زاخي جون وارد ميشه!
-----------------------------------------------------------------------
پروفسور جردن داشت تويه راهرو ها راه ميرفت.دستش را در جايي كرده بود كه نبايد ميكرد و فكر ميكرد كه كسي نميبينتش!
زاخي نزديكش شد و ..............
لحظه اي پروفسور در كما بود و بعد دوباره به هوش آمد!
پروفسور جردن:منو زهرترك كردي بچه!...بوگو!
زاخي:پروفسور جواب سوالاي جلسه اوله.
پروفسور:جلسه اول چي؟من بيستا كلاسو درس ميدم!
زاخي:جلسه اول كلاس آموزش گزارشگري ديگه پروفسور!
پروفسور:آها آها....وايستا ببينم
آخه مگه تو بيكاري!زنگ تفريحه ها!
....بابا نميزارن آدم دو دقيقه استراحت كنه!
...حالا بده ببينيم چيه!
زاخي جواباشو تحويل ميده و ميره كتابخونه
----------------------------------------------------------------------
جواب سوال يك:
-------------------
بازيكنان تيم كويديچ گريفندور:
1-هري پاتر
2-ران ويزلي
3-جيني ويزلي
4-فرد ويزلي
5-جرج ويزلي
6-اليور وود
7-آليشيا اسپينت
8-كتي بل
9-دمزلا رابينز
10-جيمي پكس
11-ريچي كوت
12-آنجلينا جانسون
بازيكنان تيم كويديچ اسلايترين:
13-دريكو ملفوي
14-گرگوري گويل
15-وينسنت كراب
16-ماركوس فلينت
17-ماكسي مونتاگ
18-جرج وارنگتون
بازيكنان تيم كويديچ هافلپاف:
19-زاخارياس اسميت
20-سدريك ديگوري
بازم هستا ولي گفتين 20 تا
----------------------------------------------------------------------
پروفسور اينم گزارش خيالي از بازي دو تيم آفتابه سازي ورچستر و تعميرات تلفن همراه نورنبرگ:(آخه مرد حسابي اصلا اين بازي تماشاگر داره كه گزارشگر داشته باشه؟
)
""خب....اهم....اهم.....خوش اومدين به تماشاگران عزيزي كه امروز براي ديدن بازي دو تيم آفتابه سازي و تعميرات تلفن همراه اومدن.
فكر كنم ديگه نيازي به توضيح نباشه كه اين دو تيم با شكست رقيبان زيادي خودشونو به اين مرحله از مسابقات رسوندن....ببخشيد من برم يه چايي بخورم بيام خدمتتون!""
""الو!سلام خانومي!چي؟سبزي؟...اي بابا مگه وبا نيومده؟باز ميگي برو سبزي بخر؟""
(در اين قسمت گزارشگر حواسش نبوده كه ميكروفون جادويي در جلوش قرار داره!)
**5 دقيقه بعد**
"خب تماشاگران عزيز.با عرض معذرت به ما خبر دادن كه بازي با بيست دقيقه با تاخير برگزار ميشه و از اين بابت از همتون معذرت ميخوان!""(مثل پروازهاي فرودگاههاي ايران!
)
**20 دقيقه بعد**
""خب داور مسابقه كوافل رو ميندازه و بازي از همين لحظه شروع شد....ماتاد(از ريشه معتاد!!منظور معتادان كه ميرن تو دستش شويي كارشونو انجام ميدن!) توپو ميگيره.....خب هنوز بازي شروع نشده تماشاگرا به بوي بدي كه در تمام فضاي ورزشگاه پيچيده اعتراض ميكنن و ميرن كه برن!(از ورزشگاه)
تعداد تماشاگران از 20 نفر به 8 نفر كاهش پيدا ميكنه....من فردي رو بين تماشاگرا مشاهده ميكنم كه خيلي شبيه وزير قبلي سحر و جادويه!...بله...داره تماشاگرا رو با تنفس مصنوعي در ورزشگاه نگه ميداره!....اون كسي نيست جز برنده ي چندين دوره از مسابقات بهترين لبخند جادويي...گيلدروي لاكهارت!
خب بريم سراغ بازي....در اين بين كه من به تماشاگران نگاه ميكردم بازي 30 به 10 به نفع تعميرات موبايله....خب يكي از بازيكنان مجهول الحال مسابقه با ماتحت به زمين ميخوره!....احتمالا داور مسابقه پنالتي اعلام ميكنه...ولي....نه!
داور مسابقه كو؟؟
اووووه!....داور بر روي زمينه!....آقا يكي كيسه ببره حالش بد شد!
يكي هم بياد منو ببره.......آه!(و گزارشگر بيهوش ميشه!)
**نتيجه اين مسابقه به دليل اينكه بازيكنان تيم تعميرات موبايل نورنبرگ تحمل خودشون رو از دست دادن 300 به صفر به نفع تيم آفتابه سازي اعلام شد!**
-----------------------------------------------------------------------