لورا! نقل قول:
در راستای نظر هیبرنیوس که گفت در مورد شخصیت ها حرف نمیزنیم، من یک پیشنهاد داشتم.
میتونیم یچیزی تو مایه های صندلی داغ داشته باشیم ( یا مثلاً میشه از تایپ خورندگان معجون راستی استفاده کرد حتی) که بیایم و حالا با روش های مختلف، چه رول نویسی، چه غیر رول نویسی و در حالت گفت و گو، درمورد شخصیتمون توضیح بدیم تا موقع رول نویسی ها کیفیت حضور یک شخصیت با حضورش در نوشته های همون فرد هماهنگ باشه و مشکلی پیش نیاد. و خب لازمه ی این هماهنگی اینه که در مواردی که در مورد یک شخصیت اطلاع نداریم، نظری ندیم که نشه جمعش کرد. بعضی خصوصیات شخصیتها، از رول های بقیه میاد که باعث میشه تا یک حدی از خود اصلی شخصیت دور بشه.
اول از همه، آفرین که هیبرنیوس رو درست تلفظ میکنی. جایزه چی بدم؟ شکلات یا عروسک؟
دوماً، راستش من فکر میکنم صندلی داغ هم چیزی رو درست نمیکنه. بقیه مشارکت نمیکنن! اونایی که ذاتا شخصیت ایفاشون از رولینگ و خود هری پاتر نشئت میگیره، چنین نیازی در خودشون نمیدونن و اصلا علاقهای به شناخت بقیه ندارن گاهی. به نظر من هماهنگی باید پنهان و در درون چالش ها یا ایونت ها باشه!
مثلا خود کوئیدیچ یه مثال خیلی خوب برای شناخت بیشتر شخصیت هاست. نه بخاطر رول هایی که صورت میگیره، بلکه بخاطر اینکه گروه های چهار نفرهای به وجود میاد و شما برای حضور در اون گروه، حتما باید اعضای گروه خودت رو به خوبی بشناسی، از طرفی اعضای رقیب رو هم بشناسی تا بتونی درموردشون خوب و منطقی بنویسی. یه پیوندی هم ناخودآگاه بین طرفین شکل میگیره، نوشتن رو سرگرم کننده تر میکنه و اعضا رفته رفته رابطهشون بهتر میشه! حالا توی جنگ هم همچون گروه هایی توی ابعاد بزرگتر شکل گرفته، اما چون خیلی گسترده تره و صرفا هیچکس حوصله نمیکنه با دقت برای هر کرکتر وقت بذاره، این اتفاق نمیوفته. ما برای شناخت همدیگه نیاز داریم حرف بزنیم اما چجوری باید اینکارو بکنیم؟ صندلی داغ ایدهی خوبیه اما عام پسند نیست، پس بهترین راهش ایونت هاییه که منجر به شناخت بیشتر اعضا میشه. به تازه وارد ها هم کمک میکنه که با بقیه بیشتر خو بگیرن و احساس غریبی نکنن.
سیریوس! چه وزیر خوب و مسئولیت پذیری! شما به عنوان جایزه چی میخوای؟ بلیط رایگان سیرکِ عجایب بدم خدمتتون؟
نقل قول:
من تا جایی که یادمه یه موجوداتی شبیه زامپی توی بازی Hogwarts Legacy بودن. طلسم اینفرنو هم بیشترین اثر رو روشون میذاشت. اصلا من میگم نه تنها زامبی بلکه اصلا هرموجودی که فکرشو بکنی و توی جهان جادویی هری پاتر قابل تصوره رو میتونیم ازش استفاده کنیم و به فعالیت هامون تنوع بدیم. با حرفهایی که زدی موافقم. من خودمم متعقدم وقتی تمرکز فقط روی تقابل دوجبهه باشه، نه تنها خیلی خوب نیست، بلکه آسیب هایی هم داره. مسائل طنز و جدی زیادی هستن که میتونن باعث کنارهم قرار گرفتن این دو جبهه بشن و اتفاقات جالب زیادی رو بوجود بیارن. البته باید در نهایت به این توجه کنیم که دو جبهه طبق ایفای نقش باید در مقابل هم نقش ایفا کنند. اما نه به این معنا که این ایفای نقش باید تماما معطوف به تقابل با تمام قدرت باشه.
شهربازی فکر کنم توی لندن داشتیم. نداشتیم؟ دقیق یادم نیست.
