با سلام خدمت همگی امروز در خدمتتون هستیم برای تشریح فیلم مصائب ولدمورت
میلی : سلام رفیق شفیق .کالین کریوی و برادرش دنیس همه ی ما می دونیم این دو برادر با وجود مشکلات فراوان رو به ما جادوگرانه سیاه اوردن و برای ما که طی این سال ها زجرهای فراوانی کشیدیم فیلم ساختن
کالین من از دورانه مدرسه یادمه شما عکس می گرفتین ولی حالا برای فیلمتون 14 هیپوگریف طلایی گرفتین و رکورد ارباب حلقه هارو شکوندید نظرتون در این رابطه چیه؟
کالین:من اااا من واقعا سورپرایز شدم وووو نمیدونم چی بگم ما پیش از این این چنین ااااااا خوشحال نشده بودیم و می دونید منو دنیس مکمل هم هستیم ووووووووو....
ملت:
دنیس:
میلی : ااا وقتمون داره تموم میشه دنیس جان شما نظری ندارین ؟
دنیس :من نه فقط به اطلاع برسونم که ما حدوده 10000000گالیون خرج کردیم تا ادمی که نمیشه گفت ادم به بی ریختیه لرد پیدا کنیم وباز 100000 گالیون خرج گریم.
میلی:
ملت:خدا به دادت برسه
میلی : از همین جا بگم دنیس از کودکی شوخ بود
منظورش جراحیه زیبایی بود
کالین 100 البته
میلی:
ملت:

فلور:با سلام امروز در خدمتتون هستیم که یکی از مشکلات جامعه ی جادوگری رو مطرح کنیم و اون بازگشت اسمش و نبره که کم کم به فراموشی سپرده می شه به همین دلیل این برنامه رو اجرا می کنیم تا یاآوری برایه دوستان و جامعه ی جادوگری باشه اول می ریم و یک گزارش از وزارت سحر و جادو رو باهم می بینیم
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
تانکس: با عرض سلام به دوستان اینجا وزارت سحر و جادو است و می بینید که همه در جنب و جوش هستن
نمایی از وزارت که همه در حال دویدن هستن و حالا دوباره دوربین رو تانکس زوم می کنه
تانکس: بله می بینید که دیروز یک یک درگیری در وزارت به وجود امده بود یک فرد بیگانه وارد شده بود و سعی کرده بود که یکی از کارکنان رو بکشه که آقای آرتور ویزلی ایشون رو نجات داد البته آقای آرتور ویزلی حالا در سنت مانگو بستری هستن و اینجا در وزارت اقدامات امنیتی راه اندازی شده
جناب دامبلدور گفته اند که همه در قرارگاه بمونن و مراقب باشن و همه باید گوش به زنگ باشن
با تشکر تانکس از وزارت سحر و جادو
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
فلور: بله این از کزارشی که خانم تانکس زحمتشو کشیده بودند حالا به سنت مانگو می رویم
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
کینگزلی:سلام به همه ی بینندگان گرامی بله همین طور که مشاهده می کنید ما در سنت مانگو هستیم دیروز در باشگاه کوییدیچ یک حادثه رخ داد که وزارت سحر و جادو می گن عاملان این حادثه مرگخوارن بودن در باشگاه 3 نفر کشته و ده ها زخمی بوده من به عنوانه وزیر اعلام می کنم که همه گوش به زنگ باشند
هرمیون که اینجا گزارشگره:با تشکر از وزیر که زحمت کشیدن و آمدن که ببینن مردم در چه وضعی هستن
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
در استادیو
فلور:بله همین طور که دیدید اتفاقاتی در حاله افتادنه که جامعه د جادوگری رو با وحشت مواجه کرده و ما به گفته ی وزیر این برنامه ی اظطراری رو اجرا کردیم تا جامعه ی جادوگری به فکر اقدامات امنیتی باشند با تشکر از مدیریت جادوگر تیوی که اجزاه ی اجرای این برنامه رو به ما دادن
خداحافظ
تیتراژ پایانیه برنامه خطر نزدیک است!

ادامه ی برنامه......

اسنیپ:جناب گراوپی ما به خاطره این صداقت شما یک لوح تقدیر برای شما در نظر گرفتیم!
گراوپی:
هری:
هری:از کجا میدونید صداقت داره؟؟از کجا میدونید راست گفته؟؟
گراوپی:
اسنیپ:آقای پاتر شما عامل فساد در این جامعه هستین و باید مجازات بشین!!
هری:
گراوپی:خب جناب اسنیپ من خیلی کار دارم و الان سرم خیلی شلوغ باید برم سر کار و از اون جا هم برم خونه چند نفر مشکلاته خانوادگیشونو درست کنم!!
اسنیپ:بفرمایید جناب گراوپی!
هری:من از دست شما شکایت میکنم!!
نمید وارد میشه....
نمید:خب میخواستی چی کار کنی هری جان؟
هری:به جونه نمید هیچ کار!
نمید:من الان با برادر زن گراوپ که سرهنگ هستش صحبت کردم و مجازات هری رو ازش پرسیدم!
اسنیپ:خب مجازاتش چی بود؟!!؟؟!؟
اختر:129 ضربه ی شلاق !!و حبس ابد!!
هری: اگه بمیرم که بهتره!!
نمید(جیغ زنان):خب بمیر!!!!
هری:خب نمیمیرم نمید جان!!
اسنیپ:خب سرکار خانوم نمید چون من خیلی به بشر علاقه دارم و دوست ندارم کسی بمیره به خاطره همین برای هری جان کمی تخفیف مجازات میخواهم!!
نمید:شرمنده اخلاق ورزشکاریتون!
اسنیپ:
اسنیپ که راضی نبود هری کوچک ترین آسیبی ببینه به خاطره همین به گراوپ زنگ زد!(چون نمید حرف گراوپ رو گوش میکرد)
اسنیپ:الو ...جناب آقای گراوپ....
گراوپ:بله بفرمایید!
اسنیپ:من سوروس اسنیپ هستم!
گراوپ:بله شناختم...حالتون خوبه؟!؟!
اسنیپ:جناب آقای گراوپ یک مشکل اساسی پیش اومده که فقط شما بلدی حلش کنی!
گراوپ:خب چه مشکلی!؟!
اسنیپ:بیایید جادوگر تی وی میفهمید!
گراوپ:ولی من خیلی کار دارم!!باید برم بورکینافاسو برای تحقیق!
گراوپ:باشه میام!!
اسنیپ:متشکرم!
گراوپ:من تا ده دقیقه دیگه اونجام!
گراوپ وارد استودیو جادوگر تی وی میشه!
گراوپ:خب من اومدم!
اسنیپ:این خانوم نمید رفته حکم مجازات هری رو گرفته!!129 ضربه ی شلاق و حبس ابد!
گراوپ:
گراوپ:خب چه کمکی از دست من بر میاد!!؟؟!!
اسنیپ:شما یک جوری این خانوم نمید رو راضی کنید که این هری رو ببخشه چون گناه داره!
گراوپ:ببینم چی کار میتونم بکنم!
گراوپ:برید کنار ببینم!
گراوپ میره کنار نمید وای میسته و در گوش نمید یک چیزهایی رو زمزمه میکنه!!
نمید:باشه گراوپ!!بخشیدمش!!
نمید:باید قول بده دیگه سر و گوشش نجنبه!!
اسنیپ:بابا گراوپ کارت خیلی درسته!
گراوپ:
اسنیپ:خب مثل اینکه همه چیز به خوبی و خوشی تموم شد!
هری: دستت درد نکنه نمید!
ناگهان در شترق میشکنه و اختر وارد میشه!
هری:
گراوپ:
اسنیپ:
نمید:

