هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۷:۴۱ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳

گریفیندور، محفل ققنوس

آریانا دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۱:۱۱ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۰۶:۴۱
از پیش داداشی!
گروه:
جـادوگـر
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
گریفیندور
محفل ققنوس
پیام: 61
آفلاین
سلام!
من آریانا دامبلدورم! داداشی گفت که بیام اینجا خودمو معرفی کنم که شما هم منو بشناسین! یه لیستم بهم داده که چیا رو باید بگم. بذار پیداش کنم...

داداشی! داداشی؟ من لیستمو گم کردم، می‌دونی کجاس داداشی؟
عه ایناهاش! پیدا شد داداشی نمی‌خواد بیای!

خب اسممو که گفتم، آریانا دامبلدور.
ولی خب چون آریانا طولانیه می‌تونین آنا صدام کنین. البته داداشی آلبوس "لیمویی" صدام می‌کنه. عمو تال هم "نانا" صدام می‌کنه. می‌گه از نعنا میاد. عمو تال خیلی بامزه‌ و مهربونه!

خب داشتم می‌گفتم... مامان و بابام، کندرا و پرسیوال دامبلدورن. دو تا هم داداشی دارم. داداشی آلبوس و داداشی ابرفورث. ولی داداشی ابرفورث معمولا نیستش و من و داداشی آلبوس هستیم. یه ققنوسم دارم که اسمش "فلورا" است. خیلی دختر خوبیه. خیلی هم فاکس داداشی بهتره!

آمممم... درباره‌ی ظاهرم... موهام طلایی مجعد بلنده، چشمام آبیه، قدم... فکر می‌کنم نسبت به خودم خوبه! معمولا هم لباسای روشن و رنگای پاستیلی می‌پوشم با دامن کوتاه. آخه اینجوری خیلی گوگولی‌تره!

درباره‌ی شخصیتم بخوام بگم... یکمی شیطونم... فقط یکما... بهم می‌گن دمدمی‌مزاج و زودرنجم هستم... بعضیام می‌گن لوسم... ولی نیستم که... هستم؟
ولی داداشی می‌گه که کیوت و دوست‌داشتنیم!

تازه من دندونا رو هم خیلی دوست دارم! خیلی باحالن! میدونین مجرای دندون شماره ۶ خیلی مستعد پوسیدگیه؟ ققنوس من، فلورا، یه ۱۰-۱۵ باری به خاطر همین مرد تا این فهمیدم باید براش فیشور سیلندر کنم!

میدونین... من تو بحث جادو خیلی قوی نیستم... یعنی خب درواقع نهانه‌ام. به خاطر همین طلسمام یکم درست درنمیاد معمولا... وقتی هم زیاد ناراحت یا عصبانی بشم نمی‌تونم نهانه‌مو کنترل کنم و خرابی زیادی به بار میارم...

ولی خب داداشی همیشه مواظبمه... منم هرجا داداشی بره باهاش می‌رم! مثلا گریفیندور، محفل ققنوس، اتفاقا فلورا خیلی از محفل خوشش میاد چون اسمش ققنوسه! اولش اینقدر ذوق کرد که مرد!

همین دیگه فکر کنم همه چیو گفتم...
خدافظ!

شناسه قبلی

انجام شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ ۲۲:۲۵:۳۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۰۷:۰۸ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳

هافلپاف، محفل ققنوس

هیبرنیوس مالکولم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۱۸:۴۷ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۹:۵۸:۳۱
از سیرک عجایب
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
شـاغـل
هافلپاف
محفل ققنوس
پیام: 24
آفلاین
نام و نام خانوادگی: هیبرنیوس مالکولم

لقب: آقای تال. چرا؟ چون قدش خیلی بلنده، از همون اول همه اینجوری صداش می‌زدن. خودشم در حدی از این لقب خوشش اومد که بیشتر اوقات، به جای اینکه اسم واقعیشو به دیگران بگه، لقبشو بهشون میگه. یجورایی فقط افرادی اونو با اسم اصلیش صدا می‌زنن که خیلی بهش نزدیک و صمیمی باشن.

