هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: خادمان لرد سياه به هم مي پيوندند(در خواست مرگخوار شدن)
پیام زده شده در: ۱۵:۴۷ پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۰
#1
1. سابقه ی عضویت در گروه مرگخواران؟

سال های سال مدارکشم موجوده

2.سابقه ی عضویت در محفل؟

محفل؟یادم نمیاد

3.مهم ترین تفاوت بین دو جبهه ی سیاه و سفید؟

تفاوت رنگ پوست ؟ نژاد پرستی؟ نه ...قرن بیست یکه بابا

4.نظر شما درباره کچلی و جادوگران کچل؟

نظری ندارم ،اندکی بی ناموسیست

5.بهترین و مناسب ترین راه نابود کردن یک محفلی چیست؟

نابودی؟ محفلی؟ آب ســــــــــــــــــــیب؟

6.در صورت عضویت چه رفتاری با نجینی(مار محبوب ارباب)خواهید داشت؟

فکر نمی کنم رابطه خوبی باهاش داشته باشم یا من باید جونور محبوب ارباب باشم یا اصلا نیستم داش

7.به نظر شما چه بلایی سر موها و دماغ لرد سیاه آمده است؟

ایشان از معجون رشد استفاده کردن و آن گیسوان بلند منو به یاده همسر سرژ می ندازه... موش بخورتش ...خیلی بیناموسیست پدر سوخته

8. یک نمونه از کارهای بی رحمانه و سنگدلانه و سیاهانه خود را شرح دهید.

لابی کردن زیر آب زدن اهمیت به منافع شخصی تقلب و...

9.نظر خود را بصورت کاملا خلاصه درباره این واژه ها بین کنید:

ریش: شب هنگام خواب ریش های سرژ را می لیسیدم

طلسم های ممنوعه: کاربردی نداره

الف دال: این فرم عضویتتون از جواب های من هم مسخره تر و بی نمک تر بود


ققنوس عزیز خوش اومدین(به سایت)

آخرین پست ایفای نقشتون(که من میتونم ببینمش) مال دو سال پیشه.در مورد توانایی نویسندگی شما شک و تردیدی ندارم ولی در مورد فعالیتتون چرا...چون به هر حال در این مدت طولانی فعالیت ایفای نقش نداشتین و نمیدونم از این به بعد قصد دارین داشته باشین یا نه.

گذشته از این مورد، ققنوس نماد ارتش سفیده و به نظر من نمیتونه مرگخوار باشه.پس لطفا بال بال زنان از این محل دور بشین!

تایید نشد.






ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۰/۶/۲۵ ۱:۰۰:۴۶

[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰
#2
من موافقت خودم رو با مدیر کل شدن لرد خیلی سیاه اعلام می کنم...
دوره مدیریت هری پاتر خیلی طولانی شده و من از این وضعیت ناراحتم
چون نظر من به لرد خیلی سیاه نزدیک تره و فعالیت با مدیریت ایشان جذاب تر

همه موافقا یه دونه 1 بزنن شاید صدای ما به گوش مدیران مستکبر فعلی برسه


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۶:۴۹ دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۸
#3
از مدیران خواهش می کنم تولد سایت رو تو این 13 14 روز آینده نذارن اگه امکان داره
چون من نیــــــــــــــستم...اما بعدش هستم


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۸۸
#4
بعد از خارج شدن مونتی از حذب ادی مشغول خواندن روزنامه ی خودش شد...
ادی روزنامه می خواند...
ادی روزنامه می خواند...
ادی روزنامه می خواند...
ادی روزنامه می خواند...
ادی روزنامه می خواند...
ادی روزنامه می خواند...
ادی خیلی روزنامه خواند و دید اگر همین طور روزنامه بخواند که خیلی پست ارزشی می شود پس با خود گفت
بهتره یه کار دیگه ای انجام بدم
ادی آهسته آهسته به سمت زیر زمین حذب رفت و در راه چوبدستی خود را بیرون اورد تا داستان بیشتر هراس انگیز و هرپاتری باشد
سپس چشمش به دری در کنار در زیر زمین افتاد و فهمید هرگز این در در اینجا نبوده
ادی در اتاق رو باز کرد و وارد اتاق شد و به این نتیجه رسید که بهتر است در اتاق رو ببنده چون که با ورود به اون اتاق از چارچوب قوانین سایت خارج می شه
ادی به سمت زیر زمین ،جایی که بسیاری از حذبیان در آنجا به خاک سپرده شده بودند رفت در آنجا بر بالای قبر سرژ ایستاد
چوبدستی خود را به سمت قبر گرفت و قبر را شکافت و سرژ بیچیده در کفن نمایان شد
ادی که خیلی جو گیره و فکر می کرد خیلی جادوگر ماهریه چوبدستیشو به سمت سرژ گرفت و گفت
زندیوس
و دید که سرژ تبدیل به یخ در بهشت شده
ناگهان ادی به یاد اورد مرور فصل 8 از کتاب رولینگ نقاش مصری قرن پنجم هجری را فراموش کرده
به سرعت به طبقه بالا برگشت و کتاب را باز کرد
ادی رولینگ نقاش مصری قرن پنجم هجری می خواند...
ادی رولینگ نقاش مصری قرن پنجم هجری می خواند...
ادی رولینگ نقاش مصری قرن پنجم هجری می خواند...
ادی رولینگ نقاش مصری قرن پنجم هجری می خواند...
ادی رولینگ نقاش مصری قرن پنجم هجری می خواند...

ادی دید اگر همین طور به کتاب خواندن ادامه دهد واقعا پست ارزشی می شود
پس ناگهان صدای در امد و ادی آهسته به سمت در قدم برداشت تا پرده از شخص پشت در برداشته شود...


ویرایش شده توسط ققنوس در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۶ ۱۶:۲۰:۳۳

[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: تولد پنج سالگی سایت جادوگران
پیام زده شده در: ۱۴:۵۴ سه شنبه ۳ دی ۱۳۸۷
#5
سلام منم صد در صد میام
رو منم حساب کنین
مخصوصا فرهاد و رضا هستن را نداره نیام


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: ستاد انتخاباتی مری باود
پیام زده شده در: ۱۷:۰۸ چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۷
#6
اهم اهم
به نام خدواند پاک جادوگران اهورا حذبا
از انجا که نام پیامبر باستانی جادوگران همانگونه که در بالا مشاهده می کنید حذبا بوده
و اصلا معنی حذب با حزب فرق دار می باشد
خواهشا با دین افراد شوخی نکنید
این توهین مستقیم به قشر دیندار و همیشه در صحنه ی حذب است (کدوم صحنه؟!!)
من بارها اعلام کردم که هرکه حذب را حزب بخواند عقوبت اهورا در انتظار اوست و هرکه این عمل وقیح و غیر انسانی را مرتکب شود مورد تجاوز پست های شیرموزی مقلدان اهورا قرار می گیرد و به اشد مجازات می رسد
در هر صورت شما به عنوان کاندید نهایی حذب حمایت می شوید...
در ضمن یک سوال مدرک شما از آکسفورد شیراز است یا کهکیلویه و بویر احمد؟!
خیلی مهم است این قضیه که مدرک تحصیلی شما از کجا و کدوم آکسفورد می باشد!!


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۷:۱۸ چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷
#7
1-از تاريخچه ي حذب چه ميدانيد؟

تازه وارده ام زیاد نمی دانم...اما قول می دم تحقیق کنم...

2-آيا ميدانيد تنها حذب است كه ميماند و نه چيز ديگر؟ نمی دونستم...ولی سعی می کنم بدونم...کمکم کنید...

3-آيا مديران در برابره حذب ميتوانند كاري از پيش برند؟ توضيح دهيد!
فکر می کنم همونطور که بارتی گفت با منوی مدیریت...البته ما نویسنده ایم و اونا نیستن قلم نوشته برنده تره!!مخصوصا اگه بی ناموسی و جنجالی باشه

4-شما كدام يك را ميپرستيد؟
الف)آفتابه مرلين
ب)ريش سرژ
ج)جوراب @(ما به جوراب با بوی شیرموز علاقه داریم)
د)بچه سيفيد و تپل همسايه ي ما
ه)زندگي در قروين در جوار برادر حميد
و)گزينه الف و نون (نون و پنير و سبزي)
ز)برو بچه ... برو با همسنه خودت بيست سوالي بازي كن

اگه تایید نشیم میشه دوباره امتحان بدیم؟!


