گزارش جلسه حضوري 4 تير
حضور پر شور كارآگاه ققنوس به تنهايي در نمايشگاه
ساعت 10 دقيقه به 11 جلوي در مسجد به همه به چشم بد نگاه مي كني
اولين نفري كه اونجا مشكوك ميزنه
ققنوس:آقا جادوگري؟
يارو:
چي مي گي تو بچه
ققنوس:
منتظر دوستام بودم
يارو:
ديگه پرو بازي در نيار
خوب تا اينجا درس عبرتي شد هركي رو جلو در مسجد ديدي نگي جادوگري ساعت 11 يه نفر مياد دور مسجر راه ميره و يه 20 بار هم به ما نگاه مي كنه
ققنوس:هووووم چه قد شبيه شيكم...نكنه خودش باشه...خوب معلومه كه شيكم نيست تو اون عكس شيكم دستش گيتار بود اما اينجا گيتار نيست پس اين شيكم نيست
ساعت 11:10 دقيقه
يه نفر با مبايل: كجا جلوي مسجدي
ققنوس:ه جون خودم ديگه خودشونن
دو نفر پشت به هم وايستادن
يكي:كجاي مسجد
اون يكي:بيا از حوض بالا تر
ققنوس:آقا اين دوستتون پشتتونن
يارو:اه مرسي
ساعت 11:15 به سمت در خروجي
اتوبان چمران ساعت 11:21 دقيقه
ققنوس:دربست...11:25...دربست...11:30
در بست...يه ماشين واي مي سته ملت ميريزن دور ماشين من يه پير مرد شوت مي كنم اون ور
آقا@@@@@@@ 2500 يارو:بيا بالا
ققنوس:
ملت:
راننده:
پير مرده:
ساعت 11:40 جلو در خونه آقا دو قدم راه اوردي يا 1500 بيشتر نمي دم(آخرش دو تومن ميگيره ميره)
تو خونه
حاجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
خانواده:
------------------------------------------------------
نتيچه عقلي:هر وقت خواستيد با كسايي بيرون بريد كه تا حالا نديدشون اول اطلاعات كسب كنيد بينيد با چه لباسي مياد چاق لاغره موهاش چه شكليه
نتيچه گيري اخلاقي:ديگه در همچين جاهايي ميتينگ نباشه
نتيچه گيري نهايي:
[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo