گاهنامه وزارت سحر و جادو
دولت دوستی و دوپامین
شماره دو (وقایع پاییز 1403)
در فصل پاییز و همزمان با ریختن برگ درختان زیبا، برگهای کارمندان وزارتخانه نیز میریخت! حتی برگهای وزیر پانمدی نیز ریخته بود و پس از اتمام تابستان پرشور، پاییزی بی برگ آغاز شده بود. هرچند در همین بی برگی، دوستی و صلح و صفا در جامعه برقرار بود و فقط دوز دوپامین پایین آمده بود. وزیر باید فکر چاره میکرد... او معتقد بود که دوپامین هرگز نباید پایین بیاید!

آغاز رویداد اقلیتهای دنیای جادویی
در اواخر تابستان سرانجام خیزش اقلیتها شکل گرفت و برادر ریموس طی حرکتی انقلابی،
سازمان اقلیتهای دنیای جادویی را تاسیس نمود. اقلیتها که از جامعه زخم خورده بودند، پشت درهای باز سازمان صف بستند و به این خیزش انقلابی پیوستند تا پس از قرون متوالی حقوق خود را زنده کنند. ریموس پس از مدتی سکوت، سرانجام
پاسخ ملتی که خواهان پیوستن به سازمان بودند را داد و مو را از ماست بیرون کشید تا مبادا کسی در قالب گرگ شنگول و منگول خودش را به عنوان اقلیت جا بزند. وزیر پانمدی نیز با حمایت کامل از این سازمان و رهبر آن، ریموس لوپین، در اطلاعیهای
لیست اعضای سازمان را اطلاعرسانی کرد و تاریخسازی این سازمان را قطعی خواند.

ریموس در جلسهای محرمانه، اعضای سازمان را فراخواند و
اولین ماموریت سازمان را به همگی ابلاغ نمود. مدت کوتاهی پس از ابلاغ این ماموریت، متاسفانه ریموس مدتی ناپدید شد که معلوم شد عناصری که مخالفت حقوق اقلیتها بودند، او را دزدیده بودند و میخواستند به سوء او جان قصد کنند... ببخشید به جان او سوء قصد کنند. خوشبختانه ریموس از این واقعه جان سالم بدر برد اما ماموریت نیمه تمام ماند و برای مدت طولانی متوقف شد و سازمان برای مدتی در خفا فعالیتش را ادامه داد...

فصل کوییدیچ با طعم گالیون
هرچند که وزارتخانه نقش خاصی در برگزاری این دوره از مسابقات کوییدیچ را نداشت و فرزنده خوانده وزیر یعنی
هری پاتر یک تنه مثل رستم دستان و به تنهایی بار اجرای این دوره از مسابقات را به دوش میکشید، اما وزیر پانمدی به عنوان یک وزیر مردمی وظیفه خودش میدانست تا در مسابقات شرکت کند و حتی با وجود خالی بودن جیبش، اسپانسر مالی یکی از تیمهای مسابقات شود. فصل پاییز با برگزاری
مسابقات لیگالیون دوباره شکوفا شد و از آنجایی که جامعه جادوگری ظرفیت دوپامینیاش با برگزاری این مسابقات تکمیل شده بود، وزیر پانمدی برای جلوگیری از هرگونه اوردوزی، فعالیتهای وزارتخانه را صرفا به برقراری نظم و امنیت مسابقات محدود کرد.

اما متاسفانه وزارتخانه و فدراسیون کوییدیچ فریب خورده بودند!
گنگستران مردمان خورشید که در قالب تیم «مردمان خورشید» خودشان را به فدراسیون معرفی کرده بودند و در مسابقات شرکت کرده بودند، پس از گذشت زمان کوتاهی، اقدام به شورش و آشوب کردند و اعلام کردند که مسابقات را به رسمیت نمیشناسند! وزارتخانه سحر و جادو با همکاری فدراسیون کوییدیچ، جستجوی شبانهروزی خودش را برای یافتن این گنگستران آغاز کرد و هرلحظه جامعه جادوگری را از آخرین اخبار این گنگستران
مطلع مینمود.

وظیفه شناسی وزارتخانه به قدری بود که پانمدی حتی به
بــرادر خودش نیز رحم نکرد و وقتی متوجه شد او یکی از اعضای این باند خطرناک است، تلاشها برای دستگیری او را متوقف نکرد.
سرانجام با تلاش های بیوقفه وزارتخانه،
گنگسترهای کوییدیچ دستگیر شدند! پانمدی خودش شخصا این پرونده را بدست گرفت و تا زمان برگزاری دادگاهی عادلانه، مردمان خورشید را
زندانی کرد. با فاصله کمی از زندانی شدن مردمان خورشید، متن
کیفرخواست و ابلاغیه متهمان منتشر شد و
نخستین جلسه دادگاه متهمان برگزار شد. مردمان خورشید تک به تک آمدند و از خودشان جانانه دفاع کردند. پانمدی از دفاع آنان بسیار متاثر شد و پس از ساعتها خود درگیری، معمای این پرونده را
حل کرد و پرونده را مختومه اعلام کرد. متهمان پس از گذراندن
حداقل مجازات که دولت مهربان دوستی و دوپامین برای آنان تعیین کرده بود، آزاد شدند و به آغوش جامعه جادوگری بازگشتند...
یلدای بیادماندنی وزارتخانه
در پایان فصل پاییز و در شب زیبای یلدا، وزیر پانمدی
یک آهنگ یلدایی که توسط گروه غارتگران تنظیم و اجرا شده بود را به جامعه جادوگری هدیه داد و وعده داد که دولت هنردوست نوزدهم در آینده اثرهای هنری بیشتری منتشر خواهد کرد.
پس از اتمام پاییز جادویی، زمستان سختی در راه بود...
دوستدارتان،
وزیر پانمدی.
We've all got both light and dark inside us. What matters is the part we choose to act on...that's who we really are