سن: بعضیا میگن آقای تال نزدیک به صد ساله که صاحب سیرک شده! اما خب اون از وقتی به دنیا اومده که صاحب سیرک نبوده. پس به نظر شما چند سالشه؟

گروه:هافلپاف

نژاد: آقای تال اصیل زاده نیست اما ماگل‌ زاده هم نیست! ما فقط می‌‌دونیم که یه رگه‌ش جادوگره.

پاترونوس: میمون. چرا؟ دلیلشو که من نمی‌دونم! خود آقای تال هم نمی‌دونه. اما برای پاترونوسش اسم گذاشته و اینو می‌دونم چرا! چون قبلا ها، وقتی که بچه بوده یه میمون داشته به اسم ابولولو. آقای تال و ابولولو باهم توی سیرک اجرا می‌کردن و مردم رو می‌خندوندن اما یه روز ابولولو مریض میشه و می‌میره! یه ماه بعد از اون جریان، پاترونوس آقای تال به عنوان میمون ظاهر میشه. تال عزیزمون هم فکر می‌کنه میمونش به شکل پاترونوس برگشته پیشش! برای همین خیلی وقتا از پاترونوسش توی اجراها استفاده می‌کنه و ابولولو صداش می‌زنه.

ویژگی ظاهری: بیشتر از دو متر و نیم قدشه، و از اونجا که همیشه چکمه های پاشنه بلند و کلاه های دراز می‌پوشه، قدبلندتر هم به نظر می‌رسه! آقای تال یه دلقک خوشتیپه. کت و شلوار های قدیمی می‌پوشه که یکی از اعضای سیرک براش درست می‌کنه! پوست خاکستریِ عجیبی هم داره و تنها چیزی که به چهره‌ش رنگ میده، چشمای زرد و موهای رنگین کمونیشه!

ویژگی اخلاقی: آقای تال زیاد حرف نمی‌زنه و از پانتومیم خوشش میاد! کم پیش میاد جدی بشه اما اگه جدی بشه یعنی واقعا اتفاق بدی افتاده. از وقتی به دنیا اومده سیرک عجایبی که از خانواده‌ش به ارث رسیده رو مدیریت کرده و اکثرا به جز پیشرفت سیرکش، به چیز دیگه‌ای اهمیت نمیده.

زندگی نامه: زندگی نامه‌ای نداره! چرا؟ چون آقای تال خیلی کم حرف می‌زنه و هیچکس چیزی ازش نمی‌دونه. (حتی از چشم منِ راوی هم پنهان مونده!) به هیچکس اعتماد نمی‌کنه. اون اوایل اصلا دوستی نداشت که راز دلشو پیششون باز کنه، تازگیا هم با اینکه دوتا دوست پیدا کرده هیچوقت فرصت حرف زدن باهاشونو پیدا نکرده! البته شایعات زیادی راجع به آقای تال وجود داره... بعضیا میگن می‌تونه آینده رو ببینه، بعضیا هم میگن تلپاتی می‌کنه! حتی شایعه بوده که آقای تال یه اژدهاست. حالا این شایعات رو چه کسی و چرا پخش می‌کنه؟ فقط مرلین می‌دونه و خودش.

دوران تحصیل در هاگوارتز: راجع به اینم چیز زیادی نمی‌دونیم اما اسمش توی لیست جادوآموز های هافلپاف بوده. چند نفری هم میگن توی کلاسا دیدنش. البته که اون دوران توسط بقیه جادوآموز ها خیلی مسخره می‌شده! به هرحال دلقکه دیگه... آدما هم عادت دارن به دلقک جماعت بخندن. شایدم به خاطر همین نامه فارغ‌التحصیلیش رو جعل کرد تا زودتر بتونه پیش سیرک و خانواده‌ی عجیبش برگرده.

روابط: آقای تال، زن و بچه داره! سیرک زنشه و اعضای سیرک هم بچه هاش. خودش تک تک اعضا رو انتخاب و قبول کرده. اون همیشه یه جای مخصوص توی سیرک برای آدمایی که توسط جامعه پذیرفته نمیشن، باز می‌کنه و بهشون شغل و خانواده میده! آقای تال مهربون نیست اما خیلی خوب می‌فهمه که متفاوت بودن چه حسی داره.
البته جدای از این ها، دوتا دوست دیگه هم داره که خیلی بهشون وابسته شده. از چه لحاظ؟ خب آقای تال آینده رو می‌بینه و می‌فهمه چه کسی توی چه زمانی قراره بمیره، واسه همینم با هیچکس رابطه‌ی عمیقی نمی‌سازه! اما هیچوقت نتونست آینده‌ی آلبوس و آریانا رو ببینه. حالا می‌خواد بخاطر قدرت زیادِ اونها باشه یا هرچیز دیگه‌ای، آقای تال انقدر خوشحال بود که دنبال دلیل و اما و اگر ها نرفت! فقط سعی کرد بهشون نزدیک بشه چون اونا تنها کسایی بودن که می‌تونست کنارشون راحت باشه. البته با آریانا احساس راحتی بیشتری داره، حتی براش یه لقب هم گذاشته و همیشه ″نانا″ صداش می‌زنه.

