درو دیوار شیشه ای حمام به شدت خاک گرفته بود. حوضچه ی بزرگ و از جنس طلایی وسط حمام بود که خالی از هرگونه مایعی بود. نور خورشید، بعد از برخورد به شیشه و انحراف (از اون نظر ) به درون حوضچه میتابید. صدای چکه چکه ی آب در سالن خالی از آدم آنجا میپیچید. میرتل گریان هم کنار یکی از شیرها، بغل دست عکس پری دریایی نشسته بود و آه میکشید .
- پس کِی میشه این پسر ها بیان ... همین یه سرگرمی رو بعد از مرگ داشتم، اونم داره میپره!
تق.. تق ..غیژژژژژژژژژژژژژز...در باز میشه. خاک های نشسته روی کف زمین با کوبش پای پرسی به زمین، به هوا میروند. گرابلی پشت سر پرسی سریع وارد میشه. به سقف وشیر های مسی نگاه میکنه.
- فوق العادست..
- آره، فقط یک مشکلی هست ...
و به میرتل اشاره میکنه. میرتل دستشو روی چشمانش میذاره و میگه:
- شما کارتونو بکنید، من نگاه نمی کنم
!
پرسی: وارنا..
گرابلی: وارنا !
میرتل : وا ..؟
پرسی و گرابلی : وا نه ، وارنا !
پرسی از حمام بیرون میره و با یک سوت بلبلی توجه بچه ها رو به خودش جمع میکنه. طولی نمیکشه که حمام از دختر ها و پسر ها پر میشه. همه یک دستمال به دست دارند و تقریبا" همه ی آنها گریفندوری یا هافلپافی هستند.
- خوبه! خب، بچه ها ! اینجا چقدر تمیز شد.
همه ی حمام برق افتاده بود و همه جا سفید شده بود. تمام حوض از آب زلال و تمیزی پر شده بود، که بعد از هر حمام با کلر جادویی (در راستای هری پاتری شدن
) تمیز میشد. پرسی با صدای بلند گفت:
- روز های زوج دختر ها میان! روزهای فرد پسرها.. یادتون هم باشه. بوقی ها، فقط ارشد ها میان. مگه اینکه خیلی پارتی داشته باشن یا جیگر باشن. این در کلید داره، پس هر کسی نمی تونه واردش بشه! و بهتون بگم.. اینجا خیلی مرموزه ...
خیلی!
و لبخند شیطانی اش رو با صدای بلندتری ادامه میده.
-پرسی ، سه شنبه ها مال ِ من!
- خفه شو بیل گومری! همتون برید بیرون .. من میخوام حمام کنم..
و بعد از رفتن بچه ها ، کش و قوسی به خودش داد و به سمت حمام رفت.
------
تذکر : *سوژه اصلی این تاپیک مال گلگومات قدیم (بارتی کراوچ فعلی)میباشد. از ایشون تشکر میکنیم.
2. این حمام فعلا" غیر مختلط هست.. از کجا میدونی، شاید مختلط شد!
3. متاسفانه با بیناموسی هم برخورد میکنن ناظر ها !
4. آقا! اینجا تا میتونید رول بزنید، بخندیم! ایول..