هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۸:۲۱ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴

shan potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۷ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۴۱ شنبه ۷ مهر ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
در مورد اسنيپ همونطور كه گفتم مهم اينه كه وظايفش رو انجام بده ، نه اينكه ثابت كنه بيگناهه يا بيگناه نيست .
وقتي هم كه فليت ويك آمد دنبالش اسنيپ فهميده كه چه اتفاقي افتاده ، پس مسلماً بايد نقشه اي رو كه با دامبلدور كشيده و ديگه فرصتي براي انجام دادنش نبوده رو اجرا كنه نه اينكه به اعضاي محفل كمك كنه . اون بايد اول به وظيفه اي كه دامبلدور بر عهده اش گذاشته عمل كنه .
دامبلدورم براي هيچي نمرده ، اگه دلايل منو دقيق مي خونديد نوشتم كه براي اينكه ولدمورت به اسنيپ اعتماد كنه ، اونم از نوعي كه تا به حال به هيچ كس نداشته نقشه فداكاري جونش رو ريخته نه اين نظراتي كه من نمي دونم كي مطرح كرده مثل : هري رو تنها بزاره ، خشم مردم رو افزايش بده ( در مورد اين نظريه بايد بگم كه من كه تا به حال جز ترسيدن چيزي در اين جامعه جادوگري نديدم .حالا كدوم خشمو افزايش بده من نمي دونم ) يا عشق هري رو زياد كنه يا ..... اين نظرات واقعاً احمقانه است .
ولي ، ولي ، اطمينان ، اطميناني كه منجر به پيدا شدن و نابودي جاودانه ساز ها بشه . اين اطمينان ارزش فداكاري دامبلدور رو داشت .
پس در نتيجه اسنيپ به هيچ وجه در صحنه در گيري هاگوارتز نبايد دخالت مي كرد ، اون وظايفي مهم تر داشت كه من گفتم .
در مورد قول شرف هم قبول دارم كه ممكنه دور از ديد ولدي باشه ، ولي من كه دليل آوردم ، قانع كردن بلا ارزش شو داشت كه اسنيپ قول بده در صورتي كه امكانش هست نقشه فداكاري قبل از اون ريخته شده باشه .
در مورد اينكه اسنيپ و مرگخواران قضيه جاودانه سازهارو مي دونستن طبق پيشنهاد شما اون قسمت رو مي خونم اگه دليلي پيدا كردم در تأييد نظرتم حتماً مي گم .
در ضمن خيلي اتفاقي به اون جمله رسيدم چون مي خواستم يك بار ديگه فصل گفتگو اسنيپ ، بلا و نارسيا رو بخونم به اون جمله رسيدم بعد ياد اتفاقات گذشته افتادم و شك كردم .
در هر حال الآن وقتم آزاده و ديگه ميرم كل كتاب 6 رو دقيق مي خونم و بررسي مي كنم .

آخ يك چيزي همين الآن به ذهنم رسيد :
اول اينكه پس معني حرف بلا از چيز باارزشي كه ولدي به بلا سپرده و لوسيوس خرابش كرده چي بود
دوم ولدي چه دليلي براي خشمش بعد از دونستن نابودي دفترچه آورده . اون كه نمي تونه يكهو عصباني به شه بعد بگه مهم نيست بلآخره بقيه خنگ كه نيسن مشكوك ميشن .

در هر صورت خودم به شخصه اين بار بايد كتاب رو زير و رو كنم و نظرياتم رو ، هم براي خودم هم براي بقيه بي عيب و نقص كنم .


برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۳:۵۲ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
اگه جلوي چشم ولدي مارشو بكشه چطور مي خواهد كارش رو توجيح كنه . بگه اي واي حواسم نبود پام رفت روش .
در هر صورت اونم دست از جونش شسته و مي دونه كه زنده نمي مونه براي همين اهميتي نداره كه كسي بدونه اون بي گناهه .


موضوعی که اینجا مطرحه اینه که تا زمانی که اسنیپ جلوی اعضای محفل این کار رو نکنه کسی حرفشو باور نمیکنه .

حالا جلوی ولدمورت این کار رو کنه که دیگه چه بدتر ولدمورت همونجا میکشدش کسی هم از واقعیت سر در نمیاره .

اما یادت باشه که اگر اسنیپ تمام مرگخوارا رو هم به هم بریزه اما جلوی چشم محفلی ها این کار رو نکنه . هر چقدر هم که بگه این کارا رو از روی وفاداری انجام دادم کسی حرفش رو باور نمیکنه . مثلا فکر میکنی چطوری مخواد به هری بگه که من میخوام کمکت کنم ؟

فکر میکنی اصلا هری به اسنیپ مهلت حرف زدن بده ؟ نه اون اینکار رو نمیکنه . اسنیپ جلوی هری دامبلدور رو کشته . اون چطوری میتونه باور کنه که اسنیپ بی گناهه . اونم موقعی که فکر نکنم حتی فرصت حرف زدن پیش بیاد .

اسنیپ همه درها رو به روی خودش بسته دیگه هیچ فرصتی رو برای خودش باقی نذاشته .

نقل قول:
چرا هري زنده نمونه ؟
هري كه ديگه به هاگوارتز بر نمي گرده . حالا مثلاً فقط وجود اسنيپ باعث پايداي محفل شده ، اين همه آدم از محفل محافظت مي كنند . اگه اسنيپ نباشه چي ميشه ؟


ببخشید ولی تا جایی که یادمه ما داشتیم راجع به جنگ کتاب ششم بحث میکردیم نه راجع به نقش اسنیپ در کتاب هفتم !!!

من گفتم که اون موقع ( هنگام نبرد ) تمام اعضای محفل به وجود اسنیپ نیازمند بودن . نه اینی که شما گفتین .

نقل قول:
من دقيقاً شرايط رو در نظر گرفتم . وقتي كه اسنيپ به بالاي برج رسيد كه هيچ نشانه اي از شكست محفلي ها نبود ، بعدش هم كه براي اجراي نقشه اش دامبلدور رو كشت . بعد موقع فرار بياد بخاطر اينكه چهار نفر دارن مي جنگن و يك نفر هم زخمي شده ، جو گير بشه ، اون وسط داد بزنه من ديگه نقش بازي نمي كنم و به شماها كمك مي كنم . ( كشتن دامبلدور براي هيچي )


اولا که دامبلدور برای هیچی مردش . من که سودی در کارش نمیبینم . اگر فکر کردی که دامبلدور میخواست با نیرنگ و فریب عشق دروغین در هری به وجود بیاره باید بگم که سخت در اشتباهی . غیر از تمام اینا کشته شدن دامبلدور هیچ سود دیگه ای نداشته .

در ضمن من نگفتم وقتی که اسنیپ از برج اومد پایین بره کمک محفلیا . من گفتم اون موقع که فلیت ویک اومد از اسنیپ کمک خواست . اون موقع باید میرفت کمک اعضای محفل .

دیگه خود لوپین در درمونگاه گفت که ما با شکست زیاد فاصله ای نداشتیم . اینو که دیگه نمیتونی رد کنی . پس اسنیپ در هر حال وظیفش بود که بیاد کمک کنه .

