فیلم شش. واقعا حالم بد شد موقع دیدنش! بیشترین تحریف رو نسبت به کتاب داشت. البته انصافا صحنه مبارزه با دوزخی ها و بعد هم مرگ و عزاداری دامبلدور خوب کار شده بود ولی بقیش تعریفی نداشت. فرار شاهزاده که قشنگ ترین فصلشه رو ترکونده بودن. صحنه حمله به خونه ویزلی ها هم افتضاح بود با اون حرکت هندی جینی!

شخصا از جیمز پاتر خیلی متنفرم! همینطور ورمتیل

من خودم تحت تاثیر شخصیت اسنیپ قرار گرفتم. این که با هوش و درایت بود. از روی فکر و سیاست تصمیم میگرفت و با وجود قلب بزرگ و احساسات قوی که داشت خیلی خوب می تونست به احساساتش غلبه کنه و شرایط به اون سختی رو مدیریت کنه.دلم میخواد مثل اون رفتار کنم.

اسنیپ
مک گونگال
مودی

من اگه جای سیریوس بودم باکریچر با مهربونی برخورد می کردم.
و اینقد هم اسنیپ عزیز دل (خصوصا در نوجوونی)رو اذیت نمی کردم.

با نظر ایلین جان موافقم.به نظرم لیلی خیلی بیرحم بود. واقعا حرفی که اسنیپ بهش زد بدتر از رفتار و حرفای پتونیا و جیمز بود؟ چرا رفتارای زشت جیمز رو که خودش بهش اعتراف کرد مثلا از سر تفریح به تحقیر دیگران میپرداخت رو نادیده گرفت؟چرا حرفای خواهرشو میبخشید وقتی حتی ازش عذر خواهی نکرده بود ولی یه حرف اسنیپ رو از رو عصبانیت بودن در شرایطی که غرور هر پسری رو خرد می کنه نبخشید اونم وقتی اونجوری مظلومانه ازش عذرخواهی کرد...به نظرم همش بهانه بود تا با سوروس به هم بزنه. بی اینکه اهمیت بده چه بلایی سر پسری میاره که همه پناهش لیلیه.
من اگه جای لیلی بودم هیچ وقت جیمز رو به سوروس ترجیح نمیداد.یا اگه به هر دلیل می خواستم ترکش کنم اینجوری باهاش رفتار نمی کردم و بی رحمانه و بی مقدمه ولش نمیکردم. وقتی آدم همه زندگی یه نفره نسبت بهش تعهدی داره که باید انجامش بده. نه برا رسیدن به خواسته هاو عشق خودش پا بذاتره رو همه چیز اون شخص. اون هیچ تلاشی برا برگردوندن سوروس نکرد. واقعا اسنیپی که برا مرده زنی که ترکش کرده بوداز جون گذشت برا زندش این کارو نمیکرد؟

اسنیپ : به خاطر شخصیت مرموزش خیلی جالب بود. بعد فداکاری و گذشتش که به خاطر محفل و هدفشون مجبور شد اون همه تهمت و رفتار خصمانه رو تحمل کنه و از بیگناهیش دم نزنه.مجبور شد تنها تکیه گاهشو بکشه برا این که بتونه کنار لرد بمونه و به عنوان مدیر از مدرسه و بچه ها مراقبت کنه اونم وقتی اونا ازش متنفرن و باهاش مث یه قاتل خائن برخورد میکنن. و این که بی انتظار تشکر و قدردانی پنهانی مراقب هری باشه . پسر عشقش و دشمنش! که از نظر ظاهر و رفتار با پدرش مو نمی زنه.

کلا خانواده ویزلی! رو دوست داشتم به جز جینی! مهربون و بانمک بودن. مصداق یه خونواده واقعی. خانوم ویزلی یه مادر مهروبن و فداکار مث مادرای ایرانی آقای ویزلی هم یه مرد زحمتکش و خانواده دوست.فرد و جرج و رون هم که دلیلش آشکاره و گفتن نداره! برا این که زنگ تفریح کتاب بودن

هرمیون : باهوش و فداکار

مک گونگال : جدی باهوش وفادار و عاقل

شوهر خودم سوروس اسنیپ!
مردی به این وفاداری کم پیدا میشه با اون عشق افسانه ایی.باهوش و قدرتمند هم که بود و مقرراتی و جدی البته برا لیلی احساساتی و ملایم! کلا از مردایی که واسه همه چنگیزن تو خونه فرنگیز خوشم میاد!
اگه اون نشد لوپین هم میتونست کیس مناسبی باشه مهربون و آرومو خوش اخلاقه