جبهه: یادتونه گفتم آقای تال مهربون نیست؟ الان می‌خوام بگم خوب هم نیست. اینکه آدم خوبی نیست، باعث نمیشه آدم بَدی باشه ها! فقط سرش تو کار خودشه و خیلی وقته که دیگه به این اسامی کاری نداره. اینکه عضو محفل شد هم دوتا دلیل بیشتر نداشت؛ اولی اینکه می‌خواست از سیرکش محافظت کنه! دومی هم بخاطر اینکه می‌خواست زمان بیشتری با آریانا و آلبوس بگذرونه. اینکه یکی از اعضای محفله، دلیل نمیشه پایبند همه قوانینشون هم باشه! کسی چه می‌دونه؟ شاید آقای تال توی سایه ها و دور از چشم همه، یه قاتل بی رحم و ظالم باشه.

شناسه قبلی

انجام شد.

کی اینو اینجا راه داده؟ من کسی‌ام که تایید می‌کنم آقا!

انجام شد.


ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ ۱۳:۱۳:۴۹
ویرایش شده توسط رابستن لسترنج در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ ۱۳:۲۴:۱۷
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ ۱۳:۳۶:۰۲


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱:۰۵:۳۹ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳

ریونکلاو، مرگخواران

سیبل تریلانی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۱:۳۷ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۹:۳۳:۲۲
از گوی پیشگویی!
گروه:
مرگخوار
جـادوگـر
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
پیام: 45
آفلاین
سیبل تریلانی، استاد پیشگویی در مدرسه هاگوارتز، یکی از عجیب‌ترین شخصیت‌های دنیای جادوییه که انگار همیشه در آستانه کشف بزرگ‌ترین اسرار جهان قرار داره... یا شاید هم فقط دنبال عینکش می‌گرد! کسی چه میدونه؟ البته اینکه اون مدام دنبال یه چیزی بگرده کاملا طبیعیه. به هر حال برای کسی مثل اون که هر لحظه در حال پیشگویی یه چیزیه، وقتی نمی‌مونه که بخواد محل قرار دادن وسایلم تو ذهنش ذخیره کنه. کلا جا برای ذخیره‌ی هیچ چیز دیگه ای نمی‌مونه!

سیبل با چشم‌هایی شبیه به گوی بلورین (یا شاید هم یه جغد شگفت‌زده) و شالی که انگار از وسط بازار دست‌فروش‌های جادویی نسیه خریده، بیشتر شبیه کسیه که به‌تازگی از خواب بیدار شده تا کسی که قرار است آینده رو ببینه.

اون استاد پیشگوییه، اما اگر از او بپرسید که مثلاً "ناهار چی بخوریم؟"، احتمالاً به شما نگاهی عمیق می‌اندازه، کمی مکث می‌کنه و می‌گه: "من سایه‌ای تاریک روی بشقابت می‌بینم... شاید سوپ کدو؟البته باید مراقب باشی چون پیش‌بینیه من اینه که امشب تو شامت غرق می‌شی و می‌میری!" البته نیمی از زمان تدریس او صرف توصیف مرگ قریب‌الوقوع دانش‌آموزان بیچاره می‌شه که باعث شده بیشتر شاگردانش از ترس سر کلاسش یادداشت وداع بنویسن! یه نمونه اش همین دو جمله قبل دیدین!