-----------------------------

خب البته مسئله ای که اینجا پیش میاد اینه که دامبلدور چرا باید نقشه بکشه ؟

ببینین این دلایلی که شما میگین درست هستن . ولی در صورتی کامل میشن که بگین چرا دامبلدور باید همچین نقشه ای بکشه ؟

من که هر چی فکر میکنم هیچ سودی در این نقشه کشیدن دامبلدور نمیبینم . اگر منظورتون اینه که دامبلدور میخواسته که هری و ولدمورت رو با هم تنها بزاره باید بگم که دارین اشتباه میکنین چون هری هنوز به کمک دامبلدور نیاز داره و نمیتونه به طور کامل به خودش متکی باشه .

اگر منظورت اینه که میخواست خشم مردم رو نسبت به ولدمورت افزایش بده که باز فکر نکنم این کار جز ترس نتیجه دیگری رو در میان مردم داشته باشه .

اگر منظورت اینه که چون اسنیپ به نارسیسا قول داده بود که این کار رو انجام بده باید بگم که طبق دلایلی که در همین تاپیک آوردم روح دامبلدور هم از این موضوع با خبر نبوده چه برسه به خودش

اگر منظورت اینه که دامبلدور میخواست خودش رو بکشه تا هری بیشتر نسبت به ولدمورت احساس انتقام جویی کنه باز باید بگم که این کار یه جور نیرنگ و عشق دروغینه و فکر نکنم دامبلدور اینجوری بخواد هری رو پیروز کنه . تازه با توجه به این مسئله که امکان اینکه هری بر ولدمورت غلبه کنه همینجوریشم خیلی کمه . حالا دامبلدور چطور میتونه تضمین کنه که با چنین کاری هری پیروز میشه ؟

نقل قول:
دامبلدور هميشه مي گفت كه ولدي به هيچ كس اطمينان نداره ، جز خودش . و اصولاً اين نقشه براي اين بود كه اسنيپ با انجام دادن اين كار بزرگ به ولدي نزديك بشه و اطمينان بيشتر ولدي رو جلب كنه ، اطميناني رو كه تا به حال به هيچ كس نداشته .


----------------------

موضوع اینه که با توجه به کتاب این موضع کلا اصلا به ولدمورت ربطی نداشته که بلاتریکس بخواد به ولدمورت بگه یا نگه .

اصلا شاید خود ولدمورت هم از این جریان بی خبر باشه چون که تا جایی که من میدونم نارسیسا میخواسته دور از چشم ولدمورت بره پیش اسنیپ و فکر نکنم بلاتریکسم بی خود بره به ولدمورت این قضیه رو بگه و خواهرش رو در خطر بندازه اونم وقتی که ولدمورت ازش این انتظار رو نداره .

کلا چیز یکه میخوام بگم اینه که ولدمورت کاملا با این مسئله بی ارتباطه و حرفهای شما هم همش در حد یه فرضیه هست و چون از بحث کتاب خارج شدید من نمیتونم زیاد راجع بش نظر بدم .

--------------------------------------------

خب مکمل جمله های شما رو دامبلدور به طور کامل برای هری توجیه کرده . و این تمام ایده های شما رو باطل میکنه . بهتر بود بجای اینکه اون قسمت های کتاب رو مطالعه میکردید به حرفهای دامبلدور بیشتر دقت میکردید .

اولا که دفترچه دست بلا نبوده و دست لوسیوس بوده . ثانیا اینکه دامبلدور گفت که لوسیوس به این دلیل دفترچه خاطرات رو به دست جینی داد چون اونو فقط یه دفترچه خاطرات شیطنت آمیز میدونست ولی نمیدونست که در آن چی نگه داری میشد .

و همچنین در ادامش گفت که ولدمورت چون فکر میکرد که لوسیوس اونو پیش خودش نگه میداره اونو داد بهش تا پیشش بمونه . اما نمیدونست که لوسیوس ممکنه اونو روزی بده به یکی دیگه و چون بعدا متوجه این موضوع شد از دستش به شدت عصبانی شد . و البته اینم گفت که اگر لوسیوس میدونست که چی درون دفترچه است امکان نداشت آن را به کسی بدهد .

در مورد اینکه ولدمورت حرف جاودانگی رو زده باز باید این موضوع رو یادآوری کنم که دامبلدور به هری گفت که اگرچه ولدمورت این حرف رو زده اما امکان نداره که مرگخواران منظور اونو از جملش فهمیده باشن و تنها حرفشو تایید کردن .

نمونه این جمله ها در فصل جاودانه ساز ها هستن خواستی برو یه نگاهی بنداز .

نقل قول:
واقعاً ميخواهيد بگوييد مالفوي چون خدمتكارش رو از دست داده اونقدر عصباني شد كه قصد آسيب رسوندن به هري رو كرد اونم درست يك طبقه پايين تر از جايي كه دامبلدور نشسته . نه ، ناراحتي اون به خاطر نابودي يك تيكه از روح ولدي بود كه درون دفترچه بود . اون خشم و ناراحتي اونقدر زياد بود كه بي اختيار به هري حمله كرد .


دقیقا . به هر حال موضوع اینه که هری لوسیوس رو به شدت ضایع کرد مگه غیر از این بود . حالا یکی زود عصبانی میشه یکی دیر . وقتی الان راجع به یه دونه مداد هم ملت دعوا میکنن این که دیگه سهله .




Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۲:۲۴ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴

