به نظر من وجود داره اما نه به این صورت که در هری پاتر هست. بنده جوری شدم که می گم تو این دنیا همه چیز امکان داره.

یه بار تو بیداری قبل از خواب داشتم آزکابان رو می خوندم که خوابم برد. تو خواب دیدم که دقیقا پشت پنجره رو به روییم ولدمورت داره تو هوا پرواز مبی کنه خیبلی ترسیدم. گفتم الانه بیاد کارمو بسازی خییییییلی واقعی بود.

این دوره زمونه شده پول. اما عشق واقعی همه کا رو می کنه. کوه رو می تونه جا به جا کنم. شعار نیست حقیقته باید تجربه کرده باشیب. عشق نه اون چیزی که شما فکر می کنید عشق به هر چیزی.

تا 5 دقیقه کپ می کردم بعدش یکی میزدم تو سر خودمم بینم خوابم یا بیدار. بعدش می رفتم خریدامو می کردم و برو بندر...
البته دیگه از سن من گذشته که نامه بیاد

برای انتخاب نمی تونم بین ارباب حلقه های و هری پاتر انتخاب کنم
بعدش نارنیا بعدش دارن شان و بعدش بچه های بدشانس

من دوست داشتم از ورد کروشیو برای بعضی ها استفاده کنم چون شکنجه دردناک تر از مرگه.

من عاشق شنل جادویی هستم. البته به شرطی که آدم دستپا چلفتی نباشه. خیلی جاها به درد آدم می خوره. مخصوصا واسه جاسوسی. جاروی پرنده هم که اصلا بحثش جداس.

فیلم سه خیلی گنگ بود . خیلی نکات اصلی رو در نظر نگرفته بود و پر از سوتی های ضایع بود که خیلی ها بهش اشاره کردند.

با خوندن داستان زندگی رولینگ همه چی واضحه دیگه.
واسم مهم نیست چه هذفی پشتش بوده اما تنها کاری که با من کرده سرگرمم کرده. هیچ تاثیری دیگری نداشته نه کافر شدم نه چیز دیگه!!!
والا همینا دید مارو باز کردن وگرنه ما چشم و گوش بسته بودیم چمی دونستیم فراماسون چیه و این حرفا. اصصصصصصصلا اعتقاد ندارم تا وقتی ادم معنی چیزی رو نمیفهمه چه جوری می خواد روش تاثیر بذاره 4 تا شکل و علامت که من اصلا حواسم نبود!!!

اه اه باز حرف از دوبله هری پاتر شد و یادم به جام آتش افتاد. با اون صداهای تو دماغی مسخره.
من کاری به تلفظ وردا ندارم اما خداییش صداها خاص بودند. و بهشون میومدند.