بله همینطوره، در رابطه با شهر بازی لندن هم اطلاعی ندارم و همین خودش ثابت میکنه که بود و نبود اون شهربازی، آنچنان فرقی هم نکرده! میدونین چرا؟ چون الان ما حتی شهربازی هم داشته باشیم، وقتی قرار باشه زیر تاپیکای معروف و قابل توجه محو بشه و از یاد بره که دیگه به درد نمیخوره. باید یه چیزی جذابش کنه، یه چیزی که همه رو به سمت اون شهربازی سوق بده! باید یه ایدهی ناب داشته باشه، اما خب فقط همین نیست! میدونن به چی فکر میکردم؟
این قابل توجه شدن و معروف شدن، به یچیز خیلی مهمتر هم نیاز داره. مشکلی که ما خیلی هامون توی تاپیک های ادامه دار داریم. ما خیلی طولانی مینویسیم. ما میایم یه تومار مینویسیم میفرستیم انگار داریم برا یه تاپیک تک پستی مطلب مینویسیم! خواننده بعدی ممکنه حوصلهش نکشه، ممکنه ادامه دادن براش سخت بشه یا حتی اینجوری براش جا بیوفته که باید مثل بقیه طولانی بنویسه. کسایی که نتونن اینکارو بکنن، که کلا بیخیال میشن. بقیه هم حالا به نحوی حوصلشون سر میره! به نظر من حتی یکی از دلایلی که این روزا تاپیک های تک پستی طرفدار بیشتری داره همینه.
از طرفی، ما موضوع این تاپیک ها رو خیلی طولانی میکنیم، انگار که سوژه هیچوقت نباید پایان پیدا کنه! اما به نظرم قشنگترش اینه که بعد از یه مدتی تموم بشه و سوژه های جدید با آدم های جدید بهش اضافه بشن، تا اون آدم های قبلی هم که توی سوژه های قبلی بودن از بین برن. ما الان تاپیک های زیادی داریم که اصلا سوژهشون معلوم نیست چیه، معلوم هم باشه، شخصیتاش دیگه توی جادوگران حضور ندارن! چجوری میشه درمورد آدمایی نوشت که نه دیگه حضور دارن، نه تازه وارد ها چیزی درموردشون میدونن؟
نقل قول:
بخشی که در مورد دانشگاه زدن و تاریخ نوشتن رو گفتی یکمی متوجه نشدم.
چرا دانشگاه نمیتونه یه سوژه باشه؟ ببینین، دنیای ماگلی پیشرفت میکنه اما ما جادوگران رو ثابت نگه داشتیم! به نظرم میتونه یه تاپیک باشه، یا حتی یه ایونت! که یه دانشگاه به تازگی تاسیس شده و به جادوگرای قدیمی که توی هاکوارتز درس خوندن و الان دیپلم دارن، جادوی معاصر یاد میده! به هرحال علم درحال پیشرفته و آدما نیاز دارن که علمشون رو به روز کنن. میتونه خیلی جالب باشه که همه استاد های هاگوارتز یا حتی بقیه، توی یه کلاس پشت میز بشینن و باهم درس بخونن! هم تک پستی میشه در آورد از توش، هم ادامه دار.
تاریخ هم همینطوریه، من خیلی از موزهی جادوگران خوشم میاد اما خب به نظرم خیلی خالی مونده. ما میتونیم یه تاپیک داشته باشیم که دقیقا مثل یه کتاب عمل کنه! مثل تاریخ گزیده! و یچیزی که هست، اینه که شما دست بقیه رو آزاد نمیذارین. ما میتونیم یه تاپیک تاریخ نویسی آزاد داشته باشیم که هرکی به تاریخ جادوگران علاقه داره، مثلا بره بگرده و سرچ کنه و خودش یه داستان از توی اتفاقاتی که قبلا توی سایت رخ دادن بنویسه و به فرم یه پست تکی دربیاره بفرسته! یا حتی میتونه به جای سایت، از خودش تاریخ بنویسه و سلسله بسازه! خیلی سرگرم کنندهس. در کل اینها فقط ایدهن، من خودم انجام نمیدم و ترجیح میدم فقط ایده پرداز باشم چون اول از همه میترسم دیگران خوششون نیاد و اصلا نگیره! دوما که باز هم میگم، من یه ایده منسجم ندارم و درواقع ایده های من ناقصه. نیازه به همفکری بیشتر، تا کامل تر بشه و بعدش قابل اجرا باشه!
اما در هرکجا و در هر ایدهای نیاز به کمک داشتین، میدونین که حتی سرم هم شلوغ باشه سعی میکنم حضور داشته باشم و به جناب وزیر و بقیه کمک کنم تا دست تنها نباشن! پس لطفاً احساس غریبی نکنین، اینجوری نیست که ما نخوایم کمک کنیم بهتون. ما فقط نمیدونیم چجوری کمک کنیم یا همراهتون آستین بالا بزنیم! حالا من جمع بستم ولی شایدم فقط کن اینجوریم..
در رابطه با وعدهای که مدیران سایت دادن هم، امیدوارم له عمر ما قد بده و منم بتونم ببینمش!
با تشکر از اینکه افکار درهم برهم منو نادیده نگرفتین!