shan potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۷ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۴۱ شنبه ۷ مهر ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
نقل قول از بليز :
.....میتونی به من بگی که بعدا اسنیپ باید چطوری بی گناهیش رو ثابت کنه ؟ میتونی به من بگی که اعضای محفل از کجا باید بفهمن که اسنیپ طرف دامبلدوره ؟ میتونی به من بگی که در اون صورت اسنیپ باید جاسوسیه کی رو بکنه ؟ ......
-----------------
ميشه شما به من بگي اصلاً چرا بايد به يك نفر بگه كه بي گناهه دانستن حقيقت از طرف حتي يك نفر هم مي تونه خطر ناك باشه ، اونا بايد احتياط كنن .
وقتي اسنيپ به هري كمك كنه ، يعني يا مار ولدي رو بكشه يا هر كار ديگه اي بكنه خود به خود بي گناهيش ثابت ميشه . ولي فوقش هم بي گناهيش ثابت نشه با كارهايي كه در آينده مي خواهد انجام بده هيچ تضميني وجود نداره كه ولدي نكشتش . مثلاً اگه جلوي چشم ولدي مارشو بكشه چطور مي خواهد كارش رو توجيح كنه . بگه اي واي حواسم نبود پام رفت روش .
در هر صورت اونم دست از جونش شسته و مي دونه كه زنده نمي مونه براي همين اهميتي نداره كه كسي بدونه اون بي گناهه .
___________________________________
نقل قول از بليز :
عزیزم شما باید این نکته رو در نظر بگیرید که اگر هاگوارتز و محفل باقی نمیموندن دیگه هری هم باقی نمیموند که اسنیپ بخواد بهش کمک کنه !
------------------
چرا هري زنده نمونه ؟
هري كه ديگه به هاگوارتز بر نمي گرده . حالا مثلاً فقط وجود اسنيپ باعث پايداي محفل شده ، اين همه آدم از محفل محافظت مي كنند . اگه اسنيپ نباشه چي ميشه ؟
___________________________________
نقل قول از بليز :
مثل اینکه شما اصلا شرایط رو در نظر نمیگیرید ؟
با توجه به کتاب هر لحظه امکان داشت که مرگخواران بر محفلیا یپروز شن . اونوقت اسنیپ باز هم باید نقش بازی کنه ؟ بابا یکذره خودتونو بزاریین جای آدمایی که توی قصرن ! اسنیپ این وسط چی کارست دیگه ؟
------------------
من دقيقاً شرايط رو در نظر گرفتم . وقتي كه اسنيپ به بالاي برج رسيد كه هيچ نشانه اي از شكست محفلي ها نبود ، بعدش هم كه براي اجراي نقشه اش دامبلدور رو كشت . بعد موقع فرار بياد بخاطر اينكه چهار نفر دارن مي جنگن و يك نفر هم زخمي شده ، جو گير بشه ، اون وسط داد بزنه من ديگه نقش بازي نمي كنم و به شماها كمك مي كنم . ( كشتن دامبلدور براي هيچي )
__________________________________________
نقل قول از بليز :
خب درسته اما شما باید این مسئله رو در نظر بگیرید که در اینجور مواقع تر و خشک با هم میسوزند . چه کسی میتونه ضمانت کنه که در این حمله فقط دامبلدور کشته میشه ؟ مگه لوپین نمیجنگید ؟ مگه مک گونگال مبارزه نمیکرد ؟ مگه گری بک به هری حمله نکرد ؟ مگه اون مرگخواره جینی رو شکنجه نمیداد ؟ مگه نویل اون وسط سعی نکرد که از برج بالا بره ؟ مگه هاگرید جونش در خطر نبود ؟ مگه صورت بیل پاره پاره نشده بود ؟ همه اینها ممکن بود بمیرند .
-----------------
اينكه جونه اون همه آدم به خطر افتاد كه به خواست دامبلدور و اسنيپ نبود كه ، اونا تلاششونو براي بي خطر كردن كارهاي مافوي كردن . از قضيه اون شب هم خبر نداشتن چون از قضيه كمد و كارهاي مالفوي خبر نداشتن وگرنه نمي ذاشتن اون طوري جونه اون همه آدم به خطر بيفته . اونا در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بودن و براي اجراي نقششون فرصتي بهتر از اون موقع نداشتن . ( يعني ديگه وقتي نمونده بود . )
در ضمن مگه دامبلدور عمداً اجازه داده بود كه اونا وارد قلعه بشن . تازه بيچاره حسابي مواظب راه هاي ورود و خروج بود .

خوبه كه يك نكته اي رو هم در مورد دامبلدور به شما ياد آوري كنم : وقتي دامبلدور نقشه اي مي كشه براي اينكه كسي آسيب نبينه ، كمي هم به شانس و تقدير متكي ميشه . اون نمي تونه بي خطر بودن نقشه هاشو تضمين كنه يا شايد هم فكر ميكنه بي خطره ولي بلاخره ، اتفاقه ديگه ، مي افته . { مثل قضيه مخفي نگه داشتن راز براي يك نظريه احمقانه كه هري طاقت شنيدنشو نداره . همين كارش باعث اون همه دردسر و خطر براي بچه ها و اعضاي محفل شد و در آخر باعث مرگ سيريوس . ولي از طرفي باعث بر ملا شدن حضور ولدي كه خود اين مسئله براي جامعه جادوگري بسيار باارزش بود .
دامبلدور هيچ وقت نتونسته نقشه هاشو در يك محيط كنترل شده نگه داره . اون فقط نقشه كشيده بود كه قضيه راز و وزارت خونه رو از هري مخفي نگه داره ولي اون همه اتفاق افتاد .
اين بار هم فقط نقشه كشيده بود كه جونش رو فدا كنه ، ولي باز كلي اتفاق افتاد . ولي بازم ميگم اون سعي شو براي اينكه كسي صدمه نبينه كرد ولي موفق نشد .
____________________________________
نقل قول از بليز :
نه اسنیپ هیچ اجباری نداشت . مقام بلاتریکس که از اسنیپ بالاتر نیست . اگر بخواد عمل میکنه اگرم نخواد عمل نمیکنه هیچ اجباری وجود نداره . مثلا عمل نکنه ی میشه ؟ بلاتریکس میره میگه ارباب به حرف من گوش نکرد ! خب اینجا چی ثابت شده ؟ یک مرگخوار به یه مرگخوار دیگه یه حرفی زده اونم قبول نکرده . ........چیزی که مشخص بود این بود که نارسیسا میخواست بره از اسنیپ کمک بگیره و بلاتریکس هم با تمام وجود سعی میکرد که مانعش بشه چیزی غیر از این بود ؟
پس مسلما این موضوع نقشه نبوده . شما داری اشتباه میکنی .
-------------------
بله شايد نقشه اي در كار نبوده ، شايد هم بوده ، اصلاً معلوم نيست .
در گفتگويي كه بين بلا و نارسيا مي شه ، بلا به نارسيا ميگه كه : ولدي به اسنيپ اطمينان داره ولي من ندارم . معني اين حرف اين نيست كه حالا ولدي به اسنيپ مثل يك پيشي بيگناه اطمينان داره .
دامبلدور هميشه مي گفت كه ولدي به هيچ كس اطمينان نداره ، جز خودش . و اصولاً اين نقشه براي اين بود كه اسنيپ با انجام دادن اين كار بزرگ به ولدي نزديك بشه و اطمينان بيشتر ولدي رو جلب كنه ، اطميناني رو كه تا به حال به هيچ كس نداشته .

