به نظر من ما بايد اصلا جريان سيكل اسمها و اينكه قديسان مرگبار به جانپيچ ها گفته مي شه رو بندازيم دور:
ببينيد ما مي گيم كه اگه براي يك قانون يه مثال نقض بياريم اون قانون فسخه و ارزشي نداره همونطور كه اكتاويوس گفت محفل ققنوس به يك گروه و فرقه اطلاق مي شه و اوني كه شما به اون مي گيد محفل ققنوس (مكان) در واقع خانه ي شماره ي دوازده ميدان گريمالد .. در واقع اين گروه محفل ققنوسه كه به به خانه ي سيريوس ارزش داده و اگه قرار گاه تو دفتر دامبلدور تو هاگوارتز بود بازم مي شد يه قرارگاه...پس با اين مثال نقض اين سيكل به كلي نابوده و سعي نكنيد دوباره اونو به جانپيچ ها بچسبونيد..
hp and deathly hallow
واقعا اسم عجيبيه ..چون اصلا من نمي تونم اين تصورو بكنم كه يك شخي پاك و يا شخصي كه از ابدال و اولياست بياد مرگبار باشه يعني اصلا امكان پذير نيست اين يه تضاد كاملا غير ممكنه و من فكر نمي كنم كه رولينگ اين منظورو داشته باشه ..
به نظر من اين تركيب يه ايهام پرمعنايي رو داره ..ما الان داريم روي معني نزديك بحث مي كنيم كه به تركستان مي ره الان ما وظيفه داريم كه به دنبال معنيه دور اون باشيم كه دقيق و درسته و ما رو به اصل مطلب مي رسونه
-----------------------
hallow:تقديس كردن،مقدس كردن
و از استخراج از كلمه ي هالوين: اوليا و قديس
deathly:مهلك،فاني و مرگوار(نه مرگبار البته مي شه مرگبار هم ترجمه بشه)
-------------------------
حالا بيايد تك تك اين معني ها رو كنار هم بچينيم ؛ببينيم چي در مي ياد:
1-تقديسهاي مهلك،تقديسهاي فاني،تقديسهاي مرگوار(چون تقديس كردن و مقدس كردن هردو معني پاك كردنو ميده ديگه دوباره با مقدس كردن تكرار نمي كنم)
2-قديسهاي مهلك،قديسهاي فاني،قديسهاي مرگوار
--------------------------
پاك كردنهاي مرگبار : يعني به واسطه ي اين پاك شدن مرگ افراد زيادي رو فرا مي گيره؟!؟!؟! چه كسي پاك مي شه كه بخاطرش مرگ عده ي زيادي رو فرا مي گيره؟
پاك كردنهاي فاني: يعني يه پاك كردن و تقدس كردن موقتي
تقديس مرگوار: تقديس مرگ مانند،(توبه ي گرگ مرگه!؟!)
قديس هاي مهلك(مرگبار): همونطور كه اول گفتم اصلا غير ممكنه...
قديسهاي فاني: باهم جور درميان اما ربطي به داستان نداره
قديسهاي مرگوار:؟؟؟( قديسهايي كه با مرگ يكي شده اند: يعني مرده اند: قديسهاي مرده و قديسها هم آدمهاي فوق العاده نيك رو ميگن)
فرد ويزلي هم چيزاي جالبي رو ذكر كرده دستش درد نكنه:
طبق نوشته اسكاتلندي ها معتقد بودند كه در اين شب ارواح خوب به از اندر ورلد(under world) به روي زمين مي اومدند و پس از اون همراه كشيش ها به بهشت مي رفتند و كشيش ها برمي گشتند
و همينطور كلمه ي death+ly معناي مرگ مانند و مرگوار مي ده يعني چيزي كه خيلي شبيه به مرگ شده و دركل چيزي كه با مرگ قرين شده و با مرگ يكي شده!؟!؟
حالا دوباره آخريشو بررسي ميكنيم:
قديسهايي كه مرده اند و در شب هالوين كه دروازه هاي جهان زيرين باز مي شه ميان بالا ! من فكر مي كنم كه دروازه ي مردگان همون طاق نماي كوفتيه و كسايي كه پشتش بودن همون قديسهاي كوفتيترن كه بالاخره ميان بيرون(ببينم كسي برنامه ي عامل ناشناخته رو كه چهارشنبه داد ديد؟كه اون يارو روانشناسه از زير طاق نما اومد بيرون و زن مرده شم برگشت من فكر كنم كه رولينگ هم قبلا اينا رو ديده باشه !!!!؟)
جالبه كه براتون ياد آوري كنم كه رولينگ گفته اگه من به صراحت بيام از مسيحيت و دينداريم در كتاب بگم ،خوانندگان داستان به راحتي مي تونن آخر داستانو حدس بزنن! و حالا مسيحيتشو به صراحت نشون داد با آوردن كلمه ي قديس ! اگه تونستيد حدس بزنيد.....منم نتونستم!