تدریس جلسه سوم جادوی سیاه
در کلاس با ضربه محکمی باز شد و گودریک به سرعت در حالی که نفس نفس میزد، وارد کلاس شد.
- با توجه به تاخیر بیست و چهار ساعته من که کاملا به این دلیل بود که اصلا یادم رفته بود کلاس دارم، بدون هیچ فوت وقت و مقدمه ای کلاس رو شروع میکنم.
جادو آموزا به سمت کاغذ پوستی و قلم پرشون شیرجه رفتن و آماده شدن تا با تمام سرعت حرفای گودریک رو بنویسن.
- چیکار دارید میکنید؟! بلند شید چوبدستیاتون رو بردارید بابا، کلاس عملیه ها! انگار با نوشتن چیزی یاد میگیرن مثلا...
جادو آموزا با مقادیری شک و تردید از جاشون بلند شدن، نمیدونستن گودریک براشون چه آشی پخته و بعد از دو جلسه پر آشوب کلاس، قراره توی جلسه آخر با چه کابوسی رو به رو بشن.
- دقیقا درسته! درس امروز راجع به کابوس هاست و مهارت های چفت شدگی همه تون افتضاحه. ولی خب مهم نیست، بیاید وسط کلاس. و نه! چوبدستیت رو از دماغ دراکو در بیار تا نرفته به باباش بگه دردسر درست کنه برات! تو! آره با خودتم که داری سعی میکنی یواشکی از کلاس بری بیرون، تا خود خونه تون میام دنبالت و شکارت میکنم اگر لازم باشه!
گودریک هیچ مشکلی در کنترل کلاسش نداشت، در واقع جادوآموزا کاملا از ترس مچاله شده بودن، که خب به نظر گودریک نرمال بود و در واقع درستشم همین بود اصلا.
- بگذریم. درس امروز اینه که شما قراره وقتی هم کلاسی هاتون خوابیدن، وارد خوابشون بشید و براشون کابوس درست کنید و حسابی اذیتشون کنید.
- ببخشید پروفسور، ولی از کجا میدونید که موفق شدیم یا نه؟ hoom3:
- سوال خوبی پرسیدی! از میزان جیغ شریکتون وقتی بیدار شد نمره تون رو میدم، جیغ بلندتر، نمره بیشتر! مشغول به کار بشید حالا!
ولی بهمون طلسم یا روششو نگفتیدها؟
- و همینطور هم نگهش میدارم! خلاقیت به خرج بدید خودتون کشف کنید!
و گودریک به سمت صندلی خودش در انتهای کلاس رفت تا بشینه.
- ولی تکالیفمون...؟
- تکلیفتون بود دیگه، برید تو خواب همکلاسیاتون کابوس دارشون کنید با جیغ بیدار شن... من از جیغ و وحشتشون تغذیه میکنم بعد و شما هم نمره میگیرید و همه خوشحال میشیم.
- الان گفتید از جیغمون...؟
- برید سر کارتون دیگه، حواسم بهتون هست.
نقل قول:
مشق:
تو خواب همکلاسیتون نفوذ کنید، بهشون کابوس بدید، جیغ بزنن بیدار شن، اینکه چطور میخوابونیدشون و چطور وارد میشید و چیکار میکنید هم بستگی به خلاقیتتون داره. آفرین.