هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴

وندلین شگفت انگیز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۲ پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۹ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
از اون طرف از اون راه، رفته به خونه ی ماه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 382
آفلاین
ارباب، به دلایلی که متوجهم کاملا درک می کنید علاقه ای به دویل با ایشون ندارم.
زیر سایه شما آتش پرست نیستیم!


تصویر کوچک شده


دیدمش از این جا رفت، اون بالا بالاها رفت!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۰۰ چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
من به شدت این فرد آتش پرست رو به دوئل دعوت میکنم!


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین

مهلت دوئل مرلین کبیر و مورگانا لی فای تا دوازده شب دوشنبه 17 فروردین تمدید شد.

___________________

مهلت دوئل روونا ریونکلاو و گلرت پردوفوت تا دوازده شب شنبه 22 فروردین تمدید شد. این تمدید در صورتی درست و قانونی محسوب می شه که روونا ریونکلاو پست دوئلش رو ارسال کنه.

__________________

سوژه دوئل ریگولوس بلک و لاکرتیا بلک: خاطره اولین سفر من!

برای ارسال پست در باشگاه دوئل ده روز(تا دوازده شب دوشنبه 24 فروردین) فرصت دارید.
پست قوانین و شرایط دوئل اینجاست!


جان سالم به در ببرید!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۴:۵۶ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۴

ریگولوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۷ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۷:۵۴ پنجشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۸
از یو ویش.
گروه:
کاربران عضو
پیام: 279
آفلاین
اگه من اون جانب بودم حتما قبول میکردم


تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۴:۱۴ پنجشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۴

لاکرتیا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۸ شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۵:۴۶ چهارشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۵
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 430
آفلاین
بنده اینجانب رو به دوئل دعوت میکنم.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ چهارشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین

سوژه دوئل هری پاتر و رون ویزلی: امتحان پرواز!

توضیح: منظور امتحان درس پرواز در هاگوارتزه که هر اتفاقی می تونه توش بیفته.
برای ارسال پست هاتون در باشگاه دوئل ده روز (تا دوازده شب شنبه 22 فروردین) فرصت دارید.

جان سالم به در ببرید!

___________________

نتیجه دوئل ویولت بودلر و فلورانسو:

امتیاز های داور اول:
ویولت بودلر: 27 امتیاز – فلورانسو: 25 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
ویولت بودلر:27 امتیاز – فلورانسو: 26 امتیاز

امتیاز های داور سوم:
ویولت بودلر:26 امتیاز – فلورانسو: 27 امتیاز

امتیاز نهایی:
ویولت بودلر: 27 امتیاز – فلورانسو:26 امتیاز

برنده دوئل: ویولت بودلر



صبح شده!

فهمیدنش زیاد سخت نیست. آخه اشعه های اول صبح با بقیه روز فرق می کنه. گرم تر، ملایم تر و دوستانه تر! انگار نوازشم می کنن.
به سختی چشمامو باز کردم. خمیازه ای کشیدم و کش و قوسی به بدنم دادم. ساعت چند بود؟
شب گذشته سعی کرده بودم بیدار بمونم...ولی هوای خنک شبانه و غیبت نور ماه مقاومتم رو شکسته بود. نمی دونم کی خوابم برد.
در این وقت از روز عادت به دیدن هیج موجود زنده ای بجز حیوانات و حشرات ندارم. همه خوابن. ولی من...راستش کمی نگرانم...

سعی می کنم حواس خودم رو پرت کنم.

به سختی یکی دو ساعت بعد رو سپری می کنم!

اوه...بالاخره...یکی بیدار شد! خودشه...این بچه اول صبح هم نمی تونه بی سرو صدا حرکت کنه. سعی می کنه شاد و پر انرژی به نظر برسه. حتی وقتی واقعا اینطور نباشه. ازش خوشم میاد.
-سلام جیمز! ممکنه با اون یویوت با دقت بیشتری بازی کنی؟ همش می خوره به دیوارا. دیشب دیدم، رنگ دو سه جا رو کاملا کنده.