تریلانی یکی از اون شخصیت‌هاییه که اگر یک گوی بلورین روی میز بگذارید، نیمی از افراد فکر می‌کنن که مراسم احضار ارواح در حال برگزاریه و نیمی دیگر منتظرن که او یک حرکت شعبده‌بازی انجام بده یا شایدم به جای اینا از توی گوی یه خرگوش رو بکشه بیرون. البته اگر گوی رو زمین انداخت، اصلاً تعجب نکنید؛ این هم بخشی از "پیشگویی" اونه که گفته بود: "من چیزی ارزشمند رو خواهم شکست!" اون تجسم واقعی این جمله است: "یا چیزی می‌دونه که ما نمی‌دونیم، یا اصلاً نمی‌دونه که ما چیزی نمی‌دونیم!"

تریلانی خیلی به خاندانش افتخار می‌کنه و همیشه دوست داره تعریف کنه که نوه نوه‌ی یه پیشگو فوق‌العاده معروفه. البته وقتی کسی ازش می‌پرسه اسم اون پیشگو چی بوده، یه مکث طولانی می‌کنه و می‌گه: "اوه... تو گذشته گم شده... خیلی گذشته!" همونطور که قبلا هم گفتم مغز یه پیشگو جایی برای ذخیره این اطلاعات چند بار مصرف نداره!

در بیشتر موارد بقیه ترجیح میدن سیبیل صداش کنن. که خب البته خیلی هم اسمی نیست که بهش نیاد!

با اینکه اون شاید کمی نامفهوم و ناخوشایند به نظر بیاد ، اما نمی‌شه انکار کرد که بدون اون، دنیای جادوگری کمی کسل‌کننده‌تر می‌شد.

پیش‌بینی کوتاه از سیبل تریلانی: "من می‌بینم که تو... همین الان در حال خندیدن هستی... یا شاید هم فقط پوزخند زدی. آه، این تاریکی! من باید بروم چای بابونه‌ام را بنوشم!"


شناسه قبلی
گروه: ریونکلا

تایید شد.
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۱ ۱:۲۰:۰۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۰۷:۲۰ دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳

ترزا مک‌کینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۱ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۱:۲۱ پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 193
آفلاین
ببخشیدا من هی مزاحم میشم...
میشه پاراگراف آخر معرفیمو با این عوض کنین؟

علاوه بر این مرگ استاد و دوست ترزا است و با هم تیم‌آپ کردن و "مست" رو تشکیل دادن.


انجام شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۲۴ ۲۱:۱۵:۳۳

تصویر کوچک شدهتصویر کوچک شده



F-E-A-R has two meanings
"Forget Everything And Run"
or "Face Everything And Rise"
The choice is yours.





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۵۱:۱۳ جمعه ۱۴ دی ۱۴۰۳

هافلپاف

آنید کوئین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۳:۵۱ پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۰:۲۱:۰۶ یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموز سال‌پایینی
هافلپاف
جـادوگـر
پیام: 7
آفلاین
سلام سلام 🫡
من دوباره برات نوشتم 😁
من اومدم از کجااااااا اومدم ....🤔🤔
آها تازه یادم اومد ..😁
من از تهران برلین اومدم ..
بریم معرفی کنم خودمو...

(عمه بزرگه لانگ باتم فراموشیمون ارثیه )

نام و نام خانوادگی: آنید کوئین

لقب: انید

جنسیت: مونث

کشور مادری: تهران برلین

رتبه خون: اصیل‌ زاده

چوبدستی: ۳۰ سانتی .درست شده از چوب گرده باغ بابام و دم اسب شاخ دار جنگل ممنوعه 😈

گروه: با اجازه بزرگتر ها ریونکلاو دوست دارم 😍

حیوان خانگی: سگ سیاه


پاترونوس: سگ سیاه

سن: ۱۸ سال

خب خب بیاین در مورد خودم بهتون بگم ولیییییی این یه رازه
میتونی پیش خودمون باشه و به کسی نگی 🤫
من میتونم با حیوانات حرف بزنم 😁
من عاشق سگام اسم سگ خودمم هانتره 🐶

بله ولی یه بدی دارم یسری چیزا یادم میره 🤔🤔

چی میگفتم ...🤔
ظاهرمم : یه دختر قد بلند با موهای کوتاه قهوه ای
ردا بلند مشکی شلوار جین زاپ دارمشکی و تیشرت سفید و نیم بوت بند دار مشکی

اخلاقمم : نگم برات دور برم پسر زیاد بوده روحیاتم پسرونس .و اگه اکسی حرف بزنه هیچ وقت تو جواب دادن بهش کم نمیارم 😆


