هري بعداز پيروزي ذرجنگ خانواده خود راتشكيل داد سالهابهد از اون ماجرا هري بچه دار ميشه يك روز اونارو دور خودش جمع ميكنه وداستان خودسرو براي اوناتعريف ميكنه
شما اولا باید تایید خود را از تاپیک بازی با کلمات دریافت کنید ! سپس در اینجا شرکت کنید. جدا از عدم رعایت این حق تقدم هم این نوشته شما یک نمایشنامه نیست. نمایشنامه همانند سناریوی یک فیلم حاوی توصیف هایی از فضا و محیط، شخصیت ها، دیالوگ ها و مکالمه های شخصیت ها می باشد. به پست های سایرین که تایید می شوند، دقت کنید.
تایید نشد !
ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۲ ۱۸:۵۲:۴۵
mla
دراخرين روزهاي زمستان بود كه دابي جن خوانگي بهپيش هري امد هردرحال امتحان كردن افسون اتش زابودسعت از نيمه شبم گذسته بود كه جن پيش هري امد وبه هري گفت هري يك طلسم خصر ناك فرمان رواي تاريكي اموخته جونت در خطره هري رداي خودرابرداشت وسواربر جاروي خود به سوي دوستان خود باسرعت حركت كردواز ابهاگذشت تا به مدرسه جائوگري رسيد..
1- روی املای خودتون کار کنید خیلی غلط دارید
2- روی تایپ خودتونم کار کنید. مثلا باید آ بنویسید و جادوگری هم اشتباه تایپی شده. در خط دوم هری رو هم ی رو جا انداختید.
3- روی انشای خودتونم کار کنید. به پیشه غلطه باید بنویسید پیش
4- روی فاصله ها هم کار کنید یه جاهایی بدون فاصله گذاری نوشتید. کلا روی notation کار کنید.
5- مواردی رو که ایوان در پست زیری نوشته رعایت کنید
تایید نشد.
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۴ ۱۴:۰۶:۰۳
mla
نام mla جنسيت مرد سن جوان معرفي شخصيت ادمي خشن خوش قيافه باهوش
mla