جیمز دستی تکون داد و خنده کنان ازم دور شد. عادت جالبی داشت. هیچوقت بدون خداحافظی با من جایی نمی رفت. الان هم نمی دونم کجا رفت...ولی مطمئن بودم یکی دو ساعت دیگه برمی گرده. اگه تدی بفهمه که بازم صبحونه نخورده رفت بیرون!
سعی کردم حدس بزنم نفر بعدی چه کسی خواهد بود.

لازم نبود زیاد به مغزم فشار بیارم...خودش بود...تدی...همیشه از دیدن این یکی خوشحال می شم. حساسیت زیادی در برخورد با موجودات زنده و حتی غیر زنده از خودش نشون می ده. دو تا گربه داره. به تنبلی گربه ویولت نیستن! شیطنتشون بیشتره. البته من گربه ویولت رو ترجیح می دم. کمی بی بخاره. کل روز کنار دیوار دراز می کشه.ولی نه...اون دو تا هم جای خودشونو دارن. گاهی اذیتم می کنن...از سرو کولم بالا می رن... ولی شیطنتشون به اینجا روح می بخشه. وقتی نیستن همه جا ساکته.

تدی مثل همیشه با آرامش صبحونه شو می خوره و میره دنبال کارش. قبل از رفتن به من لبخند می زنه. حتی لباساشم از دیشب آماده کرده بود. تدی خیلی دقیق و منظمه.

چند دقیقه سکوت و بعد...

خوب می دونم که طی چند دقیقه بعدی باید صبور باشم. چند نفس عمیق می کشم.

آروم باش...آروم باش...

سخت ترین قسمت روز همین جاشه. وقتی که مالی ویزلی بیدار می شه و با سرو صدا بچه ها شو از خواب بیدار می کنه. بچه ها زیاد آروم و مرتب محسوب نمی شن. فرد و جرج جیغ و داد می کنن...غیب و ظاهر می شن و وسایل شوخیشونو امتحان می کنن. همه چی رو به در و دیوار می کوبن. جینی گریه می کنه! رون غر غر کنان دنبال وسایل گمشدش می گرده و در حین انجام این کار به هر چیزی که جلوی پاش باشه لگد می زنه. اعضای این خانواده اهمیتی به من نمی دن. نه سلام و نه خداحافظی! همکارم هم شدیدا از دستشون شاکیه.
تحمل می کنم...در سکوت صبر می کنم. می دونم که تا یک ساعت دیگه این طوفان تموم می شه.
هنوز نگرانم. نگاهی به ساعت روی دیوار می ندازم. خبری از هیچکدوم نیست.

نفر بعدی هم بیدار شد. هری پاتر!
این یکی شخصیت مهمیه. سعی می کنم خیلی مواظبش باشم. کمی تنهاست...و کمی خجالتی. سلام می کنه و سر میز می شینه.
هوا گرم تر شده...می دونم که داره ظهر می شه. دیگه باید برگردن...

بالاخره از دور صدای آوازش رو می شنوم. این دفعه دیگه شاد نیست. اولین باره که با یه آواز غمگین میاد. هر کسی جای من بود مطمئن می شد که شکست خورده. ولی من می دونم که برنده شده. اونقدر می شناسمش که بدونم وقتی برنده می شه به خیلی چیزا فکر می کنه. چیزایی که شاید دیگران بهشون توجه نکنن. چیزایی که غمگینش می کنه.
ماگت برای یک لحظه سرش رو بلند می کنه...با دیدن ویولت خیالش راحت می شه. حال صاحبش خوبه. همین برای ماگت کافیه. سرش رو روی دستاش می ذاره و دوباره می خوابه.
ویولت یک راست به اتاقش می ره. همیشه با خودم فکر کردم این دختر بعد از لباس پوشیدن، به آینه نگاه نمی کنه؟ از ترکیب رنگ و هماهنگیشون با هم اطلاعی داره؟! رداش بنفشه و جوراباش نارنجی. اثری از کفش نیست! ویولت هیچ شباهتی به جوونای امروزی نداره. اون چیه از عینکش آویزون کرده؟!

