طوسی جامگان لندن
پست آخر
_نمیتونم، خیلی انرژی دارم! خیلی فرِش شدم!
_ریگولوس، قولی که دادیمو-
_خیلی آماده ام! خیلی جذابم!
_ریگولوس یادته یه قولی بهشون-
_شله شله شله شله شله!
درحالیکه ریگولوس سرخگون را در دست گرفته با حرکات مارپیچی دور تا دور ورزشگاه را می پیمود و هاگرید در نهایت استیصال تلاش میکرد جلویش را بگیرد، لادیسلاو حتی زحمت از زمین بلند شدن را هم به خودش نداده بود و در گوشه ای از زمین کوییدیچ درحالیکه جارویش زیرش قرار داشت چهارزانو نشسته بود و رنک بهترین نویسنده اش را برق می انداخت و اینگونه بود که طوسی جامگان لندنی مجبور بودند شش نفره بازی کنند.
و راستش را بخواهید این خیلی برایشان مهم نبود؛ چرا که همان شش نفر هم سر جمع اندازه ی یک استیون هاوکینگ کارایی داشتند و چیزی نبود که بخواهند برایش حسرت بخورند.
_دور تا دور زمین رو طی میکنه، ریگولوس بلک این غزال تیزپا کثافت خوب این توپارو میزنه! آم... دوباره دور تا دور زمین رو طی میکنه. فکر نمیکنم قصد داشته باشه توپ رو به کسی پاس بده.
ریگولوس بلک بطوریکه گویی در مراسم عقد والده اش شرکت کرده باشد، به سمت لادیسلاو در روی زمین هجوم برد تا او را ببوسد ولی لادیسلاو که خسته تر از این حرف ها بود در برابر این حرکت شنیع تنها رنک بهترین نویسنده اش را بالا گرفت و همه احترام بگذاشتند.
سپس فریادِ طوسی، طوسی در حمایت از لادیسلاو و خدمات بی دریغش در این دوره از مسابقات به هوا برخاست.
_آم... ریگولوس بلک بهمراه سرخگون از دروازه رد میشه.
_من عاشق کوییدیچم!
_چیکارش کردین...
درحالیکه صدای فریاد اعتراض طرفداران تیم تف تشت به هوا برخاسته بود و با وجود اینکه لادیسلاو نشانش را بالا گرفته بود یک عده عنتونینِ بی تربیت یادشان رفته بود احترام بگذارند، صدای فریاد های نا مفهومِ کاپیتان تیم تف تشت به گوش میرسید که تقاضای تعویض کاربر مهمان با یک جستجوگرِ حرفه ای را داشت. و از آنجا که تمامی اعضای تف تشت کاپیتان بودند، عنتونینِ این فریاد در آمد.
درحالیکه کاربر مهمان از سایت خارج شده و یک کاربر جستجوگر بجای او لاگین میکرد، بطور ناگهانی ابرهای آسمان قوس برداشته و از هم گسیختند و کاربر "غم گینم که رفتی" که یک انسان گرگ نما بود از آسمان وارد سایت شد و از اساتید خبره ی موجود در ورزشگاه تقاضای آموزش جادوی سیاه را کرد.
سپس درحالیکه باروفیو بعنوان اولین توصیه ی خود به شاگرد جدیدش از او میخواست که نزدیک ترین بادمجانی که در دسترسش بود را سق زده به ورزشگاه بیاورد، با دیدن وضعیت حاکم بر جامعه جادویی به او و جامعه انسان های گرگ نما بر خورد و او تصمیم گرفت با بیسیمی که تازه خریده بود و از منوی مدیریت ریگولوس مدل جدید تر بود، به پلیس سایبری به فرماندهی آگوستوس راک وود پی ام داده و از آنها بخواهد که هرچه سریعتر کانال مربوطه را مسدود نموده بهمراه همکاران وارد عمل شوند.
پس از مدت کوتاهی گردان ویژه ی امنیت و اطلاعات آسلامی باز هم به فرماندهی آگوستوس راک وود درحالیکه تیم گلچین شده ای از اعضای ناسا آنها را همراهی میکردند و استیون هاوکینگ را هم با کمک هم روی دست می آوردند، از در اصلی وارد ورزشگاه شد.
سپس از در پشتی خارج شد.
کاربر "غم گینم که رفتی" درحالیکه نمیدانست سالن در پشتی هم دارد و از اینکه به او نگفته بودند بسیار عصبانی بود، بطور ناگهانی ارتش انسان های گرگ نمای بادمجان به دست را در ورزشگاه ول داد و اینگونه بود که همه شان مردند.