درسی خود را کامل حفظ کرده‌است. او در ابتدا به طرز آشکاری خودشیفته و خودنما است و خیلی زود دبیران را به خود علاقه‌مند می‌کند ولی هری و رون چندان به دوستی با او علاقه‌ای ندارند تا این‌که روزی رون در نزد هری از هرماینی بدگویی می‌کند ولی هرماینی می‌شنود و گریه‌کنان به دستشویی دخترها می‌رود. در همان شب یک غول غارنشین به دستشویی دخترها حمله می‌کند ولی هری و رون به کمک هرماینی می‌شتابند و او را نجات می‌دهند. از آن پس این سه به دوستانی صمیمی تبدیل می‌شوند. هرماینی در انتهای کتاب برای نجات سنگ جادو به کمک هری می‌شتابد (نیکلاس فلامل (دارنده سنگ جادو) را به آن‌ها معرفی می‌کند), هری و رون را از دست گیاه غول پیکر و مرگباری به نام «تله شیطان» نجات می‌دهد و موفق می‌شود معمای منطقی پروفسور اسنیپ را حل کند.

هری پاتر و تالار اسرار
در هری پاتر و تالار اسرار هرماینی پس از بازشدن تالار اسرار با همفکری هری و رون و جستجو در کتابخانه‌ها و پرسش از معلمان، سرانجام موفق می‌شود راز حفره اسرار را کشف کند و بفهمد که هیولای تالار یک باسیلیسک است که از طریق مجرای فاضلاب به قربانیان حمله می‌کند ولی قبل از آن که این خبر را به اطلاع هری و رون برساند توسط هیولای تالار مورد حمله قرار می‌گیرد و خشک می‌شود. هری و رون می‌توانند برگه‌ای از کتابخانه را که در دست هرماینی مچاله شده‌است بیابند و بدین طریق راز تالار اسرار را کشف می‌کنند. مدتی بعد با آماده شدن عصاره « «مهر گیاه»» هرماینی به حالت عادی بازمی‌گردد.

هری پاتر و زندانی آزکابان
در هری پاتر و زندانی آزکابان هرماینی گربه‌ای به نام کج پا خریداری می‌کند که همیشه به دنبال خال‌خالی، موش رون است. . برنامه درسی هرماینی در این کتاب بسیار عجیب است زیرا به نظر می‌رسد که او در یک زمان در چند کلاس شرکت می‌کند. وی نخستین کسی است که پی می‌برد پروفسور لوپین یک گرگینه‌است. در برهه‌ای از داستان به نظر می‌رسد که گربه هرماینی موش رون را خورده‌است و به همین دلیل میانه‌اش با رون برای مدتی شکرآب می‌شود ولی در انتها با مشخص شدن این که سیریوس بلک بی‌گناه است، هرماینی با کمک ساعت زمان‌برگردانی که برنامه درسی‌اش را توضیح می‌دهد، با هری در زمان به عقب بازگشته و سیریوس بلک را نجات می‌دهند.

هری پاتر و جام آتش
در هری پاتر و جام آتش هرماینی همراه خانواده ویزلی و هری به جام جهانی کوییدیچ می‌روند. هرماینی با ورود به هاگوارتز برای دفاع از حقوق جن‌ها ی خانگی ت.ه.و. ع (تشکیلات هواداری و عمرانی جن‌ها ی خانگی) را تشکیل می‌دهد (فکر ایجاد این تشکیلات از رفتار بد بارتی کراوچ با وینکی، بردگی جن‌ها در هاگوارتز و رضایت شغلی ان‌ها به ذهن او خطور کردو با ملاقات دابی در هاگوارتز به اشتیاق او برای جلب جن‌ها افزود). هرماینی در تمام مدتی که رون با هری قهر است به عنوان واسطه عمل می‌کند و سعی دارد آن‌ها را آشتی دهد. در اواسط کتاب، ویکتور کرام بازیکن کوییدیچ بلغاری به وی علاقه‌مند می‌شود و او را برای جشن کریسمس به همراهی دعوت می‌کند و این امر باعث جروبحث مفصل هرماینی با رون (که او نیز به هرماینی علاقه‌مند شده‌است) می‌گردد. هرماینی در تمامی مراحل مسابقات سه جادوگر یار و یاور هری است و در آموزش افسون‌ها و طلسم‌ها به وی به هیچ وجه کوتاهی نمی‌کند.
هری پاتر و محفل ققنوس
در هری پاتر و محفل ققنوس هرماینی نتیجه تمامی تلاش‌های خود را می‌گیرد و به عنوان دانش‌آموز ارشد انتخاب می‌شود. و همچنین برای تشکیل گروه دفاع در برابر جادوی سیاه ارتش دامبلدور از هیچ تلاشی کوتاهی نمی‌کند. او تمامی آزمونهای سمج خود را با نمراتی عالی پشت سر می‌گذارد و در انتهای کتاب با نقشه خود باعث نجات هری از دست آمبریج می‌شود و به همراه او، رون، جینی، نویل و لونا به وزارت سحر و جادو می‌رود تا سیریوس را نجات دهند. آزمون سمج بر اساس سطح‌های زیر است که هرماینی در همه درس‌هایش O یا عالی می‌گیرد به جز دفاع در برابر جادوی سیاه که E یا فراتر از حد انتظار می‌گیرد.

