در همون لحظه مانیا اومد بالا و یواشکی یه چیزی رو به هرمی گفت رنگ هرمی پرید و با غضب به مانیا نگاه کرد
مانیا:به من چه چرا اینطوری نگام میکنی؟
هرمی:اخه تو دیگه چی کار به اونش داری اصلا یه کاری...
مانیا:هیس...
هرمی به بقیه که داشتند نگاش میکردند نگاه کرد و زیر لبی چند تا فش به مانیا و شوور مفنگیش داد و در حالی که سعی میکرد لبخند بزنه رو به جمعیت کرد و گفت:توی این آزمایشگاه فقط و فقط تنها چیزی که کشف میشه زینجر های بهتره
همه:چراااااااااا؟
هرمی:به دلایلی که نمیشه گفت
وشش هفت تا چشم غره به مانیای بدبخت میره
=.=.=.
...آی زندگی بدون تو هیچ است...رودی جونم...کاشکی زود کارم تموم بشه بیا پیشت که دلم برات یه ذره شده...نه عزیزم سعی خودم رو میکنم برات خروس قندی هم میخرم...نه عزیزم...خوش باشی بای بای عزیزم
مانیا تلفن جادویی رو میذاره سر جاش و برمیگرده با یه عالمه قیافه خشمگین روبرو میشه
مانیا:اااا چی شده؟
میلی:وای وای
ونوس:واقعا که
مازامولا:شانس اوردی مادام اینجا نبود
مانیا:ااااا چرا؟
مازامولا:
این چه طرز حرف زدن با رودیه؟
مانیا شونه هاش رو میندازه بالا:خب شوهرمه
میلی:حقه همین شوهر مفنگی
مانیا:ببین میلی بار آخرت باشه به شوهر من میگی مفنگی
هرمی:تو اصلا چته دیروز که نذاشتی به اهدافم برسم حالا هم اینطوری عاشق و شیفته ی رودی شدی؟
مانیا:خودم هم نمیدونم
ونوس:ااااا چرا؟
مانیا:چرا چی؟
میلی:خنگ چرا خودت نمیدونی
مانیا:آها من تنها چیزی که میدونم اینه که دیروز رودی آشپزی کرد
ونوس:مگه تا حالا تو میکردی؟
مانیا:اوااااااااااا من که بلد نیستم
فلور:پس کی آشپزی میکرد
مانیا:از رستوران های دور و ور هاگزمید میگرفتیم
مازامولا:خب بچه ها من میرم و میام شما زینجر رو آماده کنید
همه:
بعد از چند لحظه مازامولا برمیگرده
مازامولا:خب رودی تو معجون عشق ریختی توی غذای مانیا؟
رودی:نه
مازامولا:آره جون خودت همگی زود باشید زینجر
چند ساعت بعد
رودی:من غلط کردم...
مازامولا:نه خنگ این رو بگو
بعد یه کاغذ رو بهش میده
رودی:من علاوه بر غلط کردن اعتراف میکنم که زز بودم زز هستم زز خواهم بود من علاوه...
فردای آنروز
هرمی دوباره رفته بالا و داره سخنرانی میکنه
هرمی:خب ما هم باید به فکر نابودی جادوگر ها باشیم و هم به فکر تولید زینجر های جدید
مانیا:اوووووووم هرمی ببخشید اگه نسل جادوگرا از بین بره اونوقت فکر نمیکنی نسل ساحره ها هم از بین میره؟:grin:
هرمی در حالی که داره دندوناش رو بهم فشار میده:یکی اونو از اینجا ببره...