همگام با کویدیچ
سه...دو...یک...میریم رو آنتن...
مجری : به نام خدا باسلام خدمت بینندگان عزیز برنامه همگام با کویدیچ. همونطور که در خبرها شنیدید امروز یه بازی دوستانه زیبا در آستانه فرا رسیدن جام کنفدراسیونهای کویدیچ برگزار میشه بین دوتیم انگلیس و بلغارستان... که ما تصمیم گرفتیم بازی رومستقیم و زنده پخش کنیم...خوب دیگه فکر کنم بازی داره شروع میشه و میریم به استادیوم 100 هزار نفری ملی انگلیس. در ضمن ما در آخر بازی کارشناس داوری هم خواهیم داشت من میکروفون رو در اختیار جاسم عزیز قرار میدم تا بازی رو گزارش کنه...
/// تصویر زمین بازی///
جاسم : با یاد ونام خدا و باسلام خدمت شما عزیزان صاف میریم سراغ بازی که الان دو سه دقیقه ای میشه که شروع شده بازیکنان انگلیس رو با لباسهای سفید و قرمز در سمت چپ میبینید که کوافل میزنن و بازیکنان سبز پوش بلغارستان که از راست به چپ بازی میکنن بله ترکیب دو تیم رو معرفی میکنم...
بلغارستان :
دیمیتروف----10
ایوانوا-------21
زوگراف-------3
لوسکی----7
وولچانوف-----8
وولکوف-------67
و...
کرام---------11
/// صدای تشویق تماشاگران///
یازده مرد انتخاب شده بلغارستان توسط آقای سیمونوو که به مصاف این بازیکن میرن...
انگلیس :
هیومن-------8
مارتین-------4
سالوویچ-------5
هاکربی----------10
اسمیت---------11
گرینت---------23
و...
ردکلیف--------7
با مربی گری استیو واتسون مربی خوشنام تیم انگلیس...و داور این مسابقه جان لاتینتو از ایتالیا هست...میپردازیم به بازی :
بله کوافل در بین بازیکنان بریتانیا به سرعت رد و بدل میشه...اسمیت برای سالوویچ که سابقه عضویت در تیم شاختار اوکراین رو هم داره سالوویچ اوکراینی ست که تابعیت انگلیسی رو قبول کرده...حالا برای هاکربی...مایکل هاکربی...یه نفرو جا میزاره...حالا دومی...برای اسمیت اسمیت برای هیومن و... یه بلوجر دیدنی از وولچانوف که باعث میشه توپ به بلغارها برسه... اون ور کرام سخت بدنبال گوی هست و دنیل ردکیلف هم انگار قصد داره یک بارهم که شده کرام رو مغلوب بکنه...و بله گــــــــل!!!
اون سمت حالا دیمیتروف و لوسکی در یک همکاری دیدنی ک دروازه سمت چپ هیومن رو باز میکنه...ده بر صفر بلغارستان با گل دیمیتروف!
حالا هاکربی از کنار مدافع تیمشون یعنی مارتین رد میشه یه پاس بلند و در عمق برای اسمیت به اسمیت نمیرسه...زوگراف توپ رو مال خود میکنه و یه بلاجر بسیار دیدنی از راپرت گرینت بازیکن تیم گرد باد انگلیس که این روز ها نامش بسیار در روزنامه ها بوده بخاطر عمل خیر خواهانش!
باز هم هاکربی بی شک بهترین بازیکن انگستان بوده تا این دقیقه... برای نیل اسمیت! اسمیت از بازدارنده وولچانوف رد میشه حالا سالوویچ...سالوویچ خودش و...گــــــــل!!!
...بازی رو بلغار ها آغاز میکنن...پاس برای...نه...نرسید...پاس لوسکی به مقصد نرسید...و حالا نگاه کنین...یه اتفاق نادر...ردکیلف و کرام به دوسمت مخالف شیرجه میرن حالا چرا نمیدونم ما یه گوی بیشتر نداریم...کرام روشوبرمیگردونه...و بله...کرام اشتباه کرد اون میخواست ردکیلف رو فریب بده ولی در همین موقع ردکلیف گوی رو دیده بود نقشه کرام نگرفت...حالا اون عقبه و ردکلیف با سرعت به سمت گوی میره...فرصت برای ردکلیف!!! گوی درست جلوشه!!! مـــیره که توپ رو بگیره یه بلاجر قوی و عجب صحنه ای!!! مارتین مدافع انگلیس خودشو جلوی باز دانده پرت میکنه و به ردکلیف نمیخوره...کرام!!!!! با چه سرعتی داره میاد و ردکلیف هنوز جلوه تغییر ناگهانی مسیر گوی!!! حالا ردکلیف...نمیتونه درست تغییر مسیر بده...کرام شانه به شانه او گوی به سمت پایین در حرکته عمود عمود!!! کرام!!! ردکلیف و !!!!! تــــــمام!!! کرام خودشو به سمت توپ پرتاب کرد و اونو گرفت!!! عجب فوق ستاره ایه این کرام! بازی با نتیجه 160 بر20 به اتمام میرسه...من که هنوز شوکه ام!!! عجب بازی کوتاه ولی زیبایی بود...امدوارم لذت برده باشین...
/// صحنه استادیو پخش///
مجری : بله متشکر...بازی زیبایی بود که صحنه داوری هم نداشت...امیدوارم لذت برده باشین تا دیدار بعد خداحافظ!!!
/// موزیک پایانی!!!///