امتیازها در آزمون سمج((سطوح مقدماتی جادوگری)): O=عالی E=فراتر از حد انتظار A=قابل قبول P=ضعیف D=افتضاح T=غول غارنشین

«بر اساس کتاب هری پاتر و شاهزادهٔ دورگه»
هری پاتر و شاهزاده دورگه
در سرتاسر کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه هرماینی به هری راجع به کتاب معجون‌سازی پیشرفته شاهزاده دورگه هشدار می‌دهد (البته کمی هم به خاطر پیشرفت هری در درس معجون‌سازی به او حسادت می‌کند). رابطه عاطفی وی با رون در این کتاب پر فراز و نشیب است و مدتی نیز به خاطر دوست‌شدن رون با لاوندر براون دست به انتقام‌جویی می‌زند ولی سرانجام این رابطه عاطفی اوج می‌گیرد و این دو علاقه‌مندی به یکدیگر را ابراز می‌کنند. هرماینی شجاعانه در پایان کتاب در دوئل با مرگ‌خواران در درون قلعه شرکت می‌کند و خوشبختانه آسیبی نمی‌بیند. با تصمیم هری مبنی بر عدم بازگشت به هاگوارتز در سال آینده و سفر به جستجوی جان‌پیچ‌ها هرماینی نیز همانند رون اعلام می‌کند که در این سفر او را همراهی خواهد کرد.

هری پاتر و یادگاران مرگ.
من دلم میخواد اینجا شخصیتم تغییر کنه و یک جور دیگه بشم . در حین سفر بعد از اینکه رون جا زد من هم به هری خیانت میکنم و میرم. در راه برگشت به ولدمورت برمیخورم او وسوسه ام میکند و من جزو مرگخوران میشم😁 ولدمورت به من میگوید هری را بکشم تا وفاداری ام را ثابت کنم و من با حسرت قبول میکنم. در راه رفتن به جایی که هری هست تا اونو بکشم یک خون اشام من را گاز گرفته و تبدیل به خون اشام میشوم! من نمی توانم هری را بکشم اما بجاش یک نفر دیگر از محفل ققنوس را کشته و بعد از شکست لرد سیاه به ازکابان فرستاده و مورد شکنجه قرار میگیرم البته بعد میتونم فرار کنم

امیدوارم ناراحت نشین که داستانو عوض کردم میشه تائید شه؟


ببین ناراحت که نمی‌شیم، ولی متاسفانه این خلاف ویژگی‌های شخصیتی‌ای هست که از هرمیون می‌شناسیم و قوانین سایت اجازه نمی‌دن که خلاف گفته‌های کتاب عمل کنیم. لطفا به پیام‌شخصی‌ای که برات ارسال کردم مراجعه کن و دوباره معرفی شخصیتت رو بفرست.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۹ ۱۸:۰۶:۱۱
ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۹ ۱۸:۰۹:۰۰



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۵ شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

