هدی چیست و چه کاری در سایت اجام میده.(10 امتیاز) هدویگ ملقب به هدی موجودی ارزشیست با دو پا و دو بال و یک نوک . از بعد از اینکه سایت به سمت ارزشی نویسی روی آورد این جاندار نیز در بین اقوام جادوگر پیدا شد .
بسیاری از مفسران و محققان در مورد کار هدویگ اظهار دارند که این موجود فقط و فقط برای این موضوع خلق شده که با پستهای ارزشیه خود ملت جادوگر را به خنده واداره و به تشویق و تمجید این پرنده مخوف بپردازند .
نکاتی که همواره در مورد این پرنده وجود داره از این قبیل میباشد :
1- این پرنده درست مثل یک آدم میتونه راه بره ، حرف بزنه ، بنویسه و خودشو با جامعه جادوگری قاطی کنه !
2- این پرنده آنقدر توانمنده که میتونه با بالش چوبدستی بگیره .
3- همواره نوکهای این پرنده بسیار کشندست بخصوص وقتی که به سمت شیکم حریف میره . دانشمندان بر این عقیده هستن که ممکنه این خاصیت با یک تغییر جزئی در دی ان ای این جاندار تغییر کنه و این نوک علاوه بر شیکم بر جاهای دیگه ای هم حمله کنه ( در دست ساخت )
4- این موجود در یک حرکت فرا انتحاری توانسته رضایت رئیسه محفل رو به خودش جلب کنه و عضو آنجا بشه .
ما هم برای این پرنده آرزوی موفقیت میکنیم
2-اسم 3 تیم باشگاهی کوییدیچ(5 امتیاز) آجاس تیم مخوف جادوگران
پاور آداس که بنده رو بی خیالشه....داوری رو بچسبه..
گریف یونایتد یه تیم ارزشی
3-ادامه کلاس من هرجور که دوست داشتید.(15 امتیاز) ایگور : خوب بچه ها درس کافیه ! حالا میخوام زنگ تفریح بزارم . سوال هوش میگم هر کی تونست جواب بده !
بلافاصله همه سر ها به سمت ایگور بر میگرده و همه شروع به تمرکز میکنن !
ایگور : اگر گفتین پسر پسر خاله دو ختر عموی زن دایی مامان بزرگم کی کیه کریچر میشه ؟
بلافاصله همه شروع به فکر کردن میکنن !
در همین حین ایگور میگه :
- این یکی از جالب ترین معما های تاریخیه . شما از این طریق میتونید پیوند بین جادوگران رو جن ها رو دریابید
چند لحظه بعد
آوریل دستشو میبره بالا .
ایگور : بگو دخترم
آوریل : اولا من دخترت نیستم خودم بابا دارم
ثانیا اینکه اگر اشتباه نکنم این فرد میشه بابای کریچر !
ایگور لحظه ای با ناباوری به آوریل خیره میشه سپس میگه :
- درسته کاملا درسته !
ملت
بلافاصله ایگور به سمت کریچر میره و کریچر رو که لبخند ملیحی بر لب داشت به آغوش میکشه . کریچر در حالی که داره در آغوش گرم ایگور زار زار گریه میکنه میگه :
- ما توی این مدت فامیل بودیم و نمیدونستیم !
ایگور : آره بابات گفته بود تا زمانی که به سن قانونی نرسیدی بهت نگم اقوام جادوگر داری اهو اهو اهو ( صدای گریه )
ملت
ایگور : بچه ها به افتخار اینکه ما دو تا به هم رسیدیم میتونید توی کلاس خاله بازی کنید تا زنگ بخوره ! فقط آروم کوییرل نفهمه !
بچه ها که تا به حال به این حالتو بودن
با شنیدن این حرف به این حالت درومدند
( پایان این داستان روشنگر )