زندگی نامه : باید بگم من تو یکی از سردترین شب های ماه دسامبر بدنیا اومد اینقدر سرد و تاریک که همین الان هم با نوشتنش سردم شد 🥶
مامانم میگه : اونشب صدای زوزه گرگ میومد که هر لحضه نزدیک تر میشدن ولی خونه دفاعیه قوی داشته 💫
به همین راحتی نمیتونستن بیان داخل
موقعی که من به دنیا اومد آلفا گرگ ها چنان زوزه ای میکشه که از صداش یهو همه جا ساکت میشه😨
بله اون منو طلسم کرد که بتونم با حیوانات حرف بزنم ..
نمیدونم یه هدیست یا یه ‍ظلم ....


تایید شد.

مرحله بعد:
به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.
فراموش نکن همزمان می‌تونی در شهر لندن فعالیت کنی و بعنوان جادوگر دسترسیت به میدان مرکزی جادوگران و ویزنگاموت باز شده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۴ ۱۸:۲۶:۱۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۸:۵۰ پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳

هافلپاف

آنید کوئین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۳:۵۱ پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۰:۲۱:۰۶ یکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموز سال‌پایینی
هافلپاف
جـادوگـر
پیام: 7
آفلاین
سلام سلام 🫡
من اومدم از کجااااااا اومدم ....🤔🤔
آها تازه یادم اومد ..😁
من از تهران برلین اومدم ..
بریم معرفی کنم خودمو...

(عمه بزرگه لانگ باتم فراموشیمون ارثیه )

نام و نام خانوادگی: آنید کوئین

لقب: انید

جنسیت: مونث

کشور مادری: تهران برلین

رتبه خون: اصیل‌ زاده

چوبدستی: ۳۰ سانتی .درست شده از چوب گرده باغ بابام و دم اسب شاخ دار جنگل ممنوعه 😈

گروه: با اجازه بزرگتر ها ریونکلاو دوست دارم 😍

حیوان خانگی: سگ سیاه


پاترونوس: سگ سیاه

سن: ۱۸ سال

خب خب بیاین در مورد خودم بهتون بگم ولیییییی این یه رازه
میتونی پیش خودمون باشه و به کسی نگی 🤫
من میتونم با حیوانات حرف بزنم 😁
من عاشق سگام اسم سگ خودمم هانتره 🐶

بله ولی یه بدی دارم یسری چیزا یادم میره 🤔🤔

چی میگفتم ...🤔
ظاهرمم : یه دختر قد بلند با موهای کوتاه قهوه ای
ردا بلند مشکی شلوار جین زاپ دارمشکی و تیشرت سفید و نیم بوت بند دار مشکی

اخلاقمم : نگم برات دور برم پسر زیاد بوده روحیاتم پسرونس .و اگه اکسی حرف بزنه هیچ وقت تو جواب دادن بهش کم نمیارم 😆


زندگی نامه : باید بگم من تو یکی از سردترین شب های ماه دسامبر بدنیا اومد اینقدر سرد و تاریک که همین الان هم با نوشتنش سردم شد 🥶
مامانم میگه : اونشب صدای زوزه گرگ میومد که هر لحضه نزدیک تر میشدن ولی خونه دفاعیه قوی داشته 💫
به همین راحتی نمیتونستن بیان داخل
موقعی که من به دنیا اومد آلفا گرگ ها چنان زوزه ای میکشه که از صداش یهو همه جا ساکت میشه😨
بله اون منو طلسم کرد که بتونم با حیوانات حرف بزنم ..
نمیدونم یه هدیست یا یه ‍ظلم ....


اگه می‌خوای وارد ایفای‌نقش جادوگران شی و دنیای جادویی هری پاتر رو به همون ترتیبی که هری پاتر از کودکی تا بزرگسالی طی کرد تجربه کنی، طرح ویژه سایت جادوگران با عنوان "فکر می‌کنی جادوگری؟" رو بهتره مطالعه کنی.

در مرحله اول و درست قبل از معرفی شخصیت، باید براساس یکی از تصاویر کارگاه، داستانی در تاپیک کارگاه داستان‌نویسی ارسال کنی. بعدش مرحله به مرحله راهنمایی می‌شی که در ادامه چه کاری باید انجام بدی.


