[spoiler=خلاصه]
مرگخواران تنها زمان برگردان باقی مانده در وزارتخانه را برای لرد می آورند و لرد بوسیله آن بهمراه مرگخواران به گذشته خود سفر میکند و مادرش مروپ را قبل از به دنیا آوردن او در خانه شان میبیند. در همین هنگام زمان برگردان از دست لرد رها میشود و به سمت مروپ میرود. آنتونین مامور میشود تا برود زمان برگردان را بیاورد و مروپ متوجه حضور او میشود و آنتونین طی یک اقدام متهورانه زمان برگردان را برای لرد پرتاب میکند که ...
[/spoiler]
ادامه:
همه بالای سر لرد جمع شدند. مروپ داره آب قند تو حلق لرد میریزه و لونا داره آب تو صورتش میپاچه و ایوان داره میزنه تو گوشش و نجینی هم دورش حلقه زده و داره فشارش میده. در همین هنگام لوسیوس میگه:
_بابا ولش کنید. اگه ارباب تا الانم زنده بود شما کشتیتش!
تا همه دور لردو خالی میکنند او به هوش میاد و سرشو که اندازه یه طالبی باد کرده میمالونه و از دیدن مروپ و مرگخوارا که دورش جمع شدن کلی تعجب میکنه و قضیه رو سوال میکنه. قضیه این بود که آنتونین سهوا و اشتباها زمان برگردانو مستقیم به سر لرد پرت کرد و لرد هم جا در جا بیهوش شد و روی زمین افتاد و مرگخوارا هم دور لرد جمع شدن و مروپ هم که دلش سوخته بود رفته و برای لرد آب قند درست کرد.
مروپ از دیدن چهره ترسناک لرد تعجب میکنه و از مرگخوارا میپرسه:
_ این کیه که اینقد زشته و حالام با شماها تو خونه منه؟
ایوان رو جو میگیره و سریع میگه:
_ بنــــده خــــدا، این پسرته، همین که حامله ای.
مروپ تا اینو میشنوه غش میکنه و نقش زمین میشه. لرد هم کلی ایوانو تنبیه میکنه و بعد میشینن فکر میکنن که باید چیکار کنن؟
لینی میگه: بنظر من باید حافظه شو اصلاح کنیم و بعدا خودمون از اینجا بریم.