در ضمن من فكر ميكنم كه جلب اطمينان همه ، يعني تمام مرگخواران مهم است . بخصوص بلا كه معلومه منتظره مچ اسنيپ رو بگيره . اسنيپ بايد با خيال ( تقريباً ) راحت كارهاشو انجام بده . بلا جادوگر قوي و فضوليه نبايد اونو دست كم گرفت بايد اونو هم مطمئن كرد . ( البته نه با فداي جون دامبلدور ، ولي با قول ، بله . )
______________________________________
خيلي خب قبل از اينكه دليل براي بقيه حرف هام بيارم ميخوام با توجه به متن كتاب به شما ثابت كنم كه اسنيپ ، بلا ، مالفوي و حتي خيلي هاي ديگه از قضيه جاودانه ساز هاي ولدمورت خبر داشتن : ( آخر صفحه 30 و اول صفحه 31 * ترجمه گروهي جادوگان )
بلاتريكس ناگهاني گفت:
اون تقصير من نبود . لرد سياه ، در گذشته ، عزيزترين چيزش رو به امانت نزد من گذاشته بود اگه لوسيوس اونو ...
نارسيسا به خواهرش نگاه كرد و با صداي گرفته و ضعيف گفت :
چطور جرأت مي كني .... چطور جرأت مي كني شوهر منو سرزنش كني
اسنيپ به آرامي گفت :
دليلي نداره همديگه رو سرزنش كنيم . كاريه كه شده .
_-_-_-_-_
جملات بالا دقيقاً به دفتر چه خاطرات ريدل اشاره داره .
به صفتي كه بلا براي دفترچه بكار ميبره توجه كنيد ** عزيزترين چيزش ** شما كه فكر نمي كنيد ولدي فقط به اين دليل كه اون دفترچه خاطرات 16 سالگي اش است مثل يك بچه كه عاشق دفترچه خاطراتش است اونو به بلا داده تا براش نگه داره ، نه ، بلا مي دونسته كه درون اون دفترچه يك تيكه از روح ولدي است . و در ضمن در سخنراني كه ولدي در قبرستان در مقابل هري براي مرگخواران كرد ، گفت كه شما از اقداماتي كه من براي رسيدن به جاودانگي كردم خبر داشتيد.... پس در نتيجه اونا از قضيه جاودانه سازها خبر داشتن ، پس اسنيپ هم ميدونه ، پس مي تونه براي كمك به هري نجني رو بكشه يا جاي هوركراس ها رو پيدا كنه ( البته با توجه به اطمينان جديدي كه ولدي نسبت به اسنيپ پيدا كرده )
نارسيا از بياد آوردن اون اتفاق ناراحت شد . مسلماً ناراحتيش براي مرگ باسلسيك نيست ، ( چون حتي خود ريدل هم درون حفره ناراحت نشد ) بلكه بخاطر نابودي دفترچه ( يك تيكه از روح ) است .
بازم تأكييد ميكنم كه اونا مي دونستن اون دفتر چه چقدر باارزشه . توجه شما رو به خشم بي اندازه مالفوي ( سال دوم ) در موقعي كه دفترچه سوراخ شده رو دست هري ديد جلب ميكنم .
واقعاً ميخواهيد بگوييد مالفوي چون خدمتكارش رو از دست داده اونقدر عصباني شد كه قصد آسيب رسوندن به هري رو كرد اونم درست يك طبقه پايين تر از جايي كه دامبلدور نشسته . نه ، ناراحتي اون به خاطر نابودي يك تيكه از روح ولدي بود كه درون دفترچه بود . اون خشم و ناراحتي اونقدر زياد بود كه بي اختيار به هري حمله كرد .
------
خب ديگه خسته شدم فكر ميكنم به اندازه كافي دليل از كتاب آوردم كه شما قانع بشي و در مورد بقبه دلايل شما هم قبلاً حرفامو زدم . مثل گيري كه به اقدامات امنيتي يا اينكه چرا در اون موقعيت در مدرسه نموند رو دادم .

اوه راستي : دامبلدور راه حل اجراي نقشه هاشو در مرگ خودش ديد .
اين قضيه درست مثل حركت مهره اسب رون در صفحه شطرنج سال اول است كه رون با فداكاري به هري در شكست شاه و باز كردن راه رسيدن به سنگ جادو كمك كرد .
روحش شاد باد :-?


برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۰:۲۵ یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۴

XXX


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۴ پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۵:۰۲ دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۵
از مریخ
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 241
آفلاین
بعضیا میگن دامبلدور و اسنیپ معجون مرکب خوردن اما اصلا به این توجه نکردن که:
اولا مدت زمانی که هری و دامبلدور با هد درون غار بودن خیلی بیشتر از یک ساعت بود و در طول این مدت رولینگ چیزی مبنی بر اینکه دامبلدور چیزی بخوره ننوشته بود بنابراین کلیه نویسنده هایی که این فرضیه رو مطرح کردن برن کنار.
من مطمئن هستم دامبلدور یه مهره سوخته بود و چیزی مگر جونش نداشت و رولینگ هم میخواسته هری تنها بره و احتمالا در کتاب آخر بمیره.


من به انØ


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۵ یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۴

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
نقل قول:
من تمامي اين دلايل رو با يك دليل نقض مي كنم :
درسته كه در اون لحظه هيچ مرگخواري نبوده ولي توجه كنيد كه اسنيپ نه تنها براي مرگ خوارها بلكه براي محفلي ها و غير محفلي ها هم بايد نقش بازي كنه .
اسنيپ نمي تونه فقط ولدي و مرگ خوارها رو مجاب كنه و بگه من با شماهام . ولي بقيه از پشت يواشكي به ولدي بخندن كه آره ما مي دونيم كه ولدي گول خورده .
اينجاست كه نكته استراتژكي كار مشخص مي شه ، نه تنها دشمن بلكه دوستان رو هم بايد از اصل قضيه منحرف كرد تا دشمن بيشتر به صحت رفتار اسنيپ اطمينان كنه ، بخصوص كه با دشمني مثل ولدي روبرو باشي .


عزیزم فکر میکنم نکته استراتژیک شما ایراد داره . خب اصلا به فرض حرف شما درسته . میتونی به من بگی که بعدا اسنیپ باید چطوری بی گناهیش رو ثابت کنه ؟ میتونی به من بگی که اعضای محفل از کجا باید بفهمن که اسنیپ طرف دامبلدوره ؟ میتونی به من بگی که در اون صورت اسنیپ باید جاسوسیه کی رو بکنه ؟

اصولا من در نکات استراتژیک ندیده بودم که یک نفر تمام درها رو به روی خودش ببنده تازه ادعاشم بشه که من طرف محفلم .

در ضمن اسنیپ اگر این موضوع رو به هیچ کس نمیگفت حداقل باید به اعضای محفل میگفت ! بالاخره دو نفر باید بدونن اسنیپ گناهکار نیست یا نه ؟

دوستان رو از اصل قضیه منحرف کرد ؟

میشه گفت اسنیپ با این کار حکم بدبختیه خودش رو امضا کرده . حالا چطوری میخواد ثابت کنه که همش نقش بوده ؟ فکر میکنی کسی حاضر بشه به حرفاش گوش بده ؟ اونم دور از چشم ولدمورت

نقل قول:
بازم شما يك نكته مهم رو در نظر نگرفتيد . اونم اينه كه اصولاً نقشه اسنيپ يا جاسوسي كردناش ( يعني بيشتر جاسوسي هاش ) براي استحكام محفل نيست ، بلكه بخاطر هري است ، براي زنده نگه داشتن هري و براي كمك به هري .


عزیزم شما باید این نکته رو در نظر بگیرید که اگر هاگوارتز و محفل باقی نمیموندن دیگه هری هم باقی نمیموند که اسنیپ بخواد بهش کمک کنه !

نقل قول:
اينجا يك نقشه اصولي ريخته شده بود كه از فرصت پيش آمده استفاده شد و اجرا شد { منظورم نقشه دامبلدور براي فداي جونشه }



مثل اینکه شما اصلا شرایط رو در نظر نمیگیرید ؟
با توجه به کتاب هر لحظه امکان داشت که مرگخواران بر محفلیا یپروز شن . اونوقت اسنیپ باز هم باید نقش بازی کنه ؟ بابا یکذره خودتونو بزاریین جای آدمایی که توی قصرن ! اسنیپ این وسط چی کارست دیگه ؟

دوباره بگین نقشه دامبلدور خوبه همین دوتا پست بالا بود همه چیز رو با یک قسمت از کتاب رد کردما چند بار بگم ؟

نقل قول:
نقشه اصلي مرگ خوارها براي آمدن به هاگوارتز ، آماده كردن زمينه كشتن دامبلدور به دست مالفوي بود نه كشتن همه بچه هاي مدرسه .