ویرایش شده توسط saragh71 در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۳ ۲۱:۰۱:۴۰
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۳ ۲۱:۰۶:۴۴


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۵۵:۳۳ سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳

گریفیندور

هیلی کوئنتین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۳:۲۳ سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۰:۰۲ دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳
از اِلدرهارت شکسته
گروه:
جادوآموز سال‌پایینی
گریفیندور
جـادوگـر
پیام: 9
آفلاین
نام و نام خانوادگی: هیلی کوئنتین

لقب: هیلی

جنسیت: مونث

کشور مادری: بریتانیا

رتبه خون: اصیل‌ زاده

چوبدستی: 33 سانتی‌متر؛ چوب درخت زیتون، مغز موی تک‌شاخ، انعطاف متوسط

گروه: اسلیترین

حیوان خانگی: گربه

شغل: فارغ‌التحصیل هاگوارتز، مشاور جادویی و پژوهشگر تاریخ جادوگری

پاترونوس: اژدهای نقره‌ای

سن: 20 سال

تاریخ تولد به میلادی: 2004، 15 ژوئن

تاریخ تولد به شمسی: 6 تیر 1383

علاقه‌مندی: معجون‌سازی، تاریخ جادوگری، هنرهای تاریک، طراحی لباس‌های جادویی، مطالعه کتاب‌های قدیمی، نجوم، مکان‌های مرموز و ناشناخته

وابستگی: اسلیترین، پژوهش‌های مستقل جادویی

تنفرات: خیانت، دورویی، افراد سطحی‌نگر، قضاوت ناعادلانه

ترس: از دست دادن قدرت و هویت خود، خیانت دوستان نزدیک

اخلاق: زیرک، باهوش، کاریزماتیک، برنامه‌ریز، گاهی اوقات سرد و مرموز، اما نسبت به دوستان نزدیکش وفادار و حمایتگر است. بسیار جاه‌طلب و مصمم.

تایپ شخصیتی: INFJ

توانایی‌ها: تسلط کامل بر معجون‌سازی، مهارت بالا در دوئل‌های جادویی، توانایی تحلیل موقعیت‌ها، حافظه تصویری قوی، استعداد در طلسم‌های پیشرفته

ظاهر: دختری بلندقد و لاغراندام با پوست روشن، موهای بلند و موج‌دار به رنگ مشکی، چشم‌های سبز زمردی که درخشش خاصی دارند، لب‌هایی باریک و حالت چهره‌ای سرد و مرموز. همیشه لباسی با ترکیب رنگ‌های سبز و نقره‌ای به تن دارد.

بیوگرافی: هیلی کوئنتین در خانواده‌ای اصیل‌زاده و متنفذ در بریتانیا متولد شد. از همان کودکی هوش و ذکاوت خاصی از خود نشان داد و در سن یازده‌سالگی وارد هاگوارتز شد و توسط کلاه گروه‌بندی به گروه اسلیترین فرستاده شد. دوران تحصیل او در هاگوارتز پر از موفقیت‌های تحصیلی و اجتماعی بود. او همیشه به عنوان یکی از بهترین دانش‌آموزان شناخته می‌شد و علاقه خاصی به معجون‌سازی و هنرهای تاریک داشت، اما همیشه مرز بین استفاده درست و نادرست از جادو را رعایت می‌کرد.

پس از فارغ‌التحصیلی از هاگوارتز در سن 17 سالگی، هیلی تصمیم گرفت به‌جای پیوستن به وزارت سحر و جادو، مسیر مستقلی را در پیش بگیرد. او به مطالعه تاریخ جادوگری و انجام پژوهش‌های مستقل روی معجون‌ها و طلسم‌های باستانی پرداخت. هیلی با شخصیتی مرموز و جذاب، توانسته است در میان جامعه جادویی جایگاه خاصی برای خود ایجاد کند. او اکنون به‌عنوان مشاور جادویی و پژوهشگر تاریخ جادوگری فعالیت می‌کند و همچنان به دنبال کشف رازهای پنهان دنیای جادو است.


گروه و بخشی که گفته بودی "توسط کلاه گروه‌بندی به گروه اسلیترین فرستاده شد" رو به معرفی شخصیتت اضافه نکردم چون متاسفانه ظرفیت این گروه فعلا پره و عضو جدیدی نمی‌پذیره.