دیدن این گزارش برای کسانی که از اتفاقات اخیر سایت بی اطلاع هستند توصیه نمی شود

گوینده ی خبر: دیروز ما شاهد یک نزاع و هرج مرج در محله ی جادوگران بودیم که سر انجام با وساطت پلیس ختم به خیر شد هم اکنون توجه شما رو به گوشه هایی از اون جلب میکنم که گزارشگر همیشه در صحنه ی ما اون رو تهیه کرده
دوربین دونفر رو نشون میده که دارن با هم بگو مگو میکنن
جاهل شماره ی 1 : آی نفس کش تو که از فوتوشاپ هیچ نمی دانی سخن کوتاه کن
جاهل شماره ی 2 :فوتوشاپ بر سرم خورد من خدای رول و پلینگم تو به چه حقی در آنجا دخالت کردی
جاهل شماره ی 1: همین هست و خواهد بود
جاهل شماره ی 2:مردش هستی اندکی بایست تا پدرم را آورم ابله
جاهل شماره ی 1:چنان بوتت کنم که در کف بمانی
جاهل شماره ی 2: جواب ابلهان خاموشیست

گزارشگر: بله در سمت دیگر میدان چند نفر سمج یکی از ریش سفیدان محله را پیدا کرده اند
سمج شماره ی 1: توضیح همی بده
ریش سفید: هر چه شما گویید درست است و هر چه شما نمی گوئید نادرست من همواره مخالفت با ریش سفیدانبوده ام من شما را درک کنم همان گونه که پر و پاچه ی ما را هوشت نمودند من خود به مقدار متنابهی دپرس شدم
حال اگر مدیر گویید این من گویم آن و این تفاوت است در نظر که من طرفدارش بوده ام
سمج شماره ی 2: من عامل فساد را به دو دست خویش خفه سازم
ریش سفید: من نیز خفه سازم و من در دهن این ریش سفیدان دیگر زنم و نتوانستم به انها حالی کنم که هر کس به طریقی حال در وکند
دوربین یک تکون میخوره و خاموش میشه
گویینده: بله بینندگان عزیز در اینجا جاهل شما ره ی 1 و 2 ما را دیدند و به سوی عوامل ما حمله کردند و حالی به فیلمبر دار و گزارشگر ما دادند به طوری که هم اکنون داخل سنت مانگو بستری هستند

اسنیپ: بعدش چی شد
هری: خوب اونجا گراپی من رو رو زمین خوابوند و هر یک ربع یک بار با دستش میزد تو سرم
اسنیپ: چرا؟
هری: خوب دست خودش نبود تو خواب بود دیگه
اسنیپ: فردا بر گشتین خونه؟
هری: نه
اسنیپ: برای چی؟
هری: خوب من سر صبح که گراپی خوابش برد تازه تونستم بخوابم و از اونجایی که من تو خواب حرف میزنم یک چیزایی احتمالا گفتم که نمید خوشش نمی یومده
اسنیپ: گراپی شما چی شنیدید؟
گراپی: من شنیدم که هری هی میگفت نه اقدس من هم تو رو هم اختر رو به یک اندازه دوست دارم من رو تنها نگزار
هری:
اسنیپ: خوب شما چی کار کردید؟
گراپی: رفتم و به نمید گفتم
اسنیپ: نمید چی کار کرد
گراپی: اول یک فصل من رو زد و بعد از اون گفت هری یک هفته دیگه پیش تو بمونه تا ببینم این اقدسه دیگه کیه
(( ادامه ی برنامه در قسمتهای بعد))

خب از این به بعد با برنامه ی اسنیپ چربامبول در خدمت شما هستیم!

اسنیپ:بحث امروز ما درباره ی آقای پاتر هستش!
اسنیپ:و میهمان ما نیز آقای پاتر هستش!