خب درسته اما شما باید این مسئله رو در نظر بگیرید که در اینجور مواقع تر و خشک با هم میسوزند . چه کسی میتونه ضمانت کنه که در این حمله فقط دامبلدور کشته میشه ؟ مگه لوپین نمیجنگید ؟ مگه مک گونگال مبارزه نمیکرد ؟ مگه گری بک به هری حمله نکرد ؟ مگه اون مرگخواره جینی رو شکنجه نمیداد ؟ مگه نویل اون وسط سعی نکرد که از برج بالا بره ؟ مگه هاگرید جونش در خطر نبود ؟ مگه صورت بیل پاره پاره نشده بود ؟ همه اینها ممکن بود بمیرند .

ببین شما به هیچ وجه نمیتونید بگید که در این حادثه فقط دامبلدور قرار بود اسیب ببینه ! چرا که مرگخوارها به هر کسی که سر راهشون قرار میگرفتند حمله میکردند . حالا اون شخص میخواد گربه فیلچ باشه ، میخواد پروفسور مکگونگال باشه .

نقل قول:
بعد از مرگ دامبلدور مرگ خوارها شروع به فرار كردن ، كردن .
خودتون هم كه گفتيد محفلي ها در حال سقوط بودن . پس اين فرار چه دليلي داشته ؟ در كل من مي خوام اين مسئله رو تذكر بدم كه اسنيپ مي دونسته كه قصد مرگ خوارها فقط كشن دامبلدور بوده نه نابود كردن كل موجودات مدرسه .
پس با اطمينان كامل از اينكه كسي آسيب نمي بينه نقشه اش رو عملي كرده است .
( توجه كنيد كه بقيه درگيري ها به خاطر مقابله محفلي ها بوده )


جوابش کاملا مشخصه برای فرار از هاگوارتز . ولی باز هم مسئله فرقی نمیکنه . در هر حال جون خیلی ها در خطر بود دیگه اینو که نمیتونی انکارش کنی !

نقل قول:
البته كه كسي مجبورش نكرده بود اسنيپ در اون لحظه بايد اون قول رو مي داد تا اطمينان بلا رو جلب كنه . و مطمئن باشيد بلا قضيه اين قول رو به ولدي مي گه و اطمينان ولدي بيشتر مي شه . اسنيپ براي اجراي نقشه هاي آينده اش احتياج به يك اطمينان زياد دارد اطميناني كه ولدي تا به حال به هيچ كس نداشته . ( حالا نقشه اسنيپ مي تونه پيدا كردن جاي جاودانه ساز ها يا نجات زندگي هري در لحظات حساس و يا حتي كشتن نجني باشد كه اين خود به تنهايي دليل خوبي براي اين همه دردسر است )


نه اسنیپ هیچ اجباری نداشت . مقام بلاتریکس که از اسنیپ بالاتر نیست . اگر بخواد عمل میکنه اگرم نخواد عمل نمیکنه هیچ اجباری وجود نداره . مثلا عمل نکنه ی میشه ؟ بلاتریکس میره میگه ارباب به حرف من گوش نکرد ! خب اینجا چی ثابت شده ؟ یک مرگخوار به یه مرگخوار دیگه یه حرفی زده اونم قبول نکرده .

نه بلا اگرم این جریان رو به ولدی بگه اصلا ربطی نداره چون که اگر شما به مکالمات نارسی و بلا توجه میکردید میفهمیدید که هیچ نقشه ای در کار نبوده که بلاتریکس بخواد گزارش بده .

چیزی که مشخص بود این بود که نارسیسا میخواست بره از اسنیپ کمک بگیره و بلاتریکس هم با تمام وجود سعی میکرد که مانعش بشه چیزی غیر از این بود ؟

پس مسلما این موضوع نقشه نبوده . شما داری اشتباه میکنی .

در مورد قسمت آخرم باید بگم که اسنیپ از جریان این مسائل خبر نداره چون دامبلدور گفت این موضوع رو فقط به هری گفته ! از اون گذشته شما فکر میکنید که دامبلدور چقدر به اسنیپ اعتماد داره ؟ فکر میکنید که اسنیپ اونقدر شایستگیش رو داشته که دامبلدور این مسئله رو فقط به اسنیپ بگه در صورتی که به اعضای قابل اعتماد محفل حرفی نزنه ؟

نقل قول:
1- اين روش احتمالاً آسيبي به مالفوي نزند ( از لحاظ قول شرف )


دادن قول شرف یا ندادنش هیچ ضمانتی بر اسیب ندیدن دراکو نیست ! همه چی به شانس دراکو بستگی داره . در ضمن از اون گذشته دیگه صد در صد جون دامبلدور در خطر قرار میگیره . در صورتی که آنها میتوانستند به راحتی از این واقعه جلوگیری کنند .

نقل قول:
2- دامبلدور از صدمات احتمالي كه مي توانست به بعضي از افراد مدرسه بخورد جلوگيري كند .


خب من که متوجه منظور شما نشدم . صدمه از این بدترم مگه میشه ؟ نه اینکه اسنیپ خیلی نقش مفیدی رو بازی کرد !

در ضمن اگر دامبلدور این نقشه رو کشیده بود و نمیخواست که کسی صدمه بخورد خودش مدرسه میموند و یا حداقل نگهبانان رو بیشتر میکرد .

نقل قول:
دامبلدور با اطمينان كامل از جزئيات كارهاي مالفوي نقشه اش رو اجرا مي كرد { كه باز ندانستن اين موضوع كمكي به هدف اصلي كار يعني اطمينان ولدي به اسنيپ بود ، چون كل كار زيادي براي دوستان هري خطر ناك بود }


آقا خب این همه حرف میزنی یک دلیلی هم بیار بتونیم بهتر بحث کنیم . من قبلا گفتم دامبلدور میدونست که همه این کارا زیر سر دراکوئه ولی هیچ وقت فکرشم نمیکرد که دراکو موفق به انجامش بشه .

اگر متن کتاب رو با دقت بخونی متوجه میشی که دامبلدور وقتی متوجه اشتباهش شد افسوس خورد یک نشونه ای رو از هم به این نشانه از خودش بروز داد درست یادم نیست فکر کنم چشماش رو باز و بسته کرد ولی در هر حال نشون میداد که متوجه اشتباهش شده پس مسلما انتظار چنین چیزی رو از اول نداشته .

نقل قول:
اونا نقشه نكشيدن كه دقيقاً اون اتفاقات بيفته ، اونا نقشه كشيدن كه اسنيپ دامبلدور رو بكشه . حالا هر موقع كه بشه .


خلاصه اینکه راحت باشین دیگه هرجور تونستین ببافینو برین . اینجوری بخواین مدرک بیارین که نمیشه ! یک روزی نقشه کشیده بودن هر چیزی که میاری با مدرک بگو مثلا بگو فلان جای کتاب درستیه این نکته رو نشون میده نه اینکه خودت حدس بزنی و نتیجه بگیری !