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: ستاد مرکزي حذب ليبرات دموکرات جادوگرياليستي
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۶
#8
به نام يگانه خداوندگار جادوگران اهورا حذبا
در روزگاري كه قلم حذب در مقابل منوي مديريت شكست خورد
بايد به سبك نيوچرچ نوشت...
بايد از پارادوكس هاي رول نويسي استفاده كرد...
دوره حذب و طنز پايان پذيرفت و اكنون بايد جوري نوشت كه خواننده متوجه نشود چي نوشته اي... يعني :ليبرال واقعي را با خطكش حفظ كنيم و دموكراسي را خاك كنيم
من دوست ندارم به سبك نيوچرچ بنويسم اما چه كنم كه جز اين سبك ديگر سبكي نمانده...
پس مي نويسم اما نه نيو چرچ بلكه به سبك پارادوكس هاي چگوارايي...
روزگاري جوان بودم و خوشحال با دوستان بودم شاد آن روز ها قلم حذب ما كمر هر نامردي رو مي شكست...
دست هاي پشت پرده با اين قلم رو مي شد مبارزان با اين قلم مي نوشتند تا زنده بمانند...
تا نوك دماغ هايشان رو به خاك نمالند و خودشان باشند...
اما قلم حذب جادوگران را خط خطي مي نمود و آن را به صورت مساوي تقسيم نمي كرد...
قلم حذب گستاخ بود خط خطي مي كرد مبارزه مي كرد جوهر مي پاشيد و خيلي هم فضول و افشا گر بود...
اصولا قلمي كه اين طور هست را بايد گرفت و قلمي برداشت كه از مسير خط كش خارج نشود...
بله قلمي از هم قبايلي ها جادوگران را با يك قلم خوب و حرف گوش كن دسته بندي مي كرد...
جادوگران براي همه به يك اندازه!!
چه تقسيماتي شد؟!البته نمي دانم چرا در اين تقسيم ها برادرانم آرشام و ديگر بلاكيون بلفطره ي خطكش بدست يادشان رفت براي خودشان هم سهمي بذارند...
بسيار بسيار بسيار متواضع و فروتن آنقدر كه سهم خودشان را هم براي رسيدن يك سانتيمتر بيشتر به ما گذاشتند و رفتند...
دوستان چرا تقسيم كرديد و رفتيد؟!...مثل پدرم اهورا حذبا كه رفت در تاريخ 12 فرودين به كالين وزير سايت راي ((آري)) داد...اهورا به همراه 98% راي آري داد...
البته در هنگام مرگش من از او پرسيدم اي اهورا حذبا بتركي با اين راي دادنت به اين وزير هاي نا لايق...
گفت من راي دادم باقيش با شما... من نمي دانم در دوره سياه وزارت كالين كه پدرم راي داد نقش ما چيست؟!!...نقش كاربران تازه وارد چيست؟!
حالا دوستان عزيز كه با خطكش سانت به سانت افراد اين سايت رو به حق رساندند چرا نيستند؟!
يعني آن همه ليبراليسم واقعي كه مثل حذب ليبراليسم دروغي نبود ارزش نداشت تا همه ما كاربران به خاطر اينكه آن ها الان بلاكند را حمايت كنيم...
آن همه فداكاري آن همه فعاليت همه فراموش شد؟!نمي دانم چرا ديگر هيچ تقسيم كننده اي نيست و علي ماند و حوضش يا به قولي اسكاور ماند با دستمال هاي جادوييش و طرفداران دستمال...
البته اگر لرد مملي و لرد مملي ها ليبراليسم ها را مي كشتند جايش امپراطور ها و گيلدي هايي از اين دست دموكراسي را زنده نگه مي داشتند...
حال نميدانم كه من با اين سهم زيادي كه تقسيم جادوگران به من رسيده چه كنم؟!
البته در زندگي زن آشويي من نداريم ما داريم... من و سرافينا...
سرافينا ديروز از من پرسيد ققي مگر من و تو زن و شوهر نيستيم...چرا در سهم ما هميشه يه مديرم هست...يعني به اندازه همه اعضا مدير هست؟!
گفتم نه عزيزم اين يونيت هاي كوييرل هست...اين ها عامل نيمي از فوت دموكراسي و ليبراليسم ما هستند...ما نه منو تو ما همه ما!!
سرافينا گفت
امروز چقدر سخت حرف مي زني آيا آن زبان هميشه دريده ات را ماري گزيده؟!
گفتم نه دستم را مار گزيده اگر نگزيده بود قلم مي گرفتم البته با خطكش مي شستم تقسيم بندي جادوگر ماگل فشفشه مي كردم...!!
سرافينا گفت
تو اول تقسيم هاي رياضيت را انجام بده...سر ماه بايد پول همين يه وجبي كه بين مان تقسيم شده را بدهي...
گفتم عجب پس براي اين به هم اندازگي بايد پول داد!!

كاش...كاش همه به ميزان وسعشون سهمي داشتند نه همه به يك اندازه...هركه را هر چه قدر توان نوشتن است...
مردم جامعه اي كه همه پول دار باشند هم ديگر را مي درند و مردم جامعه اي كه فقير باشند باز هم همديگر را مي درند...
هميشه باشد زنده فقير داشت غني داشت !!!
رقابت كرد كيفيت داشت !!!


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: جادوگر سال
پیام زده شده در: ۱۶:۰۲ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۶
#9
اصلا بر همگان اشكاره كه بارون خون آلود پركار ترين و جادوگر سال ترين و خفن ترين عضو سايت بود و هست و خواهد بود!

متاسفانه چشمان ظاهر بين بعضي ها نميتواند فعاليت هاي عميق و پنهاني اين مدير دلسوز را ببيند! او از پشت جادوگران را حمايت ميكرد و مخفيانه بر تمامي قسمت‌هاي سايت نظارت داشت! حضور او در انجمن ها چنان سايه مي‌افكند كه جمعي از كاربران خيلي مهم و خفن و فعال مثل آرشام و دار و دسته‌ي نيكوكارش خيلي خوشحال شدند!
به نظرم مهم اينه كه آدم فعاليت پيوسته و مستمر داشته باشه نه مثل هري پاتر و پرفسور كوييرل و بقيه مديران خون‌خوار دو روز يهو فعاليت كنند و يك ماه غيب شوند!


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo


Re: ناظر سال
پیام زده شده در: ۱۶:۰۰ پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۶
#10
آنتونين دالاهوف
چون خيلي با مرام است و مثل بقيه ناظران نيست كه نمك مديران را خورد و نمك دان شكست...
وي الحق والانصاف كه بهترين ناظر هست


[size=large][color=FF0099]كتاب خاطرات من از ققنوس:[/colo






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.