یاد فلورانسو میفتم...می دونم که دیگه نمی بینمش. زیاد غصه نمی خورم. من به این رفتن ها عادت کردم. سعی می کنم خاطراتش رو زنده نگه دارم. این کاریه که خیلی خوب بلدم انجام بدم. این یکی از وظایف منه.

حالم زیاد خوب نیست. کمی درد دارم. کمی که فکر می کنم یادم میفته که به خاطر بارون دیشب گوشه سقفم ترک خورده بود. هنوز داشت چکه می کرد. همه انرژیمو روی اون قسمت متمرکز می کنم. باید تعمیرش کنم. ساکنان من وقت زیادی برای رسیدگی به من ندارن. باید قوی و سرپا بمونم. موقع تعمیر ترک سقف ، سعی می کنم به نقاشی فلورانسو که روز تولد ویولت براش کشیده بود آسیبی نرسه. به صورت های خندون توی نقاشی نگاه می کنم و منم لبخند می زنم. مطمئنم فلورانسو هم از یه جایی داره لبخند می زنه.

دیگه داره شب می شه. به زودی همه خسته و خواب آلود به اتاقاشون می رن. وقتی آخرین چراغ خاموش بشه چشمای منم بسته می شه.




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۰:۱۷ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۱ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۷ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 224
آفلاین
میپذیریم.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۹:۴۷ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
من دوست قدیمی خود را (هری)به دوئل دعوت می کنم


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
سوژه دوئل دوریا بلک و آرسینوس جیگر: معجون شانس!

برای ارسال پستتون در باشگاه دوئل دو هفته(تا دوازده شب سهشنبه 25 فروردین) فرصت دارید.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱:۵۲ دوشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
لطفا وقتی شخصی رو دعوت به دوئل می کنین اسم کامل و لینک پروفایلش رو هم بذارین.
_______________

سوژه های دوئل:


سوژه دوئل رودولف لسترنج و نارسیسا بلک: بلاتریکس لسترنج!

برای ارسال پستتون در باشگاه دوئل دو هفته(تا دوازده شب دوشنبه 24 فروردین) فرصت دارید.


سوژه دوئل روبیوس هاگرید و ریتا اسکیتر: مصاحبه!

توضیح:لازم نیست حتما درباره خود مصاحبه بنویسین. می تونین درباره قبلش...بعدش ...عواقب و نتایجش هم بنویسین!
برای ارسال پست در باشگاه دوئل دو هفته(تا دوازده شب دوشنبه 24 فروردین) فرصت دارید.

جان سالم به در ببرید!

______________

نتایج دوئل ها:


نتیجه دوئل الادورا بلک و هرمیون گرینجر:(سوژه: جن خانگی)

امتیاز های داور اول:
الادورا بلک: 27 امتیاز – هرمیون گرنجر:صفر امتیاز

امتیازهای داور دوم:
الادورا بلک: 27 امتیاز – هرمیون گرنجر: صفر امتیاز

امتیاز های داور سوم:
الادورا بلک: 27 امتیاز – هرمیون گرنجر: صفر امتیاز

امتیازهای نهایی:

الادورا بلک:27 امتیاز - هرمیون گرنجر: صفر امتیاز

برنده دوئل: الادورا بلک!



-بس کن...تو می تونی. اینجوری آبروت می ره. برو...باهاش حرف بزن. شاید منصرف بشه اصلا...

با صدای بلند حرف می زد.مخاطبش کسی جز تصویر داخل آینه نبود . آه بلندی کشید. حتی قادر نبود خودش را متقاعد کند.
-نمی تونم. اگه قبول نکرد چی؟ دوئل که شوخی نیست. اگه گفت باید دوئل کنیم چی؟ همه فکر می کنن من مهارت زیادی دارم. ولی الادورا بلک رقیب قدرتمندیه...اگه نتونم...

با آشفتگی دستش را لابلای موهایش فرو برد...صدای ضربات متمادی در او را به خود آورد.

-کیه؟ بیا تو!
سعی کرد وحشت واضح صدایش را پنهان کند. ولی موفق نشد.

در باز شد و جن خانگی وحشت زده و لاغر وارد اتاق شد. سینی مسی کوچکی در دست داشت.
-نوشیدنی خنک قربان.