کلا حتی اگرم نقشه بود اسنیپ نباید دامبلدور رو از موضوع نقشه با خبر میکرد ؟ نباید با هم هماهنگی میکردن ؟ نباید اسنیپ توی این هفت هشت ماه میگفت آقا من چنین کاری کردم ؟

نقل قول:
اول صحبت هام گفتم بازم ميگم : قصد مرگ خوارها فقط و فقط كشتن دامبلدور بوده { البته دامبلدور سعي داشته از آسيب ديدن افراد جلوگيري كنه ولي درست و حسابي موفق نشده }


منم اول صحبتهام گفتم که در اینجا تر و خشک فرق نمیکنه ! هر کس که سر راه مرگخوارها قرار بگیره جونشم به خطر می افته و عقلا دامبلدور هم نباید مدرسه رو در چنین شرایطی رها کنه ! حالا بماند که شما تمام کسانی رو که داشتند مبارزه میکردند نادیده گرفتین ! بالاخره جون اونا هم اهمیت داشته دیگه نداشته ؟

نقل قول:
من دقيقاً متوجه منظور شما نشدم ،
جواب چيزي كه متوجه شدم : دامبلدور سعي خودشو براي پيدا كردن و نابودي جاودانه سازها كرده ولي بيچاره آخه چقدر بگرده ، ديگه آخر جادو و جادوگري كه نبوده بلآخره يك جا كم آورده و راه حلشو توي مرگ خودش ديده .


چه راه حل مناسبی ! راه حل خودش رو توی مرگ دیده یا ! راه حلش رو توی مرگ دیدن ؟

کلا من اینجا این نکته رو یادآوری کنم که دیگه حرفام رو به کامل زده باشم . اونایی که میگید دامبلدور خودش رو کشت تا نیروی عشق هری رو افزایش بده ! به نظر شما اینکار یه جور نیرنگ نیست ؟ این کار یعنی عشق دروغین . یکم فکر کنید . یعنی به نظر شما امکان داره که دامبلدور با مرگ خودش سعی کنه که عشق دروغینی در وجود هری به وجود بیاره ؟




Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۷:۰۵ یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۴

shan potter


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۷ شنبه ۱ بهمن ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۷:۴۱ شنبه ۷ مهر ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 18
آفلاین
نقل قول از بليز :
اول اینکه در اون شرایط حمله به پروفسور فلیت ویک هیچ ضرورتی نداشته چرا که هیچ کدوم از مرگخواران اونجا نبودن . پس در نتیجه لازم نبودش که اسنیپ هم نقش بازی کنه .
( البته چند نكته ديگه هم ذكر كرده كه در كل همين مفهوم بالا رو ميده . )
---------------
من تمامي اين دلايل رو با يك دليل نقض مي كنم :
درسته كه در اون لحظه هيچ مرگخواري نبوده ولي توجه كنيد كه اسنيپ نه تنها براي مرگ خوارها بلكه براي محفلي ها و غير محفلي ها هم بايد نقش بازي كنه .
اسنيپ نمي تونه فقط ولدي و مرگ خوارها رو مجاب كنه و بگه من با شماهام . ولي بقيه از پشت يواشكي به ولدي بخندن كه آره ما مي دونيم كه ولدي گول خورده .
اينجاست كه نكته استراتژكي كار مشخص مي شه ، نه تنها دشمن بلكه دوستان رو هم بايد از اصل قضيه منحرف كرد تا دشمن بيشتر به صحت رفتار اسنيپ اطمينان كنه ، بخصوص كه با دشمني مثل ولدي روبرو باشي .
------------------
نقل قول از بليز :
نکته بعدی که در این مورد باید بگم اینه که اصولا همیشه جاسوسی کردن تا یک جایی معنی داره ....... ولی اگر دقت کنید میبینید که توی اون شرایط هر لحظه امکان داشت که محفل سقوط کنه و مرگخوار ها پیروز بشن ........ جون یک عالمه دانش آموز به خطر بیفته ؟ ....... نه اینکه دامبلدور رو میکشت و با مرگخوار ها فرارم میکرد بعدشم ادعا هم بکنه که جاسوسه !
-----------------
بازم شما يك نكته مهم رو در نظر نگرفتيد . اونم اينه كه اصولاً نقشه اسنيپ يا جاسوسي كردناش ( يعني بيشتر جاسوسي هاش ) براي استحكام محفل نيست ، بلكه بخاطر هري است ، براي زنده نگه داشتن هري و براي كمك به هري .
اينجا يك نقشه اصولي ريخته شده بود كه از فرصت پيش آمده استفاده شد و اجرا شد { منظورم نقشه دامبلدور براي فداي جونشه }
نقشه اصلي مرگ خوارها براي آمدن به هاگوارتز ، آماده كردن زمينه كشتن دامبلدور به دست مالفوي بود نه كشتن همه بچه هاي مدرسه .
بعد از مرگ دامبلدور مرگ خوارها شروع به فرار كردن ، كردن .
خودتون هم كه گفتيد محفلي ها در حال سقوط بودن . پس اين فرار چه دليلي داشته ؟
در كل من مي خوام اين مسئله رو تذكر بدم كه اسنيپ مي دونسته كه قصد مرگ خوارها فقط كشن دامبلدور بوده نه نابود كردن كل موجودات مدرسه .
پس با اطمينان كامل از اينكه كسي آسيب نمي بينه نقشه اش رو عملي كرده است .
( توجه كنيد كه بقيه درگيري ها به خاطر مقابله محفلي ها بوده )
-------------
نقل قول از بليز : [ دلايلي كه در مورد قول شرف اسنيپ گفتيد ...]
------------
البته كه كسي مجبورش نكرده بود اسنيپ در اون لحظه بايد اون قول رو مي داد تا اطمينان بلا رو جلب كنه . و مطمئن باشيد بلا قضيه اين قول رو به ولدي مي گه و اطمينان ولدي بيشتر مي شه . اسنيپ براي اجراي نقشه هاي آينده اش احتياج به يك اطمينان زياد دارد اطميناني كه ولدي تا به حال به هيچ كس نداشته . ( حالا نقشه اسنيپ مي تونه پيدا كردن جاي جاودانه ساز ها يا نجات زندگي هري در لحظات حساس و يا حتي كشتن نجني باشد كه اين خود به تنهايي دليل خوبي براي اين همه دردسر است )
-----------
نقل قول از بليز : [ در مورد اون صحبت بين دامبلدور و اسنيپ .. ]
-----------
البته تمام دلايل شما مي تواند درست باشد ولي ، از اون جمله { البته اين حرفيه كه به تو زده دراكو ولي _ } اينطور هم مي شود برداشت كرد كه : اين حرف رو به دراكو زده تا پيشنهاد هاي كمكش رو پشت اين قول پنهان كنه تا دراكو رو مجاب كنه كه كمكش روقبول كنه و اطلاعات كارش رو به او بگويد .
و دانستن اين اطلاعات چند دليل ميتواند داشته باشد :
1- اين روش احتمالاً آسيبي به مالفوي نزند ( از لحاظ قول شرف )
2- دامبلدور از صدمات احتمالي كه مي توانست به بعضي از افراد مدرسه بخورد جلوگيري كند .
3- دامبلدور با اطمينان كامل از جزئيات كارهاي مالفوي نقشه اش رو اجرا مي كرد { كه باز ندانستن اين موضوع كمكي به هدف اصلي كار يعني اطمينان ولدي به اسنيپ بود ، چون كل كار زيادي براي دوستان هري خطر ناك بود }
شايد اين نظريه فداي جون براي ايجاد اطمينان ، احمقانه يا حتي بي مورد باشه ولي احتمالاً دامبلدور راه حل بهتري براي جلب اطمينان ولدي پيدا نمي كرده و واقعاً آنقدر جو گير مسئله شده كه جونشو فدا كرده . { اين قضيه احمقانه بودن هم يك جورايي به دامبلدور مي خوره آخه از اول سال تا حالا همه دارن به هري مي گن كه دامبلدور عجيب غريب و يكم خله }
-----------
نقل قول از بليز :
اولا اینکه دامبلدور و اسنیپ از این قضیه خبر نداشتند . پس نمیتونستند از قبل نقشه کشیده باشند .
-----------
اونا نقشه نكشيدن كه دقيقاً اون اتفاقات بيفته ، اونا نقشه كشيدن كه اسنيپ دامبلدور رو بكشه . حالا هر موقع كه بشه .
---------
نقل قول از بليز :
دوم اینکه دامبلدور هیچ وقت برای اجرای یک نقشه جون این همه آدم رو یک جا به خطر نمیندازه ! اونم کجا توی مدرسه هاگوارتز یکی از معدود مدارس جادوگری !
-----------
اول صحبت هام گفتم بازم ميگم : قصد مرگ خوارها فقط و فقط كشتن دامبلدور بوده { البته دامبلدور سعي داشته از آسيب ديدن افراد جلوگيري كنه ولي درست و حسابي موفق نشده }
----------
نقل قول از بليز :
سوم اینکه به نظر شما امکان داره دامبلدوری که حتی ولدمورت هم ازش میترسه و کسی که بیشترین فعالیت رو بر علیه مرگخوارها انجام میده بیاد در چنین روزی مدرسه رو ترک کنه ؟ و بزاره که مرگخواران وارد بشن ؟ اونم وقتی که خودش میدونه این موضوع یک نقشه بوده ؟ حالا امروز نشد فردا میره سراغ جاودانه سازها . جاودانه ساز ها این همه سال پنهان بودن حال ایک روز هم روش .
--------------
من دقيقاً متوجه منظور شما نشدم ،
جواب چيزي كه متوجه شدم : دامبلدور سعي خودشو براي پيدا كردن و نابودي جاودانه سازها كرده ولي بيچاره آخه چقدر بگرده ، ديگه آخر جادو و جادوگري كه نبوده بلآخره يك جا كم آورده و راه حلشو توي مرگ خودش ديده .


برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۲:۳۹ جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴

مرگخواران

بلیز زابینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۵۷:۴۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۳
از یخچال خانه ریدل
گروه:
ایفای نقش
مرگخوار
کاربران عضو
پیام: 1708
آفلاین
خب ببینین دلایل من مبنی بر خیانتکار بودن اسنیپ از این قراره :

1- به نظر شما اگر اسنیپ خیانتکار نبودش پس چرا در اون شب یواشکی به فلیت ویک حمله کردش ؟ از همین جا میشه ثابت کرد که اسنیپ خیانتکار بوده به چند دلیل :

اول اینکه در اون شرایط حمله به پروفسور فلیت ویک هیچ ضرورتی نداشته چرا که هیچ کدوم از مرگخواران اونجا نبودن . پس در نتیجه لازم نبودش که اسنیپ هم نقش بازی کنه .

دوم اینکه کسی که بعدها از اسنیپ نمیپرسه که چطوری فهمیدی که مرگخوارها وارد قلعه شدن ! چون توی اون گیر و ویر همه قلعه بیدار شده بود و تازه اگرم ازش بپرسن با یک دروغ راحت میتونه از زیر کار در بره بخصوص این که چفت کننده ماهری هم هست .

نکته بعدی اینکه اگر یادتون باشه در اون شرایط محفلی ها داشتن از مرگخوارها شکست میخوردند به طوری که کم و زیاد شدن حتی یک یار برای آنها نقشی حیاتی داشت . پس چطور امکان داره اسنیپی که توی محفله ، بیاد فلیت ویک رو بیهوش کنه ! اونم در چنین شرایطی ؟ اونم وقتی که پروفسور فلیت ویک هیچ گونه مانعی برای او نیست ؟

حتی اگر اسنیپ طرف دامبلدور بوده و میخواسته اونو به خاطر وفاداریش بکشه باز هم فلیت ویک هیچ مانعی برای او نبودش چون که وقتی دوباره به منطقه جنگ میرسیدند از هم جدا میشدند و هر کس میرفت سر کار خودش . پس باز هم به این نتیجه میرسیم که اسنیپ بخاطر یک دلیل دیگه فلیت ویک رو بیهوش کرده !

نکته بعدی که در این مورد باید بگم اینه که اصولا همیشه جاسوسی کردن تا یک جایی معنی داره . کسی که جاسوس میشه تا یک حدی میتونه حمایت خودش رو از یک گروهی اعلام نکنه . ولی اگر دقت کنید میبینید که توی اون شرایط هر لحظه امکان داشت که محفل سقوط کنه و مرگخوار ها پیروز بشن . آیا اینجا جاسوس بودن معنا داره ؟ اونم وقتی که هر لحظه امکان داره محفل شکست بخوره و جون یک عالمه دانش آموز به خطر بیفته ؟ در اینجور شرایط اسنیپ باید ماموریتش رو فراموش میکرد و به طور علنی میرفت حمایت خودش رو از محفل اعلام میکرد و مبارزه میکرد . نه اینکه دامبلدور رو میکشت و با مرگخوار ها فرارم میکرد بعدشم ادعا هم بکنه که جاسوسه !

نکته بعدی که باید در نظر داشته باشید اینه که اسنیپ به نارسیسا قول شرف داده ! خب چرا اینکار رو کرده ؟ بعضی ها میگن که مجبورش کرده !

نه کسی اسنیپ رو مجبور نکرده بود . دقت کنید ، نارسیسا از اسنیپ خواهش کرد که بهش کمک کنه . این حرف از طرف ولدمورت که نبود ، از طرف نارسیسا بود ! بنابراین اسنیپ به راحتی میتونست این حرف رو نادیده بگیره .

اما نه تنها نادیده نگرفت بلکه قول شرف هم داد . خب چرا قول شرف رو داد ؟ مگه کسی مجبورش کرده بود که قول بده ؟ اسنیپ خودش به طور داوطلبانه بدون اجبار کسی این قول رو به نارسیسا داد . آیا به نظر شما این وفاداری به دامبلدوره ؟

باز بعضی ها میگن که دامبلدور و اسنیپ از مدتها قبل این نقشه رو کشیده بودند . و من در جواب به این افراد پیشنهاد میکنم که به متن زیر توجه کنند . شما در این متن میفهمید که هم دراکو و هم دامبلدور سخت اصرار دارند که اسنیپ طرف خودشان است و تنها نتیجه کار است که نشان میدهد حرف کی درست است :

کتاب شاهزاده دو رگه - ترجمه ویدا اسلامیه - جلد دوم - برج ساعقه - ص 348 !!!

