هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها

صفحه‌ی اصلی انجمن‌ها


صفحه اصلی انجمن ها » همه پیام ها (الکس.ویلیام)



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۹:۱۴ سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰
#11
سلام کلاه عزیز!
امیدوارم خوب باشی.
من فردی شجاع و بی پروا.
سخت تلاش می کنم و تا وقتی به چیزی که می خوام نرسم پا پس نمی کشم.
عاشق رمان خوندنم.

اولویت بنده:
۱-گریفندور.

ممنونم ازت.

----

گریفیندور

مرحله بعد: انتخاب یک شخصیت از لیست شخصیت های گرفته نشده و معرفی آن در تاپیک معرفی شخصیت.


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


الکساندر ویلیام!


پاسخ به: کارگاه داستان نویسی
پیام زده شده در: ۱۷:۵۲ سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰
#12

***


برایش عجیب بود... اینکه چرا او جادوگر بود؟ اینکه چرا مانند اعضای دیگر خانوادش عادی نبود؟ مگر خون پدر و مادر به بچه ارث نمی رسه؟ پس اگه درست باشه اون نباید جادوگر باشه، اما اون جادوگر بود...
الکس داشت این افکار را در ذهنش مرور می کرد که ناگهان یکی با هیجان در را باز کرد و گفت:
-ببخشید، این کوپه خالیه؟ می تونم بشینم؟
الکس که داشت با دقت اون پسر رو بر انداز می کرد، گفت:
-اوممم، آره می تونی بشینی، مشکلی نداره اتفاقا من هم تنها بودم.
-خیلی ممنون!
و بعد پسر در کوپه رو بست و نشست...
-خب اسم تو چیه؟
-من الکسم، الکساندر ویلیام.
-الکساندر ویلیام؟ اسم فامیلیت تا حالا به گوشم نخورده، راستش از این نظر میگم به گوشم نرسیده چون بابام تو وزارته...
-بایدم ندونه! من مشنگ زاده ام، بابا و مامانم مشنگن! گفتی وزارت؟ وزارت کشور؟
-نه بابا وزارت سحر و جادو! عه که اینطور... بابای منم تو وزارتخونه تو بخش شناخت وسایل مشنگا کار می کنه، خانواده ما و همچنین من اعتقاد داریم که بین مشنگ زاده و دورگه ها و اصیل ها فرقی نیست... راستی من خودم رو معرفی نکردم من رونم، رونالد ویزلی!
الکس پسر ساکتی بود، ولی از صحبت با رون واقعا لذت می برد و حتی خودش خیلی از بحث ها رو باز می کرد، اونها تا هاگوارتز با هم صحبت می کردند و صدای خنده شون تو قطار می پیچید، تا اینکه به هاگوارتز رسیدند...
-سال اولی ها با من بیاین...
و بعد الکس و رون پشت سر هاگرید راه افتادند، آنها به سرسرا رسیدند تا اینکه پروفسور مک گوناگل گفت:
-خب سال اول ها باید گروه بندی بشن، به ترتیبی که اسم می برم بیاین بالای سکو و بعد روی این صندلی بشینین تا کلاه گروهتون رو انتخاب کنه... خب اولین نفر، مالفوی، دراکو!
و بعد پسری که با غرور خاصی راه می رفت، به بالای سکو رسید و کلاه بر روی سرش قرار گرفت، مدتی نگذشت که کلاه فریاد زد:
اسلیترین!
رون در گوشی به الکس گفت:
-خدا کنه، اسلیترین نیفتم!
-چرا؟
-چون گروه این جور آدماست!
الکس که متوجه منظور او نشده بود، خواست ازش سوال بپرسد ولی نتوانست چرا پروفسور مک گوناگل او را صدا کرد...
-ویزلی، رون!
و بعد رون به بالای سکو رفت، پروفسور کلاه را گذاشت و کلاه مانند مالفوی فریاد زد:
گریفندور!
رون خوشحال شد و به میز گریفندور که اغلب شبیه خود رون مو نارنجی بودند پیوست، پروفسور مک گوناگل گفت:
-ویلیام، الکساندر!
الکس با راحتی و آرامش خاصی که تا آن روز مشابهش را تجربه نکرده بود به سمت کلاه رفت و کلاه روی سرش قرار گرفت...
-اوممم، به نظر خیلی شجاعی، و همچنین ساعی... موندم هافلپاف بفرستم یا گریفندور...
الکس که دوست داشت پیش دوستش باشد زیر لب گفت:
-گریفندور، گریفندور لطفا!
-که این طور، از نظر خودم هم برای گریفندور مناسب تری، پس:
گریفندور!
الکس با خوشحالی و تشویق همگروهی هاش به میز گروهشان پیوست، حالا که فکر می کرد جادوگر بودنم خوبه!



راستش داستانت با تصویر جور نبود، اما اونقد خوب نوشته بودی که نتونم ردت کنم.

تایید شد.

مرحله بعد: گروهبندی


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۴۰۰/۵/۱۲ ۱۹:۰۴:۱۲

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


الکساندر ویلیام!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.