اسنیپ:خب آقای پاتر شما چگونه فردی هستید معمولا؟
هری:من فرد خوبی هستم!
اسنیپ:نه منظورم اینه که چه خصوصیاتی دارید؟
هری:خصوصیات داریم تا خصوصیات!
اسنیپ:اصلا هیچی!
اسنیپ:از عیالتون نمید تعریف کنید!
هری:نمید هم زن خوبیه!
اسنیپ:
اسنیپ:خب روابطتون چطوریه؟
هری:عارضم خدمتت که یک بار خسته مونه داشتم میرفتم خونه که نمید بهم گیر داد!!(از نو سه پیچ)
اسنیپ:خب....
هری:بعد بهم شک کرد؟
اسنیپ:چه نوع شکی؟
هری:آخه دیر اومده بودم خونه...!
اسنیپ:خب...
هری:بعد گراپی رو آورد که منو چک کنه!آخه گراوپی اسنتعداد خاصی تو آدم شناسی داره...اصلآ رشته ای که تحصیل کرده روانشناسی و مشکلات جامعه!و آدمشناس هستش!
اسنیپ:بعدش چی شد؟
هری:چشتون روز بد نبینه!
هری:گراپی رفت دم گوش نمید یک چیزایی گفت بهش!
هری:منم فکر کردم تبرئه شدم!
هری:بعد یک هو نمید با چشمهای ورقلمبیده منو نیگا کرد!
نمید در آن لحظه:
هری:چی شده عزیزم؟
نمید:اختر میاری واسه من!!خوردت میکنم!!
هری:
هری:گراوپی تو یک چیزی بگو!!
گراوپ:شرمنده اخلاق آسلامیت!
اسنیپ:بعدش چی شد؟
هری:من که اون موقع حسابی ترسیده بودم به نمید گفتم سو تفاهم پیش اومده ولی اون گوش نکرد!
نمید:شب باید بیرون بخوای!
هری: این دفعه رو ببخش عزیزم!
هری:منم رفتم خونه ی گراوپ اینا خوابیدم!!هر چند زیاد خوش نگذشت!
((ادامه ی برنامه در قسمتهای بعد))

خب عزيزان دل برادر ميرسم به برنامه هميشگي و آشناي همنشيني با ماراها نيشششششششششششششششششش

در اين برنامه به شما آموزش خواهم داد چوگونه از يك ديكشنري زبان مار ها استفاده كنيد

-=-=-=-=-=-=- آهنگ ديك دنگ ديش دوووم بووووووووو! م


خوب سلام عزيزان نيشش مدتي بود اين برنامه نيشششششششش به علت برخي از مشكلات نيششششش پخش نميدش نييشششش خوشبختانه اين مشكلات عديده و نديده به خوبي نيييييش و خوشي حل شد نيييييييش

خوب بگذريم نييييش
براي استفاده از يك ديكشنري مار زبان بايد در ابتادا نيششششششش يك مار داشت نيشششش ترجيحان طوله افعي باشه نيششششش كه راحتر بشه باهاش كار كرد نيشششش خوب لطفا صفحه اول كتاب رو باز كنيد -


=-=-=-
ديلي ليلينگ دلي لينگ دلنگ دولونگ تق !
پياهماهي بازرگاني


ريش ترراش مرلين --> با ريش تلاش مرلين صورت خود را چون كله كينگي وزير نگاه داريد ريششششش تراش مرررلين


-=-=-
ديلي ليلينگ دلي لينگ دلنگ دولونگ تق !


-باز كنيد نيشششششششش سپس زبان خود را از حلق بيرون آورد نيشششششششششش و به صورت حلقوي نيششششششش بروي دندانتان قرار دهيد و كلمات را تلفظ كنيد نيش نيش نيييششششششششششششش
تا برنامه بعد خدا خافظنيشششششششششششش
-=-=-=-
( توجه تمام كلامات را با تشديد بخوانيد )