تایید شد.

مرحله بعد:
به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.
فراموش نکن همزمان می‌تونی در شهر لندن فعالیت کنی و بعنوان جادوگر دسترسیت به میدان مرکزی جادوگران و ویزنگاموت باز شده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۱ ۲۲:۰۸:۴۲

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰:۲۷ پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳

گریفیندور

لورا مدلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۴:۴۴ جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۶:۵۲:۰۶
از قلعه ای در نزدیکی آشیانه افسانه
گروه:
جادوآموز سال‌بالایی
گریفیندور
جـادوگـر
پیام: 63
آفلاین
معرفی شخصیت
نام و نام خانوادگی : لورا مدلی
لقب : لارا
خون : اصیل زاده
گونه : جانور نما (گربه)
پدر: لیام مدلی
مادر: رزیتا مدلی(میلسون)
حیوان خانگی (که به همراه میاره) : جغد انبار سفید خال خالی
سن در حال حاضر : 12 سال
چوب دستی:جنس: چوب درخت موطلایی_درخت انگور، مغز:موی تک شاخ، اندازه: 9.2 اینچ، انعطاف پذیر
ظاهر : پوست سفید تقریبا بی روح و مو سیاه بلند لخت و براق و چشمان سبز یشمی_فندقی ، معمولا  لباس هایش آبی، شیک و تمیز اند(گاهی هم عجیب)
علایق : آبی، نقره‌ای، طلایی، کمی بنفش، کتاب، معما، افسانه ها و افسون
ها، گربه ها.
تایپ: INFP 
ویژگی ها: باهوش، خیال پرداز، درونگرا شدید، درس خوان، کتاب خوان، عاشق ماجراجویی (البته برای دعوا ساخته نشده)، به افسون ها و جادو های مختلف علاقه منده و دوست داره در موردشون مطالعه کنه (به خصوص دسته ممنوعه)، زیاد شجاع نیست ولی اگر یجا معما یا راز عجیب و هیجان انگیزی داشته باشه خیلی راحت بخاطرش ریسک میکنه
توضیحات بیشتر : خونه شون توی قلعه هست ولی خیلی اوقات میره بیرون. یک خواهر به اسم مارا داره که دو سال از خودش کوچکتر هست و خیلی با هم صمیمی اند. مامان و باباش با کارهاش (اگر اسیب جسمی خطرناک، رفتن ابرو و مشکل برای تدریس نداشته باشه) ندارند. جدا از اون جغد با خواهرش دوتا جغد مشترک و یک گربه مشترک داره.


تایید شد.

مرحله بعد:
به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.
فراموش نکن همزمان می‌تونی در شهر لندن فعالیت کنی و بعنوان جادوگر دسترسیت به میدان مرکزی جادوگران و ویزنگاموت باز شده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۶ ۱۳:۲۱:۳۳

فرق بین سفیدی و سیاهی فرق بین وقیه که تو بین خودت و دیگران، ده نفر و صد نفر و غیره انتخاب می‌کنی. هرکدوم از این انتخاب ها یک لحظه و زندگی تو مجموعه ای از این لحظاته. هر انتخاب یک نتیجه داره و هر نتیجه یک انتخاب رو به همراه داره. پارادوکس عجیبیه ولی واقعیته. گاهی برای یک انتخاب سفید یک انتخاب سیاه لازم هست و گاهی برای یک انتخاب سیاه به یک انتخاب سفید احتیاج میشه.

نقل قول:
میو میو!




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۵:۰۳ سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳

هافلپاف

علی بشیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۵:۰۵ دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۲۳:۴۸:۲۸ جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳
گروه:
هافلپاف
جادوآموز سال‌پایینی
جـادوگـر
پیام: 8
آفلاین
نام و نام خانوادگی: علی بشیر
سن: نامعلوم
گروه: -
پاترونوس: سیمرغ
خون: اصیل زاده
چوبدستی: چوب از درخت افرا و پر از پرنده کرشفت

ظاهر: قدی بلند چشمان درشت و ابرو های پرپشت مشکی موهایی صاف که از زیر دستار سرش کمی معلوم است همیشه ردا به تن دارد و گیوه به پا می کند بازو بند به بازو می بندد و قطب نمایی سبز لاجوردی به سینه آویخته.

