آیلین پرنس نوشته:
من اول شدم...من اول شدم...دماغتون بسوزه!
بسیار مفتخرم که بگم من اولین کسی هستم که اینجا نظر می ذارم. فصل زیبایی بود عزیزم. توصیف صحنه ها و فضاسازی خوبی داشت و در کل دستت درد نکنه.
روم نمیشه بگم بقیشه شو زودتر بذار در این خماری نمانیم وقتی خودم دوماهه چیزی ننوشتم!
جاگسن نوشته:
خوب به عنوان نفر بعدی منم نظرم رو همین جا میگم.
عالی بود. داستان جالبی را به نگارش در اوردین. به شخصه بسیار مایلم ادامه داستان شما رو بخونم. مخصوصا الان که در جای بسیار هیجان دار رها کردید. ظاهرا هرچی جلوتر می ریم نوشته های شما پخته تر و بهتر می شن.
منتظرم ادامه داستان رو بخونم.
دافنه گرینگراس نوشته:
قشنگ ترین فنی که ازت خوندم؛ بین بقیه همین بود. غیر از چند تا مشکل کوچیک؛ عالی بود. توصیفات خیلی قشنگ، پر حس و شک آور بودن.
لرد رو اونقدر وحشتناک توصیف کردی که من فکر کردم من چرا مرگخوار شدم؟
فن های قبلی یجورایی یا کوتاه تر از این بود یا کشش این رو نداشت؛ ولی توصیفات این فن تو، دو برابر شکی بود که رولینگ وارد می کرد! در این حد ینی...
اندازه ـش برای یه قسمت خوب بود؛ اما بهتره این ها رو یکمی طولانی تر بکنی. البته اگه از اینی که هست بخواد طولانی تر بشه یه قسمت ـش، خواننده ای که برای خوندن چند دقیقه ای اومده؛ خسته می شه. ولی اگه یکی بخواد فقط به عناون داستان بخونه؛ خیلی کوتاه ـه. البته شاید بخوای آخرش، همه قسمت ها رو به هم بچسبونی که خیلی خوبه.
راستی، همون طور که مندی(!) گفتن؛ دو نقطه ما نداریم؛ سه نقطه اما داریم. .1، .2، .3...!
آماندا بروکل هرست نوشته:
بالاخره تونستم فنت رو بخونم!
چند تا مشکل کوچیک رو خدمتت بگم:
اولا اینکه "یک لبخند تمسخر آمیزی" یه جوریه... بهتره بنویسی "لبخند تمسخر آمیزی"...!
دوم، می زاشتم، می زاشتی، می زاشت، می ...چیزه... کلا این جور نوشتن اشتباهه! چون فعل اصلی گذاشتن هست، محاوره ش می شه می ذارم، میذاری و الی آخر.
سوم، کاربرد علایم نگارشی خوب نبودن؛ ".." زیاد بود! بعضی جاها اصلا علامتی نداشت! خب... علائم نگارشی خیلی مهمن!
و به نظرم بلاتریکس موقع کل کل با اسنیپ خیلی نرم شده بود!
قسمت پایانی هم خوب بود! منتظر فصل 2 هستم!