ریونکلاو، مرگخواران

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
امروز ۲۰:۰۶:۱۸
گروه:
کاربران عضو
ریونکلاو
ایفای نقش
مرگخوار
پیام: 88
آفلاین
نام:لونا
نام خانوادگی: مک گانگال
رده خونی: اصیل زاده
سن :12
گروه: ریونکلاو
جبهه: محفل ققنوس
چوبدستی: شبیه مال هرماینی میتونه تغییر رنگ بده اخرش هم عکس یه هلال ماه حکاکی شده
پاترونوس:ققنوس
جارو:خانواده ام معمولا جدید ترین جارو ها رو برام میخرن ولی منبه نیمبوس 2001 ام عادت کرده ام
وسایل جادوییم: شنل نامرئی شونده، زمان برگردان
عضویت:ارتش دامبلدور،جوینده ی تیم کوییدیچ ریونکلاو،محفل ققنوس
رنگ مو: بلوند نزدیک به طلایی
رنگ چشم: قهوه ای روشن(شبیه اومارو(انیمه)هستم)
قد: 158
وزن:37
نام مادر:اریانا مک گانگال
نام پدر: جیمز مک گانگال
تایپ شخصیتی:ENFJ اما خیلی ها میگن تایپت ENTJ هست
شحصیت:باهوش-گاهی عصبانی-مهربون-قوی-برونگرا-عاشق برنامه ریزی-محتاط
اخلاق کلی: مهربون،فضول،کنجکاو،ناز،باهوش،هر از گاهی عصبانی
علایق:پیتزا، گربه ام،جغد ام، دوستام،ماجراجویی،درس تغییر شکل ها،کوییدیچ(به شدتتت)
تنفرات:مرگخوار ها-بزرگترین خواهرم-باختن-دیر سرکلاس حاضر شدن-نمره ی کم گرفتن
بهترین دوستم توی هاگوارتز:لونا لاوگود،چو چانگ
خانواده ام از پولدار ترین خانواده های دنیای جادوگری هستن. خونه ی ما عمارت توی بهترین جای لندنه .خونه ی ما یه درداره که میتونه به هر جا باز بشه البته به هاگوارتز نه چون هاگوارتز یه سپر محافظتی داره که باعث میشه نشه ازدر خونه ی ما برای رفتن به هاگوارتز استفاده کرد. من یه شنل محو شونده دارم که دوقلوی مال هریه.برادرم بزرگترم که امسال اخرین سال هاگوارتزشه تقریبا سحربسته است ولی میاد هاگوارتز(مثل نویل) اون توی گریفیندوره برادرم که یک سال ازم بزرگتره مثل من توی ریونکلاوه برادرم که یه سال ازم کوچیکتره توی هالپافه و برادرم که 3 سالشه هنوز نرفته مدرسه . خواهر بزرگترم 2 ساله فارغ تحصیل شده اون رفت مرگخوار شد پارسال یکی از دشمن های ولدمورت رو کشت و انداختنش ازکابان ولی وقتی ولدمورت برگشت از زندان فرار کرد و الان فراریه و همه جای شهر پوستر تحت تعقیبشو زده اون یه جانورنماست و تبدیل به مار میشه اون خیلییی به ارباب تاریکی وفاداره. خواهرم که یک سال ازم بزرگتره و دوقلویه اون برادرمه هم توی ریونکلاوه. خواهردوقلوم و مثل من توی ریونکلاوه و خواهرم که دوسال ازم کوچیکتره توی هالپافه. اسم خواهر دوقلوم سالی هست. خواهر بزرگترم(همونی که مرگخواره) از همون اول با همه ی ما فرق داشت و خیلی جاه طلب بود حتی یک بار چوب دستی بابام رو شکست! جادوش هم خیلی قوی بود. مثلا وقتی نوزاد بود گریه که میکرد همه ی چیزای شیشه ای کل خونه میشکست! پدربزرگ پدربزرگم یه خون آشام بوده. خواهر مرگخوارم هم مثل اون خون اشامه. بابام و مامانم هم جادوگرن بابام خیلی دوست نداره از جادو استفاده کنه اون توی تیم کوییدیچ انگلستان دروازه بانه و بازیش هم خیلی خوبه. مامانم هم ساحره است و توی وزارت سحر وجادو کار میکنه.برادرم قراره وقتی امسال درسش تموم شد بره توی تیم کوییدیچ فرانسه جوینده بشه. من میتونم اینده رو ببینم.خانواده ی ما نسل اندر نسل جادوگر بوده و توی کوییدیچ مهارت داشته.من ویولن و پیانو میزنم. قراره از هفته ی دیگه برم کلاس ویولن جادویی.یه جغد هم دارم اسمش سوزیه . رنگش هم سفیده. یه بچه گربه هم دارم سفید سیاهه خیلیی خوشکل و نازه. اسمش هم کیکی هست.خواهر دوقلوم موهاش بلونده چشم هاش سبز . خواهرم که یه سال ازم بزرگتره اسمش مینا هست. موهاش ابیه چشم هاش سبز روشن.



شخصیت‌های ساختگی تایید نمیشن و باید حتما از لیست شخصیت‌ها یه نفرو انتخاب کنین.

تایید نشد.


ویرایش شده توسط سدریک دیگوری در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۲۸ ۱۲:۳۱:۳۱

🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱حتی اگه تاریک ترین رویای جهان باشه... ️







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.