صدای دموکراسی - پیشنهاد - مصاحبه

{گزارشگر : باشما خستیم با گزارش ویژه خبری ساعت 10 و با گودریک گریفندور!
گریفندور : بله متشکرم!
گ : خوب با توجه به کمی وقت بریم سر اصل مطلب...ویکتور کرام باز هم بر جعلی بودن فیلم تایید کردن!
گریفندور : هووووم...شنیدم...بله لازمه توضیحاتی رو بدم و در ضمن توضیحاتی که جناب مرلین کبیر در مورد جعلی نبودن فیلم دادن تا قسمتی غلته...در واقع شما میدونید که یک آینه تصویر وارونه جانبی ایجاد میکنه...
گ : بله ولی در دوربین که آینه بکار نمیره...
گریفندور : بله ولی ما برای مخفی ماندن تصاویر مجبور شدیم از یه طلسم به جای دوربین استفاده کنیم...
گ : طلسم ؟!
گریفندور : بله این طلسم ساخت خودمه...و شما میتونید اونو در دبیر خانه رسیدگی به طلسمهای جدید ببینید (پست آخر) متاسفانه این طلسم اشکالی داشت که خودم متوجهش نشده بودم!
اشکال اینجا بود که این طلسم به صورت آینه عمل میکنه و تصویر وارونه جانبی ایجاد میکنه!
گ : میتونید بیشتر توضیح بدید؟
گریفندور : البته! یعنی در تصویر دست چپ کرام چوبدستی داره ولی در واقع این یه تصویر برعکس یا وارونه جانبیه...
گ : جالبه!
گریفندور : میشه بپرسم چیش جالبه! این که کرام و جامعه جادوگری فکر کردن من یه متقلب شیادم جالبه؟؟؟؟!!!!
گ : نه...من...
گریفندور : بله این یه سو تفاهم بود...در ضمن این نکته رو اضافه کنم که این تصاویر کمی خش داشتن در واقع ماموری که این فیلم رو ضبط کرد گفت که خودش اشک ویکتور کرام رو دیده...ویکتور کرام آدم حساسیه و من مطمئنم خودش هرگز حاظر به همچین کاری رو نداره و فقط به دلیل اغفال کینگ به این روز افتاده... من از همین جا به ویکتور اعلام میکنم که به طرف سفیدها بازگرده و فطرت سفید و پاک خودش رو به مقام نفروشه و بهش میگم که بهتره کمی خودش رو ببینه که هوش و استعداد ناب خودش رو در چه کاری ریخته...اون عضو گروه اسلایترینه و این برای یکی از اشخاص اول کشور اصلا شایسته نیست! من اینجا بگم که هدف اصلی ما فقط برکناری کینگزلی است نه کس دیگری!
گ : ممنون جناب گریفندور نظرتون در مورد آشوب در کشور چیست؟
گریفندور : بله...بله...راستش من اصلا دوست ندارم و میدونم شما هم دوست ندارین که در جامعه ای پر آشوب زندگی کنین و صبح با ترس از خطرات از خونه بیرون برین پس من فقط پیشنهاد میکنم که انتخاباتی 5 روزه برگزار بشه و کسانی که با کینگ یا مرلین موافقن رای
بدن تا همه چیز تمام بشه!
گ: بله ممنون جناب گریفندور...
تا دیداری بعد خدا نگهدار...}

دلسوز ملت کیست؟

گ:برای جواب به این سئوال به منزل ویکتور کرام آمده ایم!!...آقای کرام در جواب به این سئوال چه حرفایی دارید؟

کرام:برای من خیلی جالبه!!...عده ای خود را دلسوز ملت میدونن و خودشون رو نماینده ملت معرفی میکنن....در حالی که جامعه جادوگری ذره ای علاقه به اونها نداره......و در ضمن هی سر ملت منت میگذارن که آهای!!!همه اینکارا رو که من میکنم به خاطر ملته!!!من دلسوز ملتم!!!....در حالی که اصلا اینطور نیست!!!

گ:منظورتون آقای مرلین که نیست!!!؟

کرام:اتفاقا منظورم دقیقا ایشونه!!!!....ببینید ما این همه کار در وزارت سحر و جادو انجام میدیم ولی اینارو تو بوق!!! نمیکنیم....ولی ایشون کارهای نکردشو!!((همون دلسوزی!!)) رو هی اعلام میکنن.....خود شما نگاه کنید در همین برنامه نشستی با مسئولین چندبار اعلام دلسوزی کردند!!!....یکی بره آتشنشانی خبر کنه دل ایشونو خاموش کنه!!!!سوخت بابا!!!

گ:شما دلسوز ملت رو چه کسی میدونید؟

کرام:جواب مشخصه کینگزلی!!!....ایشون بودند که همیشه طرفدار جوانا بودند و هستند و همیشه در راس کارها به جوانان تکیه میکردند....آیا این چیزی غیر از آینده نگریه؟

گ:پس دلیل این آشوبهای چند روز اخیر چیه؟

کرام:بارها گفتم بازم میگم!!....کسب قدرت برای این عده خیلی مهمه...اینها میخوان پولهای بانک گرنگوتز رو به جیب بزنن...میخوان اسلحه های سازمان اسرارو به گروهای تروریستی بفروشن!!!....و هزار فکر خانمان براندازی دارن که بعدا اعلام میشه!!

گ:خیلی منون از شما!!

کرام:خواهش!!....دوستان گول این عده!!که مثل قصه بزبزقندی خودشونو سفید کردند نخورید!!!...تو قصه گرگه میاد پنجولاشو سفید میکنه!!...اینجا میان ریشاشونو سفید میکنن...البته این پیامی بود برای جادوگران زیر 7 سال!!!که بیشتر طرفداران مرلینو تشکیل میدن!!!!