مالفوی پوزخند زنان گفت :
- آره ، خب ، ولی باز تو نفهمیدی که کی پشت این قضیه بود درسته ؟
در آن لحظه دامبلدور با تکیه بر روی باروی قلعه اندکی فرو لغزید ، ظاهرا دیگر قدرتی در پاهایش باقی نمانده بود . در این میان هری آرام و بی صدا ، بیهوده میکوشید که جادویی را خنثی کند که دست و پایش را بسته بود . دامبلدور گفت :
- اتفاقا فهمیدم . مطمئن بودم تویی .
مالفوی پرسید :
- پس چرا جلومو نگرفتی ؟
- سعی خودم رو کردم دراکو . پروفسور اسنیپ به دستور من دائم تو رو زیر نظر داشت -
- اون به دستور تو عمل نمیکرد به مادرم قول داده بود -
- البته این حرفیه که به تو زده دراکو ولی-
اون یک جاسوس دو جانبه هست پیر مرد خرفت اون برای تو کار نمیکنه ، تو فکر میکنی برات کار میکنه ؟
- باید قبول کنیم که در مورد این موضوع با هم اختلاف نظر داریم ، دراکو . اتفاقا من به پروفسور اسنیپ اعتماد دارم -
مالفوی پوزخندزنان گفت :
- خب ، پس سر رشته کارها از دستت در رفته ! یکسره به من پیشنهاد کمک میداد . میخواست همه افتخارش نصیب خودش بشه ، میخواست توی این کار سهمی داشته باشه و این موضوع ادامه دارد ........

ببینین ، شما در متن بالا شاهد مخالفت دامبلدور و دراکو با نظر هم هستید که هر دوشون شدیدا عقیده دارند که اسنیپ طرف آنهاست ! ولی یک نکته خیلی مهم توی این مسئله هست و اونم این جمله :

- اون به دستور تو عمل نمیکرد به مادرم قول داده بود -
- البته این حرفیه که به تو زده دراکو ولی-

ببینین یکم بیاین این جمله رو از هم باز ترش کنیم . دراکو جریان اون شب رو بازگو کرده بود که اسنیپ به نارسیسا قول داده بود و داده بود . و همه ما میدونیم ک این قضیه درسته چون این اتفاق در فصل دوم کتاب رخ داده بود . اما دامبلدور گفتش که اسنیپ این حرف رو زده که تو رو گمراه کنه وگرنه اون از اول طرف من بوده !!!


در اینجا یک نکته نهفته است و اون اینکه دامبلدور از جریان پیمان خبر نداشته ! اگر خبر داشت نمیگفت اسنیپ این حرف رو به تو زده تا اعتمادت رو جلب کنه ! در اصل خود دامبلدور چون که از جریان پیمان خبر نداشته فکر کرده که اسنیپ این حرف رو به دروغ به دراکو زده و خواسته بگه که اشتباه کرده !

خب در صورتی که شما این فرض رو قبول داشته باشید . دیگه تمام این دلایل که اسنیپ و دامبلدور کنار کلبه هاگرید حرف میزدن و این چیزا یک نقشه بوده و اسنیپ وفاداره و ..... همشون با هم از بین میره . چرا که این متن ثابت میکنه که دامبلدور کلا از این قضیه پیمان خبر نداشته . و وقتی که یک فرضیه از پایه اشتباه باشه دیگه مشخصه که تمام دلایلی هم که بعد از این فرض زده شده اشتباهه .

باز دلایل دیگری که ثابت میکند این قضیه یک نقشه نبوده :

اولا اینکه دامبلدور و اسنیپ از این قضیه خبر نداشتند . پس نمیتونستند از قبل نقشه کشیده باشند .

دوم اینکه دامبلدور هیچ وقت برای اجرای یک نقشه جون این همه آدم رو یک جا به خطر نمیندازه ! اونم کجا توی مدرسه هاگوارتز یکی از معدود مدارس جادوگری !

سوم اینکه به نظر شما امکان داره دامبلدوری که حتی ولدمورت هم ازش میترسه و کسی که بیشترین فعالیت رو بر علیه مرگخوارها انجام میده بیاد در چنین روزی مدرسه رو ترک کنه ؟ و بزاره که مرگخواران وارد بشن ؟ اونم وقتی که خودش میدونه این موضوع یک نقشه بوده ؟ حالا امروز نشد فردا میره سراغ جاودانه سازها . جاودانه ساز ها این همه سال پنهان بودن حال ایک روز هم روش .

همونطور که میبینید تمام این دلایل ثابت میکند که این موضوع یک نقشه نبوده و اسنیپ هم خیانتکاره




Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۲:۱۶ پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۴

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
راجر دیویس من خودم هم توی خماری موندم
به نظر من اسنیپ طرف دامبل هستش ولی بلیز یه دلیل آورد که اسنیپ طرف ولدی هستش همون دلیله هم یه نمه حال مارو خراب کرد
البته من فکر میکنم اسنیپ طرف دامبل هستش ولی دلایل ی که بلیز گفت چیز دیگه ای میگه
من که گیج زدم رفتاصلا قاطی پاتی کردم میخوام دلیل بیارم اسنیپ طرف دامبل هست ولی یاد بلیز میفتم میخوام بگم طرف ولدی ه یاد حرف های خودم می افتم
والا شب ها هم خواب اسنیپ و بلیز میبینم

این بلیز هم که پیداش نیست تکلیف ما رو روشن کنه همه جا میاد دو صحفه پست میزنه ولی اینجا نمیاد

خوب تا وقتی که کامل توضیح نده من نمیتونم حرفی بزنم

پس فقط منتظر میمونم تا پیداش بشه



Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۴

راجر دیویس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۸ پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۳۴ جمعه ۱۱ فروردین ۱۳۸۵
از کافه مادام پادیفوتD:
گروه:
کاربران عضو
پیام: 23
آفلاین
مونتاگ جان من در این که آلبوس مرده شکی ندارم ولی تو دو تا پست قبلیت یه چیزی نوشته بودی که من شدیدا تو خماریم که چرا نظرت عوض شده.نوشته بودی که فکر می کردی اسنیپ طرف دامبلدوره ولی نظرت عوض شده و میگی طرف ولدمورته.خیلی دوست دارم دلیلشو بدونم.چون به نظر من با این که اسنیپ دامبلدورو کشته ولی طرف اونه.


Always know if the juice is worth the squeeze


Re: مرگ دامبلدور: حقه یا حقیقتی تلخ؟
پیام زده شده در: ۱۳:۰۸ چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۴

آناکین مونتاگ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۲ شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۸ یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰
از 127.0.0.1
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1391
آفلاین
خوب بزرگترین جادوگر قرن مرده در این شکی نیست و کاملا هم ساده مرد
ولی البته توی مرگ دامبل خیلی چیز ها مشکوکه مثل اسنیپ یا رفتار هری با جاودانه ساز ها یا دراکو مالفوی و....
البتاه با دلایلی که دذر بالا به اون ها اشاره شد و اون تابلو که جیمز . پاتر و بلیز اشاره کردن میشه گفت که صد در صد دامبلدور مرده
ولی خوب چندان ساده هم نمورد چون اون مرگ دامبل در ظاهر خیلی ساده و معمولی بود ولی همین ساده بودنش آدم رو میترسونه چون این رولینگ هر کاری که بخاد میکنه
ای خدا لعنتت کنه رولینگ با این آدم کشتنت اون از سیریوس اینم از دامبل








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.