هرمیون سفارش نوشیدنی نداده بود. ولی فورا متوجه شد که گلویش کاملا خشک شده است. همیشه رفتار خوبی با جن های خانگی داشت.ولی این بار اعصابش یاری نمی کرد. اخم هایش را به سختی باز کرد و جام را برداشت.

جن تعظیمی کرد و از اتاق خارج شد.

جام را به لب هایش نزدیک کرد. بی اختیار از پنجره به بیرون خیره شد. آفتاب غروب کرده بود.
-تموم شد...وقتش گذشت.

نوشیدنی خنک را سر کشید. طعمی شیرین...حسی خنک و دوست داشتنی و سرگیجه!

مورد آخر چیزی نبود که انتظارش را داشت.

هرمیون باید می دانست الادورا بلک نفوذ زیادی روی جن های خانگی دارد. حتی در هتلی دور افتاده همچون نوای مرگ!

الادورا روش های زیادی برای کشتن بلد بود. حتی از راه دور!

____________________

نتیجه دوئل ایرما پینس و آرسینوس جیگر:(سوژه: روزی که مرگخوار شدم)


امتیاز های داور اول:
ایرما پینس:26 امتیاز – آرسینوس جیگر:25 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
ایرما پینس:25 امتیاز – آرسینوس جیگر: 23 امتیاز

امتیاز های داور سوم:
ایرما پینس:26 امتیاز – آرسینوس جیگر:25 امتیاز

امتیازهای نهایی:
ایرما پینس: 26 امتیاز – آرسینوس جیگر: 24 امتیاز

برنده دوئل: ایرما پینس!


-نوبت منه خانم محترم!

ایرما بدون توجه به آرسینوس، از نفر بعدی پرسید:
-بفرمایین؟ گفتین کتابی درباره تاریخچه دورمشترانگ؟ داریم. ولی نمی تونین از کتابخونه خارجش کنین.

آرسینوس صدایش را بالا برد.
-من الان یه ساعته اینجا وایسادما! چرا به کار من رسیدگی نمی کنین؟ کتابی درباره!
-دوئل!
ایرما این کلمه را تقریبا فریاد زد. بعد به خودش مسلط شد.
-می دونم...دوئل! شما امروز دوئل دارین و مایلین طلسم های بیشتری یاد بگیرین. اینو می دونم.

آرسینوس پوزخندی زد.
-می دونی...چون دوئلم با خودته! و تو به جای مطالعه و تمرین، مجبوری کار کنی. برای همین کتابی رو که می خوام نمی دی.

ایرما اخم هایش را در هم کشید. حق با آرسینوس بود. ولی مقصر او نبود که نمی توانست مرخصی بگیرد! تنها کتابدار شهر که نمی توانست مرخصی بگیرد. مطالعه هرگز نباید متوقف می شد.
آرسینوس همچنان منتظر بود. دستان ایرما ناخودآگاه به سمت قفسه پایین رفت. کتاب قهوه ای رنگ قطوری را از قفسه برداشت و جلوی آرسینوس گذاشت.
-بگیر! رموز پیروزی در دوئل! ولی مطمئن باش تو محکوم به شکستی آرسینوس!

آرسینوس کتاب را برداشت و به طرف نزدیک ترین صندلی رفت. ایرما نفس عمیقی کشید. حدسش درست بود. آرسینوس چیزی درباره کتاب ها نمی دانست. این یکی را هم نشناخت. کتاب رموز پیروزی در دوئل، رمز های پیروزی را یاد نمی داد...خودش رمز پیروزی بود!
آرسینوس شاد و سرخوش کتاب طلسم شده را می خواند. شاید چند جادوی بی اهمیت یاد می گرفت. ولی با خواندن هر صفحه تمرکزش را بیش از پیش از دست می داد...و تا عصر همان روز که زمان دوئل فرا می رسید کاملا گیج می شد.

همه چیز طبق پیش بینی ایرما پیش رفت. آرسینوس با اعتماد به نفس زیادی در محل دوئل حاضر شد... ولی شکست بی سابقه ای از ایرما خورد.

حق با ایرما بود. کتاب بهترین دوست هر جادوگر و ساحره ای بود!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.