شخصیت: مردی بسیار ساده زیست که شبها بر روی قالیچه های خود در کاروانسرا های بین راه می خوابد راستگو و کمی بدبین است به فلسفه علاقه مند است گاهی اوقات عصبی می شود.

توانایی ها: تبهر در فروش قالیچه های پرنده در دوران های مختلف به جادوگران بزرگی همچون مال دایر، النور ری بون، بریجیت بیشاب و پادشاهانی مانند آخناتون، سزار، آمن هوتب، الکساندر کبیر، هولاکوخان و... بوده است.
او در شناخت طلسم و جادو های باستانی تبهر دارد در علم کیمیا، جانورشناسی، شناسایی گیاهان جادویی و باستانی تسلط عالی دارد (این علم را از پزشک معروف سینوهه یاد گرفته است).

سرگذشت: او در مدرسه جادوگری سنادج تبریز جادوگری را نزد استادانی همچون آبراهام محبوب، آرمان رمزتاز آموخت ولی به دلیل استعداد زیاد در امر جادو به صورت بورسیه در مدارسی همچون دورمشترانگ، ایلورمورنی و همچنین به صورت افتخاری در هاگوارتز دوره تخصصی کیمیاگری را نزد لاکهارت گذراند.
او میخواهد انحصار واردات قالیچه پرنده در بریتانیا را بدست بگیرد ولی فعلا در حال رایزنی با آرتور ویزلی است.


تایید شد.

مرحله بعد:
به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.
فراموش نکن همزمان می‌تونی در شهر لندن فعالیت کنی و بعنوان جادوگر دسترسیت به میدان مرکزی جادوگران و ویزنگاموت باز شده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۵ ۰:۴۲:۴۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۴۲:۳۸ جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳

اسلیترین

دلفی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۶:۱۰ جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۴۲:۰۰
از م خوشت میاداااا.
گروه:
اسلیترین
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 17
آفلاین
نام: دلفی
فامیل: لرد زاده
گروه: اسلیترین
پاترونوس: گربه
بوگارت: قیافه‌ی خودش بدون دماغ

زندگی‌نامه:
من دختر ترگل‌ورگل لرد ولدمورت و بلاتریکس لسترنج، در محیطی پر از عشق و محبت و دوستی به دنیا اومدم و بزرگ شدم. ( )
از همون دوران نوجوانی متوجه توجه خیلی زیاد اطرافیان به خودم شدم. راستش از اون‌جایی که از هر انگشتم یه هنر می ریزه، نمی‌شه جلوی این اتفاقات رو گرفت. به هر حال دختر لرد ولدمورتم، مامانم بلاتریکسه، مار زبانم، می‌تونم سریع تغییر شکل بدم، و زیباییم هم به شدت مسحور کننده‌ست. نه که تعریف از خود باشه ها ولی من انقدر تودل‌برو و جذاب هستم که همه درگیرم هستن. ( )
یکی از کابوس‌های هر شبم اینه که یه روز از خواب بیدار بشم و ببینم دیگه دماغ ندارم، برای همین هر شب قبل از خوابیدن به دماغم قفل می‌زنم تا هیچوقت نتونه تنهام بذاره.
در حال حاضر هم توی هاگوارتز در حال ادامه‌ی تحصیل ... ای بابا زندگی ندارما، تو هم درگیرم شدی؟
- خودت گفتی بیام ازت فیلم بگیرم.
- نه ببین قشنگ معلومه درگیرمی! باهاش مقاومت نکن من بهش عادت دارم!
- عجب گیری کردیما.
- دیدی در گیرمی!
- بابا تو دیگه کی هستی، من دیگه می‌رم!
- می‌ری با خونواده بیای؟

فیلمبردار طناب و چهارپایه از توی جیبش درآورد.

- داری بخاطر من خودتو می‌کشی؟

فیلم‌بردار خودش را حلق‌آویز کرد.

- ای بابا! این یکی هم نتونست طاقت بیاره!

شناسه‌ی قبلی

انجام شد. خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط .دلفی. در تاریخ ۱۴۰۳/۹/۳۰ ۱۷:۵۴:۳۰
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۹/۳۰ ۱۷:۵۸:۵۴

تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.